بی همگان...

#شهیدمرتضی_مسیب_زاده
Канал
Юмор и развлечения
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavaddПродвигать
250
подписчиков
406
фото
231
видео
29
ссылок
درد دل نامه ی خودمانی... دردی که ز تو در دلم آرام گرفت پرداخته کی شود به صد دریا اشک... https://t.center/HarfBeManBOT?start=HBM13567709
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله
.
اینک دلتنگِ توام اقرار می‌خواهد مگر!!؟
.
.
.

آخرین بازدید، خیلی وقت پیش....
.
.
.

مرتضی....مرتضی....مرتضی.... آه

.

یادگار بهترین روزها
سلام
در جریان باش که

سلام من برسان ای صبا به یار و بگو
که سعدی از سر عهد تو برنخاست هنوز...

.

دلم برات تنگ شده.....

#مسيب
#رفیق
#برادر
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده

یادت کردم، ویژه
یادم کن، گاهی

بیست و پنجم بهمن ماه یکهزار و چهارصد و دو
به همین زودی...

@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله

وصالت، ای ز جان خوشتر، بیابم عاقبت روزی
ولی ار زنده بگذارد فراقت روزکی چندم...
.
.

مطمئنم که اومدن استقبالت،
حامد رو میگم
محمودرضا رو
مطمئنم که مرتضی دستت رو گرفته و بلندت کرده
مطمئنم محمد اومده و بهت خوش‌آمد گفته...
مطمئنم حامد سفت بغل کردتت...

مطمئنم دور هم جاتون عالیه
حالتون میزونه

مطمئنم شب جمعه‌ها دیگه کربلایی

مطمئنم که زنده‌ای
که
میبینی مرا

مطمئنم که هستی

آقایِ حسینِ شهادت.

#خوش_روزی
#دی_ماه
#دم_عشق
#شهادت
#حسین
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده
#شهیدمحمودرضابیضائی
#شهیدحسین_محمدی

سودای تو خوش است و وصال تو خوشتر است
خوشتر ازین و آن چه بود؟ آنم آرزوست....

حسین!
سلام ما رو به بچه ها برسون....

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله

من آدم حسودی هستم

حسودیم میشه به اکبر..........که دنبال تو اومد
حسودیم میشه به علی..........که به تو رسید
حسودیم میشه به مسيب..........که با خودت بردیش
حسودیم میشه به محمد..........که حتی تو همون روز اومد پیشتون

من آدم حسودی هستم محمودرضا

حسودیم میشه به سیدابراهیم..........از بس که شبیه تو بود
حسودیم میشه به عمار..........اونقدر که تو رو دوست داشت
حسودیم میشه به هادی..........که تو الگوش بودی
حسودیم میشه به میثم..........که بعد اون همه سال دوری تو رو اونور پیدا کرد

من آدم حسودیم محمود

حسودیم میشه به دورهمیاتون
حسودیم میشه به زیارت شب جمعه‌هاتون
حسودیم میشه بودی چادر خاکیِ مادرتون
حسودیم میشه به باز دور حاج قاسم جمع شدناتون

من آدم حسودیم
خیلی حسود
خیلی خیلی حسود
یه آدمِ حسودِ خیلی تنها محمودرضا
و
حسود
هرگز
نیاسود...

هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن که دارد با دلبری وصالی
بعد از حبیب بر من نگذشت جز خیالش
وز پیکر ضعیفم نگذاشت جز خیالی
سال وصال با او یک روز بود گویی
و اکنون در انتظارش روزی به قدر سالی
ایام را به ماهی یک شب هلال باشد
وان ماه دلستان را هر ابرویی هلالی
صوفی نظر نبازد جز با چنین حریفی
سعدی غزل نگوید جز بر چنین غزالی

#رفیق
#محمود
#برادر
#شب_جمعه
#تنها
#حسود
#دلتنگ
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیداکبرشهریاری
#شهیدعلی_یزدانی
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده
#شهیدمحمدمعافی
#شهیدمصطفی_صدرزاده
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
#شهیدهادی_شجاع
#شهیدمیثم_مدواری
#شهیدمحمودرضابیضائی

