مطالب علمی و کاربردی روانشناسی
اطلاع رسانی کارگاه ها و همایش های روانشناسی
حامی موسسان و مروجین روانشناسی و مشاوره در ایران
@Anatomy2017
تبلیغات تخصصی و عمومی:
@Anatomy2020
💥"این دوره برای شماست اگر به دنبال تغییری واقعی در زندگی خود هستید!"👑
👈چگونه میتوانید از این دوره بهره بیشتری ببرید؟ 👌با همراه داشتن ذهنی باز و کنجکاو. 👈انجام تمرینات و مشارکت فعال در جلسات آنلاین. 👈تعیین اهداف مشخص و پیگیری آنها.
دوره ای ۴ هفته ای یعنی حدود 25 ساعت آموزش غنی .
⚘️ "سفر از خود امروز" 🌹
👈برگزاری کاملا انعطافپذیر /خودآموز / جلسات آنلاین و آفلاین است .
✅️در این دوره با استفاده از روشهای علمی ولی ساده متوجه میشی چرا خیلی اوقات از خودت ناراضی بوده ای؟
⁉️یا اگر از خودت راضی بودی چرا اوضاع خوب پیش نمیرفته ! این دلیل خیلی مهمه .
🍒وقتی دلیل خاص خودت رو پیدا میکنی یک دانه در وجودت شروع به رشد میکنه . پیدا میکنی آنچه را که برای شخص خود تو ارزشمند است.
👌در «خود ارزشمند»، می آموزی خودت راخلق کنی وارزشهایت در هر لحظه ات جاری میشود.
🎁این دوره برمبنای رویکردهای علمی نوروساینس و سی بی تی رشد تو را در چندین وجه متفاوت میسر خواهد ساخت.
🎀تو با نحوه عملکرد مغز خود در ابعاد مختلف آشنا میشی و همچنین روش تحلیل عملی روان خودرا خواهی آموخت.
✨️تو به عمقی پی خواهی برد که تا این لحظه به آن دسترسی نداشته ای و این عین توانایی است.
☀️تو خواهی شناخت آن کسی که واقعا هستی ، تو خواهی دید آنکه را که واقعا میخواهی باشی و خودت با دستان خودت به آنچه میخواهی خواهی رسید.🌤
اهداف یادگیری: ✅️درک ارتباط مغز، ذهن و بدن. ✅️کشف ارزش درونی ✅️استفاده از قدرت فکر ✅️شناسایی موانع ذهنی و...
بازخورد شرکت کنندگان قبلی: انگار که بیدار شدم ،حالا میبینم پس تغییر آسانتر است.🫠 احساس سبکی میکنم و فکر میکنم موانع را تشخیص میدهم.😍 هدف را شناخته ام..🥰
مزایای ویژه این دوره: - ترکیبی از علم و تحول فردی. - رویکردی عملی و مبتنی بر علوم اعصاب. - مناسب برای همه افراد با برنامهای انعطافپذیر. - دسترسی به جلسات آنلاین و پشتیبانی مستقیم از مدرسین. 🎁 برای ثبتنام زودهنگام، یک جلسه خصوصی رایگان هدیه بگیرید! 📅 ظرفیت محدود است – همین حالا اقدام کنید! 💻 ثبتنام و اطلاعات بیشتر در [وبسایت دوره] یا این آیدی 📞 برای مشاوره رایگان با ما تماس بگیرید.
از قشنگ ترین پژوهش هایی که اخیرا منتشر شده، مقاله دکتر چیکی دیویس از دانشگاه برکلی بود.
این پژوهشگر دنبال این بود ببینه چطور میشه با یه سری رفتار های به شدت ساده اما اثر گذار، یه تکونی به عزت نفس خودمون بدیم و حس خود ارزشمندی بیشتری تو زندگی داشته باشیم. مرور منابع دکتر دیویس نشون میده که خط اول خطای خیلی از ما وابسته کردن عزت نفس به عوامل بیرونیه. فکر اینکه با داشتن فلان مدل گوشی تو دستم، فلان عمل زیبایی، فلان مدل ماشین، فلان تیپ و لباس یا خونه، سفر لاکچری و پست و استوری کردن عکس هاش من آدم ارزشمندی خواهم بود.
