بی همگان...

#رفیق
Канал
Юмор и развлечения
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavaddПродвигать
250
подписчиков
406
фото
231
видео
29
ссылок
درد دل نامه ی خودمانی... دردی که ز تو در دلم آرام گرفت پرداخته کی شود به صد دریا اشک... https://t.center/HarfBeManBOT?start=HBM13567709
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله
.
چرا دروغ بگم
من،
بیشتر از اینکه برای برگشتنت دعا کنم
برای عاقبت بخیریت دعا میکنم
حیفه بعد از اینهمه جهاد و تلاش و خونِ دل خوردن و رفیق از دست دادن...
برگرد
برگرد شاید این بار
عاقبتمون به خیر شد
مثلِ سید ابراهیم...
مثل سجاد...
مثل محمد...
برگرد
رفاقت تاوان داره
تاوان رفاقت رو بده
مثل سجاد...
مثل محمد...

ابوعباس؛
رفیق؛
واسطه‌یِ همیشه خیر...

#ابوعباس
#رفیق
#برادر
#کهنز
#سیدابراهیم
#برگرد
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمصطفی_صدرزاده
#شهیدسجادعفتی
#شهیدمحمدآژند
#و_تو

دنیا خوش ‌است و
مال عزیز است و
تَن شریف...
لیکن رفیق بر همه‌چیزی مقدم است


@bi_to_be_sar_nemishavadd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله

دلم گرفته برادر
هوایِ تازه بیاور...

بیا
زودتر
دو کلوم باهم بشینیم
دو لقمه خاطره بخوریم
دو چشم اشک بریزیم...

بیا
بیام
همون موکب حضرت ام‌البنین
روبرویِ عکسِ بچه ها
بیا تا عمار هم بیاد
شیخ مالک هم
میثم هم
روح‌الله و قدیر هم
حاج سعید و حاج محمود مهربون هم
بیا تا بچه ها دوباره بیان
دوباره دور هم جمع بشن
اسماعیل و طاها و حیدر و حامد و مهدی و سیدغفار و صادق و علی و.... حتی بگیم جبار هم بیاد...

بیا برادر
دلم گرفته
از این آسمون
از این زمین
از این تن
دلم گرفته برادر
هوایِ تازه بیاور....

#برادر
#رفیق
#ابوعباس
#دورهمی
#مشتیهای_سیدالشهدایی
#برگرد

تو می‌آیی...
منتظرتم
زیاد...

پریده بود هزاران کبوتر از دهنم
جلوتر از خود من میدوید آمدنم
بغل گرفت تو را اشتیاق پیرهنم
که دستهای من از آستین عقب‌تر بود

@bi_to_be_sar_nemishavadd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله

.
میگن اصرار میکنه ببرندش کرمان سر مزار رفیقش.
بعد
برای رفیقش نامه مینویسه و میزاره روی سنگ قبر رفیقش.
میگن نوشته بوده:

به نام خداوند بخشنده‌ی مهربان

لحظه‌ی دیدار نزدیک است (زمان دیدار است)

برادرت اسماعیل....





میگن
کی میدونه
شاید
لحظه‌ی آخر
قاسم اومده به دیدارش
آخه
....

در آن دم کاین دمم از جان برآید
مرا آن لحظه دیدار تو باید...

.


.


#رفیق
#دوست
#برادر
#قاسم
#اسماعیل
#قدس
#سنصلی_فی_القدس
#هنیئا_لک_یا_ابوعبد
#شهدای_راه_قدس


لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
بازگویی در جهان دیگری هستم....


@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله

.
شب هشتم کجا باید رفت، جز محضر حضرت علی اکبر سلام‌الله علیه.
هر جوری بود خودم رو رسوندم چیذر، ولی برای اینکه بتونم وارد امامزاده بشم دیر شده بود و درها بسته.
پشت در منتظر بودم تا کی در باز میشه.
روضه‌ی حاج محمود که تموم شد و سینه زنی شروع، در رو باز کردن.
زود خودم رو رسوندم داخل امامزاده.
من آدم زیر سقف و تو حیاط و تو کوچه نیستم
هر جا بشه میشینم ولی
اونروز با تو قرار داشتم...
وارد امامزاده شدم
شلوغ بود و پر رفت و آمد
اومدم جلوتر
حاجی داشت میخوند ای ماه تابانم...
یهو چشمم به تو افتاد
کنار همون پله
نشسته بودی
کاپشن تنت بود و تو خودت بودی و سینه‌ت رو میزدی
حاجی داشت میخوند خرامان خرامان می‌روی سوی میدان/علی جان علی جان میبری از حرم جان...
و من چشمم به تو بود...به تو...
سالهاست محمودرضا من چشمم روی همون پله‌هاست،
همونجایی که آخرین باری که تو راية العباس دیدمت
چشمم اونجاست که شاید باز هم خدا بخواد یکبار دیگه ببینمت...
سالهاست میام امامزاده
به آقا حضرت علی اکبر سلام میدم، بالا سر شهدا میرم و سلام میدم و میام کنار همون پله و سکو و به تو سلام میدم...
میبینی مرا؟
میشنوی مرا؟
منم
محمودرضا
اومدم سر قرار
ولی
نمیبینم تو را........
.
.
یه شب هشتم دیگه
روبروی اون سکو
سلام میدم بهت
سلام برادرم
سلام رفیقم
سلام علی‌اکبرم...
.
.
.
منو تنها نذاریا
من اون رفیق قدیمی نیستم
میشناسی منو...؟