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله

یادته محمودرضا؟ با ذوق رفته بودیم خرمشهر.
جور دیگه ای خرمشهر رو دوست داشتیم.
موسیقی خرمشهر برامون صدای آسِدمرتضی بود که میخوند: خرمشهر شقایقی خون رنگ است که داغ جنگ بر سینه دارد.... داغ شهادت. ویرانه های شهر را قفسی در هم شکسته بدان که راه به آزادی پرندگان روح گشوده است تا بال در فضای شهر آسمانی خرمشهر باز کنند، زندگی زیباست، سلامت تن زیباست، اما پرنده عشق، تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند، ومگر نه آن که گردنها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟ و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده اند که حسین را از سر خویش بیش تر دوست داشته باشد؟ و مگر نه آن که خانه تن راه فرسودگی می پیماید تا خانه روح را آباد شود...
یادته مسجد جامع و رود کارون رو؟ یادته فلافلای بی‌همتا و لذیذ و کثیف خرمشهر رو؟ یادته لباسامون رو؟ یادته مرتضی رو....
محمودرضا، یادته، مطمئنم که یادته.
راستی محمودرضا
این تقویمای جدید هزار و یک جور مناسبت جور واجور توش نوشته. از روز موفرفری ها و چپ دست ها گرفته تا روزِ لبخند و روز چای،
و مثل امروزی، روزِ #برادر.
برادر...
خدا میدونه وقتی غروبی دیدم امروز روز برادرِ ذهنم فقط پیش تو رفت. ولی مگه من کم برادر دارم؟
نه
ولی برادری مثل تو ندارم.
اینا رو گفتم که نتیجه بگیرم داغت برام داااغه برادر
خوب شدنی نیست.
فکر نکنی ۳۰۴۷ روز گذشته و آتیشت سرد شده
نه داداش
داغ سینه‌م سرد نمیشه جز با گرمای سینه‌ت #برادر.
بغلم کن، بغلم...زودتر لطفا.

محمودرضا
منتظرتم
منتظرم باش رفیق.
به بچه ها سلام برسون
بگو که دلم براشون تنگه
بگو تنهام
بگو غریبم
بگو آلوده‌م
بگو...
به شهیدجهان‌آرا هم سلام برسون
بگو مشتی،
نیستی ببینی خرمشهر و آبادانت چقدر به تو و رفیقات نیاز داره. بهشون بگو ما که برای سیدعلی یار نشدیم، لااقل شما بیا به داد خوزستان برس، خوزستان مظلومِ مظلومِ مظلومِ.

راستی، حواسم نبود امشب هم که مهمون دارید، سرتون شلوغه. دارید دیدار تازه میکنید... خوش به حال صیاد...

محمودرضا!
میشه تو هم صدام کنی.

ﭼﻪ ﺩﺍﻏﻬﺎ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺗﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﻪ ﭼﺎﮐﻬﺎ ﮐﻪ ﺯ ﻫﺠﺮ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﺪﺍﻡ ﺩﺟﻠﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻣﻦ ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﺭﯾﺎﺳﺖ
ﮐﺪﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻩ ﻣﻦ ﭼﻮ ﮔﻠﺨﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﺮﺍ ﭼﻮ ﻻﻟﻪ ﺯ ﺩﺍﻍ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﺣﯿﺎﺕ
ﮐﺪﺍﻡ ﭼﺎﮎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺍﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﮔﺮ ﺯ ﭘﺮﺗﻮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻭ ﻧﻮﺭ ﻣﺎﻩ ﭼﻪ ﻓﯿﺾ
ﻣﺮﺍ ﮐﻪ ﺑﯽ‌ﻣﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﻮ ﺩﯾﺪﻩ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻝ ﻧﺸﺎﻃﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﺎ ﯾﺎﺑﺪ
ﺟﺰ ﺁﺷﯿﺎﻥ ﻏﻤﻢ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﻧﺸﯿﻤﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﻮ ﺑﺤﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺍﻥ ﮐﻒ ﺯﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻒ ﻣﻦ
ﺩﺭﯼ ﻓﺘﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﻥ ﻭ ﻣﻌﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺑﺎﻧﮏ ﻫﺰﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﭼﻤﻨﻢ
ﮔﻠﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﻫﯿﭻ ﮔﻠﺸﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﻮ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺎ ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ
ﻣﺮﺍ ﺯ ﺩﺭﻭﯾﺶ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺒﯿﻦ ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺟﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﺶ
ﺑﻪ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺎ ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﺒﺮ ﺯ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﺎ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﻬﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ...

