کانال واجه واج (واژه نامه تالشی)

#مجید_نعمتی_سیاهمزگی
Канал
Логотип телеграм канала کانال واجه واج (واژه نامه تالشی)
@vajenameh_taleshiПродвигать
423
подписчика
1,5 тыс.
фото
115
видео
154
ссылки
✅ کانال : https://t.center/vajenameh_taleshi ✅وب سایت: http://vajenameh-taleshi.blogfa.com ✅گروه: لینک گروه را از مدیر بگیرید ✅ مدیریت : @Behnam_namna_pesht
#ملخ

[۵/۱۶،‏ ۲۲:۳۷] #علیرضا_پناهی_عنبران:

واشتَنگَنَه/واشتَنکَنَه
vāštangana,vāštankana:ملخ
زبان تالشی/نمین_عنبران

#دکتر_لطیف_پنداریان_آستارا:

واشتان کال = ملخ


#بلوری_فومن _گشت:
جیک= jik= ملخ

#دکتر_فرزاد_بختیاری_ماسال:

در تالشی ماسال، وازه‌وازه‌کر (vāzavāzakar) شنیدم.
وازه‌وازه‌کر:ملخ

#هویه_تحویلداری_رضوانشهر:
چکورده :ملخ

#سارا_روحانی_پره_سر :
تو گویش ما به ملخ  čukurda  میگیم
و بعضی اوقات به کسی که خیلی لاغر و ضعیف باشه ای اصطلاح را بکار می‌بریم

مثلاً فلانی : لَره چکورده بَمندی
یعنی فلانی مانند ملخ لاغره
یا فلانی لاغریش همانند ملخه


#زلیخا_صبا_ماسال:
در تالشی به نوعی ملخ
"دیوه اسب" می گویند
  که سبز رنگ است

"سیر سنگ" هم  نوعی جیر جیر ک است

#مریم_محسنی_ماسال :
سلام
ما علاوه بر دیوه اسب به آن چمه میز دکر čema miz dakar هم می گوییم و ملخ هم به همین نام است چون در حال پرش ادرار می ریزد می گویند اگر در چشم کسی بریزد کور می کند

#امین_اسالم:
  وَشتَن کَل
اسالم _ خرجگیل

#آرمین_حیدریان_آستارا:
واشتَن کَلَه : ملخ در تالشی مرکز آستارا

#مجید_نعمتی_سیاهمزگی:
درود بر همه دوستان
در مناطق ما به ملخ
دیوه اسب
و مه ولی اسب هم می گویند
#مجید_نعمتی_سیاهمزگی :
هر روز یک مطلب  در مورد تالشان

امروز

ویژگی های امثال و حکم تالشی

مردم تالش عمدتا از راه دامداری در جنگل و کوهستان و کشاورزی در جلگه امرار معاش می کنند .
چون نوع مناسبات اجتماعی و جغرافیای طبیعی در شکل گیری ادبیات یک قوم نقش مستقیم دارد .بنابر این اگر اسامی گل ها  درخت ها حیوانات و دیگر الفاظ طبیعی و تشبهات حسی در ضرب المثل ها دیده شود جای شگفتی نیست .

ویژگی ها :

1-تشبهات حسی

-هنتره سییا سنگ .. مثل سنگ سیاه است

2-موزون بودن -

آموته عقل عقل نییب ویکرده آوخونی 

به معنی

عقل آموخته شده عقل به حساب نمی آید و آب ریخته شده چشمه نمی گردد .

3-پند های حکیمانه .

-نادونی  نه عسل مه سنگ بار بکه 

به معنی

با نادان عسل نخور  با انسان دانا می توانی سنگ حمل کنی .

4-احترام به بزرگترها -

اشتن یال تری اقه بواج

. به معنی

به بزرگترها از خود آقا بگو

5-پرنده های افسانه ای

-سیمرغی شاشته نی سرنوشت بیرده 

  به معنی
سیمرغ نتوانسته سرنوشت خود را تغییر دهد

6-کهنگی ودیرنگی الفاظ.

-درزن به معنی سوزن

رسن به معنی طناب

درزی به معنی خیاط

7-بیشتر ضرب المثل ها دارای د استان می باشند

-بی عقلی کله ،گازداجی را به
به معنی
کله ی ادم بی عقل یرای درد دندان خوب است

8-مسجع بودن برخی مثل ها

-چکه به چکه رباری .گله به گله خرواری

.به معنی

قطره قطره رودخانه می گردد دانه دانه خرواری

منبع کتاب امثال وحکم تالشی
ضرب المثل هاو کنایه های تالشی دوحوزه شرق وغرب رودخانه شفارود

تالیف و گرد آوری استاد .نبی الله شعبانی

ص 17

انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
[۸/۲۱،‏ ۱:۰۶] #ضیا_طرقدار: زبان تالشی - گویش آستارا

نواِ nue ، noe ، نُی noy : گذاشتن، نهادن ، قرار دادن

هاشتِه hâšte : گزاردن، اجازه دادن ، اجازه کاری را به کسی دادن

اِنجَنی یِه enjâniye
اِنجَی enjây : تکه تکه کردن ، قطعه قطعه کردن ، مانند تکه تکه کردن گوشت

هُری یِه horiye : خرد کردن زیاد ، پودر کردن ، آرد کردن ، مانند گندم را آنقدر خرد کنند تا به شکل آرد و پودر در بیاید .

آدواِ âdue ، آیدواِ âydue ، آدُی âdoy : آویزان کردن ، آویختن، مانند آویزان کردن و آویختن پوشاک به رخت آویز یا جایی .
[۸/۲۱،‏ ۱:۱۳] #دکتر_فرزاد_بختیاری: درود بر آقا ضیاء عزیز

ما در تالشی جنوبی مصدری داریم به شکل *آگزاشته* (āgzāšte) که معادل *گزاردن* و *انجام دادن* فارسی است.

شکل‌های دیگر آن:

*آگزارییه* (āgzāriye)
*آگزاریسته* (āgzāriste)

هر دو به معنای انجام شدن، گزارده شدن و ...

ممکن است شکل‌های دیگری هم داشته‌باشد.
[۸/۲۱،‏ ۱:۱۷] #عارف_محمدقلی_پور_ماسال: درود بر شما
Nue
Hašte
Injande
Yare

نکته‌ی ۱: آدوئه‌ شما باید قاعدتا معادل ویدوئه ما باشه باشه
ولی ویدوئه در تالشی ماسال به معنی پوشاندن روی چیزی (مثلا: پوشاندن پتو بر روی کسی یا پوشاندن پارچه‌ای بر روی چیزی) هستش.
نکته‌ی دوم: هشته به معنی گزاردن نیست در تالشی ما، یا حداقل من نشنیدم با این معنی استفاده بشه.
[۸/۲۱،‏ ۱:۲۵] #سعید_بشری_ماسال: نوئه:nue: گذاشتن،قراردادن
هَشته: hašte:اجازه دادن
اینجَنده : injande: تکه تکه کردن،
درنجنده: daranjande:
با وسیله مثل داس بد جوری بریدن
یاره : yare:
ساییدن و پودر کردن
ویرَشته: virašte:
آویزان کردن
گویش ماسالی


[۸/۲۱،‏ ۱:۲۵] #سعید_بشری_ماسال: نوئه:nue: گذاشتن،قراردادن
هَشته: hašte:اجازه دادن
اینجَنده : injande: تکه تکه کردن،
درنجنده: daranjande:
با وسیله مثل داس بد جوری بریدن
یاره : yare:
ساییدن و پودر کردن
ویرَشته: virašte:
آویزان کردن
گویش ماسالی
[۸/۲۱،‏ ۱:۳۳] #ضیا_طرقدار: زبان تالشی - گویش آستارا

پِه اوآردِه peuârde : استفراغ کردن ، بالا آوردن، حالتی که کسی حالش به هم می خورد و بالا می آورد از معده خود .

وی vi ، وی شِی vi šey : اسهال ، بیرون روی ، شل شدن شکم و اسهال

ساپِه sâpe : سَر بالا ، بالای سَر ، اشاره به مسیر سر بالایی ، یا مکان بالا ..

ساوِه sâve ، ساویی sâvi : سَر پایین ، پایین سر ، اشاره به مسیر سر پایینی و مکان پایین
[۸/۲۱،‏ ۱:۴۳] #ضیا_طرقدار: کارکرد ، پِه pe ، و ، ویی vi ، به تنهایی و در حالت پیشوندی کاملا مشخص است ..

