کانال زندگی نامه شهدا

#شهید_مدافع_حرم
Канал
Логотип телеграм канала کانال زندگی نامه شهدا
@KHADEMIN_MOLAПродвигать
193
подписчика
15,1 тыс.
фото
2,2 тыс.
видео
385
ссылок
#معرفی_شهیدان #روایتگری هرکــی آرزو✨داشتهـ باشهـ خیلے خدمتـ کنهـ⛑ #شهـــید میشهـ..!🕊 یهـ گوشهـ دلتـ پا👣بده به شهدا ارتبات با مالک @ghbnm345 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُمْ اَجْمَعِيْن
🔻حاجی هشت سال در دفاع مقدس در جبهه ها حضور داشت و جانباز و دچار موج گرفتگی شده بود.

🔻 موقعی که دخترم می خواست کنکور شرکت کند گفتم آقا #مصطفی کد جانبازیت چنده؟ گفت: بگذار از معلومات خودش استفاده کند و قبول شود؛ وابسته به این چیزها نباشید. هیچ وقت اسناد و مدارکی دال بر مجروحیت و جانبازی ایشان ندیدیم.


🔻بعد از سوریه ترکش های ریزی در بدنش بود که با موچین از بدنش درمی آوردم در پوست پایش یا در لاله گوشش بازهم می گفتم: حاجی تمام بدنت مجروح است. تو حق داری سهمی داشته باشی می گفت: «نه من برای خدا رفتم و با کس دیگری معامله کرده ام» و واقعا هم خدا همیشه بهترین ها را به ما داده است.


🔻یکی از همرزمان و دوستان قدیمی اش چند شب قبل از #شهادت #مصطفی به منزل ما آمده بود و به حاجی گفته بود که برایش آرزوی #شهادت کند.

🔻آقا #مصطفی به ایشان گفت: «اولا تو #شهید نمی شوی دوما اگر #شهید شدی مزارت کجا باشد؟»

🔻 او گفته بود کنار عباس کردونی ( #شهید مدافع حرم اهوازی) حاجی جواب داده بود: «آنجا که جای من است!» و نمی دانم از کجا این قدر دقیق جایش را می دانست.


🔻خواهر #شهید عباس کردونی با ما تماس گرفت و گفت: من شما را نمی شناسم ولی عباس را خواب دیده ام که در یک کوچه قدیمی و با یک آقایی که محاسن جوگندمی دارد دست در دست هم دارند و ایشان را به درون خانه ای قدیمی (خانه خود عباس) برد و در را بست و من از خواب پریدم و به خواهرم گفتم: عباس مهمان دارد.

🔻گفت: چطور؟ گفتم: اهواز #شهید داده.

🔻هر چند آخر شب متوجه شدیم که قرار است ایشان را در قطعه دیگری دفن کنند ولی صبح وقتی سر مزار برادرم حاضر شدیم از روی عکس ها با تعجب دیدم که این #شهید همان است که من در خواب دیده بودم.


🔻خوابش درست بود زیرا ابتدا قرار بود ایشان را در جوار برادر #شهیدش #احمدرشیدپور دفن کنند ولی از آنجا که #مصطفی همیشه می رفت کنار مزار #شهید کردونی و عجز و لابه می کرد از برادرش خواستم که اگر بشود همانجا و در کنار دوستانش آرام گیرد.
‌#شهید_مدافع_حرم_علے_عابدینے

📖به شدت به نماز اول وقت و قرآن
خواندن بعد از نماز معتقد بود.

🌃شب ها در خانه هاے سورے که
کمتر تخریب شده بودند مے خوابیدیم.
برایمان سوپ گذاشت امکانات درست و
درمانے براے طبخ غذا نداشتیم.

🍜 اما او سوپ را درست کرد. از خانه اے
که در آن بودیم دو تا حبه سیر برداشت
و در سوپ انداخت مے گفت: حاجے
باید برای این سیرها، خیرات و یا پولے
به نیت صاحب خانه کنار بگذاریم.
ان شاء الله که از ما راضے باشد.