#رفیق
#محمود
#برادر
#سوم_خرداد
#خرمشهر
#آبادان
#دلتنگ
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمدجهان_آرا
#شهیدسیدمرتضی_آوینی
#شهیدحسن_صیادخدایی
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده
#شهیدمحمودرضابیضائی

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله

یعنی باور کنم رفتی تو ۹ سالگی!؟
یعنی باور کنم اون کوثر کوچولویِ محمودرضا، الان شده کوثر خانوم!؟
یعنی باور کنم اینقدر بزرگ شدی دخترِ محمودرضا!؟

باور میکنم عمو،
باور میکنم دخترم.
تولدت مبارک عزیز دلم.

کوثر جانم
گوشت رو میاری جلو یه چیزی در گوشِت بگم عمو!؟

میدونی عمو جون!
دلم حسابی برات تنگه...
.
کاش میشد ببینمت... کاش میشد مثل عمو مرتضات بغلت میکردم، شاید دلم آروم میشد.
ولی دل عمو مرتضی آروم نشد کوثر جان...اینقدر آروم نشد تا خودِ بابا محمودرضات بغلش کرد و آروم شد...
.
دلم برات تنگ شده عمو
و دلم میسوزه ازینکه منو نمیشناسی...که اگه بابا بود، من الان عموی تو بودم، عمویی که شاید دل تو هم براش تنگ میشد.
اما من
برات
عمویی نکردم.
حلالم کن.
حلالم کن که حقت رو ادا نکردم
حلالم کن که نبودم...که روی پام ننشوندمت...که دل به دلت نذاشتم... که حتی یه بار هم سرت رو روی شونه‌ام نذاشتم...که حتی...
.
نه که تو نیاز داشته باشی عمو نه، من حق به گردنم بوده،
حق همه‌ی خنده های که با بابات کردم،
حق همه گریه‌هایی که با بابات کردم،
حق همه لحظه‌هایی که بابا محمودت بود که دلم قرص باشه،
حق همه نگرانی‌هایی که بابا محمودت برام داشت.
حق همه‌ی سرهایی که روی شونه‌ش گذاشتم.
حق همه رفاقتی که برام کرد.
حقّ عشق
حقّ رفاقت.... .
و من، چه بد رفیقی بودم برای بابا محمودت.
و من، چه بد عمویی بودم برای تو.
.
.
کوثرم
تولدت مبارک عموجون.
امشب وقتی داری شمع تولدت رو فوت میکنی، یا وقتی که داری چشمت رو میبندی که آروم بخوابی،یا وقتی که سجاده نمازت رو پهن میکنی که نمازت رو بخونی، میشه برای منم دعا کنی؟
میشه سفارش منم به بابایی بکنی؟
اصلا میشه ازم پیش بابا محمودرضا گله کنی؟ شاید یادش بیاد یه رفیق بنجولی هم داشته،یه دردِ سر،یه بی معرفت.
ازم پیشش بد بگو که یاد منم بیفته، باشه عمو جون؟

کوثرم!
تولدت مبارک عمو.
تولدت مبارک دختر محمودرضا.
سایه‌ت بلند، لبت خندون،روزگارت خوش،تنت سالم،حالت به خیر، عاقبتت به عافیت، سایه مادرت بالاسرت، نگاه مهربون پدربزرگ و مادربزرگت همیشه به قامت رعنات پرخنده،دست عموت گرم،نفست حق،نون‌ت داغ و آب‌ت سرد و روزی‌ت، کنیزی حضرت حجت عجل الله فرجه.

مرغ و خرس و اردک
کفتر و غاز و لک‌لک
ای کوثر مهربون
"تولدت مبارک😊"
.
.
دوستت دارم عمو جون
مراقب خودت باش و
دعا کن بابات خیلی معطل من نشه.
عزیز دلمی
خدا نگهدارت باشه.