محمودرضا؛
دلم برای صدا زدنت و
جواب دادنت تنگ شده.
محمودرضا

وقتی صدایت میزنم
لطفا بگو جانم...
.
.
.
میدونم دیگه منو نمیشناسی
رفیقت رو که خیلی تغییر کرده،
میدونم که دیگه پیشت آبرویی ندارم
دیگه پیشت ارزشی ندارم
ولی
دو سه باره حاج آقا بهم گفته
ابوعباس بهشون گفته که من با تو خیلی رفیق بودم.
فکر میکنن من پیش تو آبرویی دارم، اعتباری دارم،
من میدونم که ندارم ولی
اونها نمیدونن.
گفتن که سفارش کار ابوعباس رو به تو بکنم
که تو کاری کنی برای ابوعباس، برای آزادیش.
محمودرضا
اونا نمیدونن من بی اعتبارم
ولی به دستِ بازِ تو و اعتبارت پیش اباعبدالله خیلی مطمئنن.
بهت امید دارن.
میخوای روی منو زمین بزنی، بزن
ولی اینها به تو امید دارن.... امیدشون رو ناامید نکن
نمیخوام روضه‌ی کسی رو بخونم که کنار شط امیدش ناامید شد.
دیگه خود دانی پسر.

محمود!
داداش!
میبینی مرا...؟
میبینی مرا...

#رفیق
#برادر
#محمود
#ابوعباس
#شب_هشتم
#امامزاده_علی_اکبر
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمودرضابیضائی

بیست و سه‌ی تیر یکهزار و چهارصد و سه
سه‌هزاروهشتصدوبیست‌وهشت‌روز تنهایی....

مارابه‌سخت‌جانی‌خود...

@bi_to_be_sar_nemishavadd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله
.
یه کنج از حرم،
حرمِ خانم سه ساله...

ابوعباس
شب سوم شد
شب سوم محرم
شب نازدانه‌ی اباعبدالله
شب خانم حضرت رقیه سلام‌الله علیها
بیا
دلم تنگته
خدا شاهده
بریم
یه کنج از حرم....
.
.
خدایا
قسم به رقیه
بنت الحسین علیها سلام
اسیر ما رو
ابوعباس رو
به خانواده‌ش
به ما
برگردون

خدایا
قسم میدمت به زینب کبری،
علیها سلام
فک کل اسیر....


.


.


این قصه سرِ دراز دارد...

#ابوعباس
#رفیق
#برادر
#اسیر
#آزادی

قصه عشق را نهایت نیست
صبر پیدا و درد پنهانی
سعدیا دیگر این حدیث مگوی
تا نگویند قصه می‌خوانی

@bi_to_be_sar_nemishavadd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله

اینکه دلتنگِ توام،
اقرار می‌خواهد مگر!؟

#کجایی
#ابوعباس
#رفیق
#مشتی_سیدالشهدایی

من چرا رسوا شوم،
یک شهر مشتاق تواند

لشکر عشاق، پرچم‌دار می‌خواهد مگر؟

به تاریخِ سیزدهمِ‌چهارمِ‌یکهزاروچهارصدوسوم
ساعت سه‌یِ بامداد

@sangar_neveshteh
@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd @sangar_neveshteh
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله
.
سلام بر اسیر زندانِ بغداد.
سلام بر فرزند جعفر صادق علیه‌السلام
سلام بر آقای مظلوممان
بر باب الحوائج
ابا الرضا
مولاجانمان امام موسی الکاظم سلام الله علیه.

