فلسفه

#اخلاقیات_وظیفه_شناسی
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه
@Philosophy3Продвигать
44,27 тыс.
подписчиков
2,1 тыс.
фото
512
видео
2,14 тыс.
ссылок
@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید کانالهای پیشنهادی @Ingmar_Bergman_7 سینما @bookcity5 شهرکتاب @Philosophers2 ادبیات و فلسفه @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
فلسفه
‍ ■ #فلسفه‌ی_کانت "قسمت اول" ■ #ایمانوئل_کانت در خانواده ای دیندار به دنیا آمد و اعتقاد مذهبی او پیش زمینه ای مهم برای فلسفه اش شد. #عقل_گرایان می گفتند پایه معرفت انسان همه در ذهن است و #تجربه_گرایان می گفتند شناخت جهان همه زاییده ی حواس ماست. به نظر کانت…
#فلسفه‌ی_کانت "قسمت دوم"

■ در باب #اخلاقیات

فلاسفه هرکدام به نوعی درصدد اثبات وجود خدا به یاری عقل بودند که البته محکوم به شکست بود.در این زمینه عقل گرایانی چون #دکارت کوشیدند ثابت کنند باید خدایی وجود داشته باشد وگرنه اندیشه وجود متعال به ذهن ما راه نمی یافت و دیگرانی چون #ارسطو و #قدیس_آکویناس بر آن بودند که می باید خدایی باشد زیرا همه چیز علت اولیه ای دارد.
کانت هر دو این برهان ها را رد کرد و گفت عقل و تجربه هیچکدام مبنای محکمی برای دعوی وجود خدا نیست.
از دید او به عنوان یک پروتستان متعهد بر اخلاق،واجب است که فرض را بر وجود خدا و بقای روح و اختیار انسان قرار داد.
درواقع کانت می گفت آنجا که پای عقل و تجربه می لنگد خلأیی پدید می آید که می توان با #ایمان پر کرد.
او ایمان به وجود خدا،ایمان به بقای روح و ایمان به اختیار انسان را #انگاره های_عملی می خواند.
#انگاشتن فرض کردن چیزی است که اثبات پذیر نیست.چیزهایی که باید به خاطر کردار یعنی اخلاق انسان فرض کرد و فرض وجود خدا یک ضرورت اخلاقی است.
کانت همواره اندیشیده بود که تمییز حق از ناحق کار عقل است نه احساس. در اینجا همرأی عقل گرایان بود که می گفتند توان تشخیص حق از ناحق ذاتی خرد انسان است.همه می دانیم که چه چیز درست است و چه چیز نادرست،نه چون این را آموخته ایم بلکه چون این توانایی در ذهن ما وجود دارد.
موازین اخلاقی #صوری اند چون مقدم بر تجربه اند یعنی وابسته به هیچ مورد خاصی از گزینش اخلاقی نیستند،برای همه مردم و همه جوامع و همه زمان ها کاربرد دارند.
کانت موازین اخلاقی را به عنوان #امر_مطلق مطرح می کرد.مقصود او از موازین اخلاقی درواقع وجدان انسان است.
از دید او تنها وقتی که کاری را به خاطر وظیفه اخلاقی انجام می دهیم عمل اخلاقی کرده ایم به همین دلیل گاه اصول اخلاقی کانت را #اخلاقیات_وظیفه_شناسی می خوانند.
به عقیده او #نیت خیر است که صحت و سقم عمل اخلاقی را معین می کند نه نتایج عمل.به همین سبب اصول اخلاقی کانت،
#اخلاق_نیک_نیتی نیز خوانده می شوند.
کانت از یک سو معتقد به #اراده ی_آزاد انسان بود و از سوی دیگر اعتقاد داشت که همه چیز تابع #قانون_علیت است!
او نیز مانند #دکارت انسان را موجودی دوگانه یعنی دارای دو بخش #نفس و #جسم می دانست و می گفت “ما به عنوان موجودات مادی تابع بی چون و چرای قانون خلل ناپذیر علیت ولی به عنوان موجودی عقلی دارای توانایی گزینش اخلاقی یعنی اراده ی آزاد هستیم.”
یکی از معروف ترین گفته های او بر سنگ مزارش در کونیگسبرگ حک شده است:
«دو چیز ذهن مرا به بهت و حیرت می اندازد و هرچه بیشتر و ژرف تر می اندیشم بر شگفتی ام می افزاید: یکی آسمان پرستاره ای که بالای سر ماست و دیگری موازین اخلاقی که در دل ماست.»
سرانجام کانت موفق شد در کشمکش عقل و تجربه راهی به بیرون از فلسفه بیابد. بدین قرار دوره ای از فلسفه با کانت به پایان می رسد[وی در ۱۸۰۴ یعنی در اوج عصر فرهنگی #رمانتی_سیسم درگذشت].
او همچنین رساله ای با عنوان #صلح_پایدار نوشت که همه کشورها باید در یک جامعه ملل متحد شوند تا همزیستی میان ملت ها تأمین گردد.
حرف کانت این بود که #عقل_عملی انسان حکم می کند که ملت ها از حالت توحش طبیعی خود که جنگ می آفریند درآیند و برای حفظ صلح پیمان ببندند.
حدود ۱۲۵سال بعد از انتشار رساله ی او #جامعه_ملل،پس از جنگ جهانی اول بنا نهاده شد. بعد از جنگ جهانی دوم, سازمان ملل متفق جای آن را گرفت. بنابراین می توان کانت را پدر اندیشه سازمان.ملل دانست.

