توره | اساطیر باستان

#اسورا
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 یکی از مهمترین جنبه های مورد توجه در پرستش لرد #شیوا فرزندان او هستند. برای ماها دیو دو فرزند والاتبار در نظر گرفته می شود که هر دو حاصل عشق او و خدابانو #پارواتی هستند و نیز هر دو خدایانی بزرگ و پر قدرتند که جایگاه والایی در اعتقاد جامع پانتئون #هندو و اساطیر #هند دارند. این دو فرزند #گانش و #اسکاندا هستند.

هر چند هر دوی این خدایان تا حد زیادی اهمیت دارند اما در هر صورت باید بپذیریم که محبوبیت و جهان شمولی لرد #گانش فیل سر بسیار بیشتر است. در مورد تقدم به دنیا آمدن و قدمت وجود این خدایان نیز در مناطق مختلف امپراتوری هند اختلاف عقیده وجود دارد. در برخی نقاط گانش را فرزند ارشد لرد شیوا میدانند حال آنکه در دیگر مناطق اسکاندا را برادر بزرگتر می پندارند.

لرد #گانش یا #گانپاتی که با صفاتی همچون #دوا و #بابا نیز خوانده میشود فرزند فیل سر و والاتبار شیوا و پارواتی است. طبق سنت کلی اسطوره شناسی فرزندان یک خدای بزرگ و اصلی همچون شیوا باید هر کدام وجهه ای از قدرت و پتانسیل والد خود را به ارث ببرند. این قانون در مورد گانش نیز صادق است و او وارث جنبه "حکمت" و "دانش" از صفات شیوا است.

گانش در تعریف ساده کلام خدای موکل بر حکمت و دانش است. او برطرف کننده مشکلات و برآورنده حاجات مومنان است. او هنر را دوست می دارد و طرفدار کتابت و کسب علم است تا خدی که در طول تاریخ دانش آموزان و فراگیران علم او را خدای خاص خود دانسته اند.

در مورد ولادت و علت چهره عجیب و نامتعارف او روایت معروف و ثابتی وجود دارد که با اختلاف اندک مورد قبول تمام مومنان هندو است. هر چند بسیاری از پیروان هندوییسم او را فرزندی طبیعی حاصل معاشقه شیوا و پارواتی می دانند اما یک روایت مشهور بیان می دارد که او بدون دخالت شیوا تنها توسط خدابانو پارواتی آفریده شد. به این شکل که خدابانو در خلوت خود لبریز از مهر مادری شد و دلش فرزندی نیکو خواست که همه خدایان و شیاطین و انسانها وی را دوست بدارند! پس از روح عطوفت و مهربانی خالص خود پسری زیباروی آفرید و او را گانش نام نهاد. چون گانش دوا از عطوفت خالص خدابانو زاده شده بود، مطلقا فرمانبردار و سرسپرده مادر بود و هنوز پدر خود را نمی شناخت.

در ادامه روایت شاهدیم که ماها پارواتی قصد استحمام در برکه بهشتی شخصی خود را میکند و فرزند والاتبارش را به نگهبانی از حمام میگمارد و به او دستور میدهد که اجازه ندهد هیچ کسی (مطلقا هیچ شخصی) خلوت او را به هم زده و به حریم شخص اش نفوذ نماید. پس گانپاتی اطاعت به جای می آورد و به نگهبانی می ایستد. هنگامی که لرد شیوا برای دیدار همسر خود نزدیک به حمام می شود با پسری روبرو میشود که از ورود او به خلوت همسرش جلوگیری می نماید و چون شیوا این پسر را نمیشناسد در یک آن خشم وجودش را لبریز نموده و با نیزه سه شاخه خود سر پسر را قطع نموده و وارد حمام میشود!