میلادتون مبارک آقاجان

قلب دخترتون خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها شاد
دل آقاجانمون امام رضا علیه آلاف تحیة و الثنا شاد

آقا جان
عیدی میخوایم ازتون
روز میلاد تون
اول از همه تعجیل در فرج مهدی آل محمد سلام الله علیه
دوم سربلندی کشورمون و انتخاب بهترین در روز جمعه
و سوم...
آقا جان
اسیر زندان بغداد رو... برادرمون رو... ابوعباس رو...
به دخترتون فاطمه معصومه سلام الله علیها قسم
به سلامت
و به زودی
به مادر و پدر و همسر و فرزندانش برگردون
به ما برگردون...
بهش عزت و سلامت و آزادی عطا کن

و عاقبت ما رو ختم به خیر و خیر ما رو در شهادت قرار بده.

چو جان بندهٔ خود را کنی آزاد ازین زندان
به پیش نور آن حضرت حضوری دارش ارزانی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ ، مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ، الْبَرِّ الْوَفِيِّ ، الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ ، النُّورِ الْمُنِيرِ، الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ ، الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ ،
اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ ، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ ، وَ كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ ، فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ ، رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ ، وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ ، إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيم

.
.
رفیق
خوش گذرون
مشتی
ابوعباس
تولدت مبارک عزیز.
به زودی میبینمت
از پشت میله ها
با صلابت
میای بیرون
و میخندی
و آغوشم رو از خودت پر میکنی.

کلی کار داریم
برمیگردی و شروع میکنیم.
جات خالیه
جات خیلی خالیه
دلم برات تنگه ...

نشاطی ده کزین غم شاد گردم
ز زندان فراق آزاد گردم...

#رفیق
#ابوعباس
#ضیف_الاسیر
#برادر
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#محمدرضانوری

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله
.
این عکس رو فرستاد و نوشت:
ما سه تا با هم برادریم.
البته بیشتر بودیم.
عمار هم بود
قدیر هم بود
میثم هم بود
روح الله هم بود
حاج سعید هم بود
شیخ مالک هم بود
اسماعیل هم هست...

نوشت:
اولش داداش قدیر و روح‌الله پریدن،
بعدش داداش عمار و میثم
بعد هم اسماعیل پا داد
بعدش هم داداش شیخ مالک و حاج سعید...
.
نوشت:
خیلی وقت بود که منتظر حیدر بودیم.
وقتی که اومد
با ابوعباس
رفتیم رو ایوون خونه ذهبیه و
سه تایی
واسه تنهایی‌مون
کلی آه کشیدیم...
.
نوشت:
ما ده تا برادر بودیم
شش تاشون پریدن
یکی هم پر گرفت
و ما سه تا
دلمون به هم خوش بود
.
نوشت:
ابوعباس میگفت
اگه شما هم بپرید
چقدر عکس دارم ازتون که پخش کنم....
.
نوشت:
ما چهارتا با هم برادریم...
.
نوشت:
هیچکی واسه آدم مثل برادر نمیشه
.
نوشت:
ما دلمون به اسماعیل و ابوعباس خوش بود
.
نوشت:
ابوعباس همیشه جای خالی برادرا رو پر میکرد.
الان هم پر کرده.
برادر شهید داشتیم
برادر جانباز هم
جای برادر #اسیر خالی بود
باز هم ابوعباس پرش کرد....
.
نوشت:
ما دلمون
برای
برادرامون
تنگ شده
.
نوشت:
ما سه تا با هم برادریم
.
نوشت:
ما دو تا
دیگه
طاقت
دوری
برادرامون رو
نداریم

بیا....برادر

#برادر
#رفیق
#ابوعباس
#ضیف_الاسیر
#تنها
#دلتنگ
#مشتیهای_سیدالشهدایی
#اینجا_تیپ_سیدالشهداء
#ما_منتظریم
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولاية امیرالمؤمنین علي بن ابيطالب

رسم برادری این بود که
منم الان یه چشمم ورم داشته باشه
دوتا دنده‌م شکسته باشه
فشارم رو بیست باشه
قلبم شکسته باشه
پاهام لاجون باشه...
من
برادر خوبی نبودم ابوعباس
ولی
دلتنگت، چرا

هجده ذی‌الحجه یکهزار و چهارصد و چهل و پنج
ساعت دو و سی دقیقه‌ی بامداد
چهارصد و شصت روز دوری....