📚 #دنیای_سوفی
👤 #یوستین_گردر

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
فلسفه
■ قسمت چهاردهم ( #هگل) ■ #فردریش_هگل فرزند خلف #رمانتی_سیسم بود. او همه ی اندیشه هایی را که در عصر رومانتیک سر برآورده بود یکپارچه کرد و توسعه داد ولی به بسیاری از رومانتیک ها از جمله #شلینگ به دیده ی انتقادی نگریست. شلینگ مانند دیگر رومانتیک ها می گفت ژرف…
■ قسمت پانزدهم

#سورن_کی‌یرکگور

سورن کی‌یرکگور تحت تعالیم پدری سخت گیر و مذهبی بزرگ شد و همین دلیلی بر مخالفت شدید او با مذهب بود. در نظر او مسیحیت آن چنان غیرعقلانی و توانکاه است که می بایست یا دربست آن را پذیرفت یا دربست رد کرد.درواقع،<اندکی> یا <تا اندازه ای> مذهبی بودن فایده ای ندارد.
کرکه گور نشان داد که افکار #هگل،که در آن زمان بسیار فراگیر شده بود،هیچ ربطی به زندگی فردی ندارد.
چنانکه #لایب_نیتس در مقابل فلسفه ی #ایده_آلیستی #اسپینوزا واکنش نشان داد،کرکه گور نیز به عنوان فیلسوفی #فردگرا به مخالفت با فلسفه ی هگل برخاست.
از نظر او هم #آرمان_گرایی #رومانتیک ها و هم #تاریخ_گرایی #هگل مسئولیت فرد را در قبال زندگی خویش تیره و تار کرده است.
او #سقراط را <متفکر وجودی> می نامید یعنی اندیشمندی که تمامی وجود خود را به درون بازاندیشی فلسفی اش می کشد.
او می گفت به جای آن که به دنبال حقیقت،
حقیقت بزرگ،بگردیم مهمتر آن است که آن گونه حقایقی را بیابیم که در زندگی فرد مفهوم دارند.بدین ترتیب او #فرد یا همه ی افراد بشر را بر ضد نظام می انگیزد.
به عقیده کرکه گور هگل فراموش کرده است که خودش هم بشر است.از دید او تنها “هستی خود هر انسان” مسئله ی مهم است.
با این نگرش می‌توان دیدگاه او را در کنار دیدگاه #بودا قرار داد.هردوی ایشان به راستی دریافته بودند که برای دمی زودگذر وجود دارند.
کرکه گور می گفت حقیقت #ذهنی است بدین معنا که حقایقِ واقعا مهم #شخصی اند و تنها این حقایق است که برای من مهم است.
از دید او در مسائل مذهبی #ایمان مهم‌ترین عامل است. در جایی نوشته است؛« اگر قادر بودم خدا را به طور عینی دریابم باورش نمی کردم ولی دقیقا چون نمی توانم این کار را بکنم باید او را باور بدارم.»
بسیاری پیش از آن کوشیده بودند وجود خدا را ثابت کنند یا به هر جهت خدا را در محدوده ی عقل و برهان بیاورند ولی از دید او اگر به دلیل عقلی یا استدلال منطقی اکتفا کنیم ایمان خود را از دست می دهیم یا از شور و شوق مذهبی خود می کاهیم.