در حالی که حس واقعی خود ارزشمندی، دوست داشتنی بودن و عزت نفسی که از درون میاد؛ موندگار تره و برای رسیدن بهش میشه از این چهار راه حل ساده اما اثرگذار استفاده کرد:
➖مورد اول
یادگیری رو مقدم بر عملکردت بدون. وقتی زوم کنی روی عمل کرد و فقط نتیجه رو ببینی و ارزشمندیت رو مشروط به اون کنی، ترس از شکست پر رنگ تر میشه و نشدن ها مساوی با بی لیاقت بودنه! اما وقتی اولویتت میشه یادگیری و اوستای اون کار شدن، شکست میشه بخشی از اون کار و لیاقت میشه هنر یادگیری.
➖مورد دوم
یه چیزی به دنیا اضافه کن. تمرکز کردن روی خودت و یه چیزی اضافه کردن به خودت تا جایی خوبه که خودمحور نشی. خود محور شدی قافیه رو باختی و پوچی میاد سراغت. واسه بالا بردن حس بدرد بخور بودن، ارزشمندی، مفید و کافی بودن یه وقت هایی فکر کن؛ چیکار کنم یه خط به دنیا و آدماش اضافه بشه.
➖مورد سوم
هر چه بیشتر خودت رو با چیزایی که متعلق به تو نیست سرگرم کنی، به چیزایی که متعلق به دنیای توئه دیر تر میرسی. ظاهر قشنگ دنیای دیگران عکس، های کراپ شده، خونه های لوکس و لباسای مارک ویترین قشنگه؛ اما حواس پرتی و مقایسه کردن شدید میاره.
➖مورد چهارم
در نهایت نقطه ضعف هارو که همه میبینن، نقطه قوت چی داری؟! از خودت بپرس نقطه قوتم چیه و چطور میتونم تقویتش کنم. مهارت هام چیه و چطور میتونم بهترش کنم! هر چه بیشتر بهشون بپردازی کمتر خودت رو سرزنش میکنی.
در نهایت عزت نفس این نیست که فکر کنی از همه بهتر، سرتر و خفن تری. عزت نفس یعنی اصلا نیازی نداشته باشی خودت رو با بقیه مقایسه کنی. با آدم هایی بگرد که بهت چیزی اضافه کنن. اگه آدم های مسئله دار را به حریم شخصیت و خونه راه دادید، اون وقته که مجبور میشید جلوی در، راه خروج رو بهشون نشون بدید و کلی از عزت نفس و حس خود ارزشمندی شما رو توی جیبشون گذاشتن و با خودشون میبرن. 🎓@Psycho_Approaches
آزادی روانشناختی به معنای اعتماد به دنیای درونی خود، مسئولیتپذیری در قبال نقاط قوت و ضعف خود، دوست داشتن آگاهانهی خود و در نتیجه، توانایی دوست داشتن دیگران است. رویاها ما را در این مسیر هدایت میکنند، هر چقدر هم که مسیر پر پیچ و خم باشد.
گابریل و هارلن از اساتید دانشگاه اوتاگو، عدم رشد زبان را به عنوان عاملی که مانع از به خاطر سپاری اطلاعات میشود، بیان میکنند. دایره لغات کودکی محدود است. بنابراین کودک نمیتواند تجربیات خود را با کلماتی مناسب ذخیرهسازی کند؛ در نتیجه کودکان قادر نیستند تجربیاتی را که قبل از زبانآموزی کامل به ذهن سپردهاند، بیان کنند. درواقع در ترجمه تجربیات خود به زبان واژهها عاجزند، همچنین خاطرات زمانی بیشتر در ذهن باقی میمانند و شما میتوانید آنها را به خوبی به یاد بیاورید که یک بارهیجانی داشته باشند.
حتما برایتان اتفاق افتاده که یک رخداد مهم و هیجانی را تجربه کرده باشید و خاطرهی آن تجربه تا مدتها در ذهن شما باقی مانده و بارها آن را برای دیگران تعریف باشید. همین تعریفهای مکرر و استمرار و تکرار یادآوری به بایگانی موثر آن خاطره و فراخوانی آن حتی در سالهای بعد کمک میکند. اما کودکی به دلیل ماهیت خاص خودش، محدود بودن خاطراتش و عدم وجود احساسات قوی، امکان بایگانی را ندارد و اغلب به خاطر نمیماند.
در تشخیص افتراقی اختلال استرس حاد افراد مبتلا به ASD علائمی مشابه علائم اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) دارند. تفاوت اختلال استرس حاد با ptsd این است که الگوی نشانه در اختلال استرس حاد باید ظرف یک ماه از رویداد آسیبزا رخ داده و ظرف مدت یک ماهه برطرف شده باشد.