از بالا .... از پایین ...
به بالا ..... به پایین ..
و ...
مثلا خارج شدن چیزی از بالا یا از پایین ....!!!!!
[۸/۲۱،‏ ۸:۳۰] #سارا_روحانی_رضوانشهر: درود

نوئه ( nue ) گذاشتن/ نهادن
هشته ( hašte ) اجازه دادن
اَنجه ( anje ) تکه تکه کردن
مثل تکه تکه کردن گوشت
ویرشته ( virašte ) آویزان کردن
ویرز ( viraz ) آویزان کن

گویش پره سر _سارا روحانی

[۸/۲۱،‏ ۱۰:۲۶] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: درود خانم روحانی بزرگوار
تنها تفاوت گویش منطقه ما با منطقه پره‌سر در کلمات بالا
در کلمه آنجه هست
که ما به جای انجه
انجندن می گویم
گوشتی بینجن گوشت را تکه تکه کن
کارده نه ته اینجنم
با کارد تو را تکه تکه می کنم

پاینده باشید
[۸/۲۱،‏ ۱۰:۲۹] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: همچنین برای اینکه بگویم چیزی تکه و پاره شده از کلمه جوئه جوئه استفاده می کنیم
اسبه اشته گازی نه پارچه جوئه جوئه کرده
سگ با دندانش پارچه را تکه تکه کرده

[۸/۲۱،‏ ۱۱:۱۲] #عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
درود جناب طرقدار
همیشه انقدر ساده نیست
بالا پایین داره هر زبونی
پیشوند‌ها هم در طول زمان ممکنه تغییر کنن و معنای اصلیشون عوض شه

مثلا ویداشته در تالشی ما می‌شه: پرت کردن، شلیک کردن
در حالت عادی باید بشه از بالا به پایین نگه داشتن!
و ...
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۰۲] #مریم_محسنی_ماسال: سلام و درود
ممنون که با دقت توجه می فرمایید
مثال قبلی از گرما یا تب یا بیماری بی قرار بودن آتلسییه بکار می بریم
ولی در صورتهای دیگر کلمات زیر را استفاده می کنیم
- بی تاو bi tāv : بی قرار
- بیتاوی کرده bitāvi karde : بی قراری کردن
- بیتاو بهbi tāv be : بی قرار بود
- پخلتییه pexaltiye / pexaltiste : بی قراری فیزیکی از شدت ناراحتی (بی تاو و بی قرار بودن)
- بلواز balvāz : بی قرار : کسی که یکجا بند نمیشود
- پخلته ناره ژنده pexalta nāra žande : بی قراری و ناله زمان مرگ
- تورگیری turgiri : بی قراری
- تورگیری کرده turgiri karde : بی قراری کردن
- تور به tur be : بی قراری کردن ، دیوانه شدن
- رقنه گته rəqna gete : بهانه گرفتن کودک، بی قرار و بی تاب شدن کودک
- دیل بروشته dil barvašte: دل از جا در آمدن، بی قرار بودن، بیتاب بودن
- دس برشه das barše : بی قرار بودن، آرام و قرار نداشتن
اینا رو حضور ذهن دارم که در گویش ماسال برای بی قرار و بی قراری بکار می رود
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۱۹] #دکتر_فرزاد_بختیاری: *رنه گته* (rəna gete): بهانه گرفتن، بهانه‌جویی
*رنه‌گری* (rəna-geri): بهانه‌گیری
*رغنه* (rəqna/rəqəna): جوی آب، جویک آب
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۲۲] #دکتر_فرزاد_بختیاری: *رکنه‌اونجی* (rəkna-unji): بهانه‌جویی، دلیل‌تراشی، شیطنت و ...
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۲۳] #مریم_محسنی_ماسال: سلام و درود
هر دوی
رنه گته و رقنه گته را برای بهانه گرفتن و بیتابی کودک بکار می بریم
و رغنه برای راه آب هم استفاده می کنیم
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۳۴] #حسین_زاغی_ماسال: درود بر شما
شب بر همه دوستان خوش
*رکنه گته*: بهانه گرفتن،بهانه جویی
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۳۶] #دکتر_فرزاد_بختیاری: درود بر مهندس زاغی
شبتون به خیر🌹

بنده *رکنه‌اونجی* (rəkna-unji) شنیدم.
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۳۷] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: درود آقای دکتر منطقه ما هم رغنه می گویم
معمولا به طفلی گفته می شود که بیهوده گریه می کند .
گاهی نیز به معنی دلتنگی بکار می رود
اشته به به را رغنه گیتشه دلتنگ پدرش شده و بهانه جوی می کند - گریه می کند
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۳۸] #علیرضا_پناهی_عنبران: واوۊنَه vāvüna:بهانه
رکنه باید از ریشه رک حرص و عصبی شدن باشد
رکین ،رک،تکه رک...
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۳۸] #وحید_علیپور_شفت: درود
رغنه گته :بهانه جويى
دَغنه:جوى آب
شفت
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۳۹] #منصور_بلوری_گشت: ما می گوییم،

رنه یا رخنه گیری کردن،

به معنای بهانه گیری
[۸/۱۶،‏ ۲۲:۳۹] #علیرضا_پناهی_عنبران: رٚنَه rəna:آشفته،ژولیده
آخوندک،به چندین رنگ دیده می شود اما، سبز و قهوه ای در ایران به ویژه در گیلان و مازندران به وفوردیده می شوند


[۸/۱۶،‏ ۱۹:۰۵] #دکتر_فرزاد_بختیاری: *دیوَه اسپ/ اسب*
(div-a asp/ asb)
*کاپیش*
(kāpiš)
*دۊدۊمه*
(düdüma)
#اسماعیل_دوستی_خوشابر:
اَسپَه ویشَه
[۸/۱۶،‏ ۲۰:۱۲] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: درود بر همه دوستان در منطقه ما به آخوندک مه ولی اسب می گویم

[۸/۱۶،‏ ۲۱:۴۷] #علیرضا_پناهی_عنبران: دٚدۊم dədüm:گوش خیزک
[۸/۱۶،‏ ۲۱:۵۱] #منصور_بلوری_گشت: گوشه دشو:gušadašu: نوعی هزارپای باغی
[۸/۱۶،‏ ۲۱:۵۳] #علیرضا_پناهی_عنبران: چٚل چانگٚه پو čəlčāngəpu:هزار پا
[۸/۱۶،‏ ۱۰:۰۲] #ضیا_طرقدار: درود بر همه دوستان

این دو واژه در گویش منطقه شما به چه معنا می باشد ؟؟؟


۱. ذیل، زیل zil : ؟؟


۲. پاندامی یِه pāndāmiye
پاندام pāndām
پَندَم pandam
پَندوم pandum
پاندوم pāndum ..... ؟؟؟
[۸/۱۶،‏ ۱۰:۱۹] #اسماعیل_دوستی_خوشابر: پَندَمِه=باد کردن،متورم شدن
پَندوم=باد کرده
[۸/۱۶،‏ ۱۰:۲۰] #عاشوری_شولم_فومن: ذیل: مدفوع مرغ و ماکیان
[۸/۱۶،‏ ۱۰:۲۳] #سارا_روحانی_رضوانشهر: درود

جیل ( jil ) مدفوع مرغ و ماکیان
مانند :
کرکه جیل یعنی مدفوع مرغ
[۸/۱۶،‏ ۱۰:۲۳] #اسماعیل_دوستی_خوشابر: چِمِن گوش پَندَمَه=گوشم متورم شد
[۸/۱۶،‏ ۱۰:۴۱] #منصور_بلوری_گشت: با درود

زیل:zil:مدفوع پرندگان

پندوم:pandum: جمع شدن آب پشت سد
یا
پندومه:panduma:

آوی سدیکا پندومه کردا

آب روی سد جمع شده بود

بلوری ازگشت
[۸/۱۶،‏ ۱۰:۵۸] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: درود بر همه دوستان
در منطقه ما
به مدفوع پرندگان یا ماکیان جی می گوییم
کرکه جی اوردکه جی
شلغته جی
کاربرد کلمه پندم هم در منطقه ما مختص وضعیت هواست اگر هوا گرم و توام با رطوبت زیاد باشد می گویم هوا پندمه
پاینده باشید
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۰۱] #سارا_روحانی_رضوانشهر: درود

۱_جیل ( jil ) مدفوع مرغ و ماکیان

۲_پَندمسته ( pandaməste )
ورم کردن /پف کردن / چاق شدن
۳_پندوم ( pandum ) ورم
۴_پندمستَه ( pandaməsta )
ورم کرد /پف کرد از مریضی
۵_بپَندمی (bəpandami ) ?
ورم بکنی؟
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۰۲] #زلیخا_صبا_ماسال: پَندومه برای هوا هم بکار می رود
پندومه : Panduma: هوای خفه. کننده غیر قابل تنفس و
نیز. برا ی ورم آماس
صبا
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۰۵] #اسماعیل_دوستی_خوشابر: به تَه دُم گوسفند ما میگیم زِل(گوسندَه زِل)
به مدفوع برخی پرندگان هم زِل میگیم
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۰۸] #اسماعیل_دوستی_خوشابر: پا پَندوم
در زمان بارداری برخی مادران نمیتوانند روی پای خود بایستند و پا ورم میکند که ما بهش میگیم به اصطلاح پا پَندوم
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۱۱] #ضیا_طرقدار: در گویش آستارا،