🔆شب تا صبح پست مے دادیم
بیشترشب ها من جاے بچه ها بیدار
مے ماندم. پشت بام های آن جا شبیه
به پشت بام های تهران بود.

بارها می دیدم که نیمه شب بلند
مے شد و به بچه ها سر مے زد.
نگران این بود که در آن سرماے
طاقت فرسا، نکند بچه ها سرما بخورند.
روی آن ها پتو مے انداخت گاهے هم
چایے دم مے کرد و مے آمد پشت بام
با هم گپ مے زدیم خیلے مهربان و
معنوے بود.

🗯راوے:همرزم شهید
❤️شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا❤️


💠شهادت💠


🍂در مزار شهدا  دیدمش  از آن دوست هایی بود که هروقت رشت می‏‌آمد حتما یک شام  در منزل ما مهمان بود
و یا اگر من قم می رفتم حتما منزلشان  می‏‌رفتم آن روز هم دعوتش کردم
اما گفت آمده‌‏ام به مادرم سر بزنم و بروم، گفت که ماموریتی در پیش دارم اگر همدیگر را ندیدیم حلالم کن برادر،
گفتم این چه حرفی است اما آن حلالیت طلبی خیلی جدی بود بعد رفت  کنار قبور مطهر شهدا
 می دیدم گردنش را کج کرده و با نگاه معصومانه ای به قبور شهدا خیره شده است و گریه میکند...
فکر کنم حاجت را گرفت و شهید شد...🍂

#خاطرات_ناب_شهدا
#شهادت
#شهید_مدافع_حرم
#سجاد_طاهر_نیا

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🔺#الگو_برداری_از_شهداء 📣

🌸 #استفاده_عملی از قرآن توسط شهید مدافع حرم #حسین_دارابی🌹

ایشان تقریبا هفته ای یک مرتبه برای اعضای فامیل وآشنایان پیامک شامل ترجمه ی آیات قرآن می فرستادند.☝️

مثلا به این صورت:
(باعرض سلام وادب واحترام ترجمه ی آیه ی 25سوره یونس رابه شما وخانواده ی محترمتان هدیه میکنم:
وخدا همه ی خلق را به سرمنزل سعادت وسلامت می خواند وهرکه را خواهد به لطف خاص به راه مستقیم هدایت می کند)

ایشان درفرازی از وصیتنامه ی خود نوشتند:
اصولی وجود دارد که انسان با توجه به آن می تواند به سعادت دنیا وآخرت برسد،یکی از این راهها که من درک کردم استفاده ی عملی از قرآن می باشد.❤️

🌸 #حامی_نیازمندان

ایشان به دستگیری از نیازمندان بسیار اهمیت میدادند وهرجا متوجه خانواده ی فقیری میشدند حتما به آنها کمک میرساندند.👌

ودرواقع حامی هر کسی که نیاز به کمک داشت بودند مثلا کمک مالی وفرهنگی ومشاوره ای یا اخلاقی.
#خصوصیت_اخلاقی_شهداء
#شهید_مدافع_حرم #حسین_دارابی
#تاریخ_شهادت_١٩مرداد٩۴

#سالروزشهادت....🕊🕊🌹🌹

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌷ب یاد شهیدان🌷:
ایشان#فوق دیپلم #نقشه کشی داشت وقتی به سن #انتخاب #شغل رسید،#پاسداری را انتخاب کرد،و#راه پدرش را ادامه داد وقتی جذب #سپاه شد #نورانیتش چندین #برابر شد، دیگه همه دعایش این شده بود که #شهادت نصیبش شود از #مأموریت هایش حرفی نمی زد چون می دانست #شغلش #حساسه،خانواده اش هم چیزی از کار ایشان نمی پرسیدند.
🍃🍃
هر وقت برنامه #روایت فتح را نگاه می کرد،
می گفت ما #مدیون #خون #شهداییم، عاشق فیلم #شهید بابایی بود آهنگ «شهید گمنام سلام» را دوست داشت می گفت #شهید شدم این آهنگ را برایم بگذارید که همین هم شد.💔
🍃🍃
#نمازش همیشه #اول وقت بود، #احترام# خانواده و#پدرو#مادرش رو خیلی نگه می داشت.
تحصیلاتش را هم ادامه داد تا مقطع کاردانی و...‌‌
#عاشق #شهدا بود ودر#یادواره #شهدا شرکت
می کرد......
🍃🍃