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@sangar_neveshteh @bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله
.
دم دمای صبح بود که بالاخره
اومدی...
از آخرین باری که دیدمت خیلی وقت بود که می‌گذشت.
تو مجلس اهل بیت نشسته بودم که
دیدم از پشت سرم صدا میاد
برگشتم دیدم پنج شش نفری دارن میان
تو
وسطشون بودی.
انتظار نداشتم ببینمت.
تمام وجودم از شوق و خوشحالی پر شده بود.
صورتم رو لبخند پوشونده بود و جونم اشک بود.
نیومدم جلو
صبر کردم بقیه ببینمت و بعد سهمِ خودم بشی.
چشمت به من بود
قلبم بی تاب بود
آروم نمیشد مگر اینکه...
دست باز کردی
دست باز کردم
من باید سفت بغل میگرفتمت
باید تو آغوشم فشارت میدادم
قلبم طاقت نداشت
ولی...
مراعاتت رو کردم
مراعات تن رنجورت
نمیدونستم کجات درد میگیره
کمرت، بازوت، سینه‌ت...
مراعات کردم و آروم گرفتمت تو آغوشم.
پر کشیدم از آغوشت به روزهای خوب
دلم نمیخواست برگردم
ولی
خوشحال بودم که برگشتی....
.
.
.
.
ممنون که به خواب منم اومدی

خیر بود
به خیر گرفتم
امروز بنر مراسم حاج محمود رو دیدم.
سه شنبه
عید غدیر
امامزاده علی‌اکبر.
بعد یادم اومد که چقدر محیط رویایی که دیدم
با اطراف چیذر و مجلس حاجی شبیه بوده.
.
.
محرم نزدیکه
عید غدیر نزدیکتر

و تو
نزدیکتر از همیشه...

تا دلی هست، بیا...

#رفیق
#ابوعباس
#رویای_صادقه

@bi_to_be_sar_nemishavadd
@sangar_neveshteh
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd @sangar_neveshteh
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله
۰

آيا تو هم با چشم بـاز و خيس از اشک
خواب کسی را روز و شب بـيدار ديدی؟

چند روز پیشتر از این پیام داد که:
خوابِ ابوعباس رو دیدم؛
با دوتا خانوم که یکیش خواهرش بود یکیش‌هم مادرش
اومده بود دانشگاه.
از دور دیدمش...
صداش زدم.

بدووو اومد..همدیگرو بغل کردیم و گریه...

گفتم کی آزاد شدی
گفت هفته پیش یکطرفه آزادم کردن.

بعد که از بغلم رها شد تو جلوی در غذاخوری
باهاش داشتی حرف میزدی
منم یکم پایینتر با بچه های دیگه داشتم حرف میزدم...
.
.
.
.

یک اینکه:
من به شدت به خیر گرفتم
منتظرم که خودت زنگ بزنی و بگم کی برگشتی پسر، چه بی خبر!؟
تو هم بگی: مردی ساااده‌ای، مگه اینا میتونن ببری رِ نگه دارن.

دو اینکه:
بعد تو دیگه دل و دماغ قم اومدن هم نداشتم.
پاشو بیا
بذار ما هم یه زیارت دلِ سیر بیایم،
واسطه‌ی همیشه خیر...

سه اینکه:
بچه پررو، پاشو بیا به خوابم ببینم،
تو خوابِ همه میری، فقط دلِ من دل نیست!؟

چهار اینکه:
خیلی کار داریم
بدون تو هم مزه نداره
خودتو برسون

تمام

.

بگذار که این خوابِ زمستانه سرآید
باید به تماشا بنشینی ثمرم را...

#رفیق
#برادر
#ابوعباس
#عرب_خوشگذرون
#مسافر_جاده_یوتوب
#یا_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#محمدرضا_نوری

@bi_to_be_sar_nemishavadd
@sangar_neveshteh
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله
.
آخرای بهمن ماه بود
آخرای شب.
هوا سرد بود
خیلی سرد
از اون سرمای استخون سوز مشهد.
اومدم تو صحن گوهرشاد.
یاد محمود افتادم؛
سردم بود
گفتم برم جایِ همیشگی
شاید دلم به یادش گرم شد.
از دور دیدمت
که تو اون سرما
روبروی گنبد
کاپشن انداختی رو دوشت و
سر کردی تو زیارت نامه و
با امام رضا خلوت کردی.
با دیدنت،
دلم گرم شد...
ذوق کردم
اصلا حرم امام رضائه و دیدن کسایی که حتی فکرش رو هم نمیکنی.
چه روزی‌ای داشتم
دنبال محمود میگشتم
تو رو دیدم...
.
.
این شبا
خیلی چشم میگردوندم،
خیلی دنبالتون میگشتم
خیلی این پا و اون پا کردم
ولی
ندیدمتون...
شاید میخواستم یقه‌تون کنم
که تو این شلوغی دنیا
چی گفتید به امام رضا
دوزاری‌تون چطور افتاد
که اینقدر قشنگ ازشون گرفتید،
که اینقدر کریمانه بهتون داد...؟

کاش
برا منم بگیرید
که هر چی قرارِ بِدَن، همینجا میدن و به اذن آقا میدن که گفت
#آری_گرفت_هر_چه_ز_مهر_رضا_گرفت

خلاصه‌ش اینکه
من
دلم
براتون
تنگه
آهای
رفیقانم
که
رها
کردید
و
رفتید
تنهایم....