زیل zil : زغال سرخ شده ، چوب هایی که آتش آن دیگر تمام شده و تکه های زغال سرخ مانده است ..
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۱۳] #سارا_روحانی_رضوانشهر: جیک ( jik )
زییال. ( ziyâl ) زغال
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۱۵] #ضیا_طرقدار: گویش ماسال :

زیزا zizā : سینه سرخ
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۲۲] #ضیا_طرقدار: گویش آستارا:

زل zəl : مدفوع مرغ و دیگر پرندگان
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۲۳] #محمد_رضا_فدایی: درود دوستان
زیل علاوه بر معانی دوستان فعال
به یک معنا به تاول هم گفته میشود .
پندوم و پندومه را هم دوستان به هر چند صورت درست معنا کرده اند .
اینکه یک واژه معانی متفاوت میگیرد بستگی به حال و هوای گوینده است و این چند وجهی معانی دال بر توانایی زبان تلقی میشود
گستردگی واژگان زبانها ناشی از دانایی و بکارگیری درست و بجای گویشورانش هست
هرچقدر گویشوران زبانی بیشتر و داناتر باشند چند وجهی معانی هم در آن زبان بیشتر به چشم می آید
دوستان ببخشید که مثال زیر را عرض میکنم
با کمی تفحص در زبان انگلیسی فقط نگاه به واژه ی Yet تامل بر انگیز است و شاید بیش از ده مفهوم را برساند
شاد باشید
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۴۱] #اسماعیل_دوستی_خوشابر: به تاول زوز میگیم زوزش کرده=تاول زد،عفونت کرد
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۴۱] #عاشوری_شولم_فومن: زیل/ ذیل : zil :مدفوع پرندگان و مرغ
چیل : čil : ذغال
تلس : tələs : تاول
[۸/۱۶،‏ ۱۱:۵۱] #محمد_رضا_فدایی: درود برشما
زیل به تاول آبدار گفته میشود
آری طرقدار عزیز و فعال نیاکان ما با فلسفه ای کاملا منطقی به اشیاء پیرامون خویش نگریسته اند و به آنها نام و نشانی بهینه و درست داده اند
متاسفانه با ادبیاتی دور و فراموش شده دست به گریبانیم روی این اصل است که از معانی دقیق و ریشه ی واژگان عاجزیم
در منطقه ماسال به اسامی لِر ler و آشست āšast و ووردوم woordom و سورکوم soorkom وبسیار واژگان دیگر مواجه ایم که نمیدانیم این واژگان به چه معنایند
همینقدر درک شود که این زبان از دیرینگی برخوردار است و بوسیله ی افراد فهیم و دراکی در همه ی صورتهای زبانی بکار گرفته شده است
شاد باش و شاد باشیم که به میراث گرانقدری دست پیدا کرده ایم 🌹👌
[۷/۷،‏ ۲۳:۱۱] #سارا_روحانی_رضوانشهر: سَر بنَه سار ( sar bana sār )
بدون روسری و ‌پوشش سر
پا بنه سار / پاونه سار
( Pä bana sär /pävna sär )
پابرهنه / بدون پاپوش و کفش

تالشی رضوانشهر سارا روحانی
[۷/۷،‏ ۲۳:۱۴] #علیرضا_پناهی_عنبران: سَه بَنَه سوsa bana su:سر لخت
پو بَنَه سوpu bana su:پابرهنه
کۊنَه شالوküna šālu:بدون شلوار
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۷/۷،‏ ۲۳:۱۷] #سارا_روحانی_رضوانشهر: درود
کونابه شلار ( kunäba šəlär )
بدون شلوار

#بهنام_ن_ماسال :
واژه ی
برنده:bəranda:لخت و بدون پوشش

هم هست

پا برنده
سر برنده


[۷/۸،‏ ۹:۴۱] #سارا_روحانی_رضوانشهر:
درود آقای نمینی گرامی
لُوت ( lut ) لخت و برهنه
یا
سلَندَه ( səlanda ) لخت،عریان
[۷/۸،‏ ۱۱:۳۳] #سارا_روحانی_رضوانشهر: لوت و برنده.... معمولا با هم میاد
یعنی عریان و لخت
[۷/۸،‏ ۱۱:۳۳] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: درود بر همه دوستان
در منطقه ما به انسانی که برهنه باشد سیبلاک می گویند
در مورد بکار گیری کلمه سیلند هم عرض کنم
فقط برای ماکیان بکار میرود به
مرغ یا خروسی که گردنش بی پر باشد میگوییم گردن سیلند .
گردن سیلنده کرک
گردن سیلنده سوکله ،بوقلمون،
[۷/۸،‏ ۱۱:۴۳] #علیرضا_پناهی_عنبران: درود
لۊتlüt:لخت
لۊچlüč:نیمه برهنه
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۷/۸،‏ ۱۲:۱۷] #مریم_محسنی_ماسال: زبان تالشی گویش ماسال
برنده لخت
لوت لخت
سوت برهنه
سوتال برهنه
سوبلاک برهنه
دارن چنته سوبلاکینه . درخت لخت و بی برگ
ای لوئه خلا نیمه برهنه، بدن کم لباس
سر آواج سر برهنه
سر برنده سر برهنه
پابره پا پا برهنه
پابرنده پا پا برهنه
پاورنده پا پا برهنه
پاورنده پا برهنه
جان برنده برهنه. لخت، بدون لباس
لَ لَ پا پای لخت بدون‌جوراب
خلا آوته لخت شدن. لباس در آوردن
برنده بِه لخت بودن، برهنه بودن
برنده آبِه لخت شدن، برهنه شدن
برنده آکرده برهنه کردن
گردآورنده مریم محسنی
[۷/۸،‏ ۱۲:۲۰] #سعید_بشری_ماسال: سِلنده معمولا به آدم بی چیز و فقیر میگن.و معنی منفی داره
[۷/۸،‏ ۱۲:۲۴] #مریم_محسنی_ماسال: سلنده هم لخت و هم فقیر و ندار معنی میده تو چک نویسم نوشتم ولی تو نوشتن از دستم افتاد
دارن سلنده آبینه
سلنده جان کا شی
[۷/۸،‏ ۱۲:۲۴] #بیت_اله_صفری_فومن: درود و عرض ادب خدمت جناب بشری
در گویش تالش جنوبی سمت فومنات و خصوصاً خطه ی قلعه رودخان
هم به آدم بی چیز و ندار و مفلس ، از نوع منفی اطلاق میشه.

