پیرنگ | Peyrang

#جعفر_مدرس_صادقی
Канал
Логотип телеграм канала پیرنگ | Peyrang
@peyrang_dastanПродвигать
2,37 тыс.
подписчиков
123
фото
37
видео
1,07 тыс.
ссылок
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی می‌پردازد. https://t.center/peyrang_dastan آدرس سايت: http://peyrang.org/ Email: [email protected]
.

#یادداشت

مرثیه‌ای بر رویای شاعر ماندن
یادداشت بر رمان «توپ شبانه» جعفر مدرس صادقی

نویسنده: آرش مونگاری


«من سال‌هاست که فقط دفترچه خاطرات می‌نویسم... شاعر بودن به این سادگی‌ها نیست. به چاپ کردن و چاپ نکردن هم نیست... شعرا فقط احترام دارند. اما احترام به چه دردی می‌خورد؟»

این شاید آخرین سیلی محکمی باشد که پس از اعتراف جیم در پایان رمان «توپ شبانه» جعفر مدرس صادقی، به صورت راوی واله‌اش زده می‌شود. جایی که به صورت تمثیلی، آخرین شاعرِ جهانِ داستانیِ نویسنده (قدیم) نیز سرانجام پس از تمام تلاش‌های مذبوحانه و ناخودآگاهش برای شاعر ماندن و شعر سرودن تسلیم شده و تن به نویسندگی و البته روزمرگیِ این جهانی (امر واقع_نو) می‌سپارد.
اولین سیلی اما در همان ابتدا زده شده بود. در مهمانی‌ای که مهشید دوست قدیمی راوی، برای بازگشت مادرش به تهران ترتیب داده بود. جایی که راوی با پرسشی که از نعلبندیان می‌کند، ناخواسته، اما به یکباره، خود را در برابر امر حقیقی‌ای می‌بیند که شاید مدت‌ها به‌عمد از آن غافل یا که در گریز بود. حقیقتی که تا انتهای رمان، می‌شود عامل کنش و واکنش‌هایی که آن آنِ داستانی‌ای که باید را رقم می‌زنند.


متن‌ کامل این یادداشت، در سایت پیرنگ از طریق لینک زیر در دسترس است:

https://www.peyrang.org/1658/


#جعفر_مدرس_صادقی
#توپ_شبانه
#نشر_مرکز

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
http://instagram.com/peyrang_dastan/
Babam
Dastan Hamrah 8
.
بابام
نوشته‌ی جعفر مدرس صادقی
با صدای نویسنده
مدت: ۶۷ دقیقه

مشخصات فایل صوتی: از مجموعه‌ی داستان همراه هشتم، ضمیمه‌ی مجله‌ی داستان همشهری

#داستان_صوتی
#داستان_کوتاه
#جعفر_مدرس_صادقی


@peyrang_dastan
www.peyrang.org
Audio
Jafar Modarres Sadeghi
.
شهرام و شهریار
نوشته‌ی جعفر مدرس صادقی
با صدای نویسنده
مدت: ۴۰ دقیقه

مشخصات فایل صوتی: از مجموعه‌ی داستان همراه دوم، ضمیمه‌ی مجله‌ی داستان همشهری

#داستان_صوتی
#داستان_کوتاه
#جعفر_مدرس_صادقی


@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.
#یادداشت بر داستان کوتاه «شام خانوادگی»

آرامش خانوادگی در ضیافت شام ایشی‌گورو

#شبنم_عاملی


داستان کوتاه شام خانوادگی نوشته‌ی کازئو ایشی‌گورو است. این نویسنده‌ی انگلیسی ژاپنی تبار در سال ۲۰۱۷ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد. این داستان روایت یک شب از خانواده‌ی ژاپنی است که قرار است بعد از مدت‌ها شام را در کنار هم بخورند.

شروع داستان:

داستان با توضیح ماهی فوگو شروع می‌شود. «فوگو یک جور ماهی است که در ژاپن، در سواحل اقیانوس آرام می‌گیرند. این ماهی برای من منزلت مخصوصی دارد، چون مادرم با خوردن همین ماهی مرد.» اولین مواجهه‌ی خواننده با داستان با این دو جمله است. در ادامه نویسنده نحوه‌ی مرگ با این ماهی را تشریح می‌کند. «زهر فوگو به طرز وحشتناکی دردناک و تقریباً همیشه کشنده است. اگر قربانی ماجرا ماهی را شب خورده باشد، در طول خواب با درد دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، چند ساعتی بی‌تاب از این دنده به آن دنده می‌غلتد و صبح دیگر مرده است.» این آغاز آن‌چنان غافلگیرکننده است که خواننده را میخکوب می‌کند. راویِ داستان مرد جوانی است که به تازگی از کالیفرنیا، جایی که چندین سال در آنجا زندگی کرده و به تازگی برگشته است. او از رابطه‌ی تیره‌اش با پدر و مادرش در زمان مرگ مادر سخن می‌گوید که باعث شده تا دو سال بعد از مرگ مادرش به توکیو برنگردد. سر میز شام، آنها از گذشته و نقشه‌هایشان برای آینده حرف می‌زنند. قبل از ورود خواهر به داستان، پدر و پسر درباره‌ی مرگ مادر و ورشکستگی پدر صحبت می‌کنند.