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•

#زندگی #شهدا را #الگوی زندگی خودش قرار می داد، #شهید مدافع حرم #محمود رضا بیضایی،#مربی#شهید هادی شجاع بودند، خیلی از ایشان تعریف می کرد، همیشه می گفت: « ما باید #انتقام #شهید بیضایی را از این تکفیری ها بگیریم.»
🍃🍃
# قاب عکس این #شهید را به دیوار
خانه زده بود و از مادر #قول گرفته بود که #عکس را #هیچ وقت #بر ندارند.
#شهدای مدافع حرم را که به کشور می آوردند حالش عوض می شد.
🍃🍃

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•

به روایت از مجید طاهری از دوستان #شهید:
#هادی قبل از اینکه جذب سپاه شود و در#بسیج ویژه شروع به #فعالیت کند؛ خیلی #مشتاق بود که به #سوریه برود.  #شهید شجاع توسط #شهید محمود رضا بیضایی که از بچه های اسلامشهر بود و #2 سال پیش در #سوریه به #شهادت رسید #آموزش نظامی دید و #ارادت ویژه ای به این #شهید داشت. وقتی خبر #شهادت #محمود رضا را شنید بغض عجیبی گلویش را گرفت  و  سپس گفت باید انتقام  #شهید بیضایی را از این تکفیری ها بگیرم.
🍃🍃

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•

به روایت از همسر#شهید :
– پنج سال بود که همسایه دیوار به دیوار بودیم ولی همدیگر را یک بار هم ندیده بودیم. مادرشوهرم برای خواستگاری به منزل ما آمدند و گفتند که مرا در راه رفتن به مدرسه دیده اند، وقتی #آقا هادی را دیدم و با هم صحبت کردیم به دلم نشست، بیشتر از همه چیز #صداقت شان  #مجذوبم کرد، مرا در جریان همه #فعالیت ها و #عقایدشان قرار دادند و من با اطلاع از همه شرایط به ایشان پاسخ مثبت دادم، مردادماه ۱۳۹۳ نامزد شدیم. من متولد ۷۶ هستم و همسرم ۶۹؛ آن موقع من هفده ساله بودم و #آقا هادی ۲۴ ساله.
🍃🍃
#فقط #چهار روز #زندگی کردیم😔
– موقع خواستگاری ایشان سرباز بودند. بعد از عقد از شغل #پاسداری و #علاقه شان به این شغل گفتند و #جبهه #سوریه؛ یک ماه گذشته بود که به او گفتم: #آقا هادی! ممکنه شغلت ان را عوض کنید؟ ایشان هم بدون تعارف گفتند: « نه! من به این #شغل #علاقه دارم.»
🍃🍃

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#شهید مدافع حرم
تازه دامادشهید،#هادی شجاع 💔
🍃🍃
در ۲۳ آبان ماه سال  ۱۳۶۸ درتهران،چهاردانگه اسلام شهر متولدشد.
متاهل بود و تازه داماد
۱۰#روز پس از #ازدواج به #سوریه اعزام شد و#چندروزبعدهم به #شهادت رسید.
🍃🍃
سه خواهروبرادربودند،ایشان فرزند اول خانواده بود.
خانواده اش بسیارمذهبی و متدین بودند،  از کودکی در مساجد و حسینیه ها #فعالیت می کرداز ابتدا #با#خدا و بانماز بود از اول #راه #خدا را شناخت،مادرش  همیشه از #خدا می خواستند فرزندانشون، کنیزان و نوکران
#اهل بیت⚘ باشند. از بچه 7 ساله تا پیر 80 ساله همه #شهید را به #نیکی می شناختند. پدرش وعمویش،#رزمنده دفاع مقدس بودندو در #جبهه حضور داشتند و این باعث شده بود ایشان از #کودکی با #دفاع از #دین و #ناموس خو بگیرد.
🍃🍃

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
تو وصیتش گفته هر کی زیارت عاشورا بخونه و از طرف من به سیدالشهدا ابراز ارادت کنه یا حاجتشو میگیرم یا اون دنیا براش جبران میکنم.