و البته برای ماکیان هم بکار میبریم
[۷/۶،‏ ۱۰:۰۱] #عاشوری_شولم_فومن: جیگرجینه : دعوا و شیطنت کاری دو یا چند نفر با هم
[۷/۶،‏ ۱۰:۳۶] #سارا_روحانی_رضوانشهر: درود
جینگرَه ( jingəra ) دعواو بحث و سربه سر گذاشتن ..دو یا چند نفر
[۷/۶،‏ ۱۰:۳۸] #عاشوری_شولم_فومن: جینگره: دعوای سگی
پریدن به هم
[۷/۶،‏ ۱۰:۴۳] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: 👏👏👏👏
درود بر همه دوستان
در منطقه ما به مبارزه بین دو سگ جنگره می گویند
همچنین اگر دو کس یا کسانی بر سر موضوع بی اهمیت با هم زد و خورد کنند و یا به حرف ناصحان برای پایان دادن به دعوا توجه نکنند برای شماتت آن افراد دعوای آنها را به مبارزه بین سگها تشبیه می کنند و می گویند اون یندی نه جنگره گیته
[۷/۶،‏ ۱۰:۴۷] #عاشوری_شولم_فومن:
چاف: آب دهن
وینزگی: آب بینی
مف: اب بینی کودک که از سر نادانی آن را می لیسد
وینزگی غلیظ تر از مف است
[۷/۶،‏ ۱۰:۵۸] #مریم_محسنی_ماسال:
جیگر جینه قناعت، پس انداز
جینگه‌جینگه دعوا ، یکی بدو
جغره دعوا سگها
جغر جغر صدای سگها اول حمله
[۷/۶،‏ ۱۲:۱۰] #سارا_روحانی_رضوانشهر:
درود
تو ( tu ) تف / آب دهن
وینَلم ( vinaləm ) آب بینی
[۷/۶،‏ ۱۲:۲۲] #مریم_محسنی_ماسال:
چاف čāf/ لوِرləver: آب دهان
وینی زکvini zək/ وینییَه گوزه viniya guza : فین بینی، آب بینی
وینی زکنvini zəkən : بچه ای که بینی اش دائم ریزان است
لورن ləverən : کسی که از دهانش بی اختیار آب می ریزد
[۷/۶،‏ ۱۳:۵۱] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی:
درود بر همه دوستان
به آب دهان سر ازیز شده ما لور میگوییم.
به آب دهان و تف هم ایزو میگویم
[۷/۶،‏ ۱۴:۴۴] #حسین_زاغی_ماسال:
درود بر همه دوستان
بله درسته
*لور*
آب دهان سرازیر شده
*لورن*
افرادی که به دفعات ،گاهی بی اختیار این عمل (لور) ازشون سر می زنه
[۷/۶،‏ ۱۵:۰۳] #مریم_محسنی_ماسال:
پت لور کرده pətə ləver karde : کف کردن دهان
پت pət: کف
پت = کخ kəx : کف صابون
[۷/۶،‏ ۱۵:۰۸] #عاشوری_شولم_فومن:
پت در عین حال معنی شته و کرم چوب خور و پارچه خور را هم می دهد.
مثال: پتی شکَه ژَندَه
داری پت آکردَه
[۷/۶،‏ ۱۵:۱۰] #حسین_زاغی_ماسال:
*پت خلن*
کرمو ،افت زده
[۷/۶،‏ ۱۵:۱۲] #علیرضا_پناهی_عنبران:
درود
تۊtü:آب دهان ،تف
هَخی تۊhaxitü:خلط دهان
لٚمبləmb:مخاط بینی،ترشحات بینی
کورَهkura:مخاط خشک بینی
لٚمبین جوخləmbin jux:دماغو
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۷/۶،‏ ۱۵:۱۶] #علیرضا_پناهی_عنبران:
جینگ جینگه،جینگنه/کسی که مدام در حال گریه و زاری و صداش موجب آزاره
[۷/۶،‏ ۱۵:۱۹] #علیرضا_پناهی_عنبران:
به صدای بز هم جینگ جینگ میگن که کاربرد این در انسان جای تامل داره🙏
[۷/۶،‏ ۱۵:۲۶] #حسین_زاغی_ماسال:
دو تا بچه در یک خانواده ،یا فامیل با هم سر چیزی به تفاهم نمی رسند،گاهی یکی وسایل یکی دیگر را بر می دارد،به هم چنگ می اندازد، در عین حال گاهی ساکت هستند و بازی می کنند.
به این حالت های دعوا، قهر ،گریه ،تفاهم و بازی کردن ،بطور کلی
*جینگه جینگه*
می گویند
[۷/۶،‏ ۱۵:۳۳] #مریم_محسنی_ماسال:
به تف کردن
تو کرده tu karde و
به خلط اختو axtu یا اخوتو axutu می گوییم
ای تو دکردشه = تف به رویش کرد
[۷/۶،‏ ۱۵:۳۴] #معصومه_اپروز:
سلام و ارادت در این حالت ما میگیم با هم /یندینه سینگه دینگه کرن /یکی به دو میکنند
و اگر حیوان باشه میگیم یندینه جنگرَه درینه یا جنگره گِتَشونه
[۷/۶،‏ ۱۵:۳۵] #مریم_محسنی_ماسال:
ما سینگیلی دینگیلی می گوییم
[۷/۶،‏ ۱۵:۳۸] #معصومه_اپروز:
روئِه‌روئِه یا گازگازِه هم داریم که به معنی یه جور سربه سر گذاشتن است یا لج کسی رو در آوردن
[۷/۶،‏ ۱۵:۴۰] #مریم_محسنی_ماسال:
درسته
چونه بس
گله بس
غرصه غرصه
هم میگوییم
[۷/۶،‏ ۱۵:۴۰] #عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
ورزنش Varzənəš هم هست
البته بیشتر واس هووها شنیدم :))
Evəzəne varzənəš
[۷/۶،‏ ۱۵:۴۱] #مریم_محسنی_ماسال:
ورزنش غرض ورزیدن، رقابت هوویی
[۷/۶،‏ ۱۵:۴۱] #حسین_زاغی_ماسال:
درود بر شما
ما هم داریم
*سینگله مکره*
شیطونی نکنید.
البته این شیطونی درجه بندی دارده
[۷/۶،‏ ۱۵:۴۳] #عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
سینگلی دینگلی رو من بیشتر در مفهوم یکی به دو شنیدم
:
[۶/۲۶،‏ ۹:۰۱] #کوهزاد: دورود و مهر

با سپاس از کنشگران گستره فرهنگ رازمند تالش

زبان زد شدن برخی واژگان یا آمیختگی دو یاچند واژه گاهی رازی را تا ژرفنای تاریخ به همراه دارد
یکی از این زبان زدها آمیختگی ( ترا خجه ) میباشد

ترا خجه و بکار گیری این ترکیب در زمانهای گوناگون . گزشته و اینک و آینده
در کاربرد های متفاوت والبته پر مصرف در فرهنگ تالش
بنده را برآن داشت تا جستجویی زین سبب پی کنم

تعابیر و مانکهایی برای این زبان زد یا اصطلاح وجود دارد
بارزترین آن
به دست ناآرس بودن این میوه یعنی . خج . است
گویند چون میوه . خج . در نوک یا بالای درخت هست و چیدن آن سخت مینماید

به کارها یا اعمالی که دست یافتن بدان مشکل است را بدان مینمایانند
والبته تعابیر دیگری هم وجود دارد

بنده نظری متفاوت دارم نسبت به این مقوله و تعابیرش

خجه . خوجه . خواجه . خدایچه و ...

برای نمونه .. خواجه نصیر توسی یا انور خوجه ازمقامات علمی و سیاسی جهانند

واژه ایی با ریشه ی ایرانی و به معنی

بزرگ مرتبه

بالا مقام

سرور

و هم سنگ چنین تعابیری

نتیجه :
وقتی میگوییم ( ترا خجه )

یعنی دست یازی یا رسیدن برای شما سخت و دشوار است
یا منظور آنست که برای تو انجام این کار حداقل ممکن نیست

این جایگاه بلندمرتبه و شما کوچکید

خانندگان و کنشگران گرانسنگ میتوانیم با ابراز نظر گوناگون والبته جامع یاریگر هم باشیم



ارادتمند کوهزاد
[۶/۲۶،‏ ۱۰:۰۲] #مریم_محسنی_ماسال: ما می گوییم‌ :
" ترا سوره " " ای را سوره"

ترا سوره ام کاری بکری
ترا سوره دار پشی
ترا سوره ای بژنی
ای را سوره یا با
شمه را سوره د روز تاو بوئره
اوون را سوره بوشون ها
[۶/۲۶،‏ ۱۰:۴۰] #کوهزاد: دوروت

وختی سر پی دَساجو بوبوم


دَساجو . تحقیق
[۶/۲۶،‏ ۱۰:۴۹] #مریم_محسنی_ماسال: درسته ما هم‌میگوییم
دساجو بب= دپرس آپرس بکه
دساکول. ضربه با آرنج
دساگیر. پیشدستی
دسالات. کار، کار و کاسبی، شغل، اسباب بازی
دساسوئه / دس آسوئه = دست مالیدن، دست زدن
[۶/۲۶،‏ ۱۲:۵۱] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: درود بر دوستان عزیز ضمن سپاس از آقا کوهزاد نازنین
در منطقه ما
دسبجو - به معنی تلاش کردن و جستجو کردن پرس وجو کردن بکار می رود
دسبجو بوم کتاوی ترا پیدا بکرم
پرس جو می کنم کتاب را برایت پیدا کنم
دساکول = هل دادن با دست
پردی سری کا مندیمه مه دساکول ژندشه تاوآدوشه اوی دیله
روی پل بودم با دست منو هل داد انداخت داخل اب
ایشکوف = آرنج
ایشکوفه کونه نه چمه تکی ژندشه =
با آرنج به پهلویم زد
خدا شمه ویرا بوبو‌
[۶/۲۳،‏ ۲۰:۵۹] #عارف_محمدقلی_پور_ماسال: درود به همگی
اگه بخوایم بگیم یه نوشته خیلی ریزه، باید از چه کلمه‌ای استفاده کنیم
مثلا در این جمله:
«این نوشته خیلی ریزه، نمی‌تونم بخونمش»
[۶/۲۳،‏ ۲۱:۳۱] #حسین_زاغی_ماسال: درود
*روک ruk : کوچک*
[۶/۲۳،‏ ۲۱:۳۳] #سارا_روحانی_رضوانشهر: ام نوشتَه وییر روکلی یَه ،
نیمَشا خَندهِ
[۶/۲۳،‏ ۲۱:۳۵] #سارا_روحانی_رضوانشهر: درود
روکلی یَه ( Rukliya ) خیلی کوچک
روک : Ruk / کوچک
[۶/۲۳،‏ ۲۲:۳۴] #مریم_محسنی_ماسال: تالشی گویش ماسال