شخصیت‌پردازی:

در خلال داستان، نویسنده با جزئیاتی که از شخصیت‌ها ارائه می‌دهد، حس بی‌اطمینانی را در خواننده به وجود می‌آورد و خواننده تا انتهای داستان این حس را دارد. شخصیت‌ها در این داستان به دو دسته تقسیم می‌شوند:
شخصیت‌های حاضر در داستان: مرد جوان، پدر و خواهر
شخصیت‌های غایب: مادر، زنِ کیمونوپوش و دوست ورشکسته‌ی پدر و خانواده‌اش.
مرد جوان، مطرود خانواده است و خواهر می‌تواند نماد فرزندی باشد که در ظاهر از خانواده تبعیت کرده است ولی در درون و با رفتار‌های مخفیانه‌اش سرکشی کرده است. او به دلیل تردیدها و تناقض‌های فراونی که در وجود خود می‌بیند، قادر به تصمیم‌گیری برای زندگی خود نیست. و پدر داستان، که نماد تفکر سنتی ژاپن است و دلش می‌خواهد به هر طریقی خانواده‌اش را کنار خود نگه دارد. اما، به نظر نگارنده، شخصیت‌های غایب در داستان، بار اصلی این داستان را به دوش می‌کشند و به داستان رنگ‌وبویی عجیب می‌دهند که آن را منحصربه‌فرد می‌سازند. زن کیمونوپوش و مادر که به نظر یکی می‌آیند و از همه مهم‌تر شریک پدر که بعد از ورشکستگی‌شان خود و خانواده‌اش را به قتل رسانده است.

ساختار:

ایشی‌گورو، با فراهم آوردن ساختاری منحصربه‌فرد، بر دیدگاه خواننده احاطه دارد. در حقیقت، خواننده در حال خواندن این داستان شانس این را دارد که در ذهنش داستان را با برداشت خود بسازد و ممکن است برداشت‌های مختلفی از داستان شود.
راوی داستان اول شخص است و این راوی به تعلیق بیشتر داستان کمک کرده است. خواننده تنها از زاویه‌ی دید راوی به اتفاقات و محیط می‌نگرد و اطلاعات را در ذهن خود پردازش می‌کند.
داستان با جدال خانواده و گفت‌وگوهای عجیب ادامه پیدا می‌کند. بعد از شام، پدر از تنهایی خودش بعد از مرگ مادر سخن می‌گوید و تاکید می‌کند که می‌خواهد گذشته را فراموش کند و پسر می‌گوید به زندگی دوباره با او فکر خواهد کرد. در این صحنه نویسنده به خوبی از هم‌گسیختگی رابطه‌ی پدر و فرزند را به تصویر می‌کشد.
ایشی گورو همچنین، به تقابل نسل‌ها می‌پردازد. جایی که پدر نماد نسل سنتی ژاپن و پسر نماد نسل مدرن ژاپنی است. ورشکستگی پدر نیز نشان‌دهنده‌ی تلاش نسل سنتی برای نزدیک شدن به نسل مدرن است که با شکست مواجه می‌شود. نویسنده به مرور به خواننده اطلاعاتی تزریق می‌کند و از مخاطب می‌خواهد که پازل این جریان را در ذهن خود کامل کند. این اطلاعات آن‌قدر بی‌طرف و در دیالوگ‌های ساده به خواننده داده می‌شود که خواننده از نتیجه‌‌گیری ذهن خود در پایان داستان شگفت‌زده می‌شود.

پایان:

و در آخر داستان با این صحنه به پایان می‌رسد: همه‌ی خانواده سوپ ماهی را خورده‌اند و پدر و پسر در سکوت منتظرند که دختر چایی بیاورد. در این صحنه به نظر می‌رسد همه‌ی اعضای خانواده سرنوشت غم‌انگیز خود را پذیرفته‌اند و به آرامش رسیده‌اند.

#شام_خانوادگی
#کازئو_ایشی_گورو
ترجمه‌ی #جعفر_مدرس_صادقی

منبع:
Gradesaver.com

@peyrang_dastan
www.peyrang.org