https://t.center/nevisandbdonya
سال ها پیش همه چیز می دانستم،امروز هیچ چیز نمی دانم!
کتاب خواندن یک کشف پیش رونده ی مهیج است تا مدام به نادانی ات پی ببری.
#دورانت
🗯️کپی با ذکر منبع🙏
#نویسندگان_برتر_دنیا
@ketabdostmفایل@Publication20 تبلیغات👈
#آنلی_ماری «آنه» فِرانک (Annelies Marie "Anne" Frank) (آلمانی: [ʔanəli:s maˈʁi: ˈʔanə ˈfʁaŋk] (دربارهٔ این پرونده شنیدن) (زاده ۱۲ ژوئن ۱۹۲۹ - درگذشته فوریه یا مارس ۱۹۴۵) نویسنده یهودی آلمانی متولد شهر فرانکفورت بود که پس از مرگش به واسطهٔ چاپ دفترچهٔ خاطرات روزانهاش، #خاطرات_یک_دختر_جوان, شهرت جهانی پیدا کرد.
این کتاب امروزه در فهرست آثار #حافظه_جهانی_یونسکو به #ثبت رسیده است اما در زمان انتشار با مخالفت ۱۵ ناشر روبهرو شد. پدر #آنه با هزینه شخصی کتاب را چاپ کرد و خیلی زود به یکی از #پرفروشترین کتابهای عصر خود بدل شد. البته متاسفانه این کتاب از سوی طرفداران #هولوکاست در حد وسیعی تحریف، چاپ و منتشر شد که این نسخه تحریف شده هیچ سنخیتی با مطالب و 7خاطرات روزانه آن دخترک نوجوان از #جنگ_جهانی دوم نداشت و بعداً علاقمندان به اثر اصلی، انتقادات گستردهای علیه تحریف و دستکاری این اثر کردند و به انتشار نسخه اصلی در سطحی گسترده اقدام کردند.
اینقدر بر این در نکوب... من دیگر اینجا نیستم. سعی نکن که از درهای پشتی به سراغم بیایی یا از منفذهای حافظه و از خوابهای درهمتنیده یا از پنجرههایی که طوفانها بازکردهاند. سعی نکن... زیرا که من از خاطراتم هجرت کردهام. از روزی که به آن کشف عجیب رسیدم: که این حافظه مال من نبوده، بلکه حافظهی مشترکی بوده که من با تو شریک بودهام. حافظهای که هر کداممان حتی پیش از آنکه به هم بربخوریم، نسخهای از آن را با خود همراه داشتهایم. این همه بر این در نکوب... من دیگر دری ندارم.
#معرفی_نویسنده #معرفی_کتاب #قاضی_ربیحاوی #سبک او از نخستین نویسندگانی بوده که سختیهای جنگ ایران و عراق را در داستانهایش بازگو کرده و از چهرههای شاخص ادبیات جنگ شمرده میشود. او در نوشتههای خود به آوارگان و زندگی مردم عادی آسیب دیده از جنگ میپرداخت. نخستین داستان جنگی او «#توی_دشت_بین_راه» نام داشت. احتمالاً این داستان، نخستین نوشته داستانی دربارهٔ جنگ ایران و عراق است. در ادامه داستاننویسی دربارهٔ جنگ، در سال ۱۳۶۰ کتابی به نام «#خاطرات_یک_سرباز» چاپ انتشارات ققنوس نوشت که مجموعهای از ۵ داستان کوتاه جنگی بود. این کتاب، نخستین کتاب در ژانر ادبیات ضد جنگ در ایران است. چهل هزار نسخه از این کتاب در مدت کوتاهی به فروش رفت. با انتشار برخی داستانهای این کتاب در برخی نشریههای رادیکال (بدون اطلاع نویسنده)، قاضی ربیحاوی به زندان اوین افتاد. پس از آزادی از زندان و بسته شده کانون نویسندگان ایران، برای ادامه فعالیت و ارتباط هنرمندان با یکدیگر، او با همکاری هوشنگ گلشیری گروه غیررسمی و غیرقانونی «جلسات پنجشنبه» را پایهگذاری کرد. علیرغم میل باطنی، با بسته شدن شرایط کار نویسندگی، قاضی برای گذران زندگی به فیلمنامهنویسی روی آورد. @nevisandbdonya