پارواتی با دیدن شیوا پریشان میشود و میفهمد که اتفاقی برای پسرش افتاده که شوهرش توانسته وارد حمام شود و چون بیرون رفته و جسد بی سر فرزندش را میبیند شیون سر می دهد! او حین عزاداری به شوهرش توضیح میدهد که این پسر فرزند دلبند آنها بوده و هنوز پدرش را نمی شناخته است. پس شیوا از کرده خود پشیمان میگردد و در صدد جبران بر می آید اما سر قطع شده گانش از آسمان به زیر افتاده بود و گم شده بود. (روایات در مورد اینکه سر قطع شده گانپاتی چه سرنوشتی داشته است در این نقطه فراوان و متنوع هستند). پس شیوا در صدد بر می آید که سر زیباترین موجود را به جای سر خدا جایگزین نماید. به این منظور از او از سر یک بچه فیل سفید رنگ و زیبا که چشمان درشت و عاجهای درخشان داشت استفاده نمود و با چسباندن آن به بدن گانش دوباره فرزند خود را زنده کرده و خود را به او معرفی نمود و برای بیان اعتذار به او محبت و حکمت خود را بخشید.

فرزند دیگر لرد شیوا #اسکاندا است. او را #کارتیک و #موروگان نیز نامیده اند. کارتیک را در اصل یک خدای پره ودیک بسیار باستانی دانسته اند که در نواحی جنوبی هند و حتی در ملل امروزی مالزی و سنگاپور پرستیده می شده است. بعدها او با توجیهات اساطیری فرزند لرد شیوا تلقی شد اما مشخصا او از پایه یک خدای مرتبط با "جنگ" و "پیروزی" در نظر گرفته شده است.

کارتیک شجاعت و قدرت پدر را به ارث برده است. او از بین برنده هیولاهای بسیاری از نژاد #اسورا است. در مورد اسطوره ولادت او گفته شده که شیوا و پارواتی در حال معاشقه بوده اند. اما به دلیل بی احتیاطی شیوا نطفه خدای جنگ را به جای اناقال به زهدان مادر بر زمین میریزد که این مایع در رود #گانگا فرود می آید. پس نطفه خدایی روح مقدس رود را بارور کرده و جنین ابتدایی شکل میگیرد. این جنین توسط #آگنی خدای والاتبار آتش گرم و محافظت میگردد تا کارتیک به دنیا می آید. برخی روایات کارتیک را فرزند خود آگنی نیز دانسته اند که میدانیم سندیت ضعیفتری دارند.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 مجموعه علوم "اسطوره شناسی" با عنوان لاتین "میتولوژی" همواره به بررسی و معرفی تشخص های افسانه ای از تمدنها و ملل مختلف پرداخته است. اصولا تخصص علم اساطیر در بررسی و باز نگری به آیینها و شناخت شخصیتهایی هست که دیگر در هیچ اندیشه ی زنده ای جای ندارند. اما همواره هم اینگونه نیست که خدایان و اساطیر دنیای باستان مرده باشند! ما در این مقال به بررسی یکی از مهم ترین و اصیل ترین شخصیتهایی می پردازیم که اعتقاد به او از حدود پنج هزار سال پیش تا کنون هنوز زنده است و افراد زیادی هم اکنون در سرتاسر دنیا این تشخص را به عنوان یک وجود آسترال و یک "خدا" می پرستند و او کسی جز لرد #شیوا نیست!

خدایگان #شیوا از بزرگترین و باستانی ترین خدایان دیانت #هندو و اساطیر تمدن #هند است. می دانیم که او خدای تمام کننده تثلیث بزرگ هندو یعنی خدایان #تری_مورتی است. در اعتقاد تدین هندوییسم شیوا یک خدای کاملا مولتی پوتنت و بسیار محترم و والاتبار است و در بسیاری از مواقع احترام او حتی از همتایانش یعنی #براهما و #ویشنو نیز پیشی میگیرد. هر چه که هست شیوا تنها خدایی است که توسط هندوان #ماهادوا (Mahadeva) به معنای "خدای بزرگ" خوانده می شود و این لقب تنها خاص شخص اوست!