استرس حاد میشود؟ تجربه، مشاهده یا مواجهه با یک یا چند رویداد آسیبزا میتواند باعث ASD شود. رویدادها ترس، وحشت یا درماندگی شدید ایجاد میکنند. رویدادهای آسیبزا که میتوانند باعث ASD شوند عبارتند از:
مرگ تهدید به مرگ برای خود یا دیگران تهدید به آسیب جدی به خود یا دیگران تهدیدی برای تمامیت جسمانی خود یا دیگران اختلال استرس حاد کودک زمانی رخ می دهد که کودک به یک رویداد استرس زا مانند مرگ واقعی یا تهدید شده، آسیب جدی، تجاوز جنسی یا یک فاجعه طبیعی واکنش شدیدی نشان دهد. این واکنش، که از سه روز تا یک ماه پس از رویداد رخ می دهد، فراتر از ناراحتی معمولی است که انتظار دارید.
بیماری اختلال استرس حاد (ASD) معمولاً در عرض یک ماه پس از یک رویداد آسیبزا رخ میدهد. علائم مشابه علائمی است که در اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مشاهده میشود، اما این اختلال موقتی است و از چند روز تا یک ماه طول میکشد.
برخی از افراد مبتلا به این اختلال میتوانند به PTSD مبتلا شوند. در هفتههای پس از یک رویداد آسیبزا، ممکن است فرد دچار یک اختلال اضطرابی به نام اختلال استرس حاد (ASD) شود. ASD معمولا در عرض یک ماه پس از یک رویداد آسیبزا رخ میدهد. حداقل سه روز طول میکشد و میتواند تا یک ماه ادامه داشته باشد.
در تشخیص افتراقی اختلال استرس حاد افراد مبتلا به ASD علائمی مشابه علائم اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) دارند. تفاوت اختلال استرس حاد با ptsd این است که الگوی نشانه در اختلال استرس حاد باید ظرف یک ماه از رویداد آسیبزا رخ داده و ظرف مدت یک ماهه برطرف شده باشد. اگر نشانه ها بیش از یک ماه ادامه یابند و ملاکهای اختلال استرس پس از سانحه را برآورده کند در این صورت تشخیص از اختلال استرس حاد به اختلال استرس بعد از حادثه تغییر خواهد کرد.
در سطح اول شعور: شخصی که عملی اشتباه را انجام میدهد اصرار دارد که عمل او درست بوده و دیگران را محکوم میکند این شخص بخاطر اعتقاد عمیق برای انجام عمل اشتباه خود از هیچ کاری پروا نداشته و دست به انجام هر کاری میزند تا عملش را به کرسی نشاند.
در دومین سطح شعور: شخص پس از انجام عمل اشتباه خود، پی به اشتباه خود برده و از درون احساس پشیمانی میکند ولی این پشیمانی را بروز نمیدهد.
در سومین سطح شعور: شخص در حین انجام عمل اشتباه خود، پی به اشتباه خود برده و دیگر آن را ادامه نمیدهد. شخص قادر به کنترل احساسات و افکار خود میباشد.
در چهارمین سطح شعور: شخص قبل از انجام عملی اشتباه متوجه آن عمل شده و آن را انجام نمیدهد.
در پنجمین سطح شعور: شخص خود عمل اشتباهی انجام نمیدهد ولی اعمال اشتباه دیگران موجب آزار و خشم او میشود.
در ششمین سطح شعور: شخص عمل اشتباهی انجام نمیدهد و با دیدن اعمال اشتباه دیگران احساس ترحم و دلسوزی نسبت به آنها میکند.
در هفتمين سطح شعور: شخص عمل اشتباهی انجام نمیدهد و دیگران را هم قضاوت نمیکند.