#امام_رضا_جانم
#رفیق
#برادر
#حمزه
#مشتی
#حسن_عبدالله
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهید_حسن_عبدالله_زاده

@bi_to_be_sar_nemishavadd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
سلام حسن.
سلام با معرفت
سلام مشتی
سلام رفیق...

این خنده چی داره که دل آدمیزاد اینجوری براش تنگ میشه،
مثل خنده های تو
مثل چشمات، وقتی میخندیدی....


رفتی تو چهارمین سال...
باور نمیکنم...


کاش دوباره ببینمت
حتی شده گذری
مثل آخرین باری که دیدمت..

اصلا یادت میاد
اصلا داری صدامو
اصلا...منو میشناسی!!!؟

برای این غریبه
امشب
شب جمعه
کربلا
دعا کن
نه برای خودش
برایِ رفیقش
برایِ
رفیقت
برایِ
#ابوعباس


دیگه
خود دانی
بامعرفت


#حمزه
#رفیق
#خوش_اشک
#میاندار
#حسن_عبدالله
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدحسن_عبدالله_زاده

@bi_to_be_sar_nemishavadd
@sangar_neveshte
بی همگان...
@sangar_neveshte @bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله

ما به آنچه تو حکم فرمایی، تسلیمیم

ولی عرض حاجت
پیشه‌ی فقیر و سائلِ مستمندِ

دست گدایی سویِ تویی دراز کردیم
که جز مهربانی از تو سراغ نداریم


دست دراز کردم به درگاهت که بگم
من بهش بدهکارم

اومدم که بگم
شما میدونید اسارت یعنی چی
شما پدر در بند هارونی داشتید

حالا،
ابوعباس هم
همونجا در بندِ

خاک به دهانم
بند و اسارت موسی. علیه ‌السلام پسرِ صادق علیه‌السلام کجا
_که جانم و مالم و همسر و فرزندم و پدر و مادرم به فداش_
اسارت ابوعباس کجا...

آقا
ولی
فراق سخته
حتی اگه بزرگی مثل موسی بن جعفر سلام الله علیه باشی و بزرگ زاده‌ای مثل علی بن موسی سلام الله علیه

دوری سخته آقا
حتی برای برادری چون شما و خواهری چون خانوم‌جانمان حضرت فاطمه معصومه‌سلام‌الله علیها...

مولا
سفرکرده‌ی ما رو به ام‌البنینش برگردون
به جوادت قسم دلِ اباالفضلش رو به آغوش گرم پدرش گرم کن
به خانم فاطمه معصومه س قسم، چشم همسر و خواهراش رو به جمالش روشن کن

آقاجان
به غریبی‌ت قسم
غریب ما رو به پدر و مادرش به سلامت برگردون

یا امام رضا
ما بندگان ضعیفیم
ما ریزه‌خوار سفره شماییم
خوب نیست از سر سفره شما حاجت به جای دیگه‌ای ببریم.
ما از در خونه‌ی شما جدا نمیشیم
ما نمک غذامون رو هم از سفره با برکت شما برمی‌داریم
دست ما رو خالی برنگردون

نوکرت رو به غلام سیاه اباعبدالله، به درگاهت برگردون
اجازه بده باز هم لباس خادمی شما رو تن کنه و غبار از صحن و سراتون بگیره.

رضاجان
رفیقِ ما رو
به حق بهترین رفیق رسول‌الله
بهما برگردون
به سلامت
به عافیت
به عاقبت بخیری...

یا امام رضا جان
ما رو بخر
مثل محمود... مثل عمار....

یا انیس النفوس...

بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم
بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار دلست همچنان ور به هزار منزلم
ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک مرو
کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم
بارکشیده جفا پرده دریده هوا
راه ز پیش و دل ز پس واقعه‌ایست مشکلم
معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود
گر چه به شخص غایبی در نظری مقابلم
آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو
تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم
ذکر تو از زبان من فکر تو از جنان من
چون برود که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم
مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم
مفتکر توام چنان کز همه خلق غافلم
گر نظری کنی کند کشته صبر من ورق
ور نکنی چه بر دهد بیخ امید باطلم
سنت عشق سعدیا ترک نمی‌دهی بلی
کی ز دلم به در رود خوی سرشته در گلم
داروی درد شوق را با همه علم عاجزم
چاره کار عشق را با همه عقل جاهلم

یا امام رضاجاااان

#اللهم_فک_کل_اسیر
#رفیق
#برادر
#ابوعباس
#مشتی_های_تیپ_سیدالشهداء
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#امام_رضا_جان

@sangar_neveshte
@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@sangar_neveshte @bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله


ما داریم برای آزادی خودمون تلاش می‌کنیم برادر...