در تفکر و ستایش شخصیت شیوا برای او به جز نام اصلی خودش نام های بسیاری در نظر گرفته شده و حتی متن #پورانا او را "صاحب هزار نام زیبا" قلمداد میکند اما تعداد محدود از این نامها بین شیوا پرستان محبوبیت دارد.

لرد شیوا، "ماهادوا" یا "ماهادیو" خوانده میشود و همین نام به روشنی بنیانهای اعتقادی بسیار باستانی #سانسکریت را برای وی اثبات می نماید. چرا که تنها اقوام سانسکریت خدای خالق خود را "دی" و "دیو" می خواندند. او همچنین #ماهاکلا است. چرا که او نابودگر بزرگ زمین و زمان و به پایان آورنده دوره تناسخ است. لرد شیوا را با نامهای دیگری همچون #ماهش (والا)، #شمبو (پایدار)، #بوله_نات (محافظ) و #رودرا نیز خوانده اند. اما شیواترین نام او همان لفظ #شیوا است! در باب اتیمولوژی لفظ "شیوا" که آن را با تلفظهای متعددی همچون "سیوا"، "شیو"، "سیو" و حتی "شِو" از زبان هندوان شنیده ایم، تفاسیر فراوان وجود دارد. اما معتبرترین این نظرات نام شیوا را از ریشه سانسکریت به معنای "خوشخیم" و "با عطوفت" دانسته است.

در مورد وجوه قدرت او میدانیم که او خدای "زمان" است. پس شیوائیست ها وی را "ازلی" و "ابدی" می دانند. همچنین در عین اینکه ‌لرد شیوا خدای نابودگر است اما وجهه مهمی از خلقت و نگاهداری کائنات در حیطه قدرت اوست و در بسیاری از عرصه های اسطوره خلقت تا کنون او نقش کلیدی را در برپایی تمامیت آسمانها ایفا نموده است.(در ادامه این مقال به برخی از این حکایات خواهیم پرداخت). علی ای حال شیوا همواره با "رقص" خود نظم و چرخش آسمانها و زمین و تعادل را خفظ می نماید. بدینسان او را #نتاراجا یا "شاه رقصان" خوانند که یکی از مهم ترین جنبه های شخصیت اوست و این باعث شده است که هنر "رقص" یکی از اصلیترین اشکال ستایش لرد شیوا باشد. رقصی که یک مومن هندو به درگاه لرد شیوا به اجرا میگذارد یکی از دقیقترین و قاعده مند ترین اشکال رقص است که بشر تا کنون ابداع نموده چرا که در چتین رقصی برای حرکت تک تک بندهای بدن رقصنده قواعد و معنای خاصی وضع شده است!

لرد شیوا در کنار همه اینها خداوندگار "یوگ" و "مدیتیشن" است. او قاعده زندگی سعادتمند و رسیدن به تعادل جسمی و روحی را برای مخلوقات وضع نموده و آن را "یوگا" نامیده است. پس هر مومن پارابراهمن باید به قواعد یوگا و مراقبه آشنا و پایبند باشد.

ریشه های اعتقادی به لرد شیوا او را خداوندگاری بسیار باستانی میدانند که حتی اشکال پرستش او به دوران "پره ودیک" می رسد. یعنی او حتی پیش از شکل گیری فرهنگ سانسکریت توسط اقوام بدوی و قبایل بومی شبه جزیره هند پرستیده می شده است. اما شمایلی از شیوا که امروز هندوییسم به تبیین آن پرداخته شاید میانگینی از توصیفات ودیک و غیر ودیک مردم هند باشد.

