https://t.center/nevisandbdonya
سال ها پیش همه چیز می دانستم،امروز هیچ چیز نمی دانم!
کتاب خواندن یک کشف پیش رونده ی مهیج است تا مدام به نادانی ات پی ببری.
#دورانت
🗯️کپی با ذکر منبع🙏
#نویسندگان_برتر_دنیا
@ketabdostmفایل@Publication20 تبلیغات👈
بناهای تاریخی و فرهنگی، خواسته یا ناخواسته، ردپاشون رو توی ادبیات، فیلمها و تصاویر بهجا میذارن. کلیسای ۸۰۰ سالهی نوتردام هم یکی از همون بناها بود، که بهطور خاص، در رمان #گوژپشت_نوتردام#ویکتور_هوگو حضور پررنگی داره. در واقع کلیسا محور داستانگویی هوگوئه و بهنوعی باعث افزایش اقبال عمومی هم به اون بنا شد. #کلیسای_نوتردام دیشب گرفتار حریقی شد و سوخت. تصویر سقوط برج بلند مخروطی کلیسا و فروریختن بخشهایی از سقفش صحنههای تراژیکی رو رقم زد. انگار بخشی از تاریخ در کثری از ثانیه با هیولای آتیش بلیعیده میشه و ما تماشاگران بهتزدهی این اتفاقایم...
"دخترک بدون اینکه سخنی بر زبان راند به محکوم نزدیک شد، گوژپشت میخواست به هر قیمتی شده خود را از وی کنار کشد. ولی دختر قمقمهای را که بر کمربند آویخته بود باز کرد و به آرامی آن را با لب سوزان مرد بینوا آشنا ساخت. در چشم شرربار و خشک گوژپشت اشکی حلقه زد و بر چهره نازیبای او فروغلطید. شاید این نخستین قطره اشکی بود که در سراسر زندگی از دیده فرو میریخت."
هوگو در مقدمه کتاب مینویسد: چند سال پیش نویسنده این کتاب به هنگام تماشا یابهتر بگوییم ضمن کاوش در کلیسای نتردام در یکی از زوایای تاریک برجهای آن کلمه ANATKH را که دستی عمیقاً بر یکی از دیوارها کنده بود مشاهده کرد... کسی که این کلمه را بر دیوار برج کلیسای نتردام نقش زده بود چندین قرن پیش از جهان رخت بربسته و نوشته او هم بدنبال وی ناپدید گردیده، پایان عمر کلیسا نیز بسیار نزدیک است. کتاب حاضر درباره سنگ نوشته مزبور به رشته تحریر در آمدهاست.
گوژ پشت نوتردام [Noter-Dame de Paris] رمانی به قلم ویکتور هوگو (۱۸۰۲-۱۸۸۵)، نویسنده فرانسوی، که در ۱۸۳۱ انتشار یافت. این اثر به منتهی درجه معرف رمانتیسم است.