#رفیق
#محمود
#کوثر
#دختر
#تولدت_مبارک
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده
#شهیدمحمودرضابیضائی
@bi_to_be_sar_nemishavadd

آخرایِ زمستونِ سالایِ آخرِ انتظار
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله
.
.
با توجه به اینکه دلم بی قرارِ توست...
.
.
و با توجه به اینکه من بیقرارِ لحظه‌ی پیوند دستهام... آن وقت ها که در بغلت میفشاریم...
.
.
و با توجه به اینکه دلتنگِ حرف زدنتم (مخصوصا وقتی زبون میریزی)....
.
.
و با توجه به اینکه شب جمعه است...
.
.
و با توجه به اینکه بغض راهِ گلوم رو بسته و دارم از درد میترکم...
.
.
و با توجه به رسمِ رفاقت... مِن بابِ برادری...
.
.
نصرمن الله و فتح قریب.... مرتضی...
.
.
.
.
.... دانی که آرزوی #تو، تنهاست بر دلم
.
.
.
#رفیق
#مسیب
#شب_جمعه
#بیقرارم
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
VID_22240512_041023_534.mkv
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله
چهاردهم گذشت و ازت نگفتم،
بغض گلوم نمیذاره مرتضی،
اما تو از قرمزی چشمام، از لرزش لبهام،
تو از آه بعد از نفس کشیدن عمیقم همه چی رو بخون،
بخون مسیب...حرف دلم رو بخون داداش.

تو میتوانی تمام حرفهای سختم را
با چشمهای بسته هم بخوانی...
.
.
.

جشن عید غدیر و مراسم عقد آقا مرتضی
سال هشتاد و شش

#رفیق
#مسیب
#بخوان
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله

سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم
گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
بازگویم که عیان‌ست چه حاجت به بیانم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن
که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم
که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم....
.
.
.
.
#رفقا
#جمعه
#چه_حاجت_به_بیان_است
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#شهیدحامدسلمانی_موغاری
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله


#شب_جمعه

مرتضی،
ثبت نام اربعین هم شروع شد.
مرتضی،
جانمونم داداش.
مرتضی،
جا نمونم داداش.
مرتضی،
جانمونم داداش.
رومو زمین نزنی مرتضی.
مرتضی،
تنهام نذار رفیق...
.
.
.
مرتضی.... لطفا بگو جانم...
.
.
.
.

#رفیق
#مسیب
#اربعین
#کربلا
#مرتضی
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله

به یاد مرتضی...
.
.
.

چهلم محمودرضا باهم رفتیم تبریز
وقتی برگشتیم یه پیام بهم داد،
برای محمود نوشته بود، ولی برای من فرستاد.
خیلی دلم براش سوخت
نوشت:

تو رو به همه عشقت فراموشم نکنی
بخدا قسم ته دلم خوشحالم که به آرزوت رسیدی
اما دردم اینه که چرا یه صیغه
(عقد اخوت)نخوندیم که به گردنت بیفته بهم سر بزنی...
میفهمی چی میگم...؟!!!
میگم دردم درد حسادته
به همه اونایی که مطمئن هستن به یادشونی و بهشون سر میزنی
به احمدرضا و مرتضی و مصطفی و کوثر و...

خدمت آقا که رسیدی نگو رفیقمه که مایه ننگت باشم
بگو بدبخت و فقیره
بگو مسکین و مستجیره
به هر بهونه بیا و دستم و بگیر برادر...
.
.
.
دل تنگ شده بود... . . .

مرتضی جان!!
حالا دو کلمه هم من به تو میگم:
تو رو به همه عشقت فراموشم نکنی
بخدا قسم ته دلم خوشحالم که به آرزوت رسیدی
اما دردم اینه که چرا یه صیغه
(عقد اخوت)نخوندیم که به گردنت بیفته بهم سر بزنی...
میفهمی چی میگم...؟!!!
میگم دردم درد حسادته
به همه اونایی که مطمئن هستن به یادشونی و بهشون سر میزنی
به مهدی و مرتضی و مصطفی و نازنین زهرا و...
خدمت آقا که رسیدی نگو رفیقمه که مایه ننگت باشم
بگو بدبخت و فقیره
بگو مسکین و مستجیره
به هر بهونه بیا و دستم و بگیر برادر... . .