از تبار خدایان او همواره با نسل "دوا" ها همرزم و مهربان بوده است و با نسل #اسورا پیکار نموده. همسر لرد شیوا بدون هیچ رقیبی بزرگترین الهه مورد اعتقاد تدین هندو یعنی خدابانو #پارواتی است. پارواتی صاحب آواتارهای مهمی از اساطیر هندوست. او #ما_دورگا خدابانوی جنگ است و در عین حال #پارواتی و #ماها_دیویا خدابانوی عشق و مادری است. همچنین او را به شمایل هیولای خونخوار #ماها_کالی نیز دیده ایم و حتی بسیاری از مومنان هندو خدابانو #شاکتی (ساتی) همسر دیگر لرد شیوا را نیز تناسخی از زندگی پیشین ماها پارواتی می دانند.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 بی شک میتوان تمدن #هند را دارای فرهنگی آمیخته با اساطیر و آیین های پرمعنی و راز آمیز دانست. یکی از این آیین های کهن که تا به حال پا برجا مانده است، جشن #هولی است که البته در اذهان مردم دیگر کشور ها بیشتر با نام "جشنواره رنگ ها" شناخته می شود که هر ساله در کشور هند و برخی دیگر از کشور ها برگزار می شود. اما به راستی ریشه اسطوره ای این آیین قدیمی نشات گرفته از کدام افسانه است؟

داستان از نقطه ای آغاز می شود که پادشاه جدید شیاطین (نژاد #اسورا) یعنی #هیرانیاکاشیپو پس از کشته شدن برادرش #هابرانیکشا توسط لرد #ویشنو بر تخت پادشاهی می نشیند.

#هیرانیاکاشیپو به سبب کشته شدن برادرش در پی انتقام است و همانگونه که پیشتر این مسئله مورد اشاره قرار گرفت، او پرستش ویشنو را ممنوع اعلام کرده بود. اما پسر شاه یعنی #پرالادا در مقابل امر پدر سر تعظیم فرود نمی آورد و به او می گوید هیچ کسی به غیر از #ویشنو را مورد پرستش قرار نخواهد داد.

پدر به سبب این نافرمانی قصد کشتن فرزند خود را می کند و به روش های مختلف سعی در از بین بردن وی دارد. این اقدامات در چند مرحله انجام شد و حتی در یک نوبت پرالادای پاک در اعدامی کاملا رسمی از فراز برج سر به فلک کشیده کاخ آسمانی اسورا به زیر افکنده شد. اما هر بار به عنایت لرد ویشنو نجات یافت.

پس از بی نتیجه ماندن چندین سوقصد به جان فزند خود، هیرانیاکاشیپو تصمیم می گیرد این بار از خواهر خود که شیطان مونثی به نام #هولیکا است کمک بگیرد. در مورد هولیکا باید متذکر شویم که از مجموعه قدرتهای شیطانی او ملبس به عبایی خاص بود که او را از گزند آتش مصون نگاه می داشت.

به همین خاطر هیرانیاکاشیپو برای به دام انداختن پرالادا آتشی بزرگ برافروخت. او شاهزاده را فریب داد که با نشستن بر دامان عمه اش آتش بدو گزندی نخواهد رساند و شیاطین می توانند شاهد شکوه و عظمت و مصونیت خاندان شاهنشاهی در برابر آتش بوده و بدینگونه قدرت پرالادا بر همگان آشکار میشود.

پرالادا که از نیت شوم پدر آگاه بود خود را برای مرگ حتمی آماده ساخت و به درگاه ویشنو دعا نموده و امر پدر را اطاعت کرد. اما شاهدیم که پس از ورود به آتش هولیکای جادوگر آتش گرفته و خاکستر شد و پرالادا به اذن ویشنو سالم مانده و آتش وی را نسوزاند و به سلامت از آتش شیاطین بدخواه گذر نمود.

