■ قسمت پانزدهم
■
#سورن_کییرکگور سورن کییرکگور تحت تعالیم پدری سخت گیر
و مذهبی بزرگ شد
و همین دلیلی بر مخالفت شدید او با مذهب بود. در نظر او مسیحیت آن چنان غیرعقلانی
و توانکاه است که می بایست یا دربست آن را پذیرفت یا دربست رد کرد.درواقع،<اندکی> یا <تا اندازه ای> مذهبی بودن فایده ای ندارد.
کرکه گور نشان داد که افکار
#هگل،که در آن زمان بسیار فراگیر شده بود،هیچ ربطی به زندگی فردی ندارد.
چنانکه
#لایب_نیتس در مقابل فلسفه ی
#ایده_آلیستی #اسپینوزا واکنش نشان داد،کرکه گور نیز به عنوان فیلسوفی
#فردگرا به مخالفت با فلسفه ی هگل برخاست.
از نظر او هم
#آرمان_گرایی #رومانتیک ها
و هم
#تاریخ_گرایی #هگل مسئولیت فرد را در قبال زندگی خویش تیره
و تار کرده است.
او
#سقراط را <متفکر وجودی> می نامید یعنی اندیشمندی که تمامی وجود خود را به درون بازاندیشی فلسفی اش می کشد.
او می گفت به جای آن که به دنبال حقیقت،
حقیقت بزرگ،بگردیم مهمتر آن است که آن گونه حقایقی را بیابیم که در زندگی فرد مفهوم دارند.بدین ترتیب او
#فرد یا همه ی افراد بشر را بر ضد نظام می انگیزد.
به عقیده کرکه گور هگل فراموش کرده است که خودش هم بشر است.از دید او تنها “هستی خود هر انسان” مسئله ی مهم است.
با این نگرش میتوان دیدگاه او را در کنار دیدگاه
#بودا قرار داد.هردوی ایشان به راستی دریافته بودند که برای دمی زودگذر وجود دارند.
کرکه گور می گفت حقیقت
#ذهنی است بدین معنا که حقایقِ واقعا مهم
#شخصی اند
و تنها این حقایق است که برای من مهم است.
از دید او در مسائل مذهبی
#ایمان مهمترین عامل است. در جایی نوشته است؛« اگر قادر بودم خدا را به طور عینی دریابم باورش نمی کردم ولی دقیقا چون نمی توانم این کار را بکنم باید او را باور بدارم.»
بسیاری پیش از آن کوشیده بودند وجود خدا را ثابت کنند یا به هر جهت خدا را در محدوده ی عقل
و برهان بیاورند ولی از دید او اگر به دلیل عقلی یا استدلال منطقی اکتفا کنیم ایمان خود را از دست می دهیم یا از شور
و شوق مذهبی خود می کاهیم.
■ دیدگاه کییرکگور در باب
#حیاتاو معتقد بود سه شکل مختلف حیات وجود دارد؛مرحله حسی، مرحله اخلاقی
و مرحله دینی.
● مرحله
#حسیکسی که در این مرحله روزگار می گذراند دم را غنیمت شمرده
و از هر فرصتی برای لذت
و تفریح استفاده می کند.چنین آدمی یکسره در جهان
#محسوسات به سر می برد
و برده ی حالات
و خواست های خویش است.
با توجه به این دیدگاه او
#رومانتیک ها افرادی حسی اند.کسانی که با هستی-یا با هنر یا با فلسفه- برخورد خیال انگیز دارند.
کسی که در مرحله حسی به سر می برد به سهولت ممکن است دستخوش دلهره یا حس هراس
و احساس خلأ
و پوچی گردد. به عقیده کرکه گور دلهره احساسی کمابیش مثبت است.نشانه ای است که فرد در موقعیت وجودی قرار گرفته است
و می تواند جهشی بزرگ به مرحله ای بالاتر داشته باشد
و حال نوبت به تصمیم گیری خود شخص می رسد.
چنانچه سقراط از این مقوله تصمیم با عنوان “
#بینش_حقیقی که از درون می جوشد” یاد می کرد
و می توان نمونه آن را در
#جنایت_و_مکافات #داستایفسکی دید.
● مرحله
#اخلاقیویژگی این مرحله جدیت
و صداقت
و پیگیری در تصمیم های اخلاقی است.این رویکرد بی شباهت به
#اخلاقیات_وظیفه_شناسی #کانت نیست،اینکه انسان باید بکوشد تا مطابق موازین اخلاقی زندگی کند. مهم نیست که از نظر تو،به عنوان مخاطب،چه چیز درست یا چه چیز نادرست است،مهم عقیده شخص درباره هر موضوع است.
● مرحله
#دینیآنان که ایمان را بر لذت های حسی
و ندای عقلی ترجیح می دهند به این مرحله صعود کرده اند.به گفته کرکه گور؛« پریدن در آغوش باز خدای زنده هولناک است» اما تنها راه رستگاری است.
آری!از دید کییرکگور مرحله دینی،آیین مسیحی است.
📚 #دنیای_سوفی👤 #یوستین_گردر ■ گردآوری
#الهام_اولیائیjoin us : | کانال فلسفه
@Philosophy3