روک
روک روک
روکه
روکه روکه
روکته
روکته روکته
کته
کته کته
فیته
فیته فیته = ریز ریز
کته ته
بیجی
بیجی بیجی
بیجی ته بیجی ته
میجی
میجی میجی
میجی ته میجی ته
ریزه
ریزه ریزه
[۶/۲۳،‏ ۲۲:۳۶] #انوش_نازیابی_فومن: درود همه اینها درست
ولی گویش ما فیته است
فینلی کوچکی
واین فیته گاهی به یواش راه رفتن بکار میرود
فیته فیته یه ریز ریز است
در کنار همه ی نوشته های با ارزش شما
چون ریز بودن را ما روک تلفظ میکنیم
هر چیز در جای خودش
ویا اشاره همراه است
[۶/۲۳،‏ ۲۲:۳۸] #مریم_محسنی_ماسال: خرده
خرده خرده
[۶/۲۴،‏ ۰:۴۰] #بهنام_ن_ماسال: درود به دوستان گرامی
کته کته
روکه کته
روکلی
بیجیته
پزگه ته
پونوشی قدر
و...

[۶/۲۳،‏ ۲۲:۴۸] #مریم_محسنی_ماسال: گَرده
گرده گرده
شیشه خرده یا ویرییه
شیشه گرده یا ویرییه
قنده گرده یا ویرییه

[۶/۲۴،‏ ۱۰:۵۶] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: درود و عرض ارادت به حضور همه عزیزان
در گیلکی علاوه بر پیچه ذره
برای نشان دادن کوچکی پیسخاله هم می گویند
همچنین فیته هم را هم با ما تالشان مشترک هستند
در منطقه ما روک به معنی کوچک و خرد است . و اگر بخواهند به چیزی کوچکتر اشاره کنند از ته هم کمک می گیرند
روک - کوچک
چمه روکه برایه
روکیته - خیلی کم کوچکتر
روکیته بدا بخسم


و اگر بخواهند که به چیزی بسیار کوچک اشاره کنند از کلمه منگه( ناخن) کمک می گیرند
منگه پیشتی قدر عقل نداره
به اندازه پشت ناخن هم عقل نداره
یا منگه پیشتی قدر نون مه آدوشه
به اندازه پشت ناخن به من نان داد
[۶/۲۴،‏ ۱۳:۰۰] #مریم_محسنی_ماسال:
منگه پشتی قَدَر
پیسخاله = پیزگه، پیزگه ته
[۶/۲۴،‏ ۱۳:۵۹] #حسین_زاغی_ماسال:
درود بر همه
همه واژگانی که برای اندازه جسمی کاربرد دارند .
و دوستان مطرح کردند ،درست بوده ،ولی *ریز* و **کوچک* یکسان نیستند.
واژگان مطرح شده در مواقع خاص برای اندازه مشخص بیان می شود.
برای دانه شکر و تکه خیار از یک واژه نمی توان استفاده نمود.
این واژگان نیاز به دسته بندی اندازه ای دارند.
با عرض پوزش
[۶/۲۴،‏ ۱۴:۴۷] #مریم_محسنی_ماسال:
پیزگه برش بسیار کوچک از هر چیز
خیاره پیزه می گوییم
[۶/۲۵،‏ ۱۱:۲۰] #عاشوری_شولم_فومن:
تالش فومن :
خیارَه پیزَه: خیار تازه سر بر آورده و کوچک
خیاره کوزَه : یک تکه خیار
یک قاج یا برش
ای کوزه خندونه: یک قاچ هندوانه
پزگَه: به قدر کَم از چیزی
[۶/۲۵،‏ ۱۲:۲۷] #مریم_محسنی_ماسال:
خج xəj = قاچ
خجه xəja = قاچی، یک خاج
ای خج هیندونه
ای خج خیار
ای خج خربزه
ای خج کویی
خج خج کرده =قاچ قاچ کردن
[۶/۲۲،‏ ۱۸:۰۲] #مریم_محسنی_ماسال: سلام
در نوشتن واژه های تالشی
نکته ای که برایم جالبه توجه است اینکه گذشتگان برای هر چیز جدید میتوانستند کلمه ای معادل بسازند ولی من یا شاید ما نمی توانیم

تقریبا سالهای دهه اول چهل وقتی یک کمد ویترین دار چوبی برای خونه ما خریدند
مادرم بلافاصله برایش اسم گذاشت گفت شیشه داره شکاف . البته به کمد شکاف می گفتند ولی شیشه دار را بهش اضافه کرد و یک نامی گذاشت تا هر وقت آدرسی بگوید همه بدانیم.
رادیو را رادیا
به لامپ برقه چرا
به پلا په چرا چراغ خوراکپزی
نفته چرا به چراغ نفتی
تاقچه رو به تاقچه پوش
لفه رو به ملافه گفتند
و کلمات دیگری که قبلا نبود و من شاهد پیدایش اینا بودم و دیدم
برایم جای تامل دارد.
[۶/۲۲،‏ ۲۱:۳۰] #محمد_رضا_فدایی: درود دوستان عزیز و فرهیخته
در باره ی واژه گزینی لطفا با احتیاط عمل شود
چرا که واژگان بسیاری هنوز یادآوری نشده اند
واژگانی که انتظار داریم به همت دوستان فرزانه و عاشق مام وطن و نیز عاشق زبان مادری بازگویی و بازخوانی شوند .
دوستان عزیز بسیاری از واژگان تالشی بویژه نامواژه هایی که در اطراف و اکناف اقلیم تالش و حتی فراتر از آن وجود دارند و بگوش میرسند که معنی آنها را نمیدانیم مثل
" سورکوم " که نام میانکوهی در ماسال است و " لِر " که روستایی در ماسال و
" آشست " که ییلاقی در ماسال .
همچنین از معنای ووردوم و شاندرمن / شاندرمین و .....بی خبریم چراکه ادبیات دوران قدیم تقریبا روبه فراموشی است
اولین وظیفه ی ما به کمک پیران و آگاهان بازگویی و بازنمایی واژگان روبه فراموشی و تکیه بر داشته هایمان هست
تکیه به میراث بجا مانده از نیا کان و به دامن کشاندن واژگان رمیده و در بستر ادبیات زبانهای دیگر خزیده و یا وام داده شده
پس فعلا نیازی به واژه گزینی نیست و اگر افراد معمولی و عامی بتوانند واژه ای بسازند مثل همان اشارات خواهرگرامیمان سرکار خانم محسنی که فرمودند تاقچه رو
نفته چرا
پلا په چرا
[۶/۲۲،‏ ۲۱:۳۴] #محمد_رضا_فدایی: چنین واژگانی که با فکر و خیال افراد عادی ساخته میشوند هم ساده است و هم مرتبط با کاری که انجام میگیرد
[۶/۲۲،‏ ۲۱:۴۸] #محمد_رضا_فدایی: دوستان عزیز !
انسان موجودی جهانی است در نتیجه محتاج جهان و مرتبط با آن است
نسبت به واژگان جهانی هم نمیتوان بی اعتنا بود و نباید هم تعصب به خرج داد و از گفتن و بکارگیری آن امتناع ورزید
رادیو حال اگر شده است رادیا و یا رادیه و ماشین شده است ماشون و هلیکوپتر شده است هولی کفتر چه اشکالی دارد ؟
اگر قرار باشد واژه ای ساخته شود بهتر آن است که از ناحیه ی زبان شناسان و استادان فن ساخته شود
زیرا هر واژه ای لازم است به اصل و ریشه ای متصل باشد و از وصل و اتصال آن بتوان واژگان دیگری مرتبط با ان ساخت پس این کار را باید به اندیشمندان فن سپرد تا از بر ساختن و بر ساختگی آنان به نفع ادبیاتمان بهره بر گیریم
[۶/۲۲،‏ ۲۱:۵۶] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: درود و عرض ارادت و ادب دارم به حضور استاد فدایی عزیز و همه دوستان گرامی از توجه و لطف شما بسیار سپاسگزارم . اگرچه بنا به فرمایش شما که من صد در صد با آن موافقم قوم تالش علیرغم سابقه درخشان فرهنگی و تاریخی بسیار مهجور مانده اما با وجود عزیزانی چون شما بسیار امیدوار به اعتلا و احیای فرهنگ و زبان مادری هستیم . از پیام محبت آمیز تان که یادی بود از یار مهربان سیما بسیار سپاسگزارم و برای شما و همه عزیزان آرزوی شادکامی و سلامتی دارم. خوشبختانه در دوره اخیر شاهد حضور فعال مهر بانوان تالش در عرصه فعالیت های فرهنگی هستیم که بی شک می تواند آینده فرهنگی قوم تالش را تضمین کند .🌹🌹🌹🌹🌹
[۶/۲۲،‏ ۲۳:۴۶] #علیرضا_پناهی_عنبران: درود
دۊلۊdülü:کمد دیواری