پر واضح است که سرگذشت پرالادا (شاهزاده بی گناه گذر کننده از آتش که به اذن خالق بزرگ سالم می ماند) برای ما ایرانیان یادآور افسانه و سرگذشت #سیاوش است. البته این موضوع به هیچ عنوان تعجب برانگیز نیست و کاملا قابل انتظار نیز هست. چرا که مردم #سانسکریت شاید هر کدام نگاهی از دید خود به افسانه کسی که از آتش گذشت داشته باشند. دیانت #هندو و مردم #آریایی هر کدام به شیوه ای این داستان را ساخته و پرداخته اند پس شاید این مسئله ما را به تفکر وا دارد که در ورای تفکر این اسطوره واقعیتی عجیب و بسیار باستانی نهفته باشد. ادیان یکتاپرست ابراهیمی، این واقعیت را همان سرگذشت #ابراهیم پیامبر (ع) میدانند که به اذن خدای یکتا آتش ظلم نمرود بر وی گلستان شد.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 شاید موحودی با عنوان #اژدها قابل انطباق بر هیچکدام از جانوران جهان حقیقی نباشد. اما همه می دانیم که بیش از هر مخلوق دیگری اژدها را می توان نوعی "مار" تغییر شکل یافته دانست. ماری که غالبا بسیار عظیم الجثه است، گاها دست و پا و حتی بالهای خفاش گونه دارد و یا شاید حتی پنجه و سری همانند پستانداران درنده. این اوصاف شایع، اشکالی از ظاهر اژدهاست که در طول تاریخ تمدن در سرتاسر جهان با آن مواجه بوده ایم.

تاریخ تمدن و اسطوره شناسی اژدها را موجودی جهان شمول می پندارد. بدون در نظر گرفتن تفاوت ها و شباهات دیگر، هر تمدنی در مجموعه اساطیر خود بی شک وصفی از یک موجود آسترال دارد که می توان نام #اژدها بر آن نهاد. پس شایسته است اگر اژدها را متمایزترین و متشخص ترین موجود اساطیری در کل دوران و در تمامی فرهنگها بدانیم!

در مورد فلسفه خلق تخیل اژدها توسط انسان باستانی چند نظر خاص مطرح است. اول اینکه اژدها یک شکل قابل ستایش از یک دیتی با شکل حیوانی بود (برخلاف خدایان که اغلب توصیفاتی شبیه انسانهایی ماورایی داشتند). این دیتی در جای خود و برای منظورهای خاص پرستیده یا نکوهیده میشد. دوم اینکه نیاز به اعتقاد به یک قدرت برتر (اغلب قدرتی که مخرب است) همیشه در ذات انسان فانی وجود داشته. شاید وجود اژدهایان باستانی بهانه ای بود که اصحاب تمدنها برای توجیه خرابه های شهرهای قدیمی یا خشک شدن یک رود و یا حتی آتش سوزی در یک جنگل یا روستا می ساختند. من حیث المجموع اژدها برای تمام فرهنگ های باستانی موجودی قابل ستایش بوده است و اگر هم غیر از این بود، موجودی بود که می بایست از خشمگین نمودنش بر حذر بود.

نکته جالب توجه در مورد اژدهایان باستانی "هوشمند" بودن آنها علی رغم شکل جانوری است. طبیعتا این موضوع جزو شرایطی است که یک دیتی بایستی دارای آن باشد. اژدهایان باستانی با مردم سخن میگفته اند. بسیاری از آنان طینت خوبی داشته اند و حتی در مقام خدایان (یا تناسخی از یک خدا) پرستیده می شدند. اما بعضا اژدها ترجیح میداد ارتباطی با نوع بشر نداشته باشد و صرفا به کشتار و غارت بپردازد!

شاید بتوان ردپای اولین اژدهایان تاریخ را در غبار به جای مانده از تمدن بسیار باستانی #چین جست و جو کرد. جایی که اژدها ماری عظیم الجثه با پنجه هایی تیز بود و سری همچون سر شیر با چهرهای انسانی داشت و گاها آتش دم تصور می شد. این دسته از اشکال اژدها "لانگ" نامیده میشد. لانگ های بسیاری را می توان در اساطیر چین بررسی کرد. اما مشهور ترین آنان #شنگ_لانگ یا #زینگ_لیانگ است. اژدهای موکل بر قدرت خورشید و مجازات گر آسمانی. بعدها شکل اژدهای چینی با اندک تغییری به تمدنها و فرهنگهای مجاور شرق دور منتقل شده است. همین دسته از اژدهایان برای تمدن #ژاپن "ریو" نام داشتند و معادل شنگ لانگ برای دیانت #شینتو، بی شک #ریو_جین بوده است. اما در پانتئون با موجودات شریری همچون #اوروچی مواجه می شویم که اژدهایی متفاوت با ریو ها است. یک افعی غول پیکر چند سر که اهریمنی مطلق تلقی میشود و خدای بزرگ تثلیث شینتو یعنی #سوسانو او را از پای درآورده و #کوشینادا_هیمه را از چنگش می رهاند.

