انسانها به سه دلیل پشت سرتان حرف میزنند: وقتی نمیتوانند در حد شما باشند وقتی چیزی که شما دارید را ندارند وقتی میخواهند از سبک زندگی شما تقلید کنند اما نمیتوانند!!!
پس بی اعتنا باش چون آنها دقیقا پشت سرتان تعلق دارند ...
پشت اون دختری که سر کوچیکترین چیزها عصبانی میشه و سریع پرخاشگر میشه و بعدش معذرت خواهی میکنه و میگه ببخشید، یه دختر کوچولو هست که از هم پاشیده هرگز زندگی براش آسون نبوده، غم و اندوه اون دختر باعث خشم غیرقابل کنترلی میشه که به سادگی به افرادی که بیشتر دوستشون داره آسیب میزنه، اون همه درد و رنجها رو درون خودش نگه میداره ولی هنوز همه رو با یه لبخند رو صورتش میبینه.
میدونم چقدر درک نشدی، چقدر ناامیدت کردن، چقدر تحمل کردی، چقدر زمان برد، چقدر اشک ریختی، چند بار بلند شدی و چقدر جنگیدی و چقدر همه چی سخت تر شد، ولی باز هم ادامه بده، خسته نشو، هنوز مونده تا به جاهای خوبش برسی، لیاقتش رو داری،بهت افتخار میکنم من عزیزم.
دوست صمیمی خیلی جالبه. اینطوری که ساعتها حرف برای گفتن دارید، رفرنسهای همدیگه رو متوجه میشید، از اتفاقات زندگی هم باخبرید، توی اکثر خاطرهها هستید، برای اینکه بیشتر پیش هم باشید هرکاری میکنید و مهمتر از همه، عادتها و دیوونه بازی های همدیگه رو بلدید.
مرحله داد زدن، گریه کردن و دعوا کردن یعنی هنوز چیزی برای گفتن و درست کردن یا تخلیه کردن هست؛ اونجا که ساکت میشی دیگه هیچی نیست. هیچی. یه وضع خنثی مطلق تو پوچ ترین و تاریک ترین حالت ممکن.