کی گفته ما دنبال آزادیِ توایم؟
اصلا کی از تو آزادتر...آزاده‌تر؟
تویی که حتی تو بند هم عدو از دست و زبانت در آرامش نیست.
تویی که دربند هم زندانبانت رو در بند کردی...
اصلا مگه تو در بند هم میشی!؟
به خیالِشون اینکه پدرت افتاده دنبال آزادیت، تو رو میخواد.
چقدر ساده‌ان!
پدری که تو رو نذر این راه کرده،
که سالها خودش راهیت کرده زیر بارونِ آتش و خون،
پدری که تو رو داده، الان دنبال پس گرفتنته!؟

به خیالشون اینکه همسرت بعد این همه سال از پرده در اومده و از تو میگه و مینویسه، از روی احساسه و دنبالِ شوهرشِ!!!
شوهری که از وقتی سر سفره‌ی محرمیتش نشست، محرمش شد،
شریکش شد.
هر جا
زخم خوردی، زخم خورد
دوری کشیدی، دوری کشید
اشک ریختی، آب شد
آه کشیدی، فریاد شد
بین دشمن تنها شدی، همرزمت شد، پشتت شد، پناهت شد.
دلتنگ بچه‌هات شدی، مادرشون شد، سایه‌ی بالاسرشون شد.
هر وقت قصد سفر کردی، قرآن بالایِ سرت شد
اشک شد، خون شد ولی برات لبخندِ وقتِ رفتن شد
که نکنه دلت بلرزه و زانوهات سست بشه
که نکنه شرمنده حضرت ام‌البنین بشه.

حالا اینها دنبال جنس فروخته شده هستن؟
دنبال پس گرفتن قربانی؟
دنبال تو؟

نه برادر
نه رفیق
نه عزیز...

اونها دارن نذرشون رو ادا میکنن
با اسارتت...
دارن به تأسی از خانم زینب کبری
با اسارت تو
جماعتِ خواب و خواب زده رو بیدار میکنن.
شاید این وسط
یکی هم به این سپاه اضافه شد.

تو رو به کسی دادن، که هر چه داشت به حسینش داد
که ام‌البنین بود و امّ بی بنین شد.

ما دنبال آزادیِ تو نیستیم برادر
تو آزادی؛
ما دنبال آزادی خودمونیم...پِیِ آزادگی...

فقط

فقط

فقط


دلِمون
برات
تنگ
شده
.
.
.
.
همین.

باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست
وین جان بر لب آمده در انتظار توست

در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده ای که در قدح غمگسار توست

ساقی به دست باش که این مست می پرست
چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست

هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان
آسایشی که هست مرا در کنار توست

سیری مباد سوخته ی تشنه کام را
تا جرعه نوش چشمه ی شیرین گوار توست

بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد
ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست

هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت
این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست

ای سایه صبر کن که برآید به کام دل
آن آرزو که در دل امیدوار توست

#ابوعباس
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#رفیق

@bi_to_be_sar_nemishavadd
@sangar_neveshte
بی همگان...
@sangar_neveshte @bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله


یه روز یه آرزو تهِ دلم بود
که از من شکسته نا امید شد
آهای آهای ستاره‌ها ببخشید
اینطرفا کجا میشه شهید شد....

نوشتی:
چقدر کم سعادتم ، در تمام این سالها آواره‌ی کوه و دشت و جنگل و بیابان و ساحل ها شدم ، از تکریت تا سامرا تا حلب و شام تا ضاحیه و بنت جبیل...
دونه دونه رفقایم از کنارم پر کشیدن
گفتم اللهم لک الحمد
مجروح شدم و باز هم از قافله خوبان جا موندم
گفتم اللهم لک الحمد...


...

اینطرفا کجا میشه نشست و
گذاره‌های ناگزیر و حل کرد
یه هم‌زبون میخوام که روی شونه‌ش
بشه یه بغض کهنه رو غزل کرد

نوشتی:
دارم خفه میشم خدااااااااا جونم
این حالت خفگی داره آبم میکنه...
اینجا هوا خیلی آلوده و کثیفه...
نمی شه نفس کشید...
دلم هوا میخواد...
هوای عمار...
هوای میثم...
هوای روح الله و قدیر و شیخ مالک...
هوای جواد الله کرم...
هوای دایی شاهرخ ،حسن عبدالله ، محمد کامران و محمد معافی...
هوای مهربون محمود شفیعی، سید شفیع و سید ابراهیم...
هوای سجاد عفتی و عبدالحسین و مجیری... هوای حاج سعید سیاح...
هوای اصغر ذاکر ، مرتضی ، حبیب و همه خوبها و سیدالشهدایی‌ها...