امروز تولدشه، حتما دستش بازتره..

#شهید_مدافع‌_حرم‌_نوید_صفری

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
دعای امام زمان (عج)
کربلایی حسین معز غلامی
📢 دعاى #امام_زمان (عج)
الهى عظم البلاء...

با نوای #شهید_مدافع_حرم
حسین معز غلامی🌹

خدایا تو رو به حق شهدا ظهور آقامونو برسون😭💔
#سالروز_شهادت...🕊

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
༅࿐🌸⊰❀⊱✿༅࿐🌸⊰❀⊱༅࿐

🖋📚
#خاطرات_شهدا🌷

💠 خبر شهادت

در آخرین تماسش بهش گفتم حسین
#عیدیهات رو جمع کردم گفت من شوخی کردم، شما چرا این کارو کردید؟
این تماس دوم فروردین بود و بعد از اون دیگه تماس نگرفت، دلم آشوب شد، حوصله عیددیدنی نداشتم، مدام به آشپزخونه میرفتم و
#گریه می کردم.

خواهر کوچکش همدان پیش ما نبود. منو دلداری میداد و پیگیر وضع حسین بود. خواهرش از شبکه های اجتماعی اخبار سوریه رو پیگیر بود و میدونست شلوغ شده ولی به من چیزی نمی گفت.

فقط برای توجیه من میگفت خطها قطع شده و من هم باورم میشد ولی دلم آرام و قرار نداشت. خواهر بزرگش هم مسافرت بود هرروز به من زنگ می زد و پیگیر وضع حسین بود و میگفت که دلشوره بدی داره.

پنج شنبه بود و حسین سه روز بود که تماس نگرفته بود، حالم خراب شده بود، سر مزار پدر مادر همسرم رفته بودم. یکی از اقوام به من گفت چرا رنگت پریده؟

روز پنجم بود که حسین تماس نگرفته بود یکی از اقوام ما رو برای ناهار دعوت کرده بود.به همسرم گفتم شما برو من هم حالم خوب نیست هم نکنه من بیام و گوشیم آنتن نده و حسین نتونه
#تماس بگیره.
همسرم رفت و من موندم.

چند ساعت بعد مادر یکی از دوستان حسین در شبکه های اجتماعی از من پرسید که حسین مجروح شده؟ گفتم:نه.

گفت اگر تهران اومدید ناهار در خدمت باشیم. گفتم ان شاء الله حسین برگرده خدمت می رسیم. در شبکه های اجتماعی پیگیر اوضاع سوریه بودم که یک دفعه عکس حسین رو دیدم . زیر عکس نوشته بود پاسدار
مدافع حرم حسین معز غلامی به شهادت رسید.!

برادر و برادر شوهرم زودتر از همه خبر داد شده بودند. به همسرم زنگ زده بودند که لوله های آب منزلتان در تهران ترکیده، زودتر برگردید.

همسرم تماس گرفته بود و از همسایه طبقه پایین پرسیده بود، گفته بودند مشکلی نیست.بعد دوباره تماس گرفتند و گفتند: حسین زخمی شده و به بیمارستان بقیه الله منتقل شده سریعتر بیاید، همسرم واقعا فکر میکرد حسین
#مجروح شده .

آمد خانه تا خبر مجروحیت رو به من بده که دید همه دارن گریه می کنن.
حالش بد شد، شب
#تولد حسین بود و قرار بود براش تولد بگیریم ولی حسین به شهادت رسیده بود😭😭

به نقل از (مادر بزرگوار
شهید)

#شهید_حسین_معزغلامی
#شهید_مدافع_حرم

༅࿐💐⊰❀⊱✿༅࿐💐⊰❀⊱༅࿐
༅࿐✿⊰❀⊱✿༅࿐✿⊰❀⊱✿༅࿐
༅࿐✿⊰❀
༅࿐✿

🖋📚#خاطرات_شهدا

🌷قبل از شهادتش، حسین، چند روزی بود که تماس نگرفته بود. یک روز تماس گرفت بهش گفتم عزیزم چرا تماس نمیگیری نگرانت شدیم. گفت نگران نباش مشکل مخابراتی داشتیم.