هشتمين سطح شعور: همان « عشق » است که علاوه براینکه اشتباهات دیگران راقضاوت نمی کند انها راعاشقانه دوست دارد
🔚باکمی تامل وتفکر ببینیم ما درکدام سطح شعور واگاهی هستیم؟
.مردی ۳۸ ساله بارها در نیمهشب تلاش میکند همسرش را مجبور به برقراری رابطه جنسی کند. زنی متاهل در اواسط دهه ۲۰ زندگی در میانه شب دست به خودارضایی میزند. این دو نفر در یک چیز مشترکند؛ وقتی صبح از خواب بیدار میشوند، هیچ کدام از این اتفاقات را به یاد نمیآورند.این افراد و آدمهای مشابه پس از اینکه متوجه رفتار ناخودآگاه خود میشوند، از آن خجالت میکشند و ممکن است از برقراری رابطههای عادی نیز اجتناب کنند.اینها مثالهایی بودند از یک اختلال به نام «سکسسومنیا» یا «رابطه جنسی در خواب» (Sexsomnia) که بخشی از خانواده اختلالات خواب یا «خوابپریشی» محسوب میشوند. این اختلالات شامل راه رفتن در خواب، صحبت کردن در خواب، خوردن در خواب و وحشت در خواب میشود.دکتر کارلوس شنک، پروفسور و روانپزشک ارشد در دانشگاه مینهسوتا، در این باره میگوید: «در حالی که ممکن است به نظر برسد مردم در حال انجام عملی چیزهایی هستند که در خواب میبینند، اما این رفتار زمانی رخ میدهند که مغز در حالت هشیاری قرار ندارد.»آقای شنک که دههها مشغول مطالعه بر این نوع اختلالات خواب بوده است میگوید: «آنها اغلب در آهستهترین و عمیقترین مرحله خواب یعنی مرحله 'خواب امواج آهسته دلتا' رخ میدهند. این به مانند زنگ هشداری است که در سیستم عصبی مرکزی به صدا در میآید و شما در یک ثانیه از زیرزمین به پشت بام خود میروید.»وی میافزاید: «در این حالت رفتارهای شناختی شما عمیقاً در خواب است، اما بدن شما فعال است. این مرحله خطرناکی است زیرا بعد از آن شروع به راه رفتن و دویدن میکنید و همه کارها را بدون اینکه ذهنتان بیدار باشد انجام میدهید.»بررسی «خواب جنسی» دشوار است، زیرا تا زمانی که شریک جنسی افراد مبتلا به آنها چیزی نگویند و افراد به خود آسیب نرسانند، بسیاری از فعالیت جنسی ناخودآگاه خود اطلاعی ندارند.جنیفر مونت، استادیار پزشکی خواب و علوم رفتاری در دانشگاه نورث وسترن در شیکاگو، گفت: «برخی از افراد هستند که با شریک زندگی خود وارد فعالیت جنسی میشوند و این برای هیچ یک از آنها آزاردهنده نیست. بنابراین ممکن است که این امر برای برخی مشکلی ایجاد نکند. اما قطعاً مواردی وجود دارد که افراد مبتلا بابت آنچه در ناخودآگاه انجام دادهاند نگران میشوند.»
آسیب به DNA در سلولهای عصبی برای ساخت خاطرات بلندمدت ضروری است.
به گزارش کانال دیالکتیک علمی به نقل از Albert Einstein College of Medicine دانشمندان کالج پزشکی آلبرت انیشتین دریافتهاند همانطور که نمیتوانید بدون شکستن تخممرغ املت درست کنیدنمیتوانید بدون آسیب DNA و التهاب مغز خاطرات بلندمدت بسازید.
یافتههای غافلگیرکننده آنها امروز بهصورت آنلاین در مجله Nature منتشر شد.
دکتر جلنا رادولوویچ سرپرست این مطالعه و استاد علوم اعصاب استاد روانپزشکی و علوم رفتاری در بخش علوم اعصاب در کالج پزشکی آلبرت انیشتین گفت: التهاب نورونهای مغز معمولاً چیز بدی در نظر گرفته میشودچراکه میتواند منجر به مشکلات عصبی مانند بیماری آلزایمر و بیماری پارکینسون شود.
وی افزود: اما یافتههای ما حاکی از آن است که التهاب در نورونهای خاصی در ناحیه هیپوکامپ مغز برای ایجاد خاطرات بلندمدت ضروری است.
هیپوکامپ از دیرباز بهعنوان مرکز حافظه مغز شناخته شده است.
دکتر رادولوویچ و همکارانش دریافتند که هر محرک چرخهای از آسیب و ترمیم DNA را در نورونهای خاص هیپوکامپ ایجاد میکند که منجر به مجموعههای حافظه پایدار میشود.
این مجموعهها خوشههایی از سلولهای مغزی هستند که تجارب گذشته ما را نشان میدهند.