...

یکی میخوام که خط خطی نباشه
کسی که راست و چپ برام نبافه
یه نازنین که خاطر قشنگش
فقط تو خط عین و شین و قافه

نوشتی:
فقط اجازه بده کنارشون نفس بگیرم...
خسته ام...
خیلی خسته...
دارم خفه میشم خداااا

...

تفنگش گذاشته رو شقیقه‌م
میگه زبون شیعه طعنه داره
آره جناحِ شیعه ذوالجناحه
آره زبون شیعه ذوالفقاره

چی بهت گذشت برادر
زیر اون شکنجه‌ها و اهانت ها و تحقیرها
توی اون سلول ۹۰ در ۹۰ سانت...
چی سرِ چشمت اومد... سرِ دنده‌هات...
ولی برادر
شیعه باشی
سهمت همینه
که زبونت براشون تلخ باشه و استخونات زیر ضربه‌های نامردی‌شون نرم...

نوشتی:
شیعه برپاست، هرچه خواهد شد
رو به دریاست، هرچه خواهد شد
می رود سیل ما به سوی ظهور
فتح با ماست، هرچه خواهد شد


...


اینو میگم که خنجرا بفهمن
که پشت من به یه چیزایی قرصه
یکی میاد که دردمو میفهمه
یکی میاد که حالمو میپرسه

رفیق؛
اونا چه میدونن از عشق خانم ام‌البنین
اونا چه میفهمن اون سالها تو تکریت و سامراء، که شبا تو حرم امام هادی و امام حسن‌عسکری بیتوته میکردی،
چی گذشته بین تو و اونها، چیا گفتی و چیا دیدی...
چه می‌فهمن پشتت به ابالفضل وقتی گرمِ یعنی چی...
چی می‌فهمن انتظار یعنی چی...

نوشتی:
ما که هرشب مصائبی داریم
در شهادت مراتبی داریم
جمعه انتقام نزدیک است
پشت داریم ، صاحبی داریم

...


کسی که با نگاه نازنینش
بهانه‌ی ترانه روبراهه
شبا با چشم و گوش باز بخوابید
صدا، صدایِ پایِ ذوالجناحه....


ما که خوابیم رفیق
ما که کریم برادر
ما که کوریم دورت بگردم
خودت بیا
زودتر بیا
بیا و دست ما رو هم بگیر
بیا و ببر
جنگ رسیده به ارض موعود...
بیا داداش
یه یا حسین دیگه مونده تا ظهور... بیا
منتظرتیم...


#رفیق
#برادر
#زبان_سرخ
#شب_جمعه
#اسارت
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها

بیستمِ دومِ یکهزارو چهارصد و سوم

@sangar_neveshte
@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd @sangar_neveshte
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله

یادته از اون شب سرد پائیزی میگفتی؟
از اون شبی که بعد از پنج بااار زدن به روستای خلصه نوبت شما شده بود؟
از اون شبی که بخاطر بارونهای چند روز و شب گذشته اش زمین گِل بود و هر قدمی که رو زمین میگذاشتی، وقتی قدم بعدی رو میخواستی برداری کفشا به قاعده‌ی ده کیلو سنگین‌تر شده بود؟
از اون شبی که باید ۶ کیلومتر تو عمق دشمن می‌رفتید و با دشمن درگیر می‌شدید و اگه موفق نمیشدید دیگه راه برگشتی نداشتید؟
یادته بچه ها رو جمع کردی و براشون حماسی از یک عملیات بی برگشت حرف زدی و دلاشون آماده کردی؟
یادته از عمار براشون گفتی، از فرمانده شهیدشون و ازش خواسته بودی خوش بیاد باز فرماندهی رو دستش بگیره و باز مثل مرد بزنید و بگیرید...؟
یادته گفته بودی اسم رمز عملیات "یا حضرت ام‌البنین" بود و پشت بیسیما فقط ذکر یا ام البنین؟
یادته میگفتی دل تو دلت نبود ولی دلخوشی همه اسم خانم حضرت ام البنین بود؟
یادته می‌گفتی تو اون نیمه های شب، تو اون سختی و سردی، تو همه‌ش از نوع حرکت تاکتیکی نیروها حرص میخوردی و هی از اول ستون میرفتی تهِ ستون و از تهِ ستون میومدی سرِ ستون؟
یادته تو اون نگرانی و پریشونی اسماعیل که حالا بعد از شهادت عمار فرمانده شده بود دستت رو گرفت و بهت گفت:" آروم بگير
يه نگاه كن؛
اصن منو تو هيچ كاره ايم
خودِ خانم ام البنين سر ستون رو گرفته و داره ميره
خودتو جا كن وسط بچه ها و باهاشون برو
بگو يا ام البنين..."