■ دیدگاه کی‌یرکگور در باب #حیات

او معتقد بود سه شکل مختلف حیات وجود دارد؛مرحله حسی، مرحله اخلاقی و مرحله دینی.

● مرحله #حسی

کسی که در این مرحله روزگار می گذراند دم را غنیمت شمرده و از هر فرصتی برای لذت و تفریح استفاده می کند.چنین آدمی یکسره در جهان #محسوسات به سر می برد و برده ی حالات و خواست های خویش است.
با توجه به این دیدگاه او #رومانتیک ها افرادی حسی اند.کسانی که با هستی-یا با هنر یا با فلسفه- برخورد خیال انگیز دارند.
کسی که در مرحله حسی به سر می برد به سهولت ممکن است دستخوش دلهره یا حس هراس و احساس خلأ و پوچی گردد. به عقیده کرکه گور دلهره احساسی کمابیش مثبت است.نشانه ای است که فرد در موقعیت وجودی قرار گرفته است و می تواند جهشی بزرگ به مرحله ای بالاتر داشته باشد و حال نوبت به تصمیم گیری خود شخص می رسد.
چنانچه سقراط از این مقوله تصمیم با عنوان “#بینش_حقیقی که از درون می جوشد” یاد می کرد و می توان نمونه آن را در #جنایت_و_مکافات #داستایفسکی دید.

● مرحله #اخلاقی

ویژگی این مرحله جدیت و صداقت و پیگیری در تصمیم های اخلاقی است.این رویکرد بی شباهت به #اخلاقیات_وظیفه_شناسی #کانت نیست،اینکه انسان باید بکوشد تا مطابق موازین اخلاقی زندگی کند. مهم نیست که از نظر تو،به عنوان مخاطب،چه چیز درست یا چه چیز نادرست است،مهم عقیده شخص درباره هر موضوع است.

● مرحله #دینی

آنان که ایمان را بر لذت های حسی و ندای عقلی ترجیح می دهند به این مرحله صعود کرده اند.به گفته کرکه گور؛« پریدن در آغوش باز خدای زنده هولناک است» اما تنها راه رستگاری است.
آری!از دید کی‌یرکگور مرحله دینی،آیین مسیحی است.

📚 #دنیای_سوفی
👤 #یوستین_گردر
■ گردآوری #الهام_اولیائی

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3
فلسفه
■ قسمت یازدهم : #فلسفه‌ی_کانت ● بخش اول ■ #ایمانوئل_کانت در خانواده ای دیندار به دنیا آمد و اعتقاد مذهبی او پیش زمینه ای مهم برای فلسفه اش شد. #عقل_گرایان می گفتند پایه معرفت انسان همه در ذهن است و #تجربه_گرایان می گفتند شناخت جهان همه زاییده ی حواس ماست.…
■ قسمت دوازدهم #فلسفه‌ی_کانت
● بخش دوم