اوشٚمušəm:کره ماه
گٚردَه اوشٚمgərda ušəm:ماه بدر
گٚردَه مانگgərdə māng:ماه کامل
اوشٚمِه زانگَل,اوشٚمِه زانگٚلۊلušəme zāngal,ušəme zāngəlül:نور و روشنایی ماه
زبان تالشی/نمین_عنبران
#تغییر_نامواژه_های_تالشی

عمدی یا سهوی؟


[۶/۱،‏ ۱۷:۰۵] #عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
سلام
متاسفانه
تو سرتاسر تالش همچین مشکلاتی هست
اکثر اسامی روستاها یا به فارسی تغییر کرده یا فارسی‌شده‌ست
مثلا تو ماسال:
موسله‌خونی: ماسوله‌خانی
سه‌لینگه‌وا: سلیم آباد
تبرسا: تبرسرا
لسر: لوحه‌سرا
یه ییلاقی که رسمی بهش می‌گن الله‌برکان، اسم دقیق اینو یادم نیست، اروره‌کون یا اره‌بره‌کون یا همچین چیزی بود
و خیلی اسامی دیگه که ممکنه من بلد نباشم یا حافظه‌م یازی نکنه
همه‌ی خونی‌ها شده‌ خانی
توئه‌نسا شده توت‌نسا
نمی‌دونم دلیلش چیه
شاید کسی که ثبت می‌کرده فک می‌کرده چون تالشیه حتما اسامی غلطه و باید فارسی بشه که درست‌ بشه

نمی‌دونم چجوری باید اسامی درست رو برگردوند به این مناطق
چند روز پیش حتی دیدم در کنار روستای خوروم یه پرده نصب کردن که «قطعه‌زمینی در روستای خرم‌آباد به فروش می‌رسد»
آخه خوروم و خَرِم کجا و خرم‌آباد کجا (فرق از زمین تا آسمونه)
#مریم_محسنی_ماسال: تبکه سر را نوشتن طبق سر
ویرمه را نوشتن ورمیه
برا جان اشته سر نبرشو چرا خراوه کری
منم بنوبه خودم کلی حرص خوردم
#عارف_محمدقلی_پور_ماسال: مردم به اشتباه فک می‌کنن فارسی یعنی درست‌تر از تالشی، یعنی اصیل‌تر از تالشی، فک می‌کنن واژه‌‌های تالشی از فارسی میاد و ما فقط گویشی از فارسی هستیم (از نظر زبان‌شناسی مسخره‌ست این تفکر)
وگرنه چرا باید تاسکو بشه تاسکوه؟ یا سیادول بشه سیاه‌دول؟ خونی بشه خانی؟ بلنگا بشه بلنگاه؟
چون مردم می‌گن که این دو واژه یکیه دیگه، تازه فارسیش درست‌تره و ریشه‌ی زبون ما فارسیه (این حرف صد در صد غیرعلمی‌ایه ولی مردم می‌گن اینو) پس ما وقتی می‌خواین رسمی بنویسیم باید به اون شکلی که در فارسی موجوده بنویسیم
#حسین_زاغی_ماسال: درود بر شما
چنین اتفاق چند تا دلیل دارد:
1- وقتی مسئولین مهاجر و غیر بومی هستند ،دلیلی ندارد ،چنین چیزی برایش مهم باشد.
‌2- اکثر تصمیم گیرندگان از افراد با ویژگی خاص انتخاب می شوند،که آن ویژگی‌ها سواد و دانش را شامل نمی شود.
3-در جوامع دمکراتیک مسائل اجتماعی و تصمیم گیری ها با رای و نظر مردم صورت می گیرد،ولی در جامعه ما یکی تمام تصمیم ها را می گیرد.
4-دولت های مرکزی ،در کشورهای مثل ایران با قومیت ها مثل مخالف و برانداز برخورد می کنند،اول غیر بومی را مسئول آن منطقه می کنند،سپس سعی در تغییر اسامی و فرهنگ اون منطقه دارند.
تا از این طریق بتوانند ،اون قوم را متلاشی کنند.
شما این برخورد ها را به وفور در ،مناطق کردنشین،عرب نشسن،لرنشین......... و تالش نشین براحتی می بیند.
#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
شوراها می‌تونن درخواست تفییر اسامی بدن
لسر که جز شهره
اعضای شورای روستاهای دیگه
مثل خرمیلی و سه‌لینگه‌وا، تبرسا و ... باید همت کنن و درخواست تغییر اسامی بدن
فک نکنم مانعی داشته باشه این
آخه سلیم‌آباد یعنی چی واقعا؟
#حسین_زاغی_ماسال: پیشنهاد می شود ،در شبکه های اجتماعی یا با اپلیکیشن نظر سنجی،یکی پیشگام شده،توماری با مشخصات تهیه نمود،به مسئولان شهر ارائه و پیگیری نمایند.
#مجید_نعمتی_سیاهمزگی: درود و عرض ادب و ارادت
متاسفانه همانگونه که فرمودید در سرتاسر منطقه تالش بزرگ اسامی زیبای تالشی را تغییر داده‌اند و بخصوص در مکاتبات اداری و تابلوهای که در جاینام ها نصب می شود اسامی فارسی شده اند .
جناب آقای شعبانی کتابی را در دست انتشار دارد که موضوع آن فقط در مورد تغییر نام ها در تالش مرکزی هست. بارها برای اصلاح نام ها اقداماتی انجام شده که چون هماهنگ نبوده ابتر مانده است . راه حل موضوع آسان است دهیاری ها و شورای های روستا باید موضوع را از طریق بخشداری و نهایتا استانداری گیلان درخواست و پیگیری کنند .امیدوارم که نشر اینگونه مطالب عاملی باشد برای مطالبه گری . و اصلاح جاینام ها
#وحید_علیپور_شفت:
بله
ولى تغيير نامها به اين سادگيها نيست كه اگر بود تاكنون انجام ميشد.
چون در برخى محلها تغيير فقط در ظاهر واژه نبوده و ترجمه صورت گرفته(مثلا ايسپى خونى به سفيدخانى در شفت يا ويزه كيله به آغوز كله در فومن )
و البته هم اراده اى برايش نيست.
#سعید_بشری_ماسال:
من محل های گیلکی را دیدم که به همان شکل نوشته شده،
ولد،نوکاشت، نوخاله، بهمبر،
ولی در تالشی دوستان تصمیم گیر لطف کرده و ما را مستفیض نموده و واژه های اصیل تالشی به شکل ناچسب به فارسی ترجمه و بر تابلو کوبیدند.😞
مریم_محسنی_ماسال: محلی در طرفهای تنیان هست که ما آنرا از قدیم رفتکهrəftəke می شناسیم
تابلو زدند اسمشو گذاشتند رفتگی !!!
#علی_صالحی:
این کار بسیار انجام شده چه در شهر های گیلک نشین چه در شهر های تالش نشین. نمونه اش هم میتوان به سوماسرا(صومعه سرا)،جوردشت(جواهردشت)،سوته پوشته(صداپوشته)،اته کوه(عطا کوه)،پیله رود(پل رود) و خیلی نمونه های دیگر. واقعا جای تاسف داره که هیچکس در برابر آسمیلاسیون فرهنگی این دو قوم برادر کاری نمیکنه
[۴/۲۳،‏ ۶:۳۸] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: هر روز چند تعبیر تالشی از پژوهشگران تالش
اوری
۱- دسره کرچنگ
خرچنگ دو سر است
با هر دو طرف زد و بند دارد ،جانب هر دو طرف را دارد .
منبع کتاب قصه ها و مثل های استاد دکتر علی عبدلی
۲- گروا مره
مهره ی گلو
مهره ی بود مانند صدف
پیشنیان آن را مقدس می دانستند
آن را در روشنایی نمی نهادند
اگر گلوی کسی درد می گرفت مهره را در ظرف آب می انداختند و آب را به او می نوشاندند تا خوب شود .
منبع کتاب فرهنگ تالشی دکتر علی نصرنی سیاهمزگی
۳-بزون کلشی دیله کا مرنه آویندره
بدان در میان کلش تخم مرغ پیدا کرده ای
یعنی بدان به راحتی چیز خوب و با ارزشی را به دست آورده ای
بعنوان مثال کسی که با یک خانواده خوب وصلت کرده باشد
منبع کتاب مثل ها و کنایات تالشی مهندس مومن منفرد چماچار
انتخاب مثل ها گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
[۴/۲۳،‏ ۸:۵۲] #هویه_تحویلداری_رضوانشهر: بزون کلشی دیله کا مرنه آوینده
مامیگوییم
هنتره کلشی دله کاآگله بوینی
چیزباارزشی راپیداکردن
تالش رضوانشهرهویه تحویلداری
[۴/۲۳،‏ ۹:۴۳] #سارا_روحانی_رضوانشهر: سلام و عرض ادب استاد نعمتی گرامی