یادته گفتی با این حرف اسماعیل سِرّ و بی‌حس شدی، یادته گفتی وقتی به خودت اومدی دیدی که دم اذانِ صبحِ و وسط روستای خلصه‌ای بودید که حالا آزاد شده بود و تو پشت بیسیم با بغض و خوشحالی اعلام کردی "به مدد حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها، اذان صبح به افق خلصه"؟

حالا هم من میخوام بهت بگم برادر! آروم بگير!
اصن من و تو هیچکاره‌ایم،
خود خانم رشته‌ کار رو دست گرفته و اتفاقا رو رقم می‌زنه.
ما فقط میخوایم خودمون رو وسط بچه ها جا کنیم که ایندفعه جانمونیم...

رفیق
سحر نزدیکِ
سحرِ روزی که بیسیم دست بگیری و بگی:
به مدد حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها، اذان صبح به افقِ قدس...

آروم باش عزیزم
سحر نزدیکِ
سرِ رشته دستِ خودِ خانومِ،
ما فقط باید خودمون رو اون وسطا جا کنیم.
که اونوقت
چه بکشیم و چه کشته بشیم، پیروزیم.
اینو حاج ابراهیم گفت...همت.

.

فقط
میمونه
یه کربلا
سهم من و تو
که
دلم داره براش پر میزنه...و برات...

بر مشامم می‌رسد هر لحظه بویِ کربلا...

#یاام‌البنین_سلام‌الله‌علیها
#سحر_نزدیک_است
#چه_بکشیم_چه_کشته_شویم
#پیروزیم
#منتظرتم
#رفیق

@sangar_neveshte
@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله

.
با خطش...
با خط به خطش...
با متنش...

آهای رفیقی که دستات بسته‌ست و جسمت تو زندان اسیره،
قسمت میدم به لحظه‌های کاظمی‌ت
به دردهای زینبی‌ت
به ماخلا الشفاعة و الزيارة و الدعا

قسمت میدم به نون
به نمک
حتی به شقف و لیّه

من پام بسته‌است
روحم اسیره
در قلبم قفل و زنجیره...

تویی که رهایی
برای من........

دعا کن که آزاد بشم...

من هم نفس میخوام
من هم دارم خفه میشم
اما
نه بها دارم
نه بهانه

تو که بها داری و بهونه
برای منم دعا کن

منم نفس میخوام
منم عمار
منم میثم
منم روح‌الله
منم قدیر
منم محمود
منم مسيب
منم محمد
منم مهدی
منم....
منم تو

رفیق دربند
به حالِ منم دعا کن
برای منم دعا کن که دلم تنگه
که دلم
تنگته....

اگر به دست من افتد فراق را بکشم
که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق
رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب
قرین آتش هجران و هم قران فراق
چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده‌ست
تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق
ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار
مدام خون جگر می‌خورم ز خوان فراق
فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق
ببست گردن صبرم به ریسمان فراق
به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ
به دست هجر ندادی کسی عنان فراق

#رفیق
#برادر
#جاده_یوتیوب
#مشتی_های_تیپ_سیدالشهداء
#مناجات

دستخط و دلنوشته‌ی سنگر‌نشینِ سنگر نوشته

@sangar_neveshteh
@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله
.
اینک دلتنگِ توام اقرار می‌خواهد مگر!!؟
.
.
.

آخرین بازدید، خیلی وقت پیش....
.
.
.

مرتضی....مرتضی....مرتضی.... آه

.

یادگار بهترین روزها
سلام
در جریان باش که

سلام من برسان ای صبا به یار و بگو
که سعدی از سر عهد تو برنخاست هنوز...

.

دلم برات تنگ شده.....

#مسيب
#رفیق
#برادر
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمرتضی_مسیب_زاده

یادت کردم، ویژه
یادم کن، گاهی

بیست و پنجم بهمن ماه یکهزار و چهارصد و دو
به همین زودی...

@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله

ما را سری ست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم، بر آن سریم
.
.
سلام محمودرضا
اومدم که بگم
والله فراق، ثم الله فراق...
.
.
.
روزت مبارک عزیز
به حرمت لحظه لحظه هایی که با تو داشتم

تنهام نذاریا......

#محمود
#رفیق
#برادر
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمودرضابیضائی

@bi_to_be_sar_nemishavadd
Ещё