رحمت الله مقدم مراغه ای متولد سال 1300 است که پس از گرفتن دیپلم در داخل، در رشته علوم جغرافیایی و روزنامه نگاری در پاریس تحصیل کرده است. مقدم مراغه ای قبل از آنچه یك شخصیت فرهنگی باشد بیشتر یك فعال سیاسی است . او اولین كسی بوده كه پس از خودكشی صادق هدایت نویسنده شهیر ایرانی بر سر جنازه اش حاضر شده. در زمان انقلاب 56-57، از جمله فعالان انقلاب و در #شب_شعر_كانون نويسندگان در #انستيتو_گوته حضور فعال و داشته و ⬅️اولين سخنران آن بوده و در کانون نویسندگان و جمعیت طرفدار آزادی فعالیت می کرده است. ز کارهای علمی ديگر پیش از انقلاب علاوه بر ترجمه كتاب وزين و گرانسنگ "دموكراسي در آمريكا " اثر توكويل (1347)ميتوان به " سیر آزادی در اروپا (1346)"" نوسازی جامعه (1350)"" خطابه های سیسرون (1341)" و" مکاتبات گوبینو (1352) اشاره کرد. منبع:كتاب #خاطرات_مهندس_رحمت_الله_مقدم_مراغه_اي
"گی" به معنای هنر است و معنای کلمه "گیشا" میشود هنرمند یا صاحبهنر. گیشاها از کودکی تحت آموزشهای سخت و سنگین در خصوص زدن سازهای مختلف, انجام رقصهای مختلف, خواندن آواز, یادگیری آداب و ادب شغل آینده خود و... قرار میگرفتند و همانطور که در کتاب میخوانیم سختترین تنبیهات به بد ساز زدن و یا فراموشکردن ابیات و کلمات هنگام آواز خواندن نبوده است بلکه عدم رعایت ادب و آداب و آراستگی (مثل عدم رعایت شئونات و احترام به کسانی که ارشدترند یا کثیف بودن زیر ناخن) منجر به مجازاتهای سنگینی میشد. #خاطرات_یک_گیشا
ژواکیم ماریا ماشادو د آسیس در سال 1839 در ریودژانیرو زاده شد. کار در دنیای چاپ و نوشتار را با حروفچینی و تصحیح نمونه های چاپی آغاز کرد و آنگاه نویسنده ی ستون حوادث در روزنامه ها شد. مجموعه آثار او به سی و یک جلد میرسد. #ماشادو در همه ی عرصه های ادبیات طبع آزمایی کرده است اما امروز شهرت او بیشتر در گرو سه رمان بزرگ "#خاطرات_پس_از_مرگ_براس_کوباس"و"#کینکاس_بوربا" و "#دن_کاسمورو" و نیز سی چهل داستان کوتاه از مجموعه صد داستان و چندین شعر از جمله ترجمه ی شعر " #کلاغ" #ادگارد_الن_پو است.
ماشادو د آسیس از نخستین نویسندگانی است که به #رئالیسم_روانشناختی روی آورد. بسیاری از صاحب نظران او را بزرگترین نویسنده ی آمریکای لاتین در قرن نوزدهم میدانند.
🌀"من نویسنده ای فقید هستم اما نه به معنای آدمی که چیزی نوشته و حالا مرده بلکه به معنای آدمی که مرده و حالا دارد مینویسد." ماشادو د آسیس با این سياست هشیارانه و بی مانند راوی این زندگی نامه را آزاد میگذارد تا فارغ از همه دغدغه های آدمی زنده زندگی خود را روایت کند و روایت این زندگی فرصتی میشود تا نویسنده تیز بین و متفکر با زبانی آمیخته به طنزی شکاکانه زیر و بم وجود آدمی عواطف و هیجانات بلند پروازیها و شکست ها و پیروزی های او را از کودکی تا دم مرگ پیش روی ما بگذارد و پرسش هایی ناگزیر را در ذهن متن بیدار کند.