الیزابت وود دانشجوی دکترا و آنا سیکواریچ محقق پسادکترای آزمایشگاه رادولوویچ نویسندگان نخست این مطالعه در کالج پزشکی آلبرت انیشتین بودند. 🎓@Psycho_Approaches
بیشتر افرادی که تو رابطه هستن سواد رابطه ندارن برای همینم مشکلات زیادی براشون رخ میده اینجا سواد رابطت رو میبره بالا و هر چیزی که نیاز یک عاشقانه ی خوب هست رو یادت میده: @ravanshenasi
این جدول توسط بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF) ارائه شده که یک سازمان دولتی در ایالات متحده است. جملاتی مانند تو باید دکتر بشی! مهندس بشی! از کودکی در همهی خانهها پیوسته میان والدین و فرزندان دوره میشود! تا شاید شانس موفقیت و در نهایت آسایش زندگی را برایشان فراهم کند. با چنین روندی، از همان ابتدا ذهنیتی را در فرزندان خود ایجاد میکنیم که هر رشتهی دیگر غیر از پزشکی و مهندسی ارزش تحصیل ندارند و خوشبختی و سعادت آینده فقط و فقط در همین دو رشته خلاصه شده است! حال آنکه جامعه غیر از پزشک و مهندس بخشهای مختلفی را شامل میشود که نیازمند تخصص و دانش روز است و متأسفانه همین رویکرد میتواند از دلایل مهم عدم پیشرفت یک کشور باشد.
اما نکتهی جالب در این میان وضعیت متفاوت نگرش به رشتههای تحصیلی در کشورهای پیشرفته است. مهمترین عامل برتری کشورهای غربی قطعاً علوم تجربی یا ریاضی نبوده بلکه از ابتدا تاکنون خود و جهان را توسط علوم انسانی کنترل و اداره کردهاند، هرچند در ظاهر چیزی که از آنها میبینیم آثار و نتایج علوم فنی و مهندسی بوده است. ولی باید توجه داشت کارکرد، جهتگیری و حتی روش استفادهی همین علوم را نیز با بهرهگیری از علوم انسانی تعیین میکنند و این مهمترین دلیل موفقیت آنها در مباحثی مانند اقتصاد و سایر حوزههاست.
آنها کیفیت بالای آموزش و استاندارهای کیفی برای رشد جوامع خود را با تأکید بر علوم اجتماعی و انسانی تضمین میکنند که درنهایت به ارتقای کیفیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منتج میشود. در ابتدا وقتی که به کشورهای توسعه یافته نگاه میکنیم و استانداردهای بالای زندگی در آنها را مشاهده میکنیم در نگاه اول ریشهی تمامی پیشرفتها در صنعت، کشاورزی، اقتصاد و ... در فناوریهایی که دارند متجلی میشود. "آنها فناوری دارند بنابراین پیشرفته هستند!" همین تفکر برای سالها وارد زندگی ما شده و در نتیجهی آن فقط باید دکتر یا مهندس شویم تا فاصلهی خود را با جوامع پیشرفته کمتر کنیم! اما این سطحیترین نگاه ممکن به اساس قضیهای است که در ابتدای مطلب مطرح شد.
برای درک بهتر موضوع نگاهی به کشور آمریکا خواهیم داشت. بررسی آمار دانشگاههای این کشور نمایانگر حضور بسیار پررنگ شهروندان آمریکایی یا آنهایی که اقامت دائم دارند در دانشکدههای حقوق، اقتصاد، مدیریت و ... است حال آنکه دانشکدههای مهندسی و پزشکی از ملیتهای متنوع از عرب گرفته تا هندی و چینی و البته هموطنان خودمان پر شده است. شاید این آمار متفاوت و البته عجیب! با توجه به استانداردهای تحصیلی "مد" شده در کشور ما، خود پاسخی برای موفقیت کشوری مانند آمریکا باشد. آنها با تقویت علوم انسانی و اجتماعی زیربنایی محکم را ایجاد کردهاند که با پشتوانهی آن شاهد کشف و پیشرفت فناوری هستند. در کشور ما دانشآموزان ممتاز و باهوش حتی اگر به تحقیق و بررسی در رابطه با رشتههای علوم انسانی بپردازند با مخالفت بیشتر اطرافیان خود مواجه میشوند که هوش و استعدادشان را در علوم انسانی نابود نکنند! و برای یک آیندهی خوب دکتر و مهندس شوند حال آنکه دانشآموزان با نمرات پایینتر را روانهی علوم انسانی میکنیم تا در آینده اقتصاددانها، مدیران و جامعهشناسان ما باشند!
