■ آنکه امید میوَرزَد بزدل است.
«تکرار» را خواستن، شهامت میطلبد.
آنکه امید میورزد بزدل است، آنکه فقط به یاد میآورد هوسباز است، ولی او که تکرار را میخواهد مَرد است.
ولی آنکه درنمییابد که زندگی تکرار است و این زیباییِ زندگی است، خود را محکوم کرده است و سزاوارِ چیزی بیش از آنچه به طورِ قطع بر سرش میآید نیست ــ هلاکت.
«امید» به جامهای نو میماند، آهار خورده و شَق و رَق و شیک، که با این همه هرگز آن را تن نکردهای و از همین روی نمیدانی آیا اندازهات هست و به تو میآید یا نه.
«تذکار» جامهای است که دور انداختهای، که هرچند زیبا، دیگر اندازهات نیست و برایت تنگ شده است.
«تکرار» جامهای است که هرگز کهنه نمیشود و از بین نمیرود، راحت است و راست بر قامتِ تو دوخته، نه تنگ و نه گشاد.
«امید» دوشیزهای است دلربا، اما ماهیِ گریز است. «تذکار» پیرزنی زیباست که در لحظه به کاری نمیآید. «تکرار» همسری محبوب است که هرگز از او سیر نمیشوی.
👤 #سورن_کییرکگور📚 #تکرار, جستاری در روانشناسیِ تجربی
🔃 ترجمهیِ
#صالح_نجفی join us | کانال فلسفه
@Philosophy3.