🌀خاطرات پس از مرگ بعد از انتشار به زبان انگلیسی در شمار صد رمان بزرگ جهان جای گرفت و نویسنده آن امروز بزرگترین نویسنده ى آمریکای لاتین در قرن نوزدهم و به عقیده ی برخی منتقدان مثل سوزان سونتاگ بزرگترین نویسنده ی این قاره در دو قرن اخیر به شمار میرود.
#سروش_پاکزاد #دوزخرفات کتاب شامل ۱۰۷ نوشته کوتاه و بلند است که نخست توسط نویسنده در اینترنت منتشر شده. همهی طنزهای کتاب درباره عالم برزخ، بهشت، دوزخ، ملکوت، هپروت و مکانهای مشابه است، یکی از زیباترین نوشتههای این کتاب، داستانیست به نام داستان اسباب بازیها. #ابراهیم_نبوی در مقدمهای که بر این کتاب نوشتهاست طنز این کتاب را از بهترین طنزهایی میداند که در طول زندگیاش خوانده و این کتاب را این گونه توصیف میکند: "نویسنده هم با پیامبران شوخی میکند و هم با فرشتگان الهی، گاهی به نیچه سر میزند و گاهی به حلاج و گاهی به مولانا و شبلی و معلوم است که هم مرض عرفان داشته و هم مرض فلسفه و هم دین را خوانده (...) از همین رو خواندن کتاب دوزخرفات #سروش_پاکزاد را به خوانندگان طنزدوست و طنزفهم توصیه میکنم. نمیرید و بعداً بگوئید کاش دوزخرفات را خوانده بودم. قضیه شوخی نیست. بخصوص وقتی جملهای را اول کتاب میخوانید که نوشتهاست امان از وقتی دروغ از حقیقت بامزهتر است." او در جایی دیگر ضمن نام بردن از کتاب دوزخرفات هم ردیف با کتابهای مطرح طنز ایرانی، گفتهاست: "تحلیل آثار طنز نشان میدهد که بسیاری از آثار مهم طنز پارسی در دوران معاصر ...در شرایطی تولید شدند که آزادی وجود نداشت چرا که طنزنویس در این شرایط همواره مجبور بود برای نهان کردن مقصودش به صنایع ادبی، ابهام، ایهام، شخصیت پردازی، فضاسازی و تمثیل و مثل پناه ببرد. نوشتههایی مثل #توپ_مرواری - #صادق_هدایت، #دائی_جان_ناپلئون - #ایرج_پزشکزاد، #اسرار_گنج_دره_جنی - #ابراهیم_گلستان، #مغولان_و_سلطان، و #خاطرات_السلطنه - #فرخ_سرآمد، #آقای_ذوزنقه - #جواد_مجابی، #اعتراف، و #قصه_کوتولهها_و_درازها - #ابراهیم_نبوی، #دوزخرفات - #سروش_پاکزاد همه و همه در شرایطی خلق شدند که آزادی به معنای مشخص کلمه وجود نداشت #محمود_فرجامی، طنزپرداز و پژوهشگر طنز و کمدی ایرانی در دههی 80، در وبلاگ «باران در دهان نیمه باز» معتقد است که "امروزی دیدن اساطیر دینی" نخی نامرئی است که تمام متنهای پراکنده دوزخرفات را به هم وصل میکند: «به نظرم دوزخرفات یکی از شاهکارهای مسلم نقیضهنویسی در زبان فارسی است. نویسنده نه فقط با متون دینی اسلامی و سامی و افسانهها و نمادهای ادیان ابراهیمی به خوبی آشناست، و به روشهای مختلف با آنها بازی میکند و نقیضه میسازد، بلکه معمولاً سبک دومی را به طور همزمان نظیره نویسی میکند… به زحمت بتوان برای کتابی شامل اینهمه سوژههای اکثراً بکر و پرداختهای عالی (و خوشبختانه کوتاه) خط و ربطی خاص پیدا کرد. بعضی سوژهها و نحوهی پرداخت چند لایهشان چنان خوباند که میتوان با آنها (با کمی رودهدرازی البته) قصهای بلند یا حتی کتابی نوشت. کاری که خوشبختانه سروش نکرده و به یک شبیخون گیجکننده، به