دسره کرچنگ :
Dəsara karčang
معمولا به افرادی که باعث تنش می‌شود ، گفته میشه و ظاهراً جانب هر دو طرف را دارد ولی در اصل باعث اختلاف می‌شود
و اما
هنتَه ک کلشی دیله کا آگلَه بیوینی
Hənta kə kəlaši dela kä
Ägla bivini

یعنی چیزی را به راحتی پیدا کردن ، / بخت و اقبال طرف باز شد
گویش رضوانشهر_سارا_روحانی
[۴/۲۳،‏ ۱۱:۱۰] #حسین_زاغی_ماسال: گویش_تالشی_ماسال

دسره کرچنگ :
Dəsara karčang
آیا با واژه:
دسر و دمبک:
Dəsar dəmbak
میشه یکی دونست؟
#حسین-زاغی-ماسال
[۴/۲۳،‏ ۱۱:۳۳] #فرنگیس_قلیزاده_ماسال: درود بیکران جناب زاغی
بله درمعنی یکی هستند
یک مثال دیگه هم داریم
می گویم مرا چاک ترا چاک
Mərâ čâk tərâ čâk
این مثال هم برای آدمهای
دو رو که باخود شیرنی می خواهند هردوطرف را راضی نگهدارند.
[۴/۲۲،‏ ۷:۳۸] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: هر روز چند تعبیر تالشی از پژوهشگران تالش
اوری
۱-پوچو دومی بگته پئر رشت
دم گربه را میگیرد برمی خیزد
تا و نفسی برایش نمانده است
منبع کتاب قصه ها و مثل های تالشی
اثر استاد دکتر علی عبدلی

۲- ینکه مامچه
مردی که رفتار زنانه دارد و هماره با زن ها هم صحبت می شود
خاله زنک
مامچه احتمالا همان ماما چه به معنی قابله است .
منبع کتاب فرهنگ تالشی دکتر علی نصرتی
۳- پالیده مونو ،لرته
به فرنی شباهت دارد شل است .
برای افراد شل و ول و بی لیاقت بکار می رود
منبع کتاب مثل ها و کنایات
مهندس مومن منفرد چماچار
۴- اخرنه کارده
کارد آخر
این مثل را معمولا برای کسانی می آورند که به آخر راه رسیده اند .
نویسنده مثل مهربانو ذلیخا صبا
انتخاب مثل ها گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
[۴/۲۲،‏ ۸:۱۰] #سارا_روحانی_رضوانشهر: # زبان _ تالشی_ گویش_رضوانشهر _۹

۱ - چَتین (Čatin ) سخت ، مشکل

۲ - چرکین ( Čərkin ) کثیف، ناپاک

۳ - چکستَه ( Čakəsta ) شکسته

۴ - چرکستَه (Čerkista ) چین و چروکیده

۵ - چیزَه (Čiza ) شکوفه

۶ - چیری (Čiry ) ظرف مسی که معمولا برای دوشیدن شیر کار برد دارد

۷ - چَم ( Čam ) چشم

۸ - چوروک (Čuruk ) سرخوش،سبک

۹ - چادرَه ( Čādra ) چادر

۱۰ - چیرات ( Čirãt) چهره در هم، اخمو

# گرد آورنده_ سارا _ روحانی #


🌸 کانال تالش واژه 🌸


.
[۴/۲۲،‏ ۱۳:۱۱] #علیرضا_پناهی_عنبران: باندbând:کوه
پِشتَهpešta:دامنه کوه
باندٚه رَغٚه سَهbândı raqə sa:قله کوه
باندٚه کئرbândı ker:کوه و کویر
باندٚه کۊbândı kü:رشته کوه
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۴/۲۲،‏ ۱۳:۱۷] #علیرضا_پناهی_عنبران: داندۊن آشماردdândün âšmârd:اگار کوچک
دونَه ژَنduna žan:کفش دوزک
سٚل گٚلۊ اَکَهsəlgılü aka:سوسک سرگین غلتان
پٚسپٚسۊلۊpəspəsülü:سوسک سیاه
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۴/۲۲،‏ ۱۳:۲۴] #علیرضا_پناهی_عنبران: چٚل چانگٚه پوčəlčângəpu:هزار پا
سوسارکsusârk:جیرجیرک
شَیطۊنٚه آسپšaytünə âsp;آخوندک
لولَه پَرlulapar:پروانه
دٚدۊمdədüm:گوش خیزک
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۴/۲۱،‏ ۷:۵۸] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی:
هر روز چند تعبیر یا واژه تالشی از پژوهشگران تالش

۱-اردکه وچه آویکا د نیه مرد
جوجه اردک در آب غرق نمی شود
ذاتا آن کاره است ،بلد است گلیم خود را چه جوری از آب بکشد
منبع کتاب قصه ها و مثل های تالشی نوشته استاد دکتر علی عبدلی

۲- چه دیمه کلون سر ترا ویز بچاکن
روی گونه هایش برای خودت گردو بشکن
(می توانی گردو بشکنی )
جوان و نیرومند است
منبع کتاب فرهنگ تالشی دکتر علی نصرتی سیاهمزگی
۳- پسنه را اومیره
برای چوب نیم سوز ( آتش آمده ای )
برای افرادی بکار می رود که نیامده می خواهند بروند
منبع کتاب مثل ها و کنایات نوشته مهندس مومن منفرد چماچار
۴-هم خلخالی حلوا کو دلکه هم گیلونی خرما کو
هم از حلوای خلخال وهم از خرمای گیلان محروم شد .
این مثل را برای کسانی می آورند که همه چیز را برای خود می خواهد و عاقبت به هیچ کدام نمی رسد .
نویسنده مثل مهربانو ذلیخا صبا
انتخاب واژه ها گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
[۴/۲۱،‏ ۱۷:۴۱] #علیرضا_پناهی_عنبران:
خٚزونxəzun:خانواده
خۊنَه خو,خٚنَه خوxüna xu,xəna xu:دوست خانوادگی
بۊنی,بۊنۊbüni,bünü:بانو
شۊئَهšüna:شوهر
زبان تالشی_نمین_عنبران
[۴/۲۰،‏ ۷:۳۵] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: هر روز چند واژه یا تعبیر تالشی از پژوهشگران تالش
۱- خلخالی ماری ته گشته گلونی کورلپون چراش بکشت؟
مار خلخال تو را گزیده ،یغتنج های گیلان را برای چی می کشی .
اگر از دست یکی دیگر ناراحتی با ما چرا مجادله می کنی
منبع کتاب قصه ها و مثل ها اثر استاد دکتر علی عبدلی

۲- ......قدر درد
دردی به انداره ی........
نفرین است
کودکی را گویند که پیوسته کسی را صدا می کند و یا چیزی می خواهد گوینده در پاسخ برای کودک به اندازه ی چیز یا کسی که می خواهد درد آرزو می کند
ننه ننه ننه ....
مادر مادر مادر .....
ننه قدر درد
دردی به اندازه ی مادر
منبع کتاب فرهنگ تالشی اثر دکتر علی نصرتی سیاهمزگی
۳- چه سوته شبیه( سیسته )
ته دیگش سوخته
اخر کارش فرا رسیده و چیزی از او نمانده
منبع کتاب مثل ها و کنایات اثر مهندس مومن منفرد چماچار
انتخاب واژه ها گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
[۴/۲۰،‏ ۸:۰۵] #علیرضا_پناهی_عنبران: درود 🌹😍
لباس محلی بانوان تالشی علاوه بر مشخصات که ذکر کردید دارای👇
تکَه təka:سربند
چامبَهčāmba:کلاه حجاب
کِشتیkešti:شال کمر
تۊنیکَهtünika:شلوارکی که تا بالای زانو میاد
جٚلاختَهgəlāxta:جلیقه(جلیقه ها معمولا با سکه های نقره تزیین شدن)
یَلyal:کت مخصوص بانوان(با سکه)
شَئی شالوšai šālu (لباس محلی بانوان)
انواع روسری
پِلِندٚه(شوله پلنده،کلغه پلنده،اریشته پلنده،لچکه پلنده،لیژینه پلنده،گنجه لاغی)
زبان تالشی_نمین_عنبران
[۴/۱۹،‏ ۷:۳۵] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: هر روز چند واژه یا تعبیر تالشی از پژوهشگران تالش
آوری
۱-نئکرده کار جانی بلای
کار ی که انجام داده نشده بلای جان است .
در مقام شوخی و تمسخر به ناز پرورده ای گفته می شود که تن به کار داده یا کسی که کار مشخصی راندارد و اکنون در انجام آن وامانده است
منبع کتاب قصه ها و مثل ها اثر استاد دکتر علی عبدلی