برای اقوام #مغول و #تورک آسیای میانه، اژدها یک دیتی تمام عیار محسوب می شده‌. باور عمومی شامانیستیک مبنی بر اینکه اژدهایان مارهایی باستانی با عمر بسیار زیاد هستند، به صورت عمومی در فرهنگ اتوکن مورد تاکید بوده است. اما توصیف ملل تورک از اژدهایان خاص و متمایز بسیار است. شخصیت هایی مانند #مانگوس، #یلپگن، #یوخا و #سارکان هر کدام اژدهایی جداگانه با توصیفی خاص هستند. گاه بدطینت و زاده خدایان شروری همچون #ارلیک و گاه مقدس و مهربان و زاده پدرخدای آسمان. اما بنا به نظر خاص جایگاه بسیاری از اژدهایان مورد اعتقاد در فرهنگ تورکی "دریا" است و در تفکر این فرهنگ مفهوم اژدها با ترس از اعماق عجین شده است.

در رسته ای دیگر از تاریخ برای اقوام هندو اروپایی و فرهنگ #سانسکریت اژدهایان اغلب موجوداتی شیطانی تلقی می شدند، اما این موضوع باعث نمیشد که تقدس "مار" برای این اقوام کمرنگ شود. در دیانت باستانی ودیک #هند شاه تمام دسته #اسورا (دیتی های شریر) اژدهایی با نام #وریترا بوده است. این موضوع خود بیانگر این است که هندو اروپاییان تمایل چندانی به پرستش اژدها در مسیر خیر و سازندگی نداشته اند! اما #ناگا به عنوان نژادی از اژدها (یا بهتر است آنها را افعی یا کبرای غول پیکر بدانیم) از دیتی های گسترده جبهه روشنی در دیانت هندو بوده است که با تغییرات به بسیاری از فرهنگهای باستانی راه یافته. اگر دقیق بررسی کنیم از #ناگال در اساطیر #بابل تا #نیوغا در اساطیر #مالزی همه را شکلی دگردیس از ناگای هندی می یابیم. ماری هوشمند و پرقدرت که اغلب قدرت خلق داشته است و باروری و نیز درمان را منتسب به او می دانستند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 اساطیر #هند و دیانت #هندو نیز همانند بسیاری از دیگر تمدنهای بازه ی فرهنگ #سانسکریت، عرصه ی همیشگی جنگ خیر و شر می باشند. در مذهب هندو کشمکش بین دو نژاد #دوا (خدایان) و #اسورا (شیاطین) در متن بسیاری از افسانه ها مشروح است. نقطه عطف این اختلاف را میتوان واقعه کیهانی "کره گیری از اقیانوس شیر ازلی" دانست. چرا که خدابانو #لاکشمی با استفاده از حربه زیبایی فریبنده خود #سوما را به نفع خدایان مصادره نمود و این باعث کینه دایمی شیاطین شد.

در جریان تناسخ های خدای بزرگ تثلیث تری مورتی یعنی لرد #ویشنو، در چند مورد شاهد ظهور دیتی ای هستیم که منحصرا برای جنگ با شیاطین نزول نموده است. بدون شک معروفترین این تناسخ ها #ناراسیما است. #ریگ_ودا داستان بوجود آمدن این صورت را مفصلا شرح می دهد. ناراسیما به شکل شاهی با هیبت و سر و پنجه های یک شیر نر با ابهت و ترسناک ظاهر میشود و به جنگ شاه ظالم اسورا یعنی #هیرانیاکاشیپو می شتابد.