جای حملهای فرساینده، بسنده کرده. هدف: دوزخ خرافاتی ذهن ما.» #یاسر_میردامادی، پژوهشگر دین و فلسفه در مصاحبه با بامداد خبر به دوزخرفات اشاره کرده و آن را نمونه ای از طنز نقادانهی الاهیاتی می داند که مصداقی از سخرهگری به حساب نمیآید. در بخشی از مصاحبه که با عنوان «حق به سخره گرفتن» منتشر شده، چنین آمده است: «سروش پاکزاد (این اسم به احتمال خیلی زیاد مستعار است) در وبلاگاش (هشتسنگ) نمونهای موفق از طنز نقادانهی الاهیاتی را ارائه کرده است که گرچه رادیکال و ساختارشکنانه است اما سخرهگرانه و توهینآمیز نیست، بلکه آدمی را به درنگ وا میدارد (وجه نقادانهی آن) و گاهی لبخندی هم بر گوشهی لب مینشاند (وجه طنزآمیز آن). رنگمایهی مشترک تمام طنزهای نقادانهی الهیاتی او تأکید خلاقانه بر این نکته است که: جهان خدایان، چنانچه در ادیان تصویر شدهاند، چقدر بشری اند و چه مایه مناسبات بشری بر آنها حاکم است… ممکن است کسی بگوید حتی اگر چنین نوع طنزهایی از نظر اخلاقی اشکال نداشته باشد، از نظر دینی اشکال دارد. اما به نظر میرسد طنزهای نقادانهی الاهیاتیِ سروش پاکزاد و امثال وی، نه تنها اخلاقاً سخرهگرانه (و در نتیجه توهینآمیز) نیست، بلکه حتی از منظر الاهیاتی نیز در خور درنگ است.»
#نمایشنامه #معرفی_نویسنده #معرفی_کتاب #آناتول_فرانس "#کرنکبیل "(۱۹۰۴)، ترجمهٔ کاظم عمادی (این داستان بعدها با داستانهای دیگر مثل ریکه و پوتوآ ادغام شد و به شکل یک کتاب درآمد. بعدها از روی داستان کرنکبیل یک نمایشنامه ساخته شد، این کتاب در ایران با نام کرنکبیل و چند داستان دیگر ترجمه شد). " #مردی که با یک زن خنگ ازدواج کرد" (۱۹۰۸) "#مانکن چوب کوتاه" () #خاطرات
"آلفرد دو وینی" (۱۸۶۹) "حیات ادبی (این کتاب حاوی نقدهای ادبی و اجتماعی است)" () مشتمل بر چهار جلد "مهندسی لاتین" (۱۹۰۹) #نقد_اجتماعی «باغ اپیکور» (۱۸۹۵)ترجمه: کاظم عمادی «دیدگاههای اجتماعی» (۱۹۰۲) «حزب سیاه» (۱۹۰۴) «بهترین زمان» (۱۹۰۶) سایر #آثار
«سرنوشت پر مصیبت انسانی» (), فصل آخر این کتاب را استاد جمال زاده در کتاب هفت کشور به نام راز حقیقت ترجمه کردهاست و داستان پوتوآ را نیز با نام قصه رجبعلی در همین کتاب ترجمه کردهاست، اخیراً هم همین داستان پوتوآ را آقای یوسف قنبر در کتاب «نگاهی به گذشته و داستانهای دیگر» ترجمه نموده. «لیلا دختر ایرانی» ترجمه: شجاع الدین شفا
#آناتول_فرانس #معرفی_نویسنده #معرفی_کتاب #بیوگرافی نام اصلی او آناتول فرانسوا تیبو (به فرانسوی: François-Anatole Thibault) است. این نویسنده را پادشاه نثر فرانسه لقب دادهاند. او در ۱۸۴۴ در پاریس زاده شد و در سال ۱۹۲۴ درگذشت. وی پسر کتاب فروشی به نام «فرانسوا» بود که نام مستعار «فرانس» را از او گرفتهاست. او تحصیلات خود را بهطور رسمی ادامه نداد و شخصاً مطالعه میکرد. فرانس در سال ۱۸۷۳ یعنی در ۲۹ سالگی #چکامههای_طلایی خود را چاپ کرد. او در انجمنهای ادبی پاریس رفتوآمد میکرد و به جریانات ادبی علاقهٔ فراوان داشت. فرانس کمکم به داستاننویسی و نگارش آثار منثور علاقهمند شد.