■ در باب #اخلاقیات

فلاسفه هرکدام به نوعی درصدد اثبات وجود خدا به یاری عقل بودند که البته محکوم به شکست بود.در این زمینه عقل گرایانی چون #دکارت کوشیدند ثابت کنند باید خدایی وجود داشته باشد وگرنه اندیشه وجود متعال به ذهن ما راه نمی یافت و دیگرانی چون #ارسطو و #قدیس_آکویناس بر آن بودند که می باید خدایی باشد زیرا همه چیز علت اولیه ای دارد.
کانت هر دو این برهان ها را رد کرد و گفت عقل و تجربه هیچکدام مبنای محکمی برای دعوی وجود خدا نیست.
از دید او به عنوان یک پروتستان متعهد بر اخلاق،واجب است که فرض را بر وجود خدا و بقای روح و اختیار انسان قرار داد.
درواقع کانت می گفت آنجا که پای عقل و تجربه می لنگد خلأیی پدید می آید که می توان با #ایمان پر کرد.
او ایمان به وجود خدا،ایمان به بقای روح و ایمان به اختیار انسان را #انگاره های_عملی می خواند.
#انگاشتن فرض کردن چیزی است که اثبات پذیر نیست.چیزهایی که باید به خاطر کردار یعنی اخلاق انسان فرض کرد و فرض وجود خدا یک ضرورت اخلاقی است.
کانت همواره اندیشیده بود که تمییز حق از ناحق کار عقل است نه احساس. در اینجا همرأی عقل گرایان بود که می گفتند توان تشخیص حق از ناحق ذاتی خرد انسان است.همه می دانیم که چه چیز درست است و چه چیز نادرست،نه چون این را آموخته ایم بلکه چون این توانایی در ذهن ما وجود دارد.
موازین اخلاقی #صوری اند چون مقدم بر تجربه اند یعنی وابسته به هیچ مورد خاصی از گزینش اخلاقی نیستند،برای همه مردم و همه جوامع و همه زمان ها کاربرد دارند.
کانت موازین اخلاقی را به عنوان #امر_مطلق مطرح می کرد.مقصود او از موازین اخلاقی درواقع وجدان انسان است.
از دید او تنها وقتی که کاری را به خاطر وظیفه اخلاقی انجام می دهیم عمل اخلاقی کرده ایم به همین دلیل گاه اصول اخلاقی کانت را #اخلاقیات_وظیفه_شناسی می خوانند.
به عقیده او #نیت خیر است که صحت و سقم عمل اخلاقی را معین می کند نه نتایج عمل.به همین سبب اصول اخلاقی کانت،
#اخلاق_نیک_نیتی نیز خوانده می شوند.
کانت از یک سو معتقد به #اراده ی_آزاد انسان بود و از سوی دیگر اعتقاد داشت که همه چیز تابع #قانون_علیت است!
او نیز مانند #دکارت انسان را موجودی دوگانه یعنی دارای دو بخش #نفس و #جسم می دانست و می گفت “ما به عنوان موجودات مادی تابع بی چون و چرای قانون خلل ناپذیر علیت ولی به عنوان موجودی عقلی دارای توانایی گزینش اخلاقی یعنی اراده ی آزاد هستیم.”
یکی از معروف ترین گفته های او بر سنگ مزارش در کونیگسبرگ حک شده است:
«دو چیز ذهن مرا به بهت و حیرت می اندازد و هرچه بیشتر و ژرف تر می اندیشم بر شگفتی ام می افزاید: یکی آسمان پرستاره ای که بالای سر ماست و دیگری موازین اخلاقی که در دل ماست.»
سرانجام کانت موفق شد در کشمکش عقل و تجربه راهی به بیرون از فلسفه بیابد. بدین قرار دوره ای از فلسفه با کانت به پایان می رسد[وی در ۱۸۰۴ یعنی در اوج عصر فرهنگی #رمانتی_سیسم درگذشت].
او همچنین رساله ای با عنوان #صلح_پایدار نوشت که همه کشورها باید در یک جامعه ملل متحد شوند تا همزیستی میان ملت ها تأمین گردد.
حرف کانت این بود که #عقل_عملی انسان حکم می کند که ملت ها از حالت توحش طبیعی خود که جنگ می آفریند درآیند و برای حفظ صلح پیمان ببندند.
حدود ۱۲۵سال بعد از انتشار رساله ی او #جامعه_ملل،پس از جنگ جهانی اول بنا نهاده شد.بعد از جنگ جهانی دوم #سازمان_ملل_متفق جای آن را گرفت. بنابراین می توان کانت را #پدر_اندیشه_سازمان_ملل دانست.

📚 #دنیای_سوفی
👤 #یوستین_گردر
■ گردآوری #الهام_اولیائی

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3