به نظر شما این میتواند روش مناسبی برای تضمین موفقیت یک کشور در آینده باشد؟! البته در سالهای اخیر، با افزایش آگاهیهای عمومی، تعداد دانشآموزان ممتازی که در رشتهی علوم انسانی تحصیل میکنند، رو به فزونی است. در ادامه آمار جالبی از دانشگاههای آمریکا را مشاهده میکنید که تفاوت چشمگیری میان دریافتکنندگان مدرک دکتری در رشتههای علوم انسانی و آموزشی با مهندسی و پزشکی را نشان میدهد حال آنکه بیشتر دانشجویان ویزایی (خارجی) رشتههای علوم تجربی و ریاضی را انتخاب کردهاند. این جدول توسط بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF) ارائه شده است. این بنیاد یک نهاد دولتی در ایالات متحدهی آمریکا است که از ۱۹۵۰ تاکنون در توسعهی قوانین و سیاستهای رسمی علمی در ایالات متحدهی آمریکا فعالیت میکند.
✅ رشته روانکاوی و بسیاری از طرفداران فروید از ابتدا به علوم غربيه (Occult Sciences) علاقه زیادی داشتند. یکی از ایده های اصلی علم روانکاوی مبنی بر این است که افراد در معرض انگیزههایی هستند که در ضمیر ناخودآگاه آنان است. این دیدگاه شباهت زیادی با دیدگاه روح گرایان (Spiritualists) داشت روح گرایان از این ایده روانکاوی برداشت متفاوتی داشتند آنها معتقدند بودند که اگر انسانها در کنترل مستقم ذهن خود نیستند در نتیجه نیروی مرموزی باید بر اعمال آنان تأثیر بگذارد. بنابراین تعدادی از طرفداران فروید تلاش کردند تا ادعاهای روح گرایان درباره تله پاتی و دیگر پدیده های روانی را مطالعه کنند به عنوان مثال، ساندور فرنسی همکار نزدیک فروید و بنیانگذار مکتب روانکاوی بوداپست آزمایشهایی را با مدیوم ها و غیب بین ها (Clairvoyant) انجام داد. او معتقد بود که انتقال فکر در بین بیمارانش رایج است و در نامه ای به فروید در سال ۱۹۱۰ نوشت که میتواند افکار بیمارانش را از روش تداعی آزاد بخواند و فعال ترین عقده های بیمارانش را شناسایی کند. فروید که همیشه عمیقاً نگران شهرت علم روانکاوی بود به فرنسی هشدار داد که کار او ممکن است ضربه بزرگی به علم روانکاوی بزند. اما علیرغم بدبینی اش در مورد پدیده های ماوراء طبیعی خود فروید نیز به علوم غریبه علاقه داشت. او در نامه ای در سال ۱۹۲۱ نوشت که او نمیخواهد بدون مطالعه پدیده هایغریبه روانکاوی را بی اعتبار و غیر علمی بداند و در ادامه می نویسد که اگر در ابتدای حرفه روانکاوی خود بود ممکن بود چنین تحقیقاتی را در حوزه علوم غریبه و روانکاوی انجام دهد. مشهورترین مدافع نزدیکی علم روانکاوی و علوم غریبه کارل یونگ بود علاقه یونگ به ماوراء طبیعی قبل از ملاقات با فروید شکل گرفت برخی از اعضای خانواده مادری یونگ ادعای تواناییهای ماوراء طبیعی داشتند. یونگ معتقد به وجود روح جاودانه بود که خارج از مکان و زمان حضور داشت نظریات یونگ در واقع ایده های روانکاوی که مبنای برخی اعمال ما میل جنسی است را به حاشیه راند و بجای آن یک نیروی نسبتا عقلانی اما مبهم وناشناخته را در مرکز روان انسان Pscyche) قرار داد. فروید بشدت مخالف این نظریه بود. یونگ در نوشته های خود مکالمه ای را با فروید به یاد می آورد که در آن فروید از او خواسته بود که قول دهد که هرگز نظریه جنسی را رها نکند. یونگ در ادامه مینویسد که فروید گفته بود روانکاوان باید از علم روانکاوی یک عقیده" تعصب آمیز و یک سنگر تخریب ناپذیر در برابر "علوم غريبه" بسازند. فروید با تاکید بر امر جنسی ناخودآگاه را یک پدیده بیولوژیکی میدانست و بشدت مخالف تفسیرهای مبتنی بر حالات ذهنی و ماوراء طبیعی بود. Reference : JOURNAL ARTICLE The Problem of Demarcation: Psychoanalysis and the Occult JÚLIA GYIMESI American Imago, Vol. 66, No. 4, Sándor Ferenczi Returns Home: Papers from the Miskolc Conference (Winter 2009), pp. 457- 470 (14 pages)