فرانس در سال ۱۸۷۹ #ژوسکات و #گربه_لاغر را نوشت و در سال ۱۸۸۱ #جنایت_سیلوستر_بونار را چاپ کرد. وی در سال ۱۸۸۵ #کتاب_دوست_من را که گلچینی از #خاطرات زیبای کودکی اوست نوشت. او از سال ۱۸۸۷ تا ۱۸۹۳ صفحه ادبی نشریه تان را اداره میکرد که مجموعههای خود را در چهار جلد چاپ کرد. بعد از این وی دوباره به نگارش داستان پرداخت؛ و در سال ۱۸۸۹ #بالتازار، در سال (۱۸۹۰) #تائیس و در (۱۸۹۳) #عقاید_ژروم_کوانار و در (۱۸۹۴) #چنگ_قرمز را نوشت و در ۱۸۹۶، وارد آکادمی فرانسه شد و به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد. در این زمان وی مجله « #تاریخ_معاصر » و « #آقای_برژه_در_پاریس » (۱۹۰۱) را نوشت که مانند داستانها و رمانهای او مورد استقبال قرار گرفت و سپس کمکم قدم به صحنه سیاست گذاشت.
قدیمی ترین روزنامه فروش جهان و ایران محمد ابراهیم رنجبر امیری که نامش در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده بود، چهاردهم فرودین در سن 92 سالگی درگذشت.
رنجبر امیری متولد سال 1307 شهرستان بابل بود و کار روزنامه فروشی را از سال 1316 در تهران آغاز کرد. او تنها یک روزنامه فروش ساده نبود بلکه تاریخ شفاهی هشتاد سال مطبوعات کشور بود. بخشی از خاطرات رنجبر امیری تحت عنوان #خاطرات_یک_روزنامه_فروش منتشرشده است.
سفرنامه حاجی سیاح محلاتی میرزا محمدعلی محلاتی معروف به حاجی سیاح از سفرنامه نویسان دوره قاجاریه است. از او دو اثر به نامهای " سفرنامه حاج سیاح " و " #خاطرات_حاج_سیاح " در حوزه سفرنامه نویسی، به جای مانده است. حاج سیاح وقایع دوران سفر خود را به اقصی نقاط اروپا و آمریکای شمالی و همچنین کشورهای شرق از جمله هندوستان را شرح داده است. سفرنامه حاج سیّاح به فرنگ (چاپ علی دهباشی، تهران ۱۳۶۳ شمسی) شرح سفرهای او دراروپاست.
خاطرات حاج سیّاح یا دوره خوف و وحشت مربوط به عصر مشروطیت ایران است. این خاطرات، از بازگشت حاج سیّاح به ایران در ۱۲۹۴ ق آغاز میشود و بارویدادهای ۱۳۲۷ ق و ماجرای فتح تهران پایان مییابد و جمعاً حوادث ۳۴ سال قمری را در برمیگیرد. کتاب، آمیزهای است از سفرنامه، خاطرات، گزارش اوضاع سیاسی - اجتماعی و توصیفهای تاریخی که از دو بخش اصلی و تا اندازهای متفاوت تشکیل میشود: بخش اول تا ۱۳۱۱ ق و ماجرای پناهنده شدن به سفارت که بیشتر سفرنامه و خاطرهنویسی است؛ و بخشدوم تا ۱۳۲۷ ق که بیشتر تاریخنگاری است.