به هر بهانه که شده... مرتضی
.
.
.
عید غدیر مبارک، برادرای تک خور

#رفیق
#برادر
#محمود
#مسیب
#غدیر
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده
#شهیدمحمودرضابیضایی

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم الله
#قربة_الی_الله

وسه ساعت بعد؛
مرتضی هم به سمت محمودرضا پرکشید.

حال مرتضی، بعد محمود،حکایت این چند بیت بود؛
آهنگ سفر کردی و برخاست قیامت
آن لحظه که بی قامت خوبت بنشستم؛
شایدکه ز من خلق جهان دست بشویند
گر در غمت از هر دو جهان دست نشستم!
هر چند شکستی دل خواجو بدرستی
کان عهد که بازلف تو بستم نشکستم...

کاش الان یکی پیدا میشد به مرتضی میگفت:
"اون فیلم گرفتنت چیه، اون از تو بهشت مسخره کردنمون چیه؟"

کاش مرتضی یه بار دیگه تو صورتمون همینجوری ناز و باذوق میخندید...

کاش مرتضی.... من رو با خودش می برد...

بگذریم...

#رفیق
#مسیب
#دوربین
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمودرضابیضایی
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده


@bi_to_be_sar_nemishavadd
رهِ صبر چون گزینم، منِ دل به باد داده؟
که به هیچ وجه جانم،
نکند قرار بی‌تو...
.
یادت باشه که تنها رفتی...
بی قرارم...

#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
#شبهای_روشن کاش میتونستید این خنده های از ته دل رو ببینید... @bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم الله
#قربة_الي_الله

نور چراغ برق خیابون از پنجره میافتاد تویِ اتاق و خنجر میکشید به تاریکیِ خوابگاه.
سه چهار نفری روی یه پتو، زیر پنجره ی اتاق، از نوری که به عاریت مهمون ما بود استفاده میکردیم.
گاهی سبک گپ میزدیم و گاهی ریز میخندیدیم و گاهی مشغول خوندن کتاب یا مجله ای میشدیم.
مرتضی نگاهی به ساعتش میکرد و از اتاق میرفت بیرون.لحظه ای بعد با پارچ آبی برمیگشت. در سماور رو برمیداشت و آب رو خالی میکرد داخلش و کلید سماور رو میچرخوند. صدای خِر خِر سماور برقی آروم آروم تو اتاق میپیچید...هییییییس، بچه ها خوابن...
محمودرضا میگفت من برم مسیب رو بیدار کنم و از اتاق خارج میشد.چندلحظه بعد، محمودرضا و مسیب با چندتا کنسرو و نون روی پتو، زیر پنجره، کنار سماوربرقی مینشستن.
لیوانها رو از زیر تخت درمیاوردم و آبی که با صدای قُل قل و خِر خِر سماور به جوش اومده بود داخل لیوان میریختم و تویِ هر لیوان یه چای کیسه ای گلکیس مینداختم.
مصطفی میگفت اول چایی بخورید یه کم سینه تون نرم بشه بعد بریم سراغ ضیافت!!
ضیافت!!!؟؟
مسیب دیروز با آشپزخونه هماهنگ کرده بود که به جای ناهار فردای این چندنفر، چندتا کنسرو برای سحری بگیره و با کلی هماهنگی با این و اون گرفته بود و حالا دیگه ضیافتمون جور جور بود...
صدای قرآن بلند شد،
محمود میگفت یه چایی دیگه بریز این کنسروا فردا تشنه مون میکنه...
مسیب الهی شکری میگفت و بلند میشد و دمتون گرمی میگفت و میرفت به طرف در تا بره وضو بگیره. من و مرتضی کم کم بساط ضیافت رو جمع میکردیم و مصطفی یه گوشه دوزانو رو به قبله قرآن میخوند....
صدای اذان که بلند میشد آثارِ ضیافت رو سر به نیست میکردیم و بچه ها رو بیدار میکردیم و میرفتیم برای نماز جماعت...
محسن میگفت امشبم تا صبح نخوابیدم بس که که زیر تختم شما وِر وِر وِر حرف زدین...و لبخندی میزد و میرفت تا وضو بگیره...

بعد ازنماز.... اکبر....محاسن تُنُک و یکی در میونش رو تو مشت میگرفتو با اون صدای بهشتیش میخوند... یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النَّار...

