https://t.center/nevisandbdonya
سال ها پیش همه چیز می دانستم،امروز هیچ چیز نمی دانم!
کتاب خواندن یک کشف پیش رونده ی مهیج است تا مدام به نادانی ات پی ببری.
#دورانت
🗯️کپی با ذکر منبع🙏
#نویسندگان_برتر_دنیا
@ketabdostmفایل@Publication20 تبلیغات👈
#مشهورترین_مجری_تلویزیون در #آمریکا#اپرا_وینفری اعلام بازنشستگی کرد و جشنوارهای به افتخار او در استادیوم فوتبال برگزار شد. کشف شگفت انگیز این بود که او به مدت ۲۵ سال (یک ربع قرن) بدون اطلاع عموم، مخفیانه از ۶۵۰۰۰ فقیر حمایت میکرد. بسیاری از ذینفعان به ورزشگاه آمدند و ۴۵۰ نفر با شمع بیرون ماندند. در میان آنها، پنج استاد دانشگاه هاروارد خطبه کوتاهی ایراد کردند و قدردانی خود را با این جمله خلاصه کردند: اگر اُپرا نبود، الان در جای دیگری بودیم... آیا یک نفر میتواند زندگی ۶۵۰۰۰ نفر را تغییر دهد؟ آن هم در خفا!؟ انسانیت یک دین نیست، بلکه رتبهای است که برخی افراد به آن دست مییابند.
درکِ بیخانمانی و فقر #جرج_اورول زندگی در محیطی طبقاتی در هند و انگلیس باعثِ نگاهِ ویژهٔ او به پدیدهٔ فقر شد؛ موضوعی که مهمترین عنصرِ رمانها و نوشتارهای او را تشکیل میدهد. در جوانی برای کسب تجربه مدتی را در بین فقرا، بیخانمانان و کارگرانِ فصلی لندن و پاریس گذراند و بعضی مواقع در ظرفشوییِ یک هتل کار میکرد. در این زمان شروع به نوشتن تجربیات خود کرد که به نخستین کتابش #آس_و_پاسها در پاریس و لندن (ترجمه درستتر: فقر و دربهدری در پاریس و لندن) انجامید. بیدرنگ پس از این کتاب، به رماننویسی پرداخت و دو رمان نخستش نیز بر اساس همین تجربیاتش در برمه ( #روزهای_برمه ) و انگلیس ( #دختر_کشیش) شکل گرفت. تأثیراتِ جنگ
#هوای_تازه واپسین رمان او پیش از آغاز جنگ جهانی دوم است. در سالهای نخستین جنگ به روزنامهنگاری و نقد کتاب پرداخت، ولی در سال ۱۹۴۳ پس از مرگ مادرش کار بر روی رمانی که تا امروز به آن مشهور است یعنی #مزرعه_حیوانات (در ایران قلعه حیوانات) را آغاز کرد. رمان او بهدلیل اشاره غیرمستقیمش به #شوروی که آن زمان متحدِ انگلیس بود، تا یک سال چاپ نشد. با انتشار کتاب در ۱۹۴۵ در انگلیس و ۱۹۴۶ در #آمریکا اورول به شهرت رسید. در چهار سالِ بعدی، اورول به جزیرهٔ جورا در شمالِ اسکاتلندرفت و افزون بر ادامهٔ کارِ ستوننویسی برای روزنامهها، کار بر روی مهمترین و واپسین اثرِ خود #هزار_و_نهصد_و_هشتاد_و_چهار را آغاز کرد.