داستان اینگونه آغاز می شود که شاه هیرانیاکا به علت کشته شدن شاه پیشین اسورا یعنی برادر بزرگترش هابرانیکشا از ویشنو کینه ای دیرینه در دل می پروراند. به همین علت پرستش ویشنو را ممنوع کرده و سزای آن را مرگ اعلام میکند. از طرفی پسر شاه هیرانیاکا یعنی شاهزاده #پرالادا از مومنان راسخ لرد ویشنو است. او پس از وضع قانون تحریم پرستش در مقابل شاه ایستادگی میکند و اعلام میدارد که کسی جز ویشنو را نخواهد پرستید. شاه از این عناد خشمگین میشود و تصمیم میگیرد شاهزاده را با اعدام تنبیه کند. به این منظور بدن پرالادا را تا گردن در خاک مدفون می کنند و فیلی را در میدان حاضر می کنند تا سر شاهزاده را لگدمال کرده و او را بکشد. اما فیل با دیدن شاهزاده رام شده و به او تعظیم می کند و او نجات می یابد.

با بازگشت شاهزاده به قصر شاه هیرانیاکا دستور میدهد او را از فراز صخره به دریا بیفکنند. در ادامه شاهدیم که اینبار هم پرالادا به دست شخص ویشنو نجات می یابد. شاه که از به قتل رساندن فرزند معاند خود درمانده شده بود لاجرم به درگاه لرد #براهما قربانی می کند و حاجت خود را اینگونه بیان میدارد که نامیرا شود. اما براهما این دعا را نمی پذیرد. با رد لابه ی شاه از سوی خدای بزرگ، او خشم آورده و رویین تنی خود را به رخ کائنات می کشد و اینگونه فریاد میکند:

"باشد که هیچ کس، هیچ گاه نتواند مرا بکشد، خواه از انسانها باشد یا حیوانات، خواه روز باشد و یا شب، خواه درون خانه باشد یا بیرون خانه، باشد که هیچ اسلحه ای بر من کارگر نیفتد!"

با دیدن چنین کفرگویی شاهزاده پرالادا بر پدر رحم می آورد و بیان میدارد که ویشنو مهربان و بخشنده است و هنوز برای توبه دیر نشده و اگر شاه توبه کند ویشنو او را می بخشد و از جانش در میگذرد.

شاه که از مواجهه با چنین ادعایی از شدت خشم کنترل خود را از دست داده بود با صدای بلند ویشنو را به مصاف طلبید و پرالادا را اینگونه پاسخ گفت:

"اگر ویشنو جرئت دارد پس به او بگو به مبارزه با من بیاید، اما او از ترس من پنهان شده است." سپس با تمسخر ادامه داد: "خدای تو کجاست؟ نکند در ستون قصر من مخفی شده؟!" و پس از این خطاب با گرز خود ستون را شکست. ناگهان از درون ستون هیبت ناراسیما، بسیار با ابهت و وحشتناک ظاهر گشت‌.

خدای شیر سر سپس با یک جهش بر هیرانیاکاشیپو حمله برد و او را به دندان گرفته به درگاه خانه برد. زمان ظهور ناراسیما گرگ و میش غروب آفتاب بود که نه روز بود و نه شب، همچنین وجهه ظاهر او نه حیوان کامل بود و نه کاملا انسان. او شاه اهریمنی را به درگاه خانه برد که نه بیرون از خانه بود و نه درون خانه و با چنگال خود حنجره او را شکافت که چنگال شیر برابر با هیچ سلاح انسانی نبود. بدین گونه نفرین شاه ظالم شیطانی توسط ناراسیما شکسته شد و او خون اهریمن را تا قطره آخر نوشید و سپس بر تخت پادشاهی جلوس نمود.

پس از این لرد ویشنو ناراسیما خود را به هیبت اصلی نورانی و آسمانیش نمایان ساخت و فرمان شاهنشاهی پرالادا را در حضور تمام مردم سرزمین صادر نموده و به آسمان عروج کرد.

▫️ @Torecilik