🌷نزدیکی های عید بود، گفت پاشو خونه رو برای عید #نظافت کن، نگران من هم نباش. گفتم حسین حوصله ندارم. آخه حسین گفته بود برای تعطیلات عید بر میگردم و بعد از ۱۳فروردین ماه به سوریه میرم.ولی بعدها از مااجازه گرفت که عید در سوریه بماند.

🌷گفته بود من #مجردم اجازه بدید بمونم تا متاهل ها بتونن برگردند. خیلی اصرار داشت بمونه ماهم موافقت کردیم و حسین ماند.

🌷روز عید ما همدان بودیم به ما زنگ زد و عید رو تبریک گفت. به شوخی گفت مامان من ایران نیستم، اقوام نگن چون حسین نیست عیدی بهش نمیدیم. گفتم حسین جان همه عیدی میدن.گفت شوخی کردم.

🌷چون حسین ۶ فروردین ماه به دنیا آمده بود. هم عیدی حسین رو دادند و هم کادوی تولدش رو میدونستم حسین اینها رو برای #هیئتش میخواد خرج کنه . حسین مجرد بودو به این پول ها احتیاج نداشت.

به نقل از (مادر بزرگوار شهید)

#شهید_حسین_معزغلامی
#شهید_مدافع_حرم
༅࿐✿⊰❀⊱
༅࿐✿⊰❀⊱✿༅࿐
༅࿐✿⊰❀⊱✿༅࿐✿⊰❀⊱✿༅࿐
#قسمتی_از_وصیت_نامه_شهید:

🌱برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که می‌خواستم رسیدم و برای امام حسین (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) مجلس بگیرید و گریه کنید.

#ولادت:۱۳بهمن۱۳۶۷
#شهادت:۲۶ بهمن ۱۳۹۳
#شهید_مدافع_حرم_هادی_ذوالفقاری

#سالروزشهادت🕊🌹
تو را خـدا
بہ زمین هدیہ داده
چون بــ🌧ـاران
ڪہ آسمان و
زمیـــن را
به‌ هـم بیامیـزی ...

#شهید_مدافع_حرم_محمد_اینانلو

🔹تاریخ ولادت: ۱۳۶۷/۰۱/۱۸
🔸محـل ولادت: کرج
🔹تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
🔸محل شهادت: خان‌طومان سوریه
🔹مزار شهید: امامزاده طاهر كرج

🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🎀اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🎀

#سالروزشهادت...🕊🌺

┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
#وصیّت_نامه #شهید_مدافع_حرم کربلایی #عباس_آسمیه :

بِسمِ رَبَّ الشُهدا و الصِدیقین

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ‏ عَلَيْكَ مِنِّي سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم
السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ

دلتنگم یا حسین(ع) دلتنگ یک نگاه
کی پاکم می کنی یا ثارالله(ع)
محتاجم چون زهیر
محتاج یک نگاه
کی پاکم می کنی یا ثارالله(ع)
می گیری عاقبت دستانم را
می بوسم عاقبت دستانت را

(( امیری حسین (ع) و نعم الامیر : حسین (ع) فرمانده من است و او برترین فرماندهان و امیران است . ))

این عبارت زیباترین و عاشقانه ترین جمله ی زیبا بود برای من ، پس حسین(ع)جان با نگاهی ولایی مرا هم همچون زهیر سرباز و فدایی خود ساز

#شهید_عباس_آسمیه

🌺نام جهادی⬅️ زهیر

🍀تولد ⬅️ ۱۰ تیر ۱۳۶۸

🌸شهادت ⬅️۲۱دی۱۳۹۴

🌺محل شهادت↘️↘️

#سوریه_جنوب_حلب_خان_طومان

#سالروزشهادت....🕊🌺

┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
Forwarded from انصارالمهدی
💢سردار #شهید_مدافع_حرم
#مهدی_قره_محمدی

#ولادت:۱۳۵۸/۶/۲۸
#شهادت:۱۳۹۶/۹/۲۱
#محل_شهادت:سوریه(دیرالزور)
#فرازی_از_وصیت_نامــــہ:

💢خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم، غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب(ع)باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان ابا عبدالله الحسین(ع) باید باشد و اگر دلتان گرفته #روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است.

#شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی
#ولادت:۱۳۶۵/۹/۲۰
#شهادت:۱۳۹۲/۸/۲۷
#مزار:قطعه ۵۳ گلزار شهدا.

#سالروز_ولادت...🎉🌸🌸🎉
#دلنوشته_مادر_شهید:

نوشته بود او به آرزویش رسید...
نوشته بود حالی خاص دارم حال خاصش را تاکید کرده بود حالِ دلش دگرگون بود...
حالا ما مینویسیم که حالی خاص داریم ما جامانده های دلداده برای رسولی که رسالتش دستگیریِ اهل زمین است...
درست ۳۲ سال پیش تو را خداوند در یک روز بارانی، همچون باران به زمین هدیه داد چه برایمان آورده بودی با آن دستان کوچک و قلب بزرگت؟ همگی ما به یکباره دل به تو دادیم تو خودت می آیی، دل میبری هدایت میکنی و خیلی ها را هم به شهادت وصل میکنی...
فردا زادروز تولدت است اما نمی دانیم بگوییم سال روز زمینی شدنت، یا آسمانی شدنت؟ ما برای شهادتت گفتیم که آسمانی شدی اما مگر میتوانیم انکار کنیم که تو از ابتدای به دنیا آمدنت آسمانی نبودی؟
تو زمین و آسمان را به هم آمیختی ای زمینیِ آسمانی...
تکرارِ آن روز بارانی مبارک...
تولدت مبارک پسرم...

#شهید_رسول_خلیلی
#شهید_مدافع_حرم
💢 #رفاقت_تا_بهشت

رفاقت‌شان از مدتها پیش شکل گرفته بود، رفاقتی که هیچ ڪدام همدیگر را بعد از جداییِ دنیایی فراموش نکردند... نه شهید علی بعد از رفتنش آقانوید را فراموش کرد و حق رفاقت را بجای آورد و نه آقا نوید فراموش کرد ، هرکاری از دستش برمی‌آمد برای رفیق شهیدش می‌کرد. از سر زدن به خانواده‌اش و پرکردن جای خالی علی برای مادر تا برگزاری روضه و شرکت در روضه‌های منزل شهید ...

به گواهی خیلی از اطرافیان ...
بعد از شهادتِ شهید علی خلیلی (شهید امر به معروف) ، حال و هوای آقانوید هم عوض شد و انگار آرزوی پنهان شده در دلش راه نجات یافته بود. در یکی از نوشته هایش گفته که :
علی راه را به من نشان داد ...

آقانوید از کرامات شهید علی از همان اولین روزهای آشنایی‌مان زیاد برایم میگفت. یکبار که دوستانش مشهد بودند، به عکس علی نگاه کرده و گفته : " علی‌جان دوستانم رفتند پیش آقا و من تنهـام ، خیلی دلم روضه می‌خواد.." و خیلی ناگهانی همان‌روز از طرف مادر شهید دعوت به روضه در منزل علی آقا می‌شوند. و می گفت چقدر روضه اون شب چسبید.