۲-خدا چ پوستی هیچ کسی پمینه
خداوند پوستش را روی کسی نیندازد
درنده خو است
خداوند نصیب گرگ بیابان نکند
منبع کتاب فرهنگ تالشی اثر دکتر علی نصرتی سیاهمزگی
۳- چه خاشی اسپه نا آلیس
استخوان او را سگ نمی لیسد
برای افراد بد خلق بکار می رود که با هیچ کس سازش نمی کند
منبع کتاب مثل ها و کنایات اثر مهندس مومن منفرد چماچار
انتخاب واژه ها گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
[۴/۱۹،‏ ۱۹:۳۵] #حسین_زاغی_ماسال: *خدا چ پوستی هیچ کسی پمینه*
گویند دو دوست در سفر،کنار رودخانه ای اطراق نموده تا غذای میل نموده و کمی استراحت کنند.
یکی از آن دو پوستی شناور بر روی آب دید.
به دوست خود گفت تا تو غذا را آماده کنی ،من شنا کنان آن پوست گران قیمت را از آب بگیرم.
در شهر فروخته پول آن را بین خود تقسیم می کنیم.
طرف وارد آب شد ،در تلاش برای گرفتن پوست تقلا می کرد.
زمان زیادی گذشت ،دوستش از کنار رودخانه صدا زد ،چرا اینقدر طول کشید،اگر پوست جایی گیره کرده ،ولش کن بیا از آب بیرون.
بیشتر دقت کرد دید،دوستش گاهی میره زیر آب ،دوباره میاد بالا.....
دوباره صدا زد ،ولش کن نمیخواد پوست را بیاری ،ول کن بیا......
دوستش داخل آب از ناتوانی و ترس گفت بیا کمک کن ....من هرچی تلاش می کنم ،ولش کنم ،ولی اون منو ول نمی کنه.
دوستش بلند شد ،رفت نزدیکتر ببیند که چی میگه،
دید اون پوستی که فکر می کردند،یک خرس است که دوستش را گرفته و ول نمی کنه...
#حسین-زاغی-ماسال
[۴/۱۹،‏ ۲۱:۰۳] #سعید_بشری_ماسال: Man motala boraxmišam ,motal manən boraxma.
[۴/۱۹،‏ ۲۱:۱۰] #مریم_محسنی_ماسال: ما میگوییم:
به ترکی : من موتالی بوراخدم موتال منی بوراخمز
من این پوست را ول کردم اون‌منو ول نمی کنه
[۴/۱۶،‏ ۷:۲۳] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی: هر روز سه واژه ، تعبیر یا مثل تالشی از پژوهشگران تالش
۱- آگله دیری را بکرد گرس گرسی چمه را
این مرغ تخم مرغ را برای دیگری می کند ،گراس گراس( سر وصدای آزار دهنده پس از تخم گذاری را برای ما
سود و خیرش از آن دیگریست ،درد پسر و اطوارش از آن ما
منبع کتاب قصه ها و مثل های تالشی استاد دکتر علی عبدلی


۲- سییه سییه اشته شوار سییه

سوخت سوخت شلوارت سوخت

کدبانوان هنگام انداختن قاشق آهنی یا نعل داغ در دیگ سفالی فسنجان این عبارت را می گویند .
وباور دارند که ترساندن کسی فسنجان را
سیاه تر میکند
منبع کتاب فرهنگ تالشی دکتر علی نصرتی سیاهمزگی

۳- ته سر آوه گیله گا دوستره
تو در اولین کارت مزرعه گاو بسته ای
این مثل زمانی بکار می رود که فردی دعوای تمام شده ای را دوباره آغاز کند .

منبع کتاب مثل ها و کنایات مهندس سید مومن منفرد چماچار

انتخاب واژه ها گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
[۴/۱۶،‏ ۸:۴۷] #سارا_روحانی_رضوانشهر: با سلام و عرض استاد نعمتی گرامی
صبح شما بخیر برادر بزرگوار
آگلَه دییری را بَکردی ، گرس گرسی چمه را؟!؟
Ägla diyari rä bakardi gərs gərsy čama rá ?!

یعنی سرو صدا مرغ برای ماست
ولی برای دیگران تخم می‌گذارد؟

این تمثیل برای افرادی به کار می‌رود که درد و ناراحتیشان با ماست، ولی خیرشون به دیگران می‌رسد
[۴/۱۵،‏ ۸:۰۶] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی:
هر روز سه واژه یا تعبیر تالشی از پژوهشگران تالش
۱-
بزینه شون وات زمستون کاره آمه
واتش مندیمه لرزسته را
به بز گفتن زمستان دارد می آید .گفت مانده ام برای لرزیدن
وصف کسی که خبر رسیدن شداید را زمانی به او می دهند که توانایی و مقابله و پایداری در برابر آن ندارد
منبع کتاب قصه ها و مثل های استاد دکتر علی عبدلی

۲-چله پلکی
چله افتادن
زن در چهل روز نخست زایمان نباید با زائوی دیگر هم سخن شود .
اگر ناچار هم سخن شد باید نمک بخورد .
اگر ناگهانی یا عمدی زائويي را ببيند گویند
بدو چله افتاده است.
منبع کتاب فرهنگ تالشی دکتر علی نصرتی

۳-اژگر هردشه
چوب خشک خورده است
برای افرادی بکار می رود که با کوچکترین حرفی عکس العمل نشان می دهند
منبع کتاب مثل ها و کنایات تالشی سید مومن منفرد چماچار
[۴/۱۴،‏ ۰:۱۰] #سعید_بشری_ماسال:
توم کیله دَس پِنوئه(tuma kila das penoé)
یعنی: آماده کردن خزانه برای بذر پاشی
[۴/۱۴،‏ ۷:۴۱] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی:
از کتاب قصه ها و مثل های تالشی
استاد دکتر علی عبدلی:
به ته گف ژه هنتره خرسی را تنبوره بژنی
حرف زدن به تو مانند این است که برای خرس تنبور بزنی
حاضر به شنیدن پند و نصیحت نیستی ،کودن ولجوجی ،سخن سودمند به کتت نمی رود
[۴/۱۴،‏ ۷:۴۱] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی:
از کتاب مثل ها و کنایات تالشی سید مومن منفرد چماچار:

از ای نه ماست بیمه نره دشیمه،دو و روئن بیمه برومیمه.
من با او ماست بوده ام و داخل مشک کره کشی رفته ام با او دوغ و روغن کره بیرون آمده‌ام
مفهوم :
این مثل نشان می دهد که گوینده اش شناخت کاملی درباره ی طرف مقابل دارد

[۴/۱۴،‏ ۷:۴۱] #مجید_نعمتی_سیاهمزگی:
از کتاب فرهنگ تالشی دکتر علی نصرتی سیاهمزگی

پییازه ریشه : ریشه پیاز
زگیل

باور دارند آب ریختن روی سگ ویا خوردن ریشه پیاز انسان را دچار زگیل می کند .

برای درمان بر زگیل ماست ریزند و سگ را به لیسیدن ان وا می دارند ویا بر زگیل نمک می پاشند و نمک را در گورستان چال می کنند .
[۴/۱۴،‏ ۸:۱۷] #سارا_روحانی_رضوانشهر:
درود

به تنه گف ژه هنتره خرسی را تنبوره بژنی
یکی از جملاتی که تو تالش دولاب مدام استفاده شده و میشود
ما اعتقاد داریم که آب ریختن روی سگ و گربه؛ باعث می‌شود که انسان زگیل بزند
[۴/۱۴،‏ ۱۵:۰۱] #فرنگیس_قلیزاده_ماسال:
درود
از اینه ماستینه نره دشیمه دو نه برمیمه
az ayna mâstina nera dašyma du na barmayma
یعنی شناختن آدمی ازهر نظر چه خوب وچه بد
[۴/۱۴،‏ ۱۵:۱۵] #هویه_تحویلداری_رضوانشهر: درود...ازبینه ماست بیمه نره دشیمه دوآبیمه برمیمه
یعنی من آن طرف راازهرنظرمی شناسم چه خوب وچه بد
گویش رضوانشهر
Ещё