میگم:
دلم غش رفت واسه ی یه ماه رجب اینطوری...
چقدر ساده
چقدر ساده
چقدر ساده....
محمودرضا.... من.... ماه رجبم رو گم کردم...من..... سادگیم رو گم کردم..... من..... خودم رو گم کردم....
محمودرضا....
رفیق...
به فریادم برس...
دستمو بگیر داداش....
محمودرضا....
من، منِ با تو رو میخوام پسر
من رو تنها نذار... بهم سر بزن...با مسیب...با اکبر.... با حامد... با محرم.... با محمد....
محمودرضا...
منم ببرین پیش خودتون...خُخُخُخُخُخُخُخُخُب؟

امشب؛
یکی از شبهای فراموش شده ی ماه رجب
از یکی از روزهایِ سالهایِ تنهایی...


بیقرارم...

#یامن_ارجوه_لکل_خیر
#و_آمن_سخطه_عند_کل_شر
#حرِّم_شیبتی_علی_النار
#دلتنگی
#ماه_رجب
#رفیق
#محمود
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده
#شهیداکبرشهریاری
#شهیدحامدسلمانی
#شهیدمحمدمعافی
#شهیدمحمودرضابیضایی


@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم الله
#قربتا_الی_االله

شب جمعه
جمعِ کربلاییا...

مرا دور از رخ دلدار دردی است
که آن را نیست آرامی دریغا
درین امید عمرم رفت کآخر:
کند یادم به پیغامی دریغا...

#دورهمی
#کربلا
#شب_جمعه
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدرضاکارگربرزی
#شهیدمحمودرضابیضایی
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده
بی همگان...
Photo
.
#بسم الله
#قربتا_الی_الله
.
سلام مرتضی.
خوبی؟
میگم مرتضی میدونی یکی از بهترین سفرای عمرم کدوم بود؟
خب یه کم فکر کن جای اینکه اینهمه زبون بریزی.
ول کن خودم میگم.
اون سفری که با محمودرضا و تو رفتیم جنوب.
یادش بخیر
چقدر خوش گذشت
چه سفری شد
دیگه مثل اون سفر، سفر نکردم.
ای بابا...چه روزایی بود.
مرتضی یادته توی سفر چند دفعه خواستم صدات کنم بهت گفتم محمد؟؟
محمد داداش بزرگترم بود و من ناخودآگاه وقتی میدیدمت یاد اون میافتادم.
نمیدونم چرا حس میکردم برادر بزرگترمی.
مرتضی میدونی که از این لوس بازیا خوشم نمیاد ولی خب این حس واقعیم بود بهت.
و روزها گذشت و تو یه روز سرد زمستونی محمودِ خوش انصاف پرکشید.
با خودم گفتم محمود رفت ولی مرتضی که هست...پشتمه...برادرمه...خاطرات محمود رو باهاش زنده میکنم.
میدونم تو هم همین حس رو بهم داشتی.
این رو از اون پیامی فهمیدم که بهم دادی. همونکه گفتی وقتی منو یاد میکنی یاد محمودرضا واسه ات زنده میشه.
ولی
تو یه روز گرم، آخرای فصل بهار
خبر اومد که...
مرتضی هم پرکشید.
دیگه وقتش بود تکیه بدم به دیوارِ غریبی.
مرتضی...داداشم...کسی که بوی محمود رو میداد...رفت...بی خبر...بی خداحافظی...بی من...رفت
حالا دیگه من موندم و تنهایی
عیبی نداره
نوش جونتون
جای بدی که نرفتید
رفتید سر سفره اباعبدالله
فقط حرفم اینه چرا تنها
چرا بی خبر
چرا غریبونه
چرا بی من...
چرا بچه ها...
.
مرتضی
دارم میام کربلا
تو رو به رفاقتمون
بیا سراغم
بیا و دستم و بگیر
بیا و من و با خودت ببر
تا پیش اباعبدالله
بیا و یه بار تو عمرت واسه من پارتی بازی کن.
مرتضی
میخوابم
به دلخوشیِ اینکه فردا ببینمت
مرتضی
دلت نیاد که دلم رو بشکونی
فردا
میبینمت...
.
.
#همراه_کربلایی
#رفیق
#مسیب
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده


@bi_to_be_sar_nemishavadd