یادم هست یکبار که یکی از اقوام به رحمت خدا رفته بود، بهش گفتم چقدر سخته آدم با مرگ عادی بره ، یعنی ما قراره چطور بریم. یکی از عکس‌های داخل قبر پوشیده شده از پرچمِ شهید علی خلیلی رو نشونم داد و گفت: " ان‌شاﺀالله اینطوری " . عکس رو که دیدم گفتم خوش‌بحال شما رزمنده اید و می‌تونید شهادت زیبا از خدا بخواید و... نوید گفت : "شهادت طلبی، شهادت رو در پیش داره ، مگه علی خلیلـی رزمنده بود که اینطور رفت.. "

در عمق رفاقت‌شان همین بس که حدود یک‌سال و نیم بعد از شهادت علی ، خواب زیبایی را آقانوید می‌بیند که شهید به او می‌گوید: امشب توانستیم اذن شـهادتت را بگیریم …

ٱنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود، که گوشهٔ چشمی به‌ما کنند

شادی روح شهدا صلواتی هدیه کنیم

#شهید_امربه‌معروف_علی_خلیلی
#شهید_مدافع_حرم_نوید_صفری
#رفاقت_تا_بهشت
#سالروزشهادت_شهیدنویدصفری🌷🕊🌷
#سلام علیکم
#امروز 1400/8/18
سالگرد "
شهید نوید صفری" در "بهشت" ابدی گرامی باد.

نامشان
در دنیــا
"
#شهیــد " است
و در آخرت "
#شفیـع"
بہ امیـد شفاعت‌شــان...🌷

#شهید_شهیدت_میکند...

#فرق و فاصله ما با شهدا چیه و چقدره ⁉️

شهدا؛

دعا داشتند، ادعا نداشتند؛

نیایش داشتند، نمایش نداشتند؛

حیا داشتند، ریا نداشتند؛

رسم داشتند، اسم نداشتند ...

#مثل "شهید نوید"

🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفرَج🌤

#وصیت "شهید نوید"
#مطیع خدا باش تا خدا مطیعت باشه!!!

#شهید مدافع حرم #شهید اربعین ١٣٩۶

#سالروزشهادت.....🕊🌸
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸

#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم
۲شهریور ۱۴۰۲مصادف‌با
سالروزولادت‌شهید حسن قاسمی دانا

#شهید مدافع حرم «حسن قاسمی دانا» از بسیجیان مشهد در 2 شهریور 1363 به دنیا آمد. او #دومین پسر خانواده بود و به‌ غیر از خودش 3 برادر دیگر هم دارد. پس از اخذ دیپلم در دانشگاه حقوق شهرستان «بردسکن» قبول شد، اما به آن‌جا نرفت و در نانوایی پدر مشغول به کار شد.

او از روحیه #نظامی‌گری برخوردار بود و به رزم علاقه داشت که این خصوصیت، از او یک بسیجی فعال ساخته بود که همیشه در رزمایش‌های عمومی، داوطلبانه حضور داشت.

شهید قاسمی دانا به حضرات معصومین #ارادت ویژه‌ای داشت و این دوستی به گونه‌ای بود که دو ماه محرم و صفر را عزاداری می‌کرد و لباس مشکی از تنش خارج نمی‌شد.

او همیشه به #شهادت فکر می‌کرد و دل‌نوشته‌های زیادی از او برجای مانده که از خدا مرگ باعزت و جان‌دادن برای ائمه (ع) را خواهان است.

👈1⃣

☆҉‿➹⁀☆ 🍃💜🍃☆҉‿➹⁀☆ ҉
🌼💦🌼💦🌼💦🌼💦🌼💦🌼💦

آخرین ناهاری در سنگر

همرزم
#شهید_مدافع_حرم_حاج_هادی_شجاع

وقتی رفتیم داخل منطقه شروع کردیم به آماده کردن سنگرها

بعدش #فرمانده دسته گفت باید یک خط بریم جلو من وهادی خیلی خسته شده بودیم وقت ناهار بود داشتن جیره غذایی رو بین بچه ها تقسیم میکردن

وقتی به من و هادی غذا دادن به هادی گفتم چیکار کنیم؟

هادی بهم گفت: همین جا غذا رو بخور بریم
گفتم اینجا هوا گرم هستش

خندید و گفت بیخیال همین جا بخوریم زود بریم
قسمت ما شد این دنیا با هادی هم سفره بشیم ان شاءالله اون دنیا هم با هم سر یک سفره بشینیم

🦋 🦋
Ещё