انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

#علت‌
Канал
Религия и духовность
Блоги
Образование
Юмор и развлечения
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@iranian_antitheistsПродвигать
853
подписчика
1,4 тыс.
фото
283
видео
1,64 тыс.
ссылок
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


× اگر #شی‌ممکن که موجود شده، برای بقا احتیاج به #علت داشته باشد، این #علت چه اثری در شی دارد؟

وقتی #علت‌، شی را در آنِ اول موجود می‌کند، بعد از آن چه می‌کند؟
× آیا موجود را دوباره موجود می‌کند؟
• این که #تحصیل‌حاصل است و #مردود

× و یا #معدوم را #موجود می‌کند؟
• این هم #تناقض است

× اگر فرض کنیم #خدا به این عالم #وجود داده است
× و اگر قائل به این باشیم که این عالم برای بقای خود، باز هم به #علت نیازمند است

• آیا نمی‌توانیم بگوییم خدا این عالم را خلق کرده و دیگر نیازی به او نیست؟

حال اگر #واجب‌الوجود از صفحه #وجود برداشته شود و وجود نداشته باشد، چون عالم را خلق کرده و تمام نسبت‌ها و قوانین را به طور متقن و محکم در عالم مقرر کرده پس:
عدم‌او، ضرر و صدمه‌ای به وجود عالم وارد نمی‌کند.

لذا اگر فرض کنیم ، #واجب‌الوجودی، گیتی را خلق کرده، #ادامه‌وجودش، بی‌هوده، عبث و نالازم است

لذا :
× یا خدایی وجود ندارد.
× یا خدا همان گیتی است.
× یا خدا #مرده است.

#خدا_وجود_ندارد


‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


× اگر #شی‌ممکن که موجود شده، برای بقا احتیاج به #علت داشته باشد، این #علت چه اثری در شی دارد؟



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#فهمیدن یک #علت را، از #شاه‌ایران بودن برتر می‌دانم



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


رد برهان امکان و وجوب (۵)


× رد برهان


شماره ۱) #شكاف‌منطقی

مثل تمام برهان‌های #جهان‌شناختی، برهان امكان و وجوب هم از يک مشكل واضح رنج می‌برد و آن شكاف‌منطقی بين فرضيات و نتيجه‌گيری برهان است كه موجب باارزش شدن كل برهان می‌شود، حتی اگر نتيجه برهان وجوب و امكان را بدون چون و چرا بپذيريم، وجود خدایی اثبات نخواهد شد


× نتيجه برهان به ما چه می‌گويد؟
بايد #حداقل يک #واجب‌الوجود به عنوان علت‌وجود #ممكن‌الوجود، وجود داشته باشد


اما اين نتيجه نیز،وجود خدا یی را اثبات نمی‌كند. در واقع نيازی نيست #واجب‌الوجودی كه اين برهان از آن صحبت می‌كند #دانا و #توانا و نه حتی #اخلاق‌مدار يا #شخص‌وار باشد

اين برهان بيشتر به نظر از تفكر #دئيسم پشتيباني می‌كند و ارتباطی به #تئيسم ندارد


• در نتيجه گفتن اينكه #خدا همان #واجب‌الوجودی است كه علت وجود #ممكن‌الوجود است، نوعی #مصادره به مطلوب و نتيجه‌گيری‌ای غيرمنطقی و احمقانه است.


در حاليكه اين ايراد به تنهایی نشان می‌دهد كل برهان به عنوان اثباتی برای وجود #خدا، فاقد ارزش منطقی است اما دست‌كم می‌تواند نشان دهد كه احتمال وجود خدا قابل قبول بوده و با اثبات، وجود يک #علت برای تماميت وجود، توجيه منطقی برای خداباوری باشد


#ادامه‌دارد

(چرا #خدا_وجود_ندارد)



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


رد برهان امکان و وجوب (۴)


× فرضیات برهان


• فرض (۱):
× #ممكن‌الوجود‌ها وجود دارند. این يک واقعيت است
برای اطمينان كافیست نگاهی به دور و اطراف خود بياندازيد، همه موجودات در زندگی روزمره ما، #ممكن‌الوجود هستند. خانه‌ها، ماشين‌ها، كتاب‌ها، غذا، هوا و...


• فرض (۲):
× اصل بر #علیت است
اين فرض سعی می‌كند به سوالات #كيهان‌شناختی به وسيله #عليت پاسخ بدهد چرا كه پرسيدن اينكه چرا چيزی هست يا چرا چيز ديگری نيست، دقيقا مثل اين‌ست كه خواستار علتی برای هر چيزی كه اتفاق می‌افتد باشيم.


• فرض (۳):
× نتيجه حاصل از فرض‌‌اول و فرض‌دوم است
اگر #ممكن‌الوجودها وجود دارند و اگر هر چيزیكه اتفاق می‌افتد علتی برای وجودش دارد، پس #ممكن‌الوجودها علتی برای وجودشان دارند


• فرض (۴):
× علت وجود موجودات یا درون خودشان نهفته است يا در موجود ديگر. راه سوم ديگری درکار نیست


فرض (۵):
× #ممكن‌الوجودها طبق تعريف #واجب‌الوجود نيستند. فقط #واجب‌الوجودها هستند كه علت‌وجودشان درون خودشان است


• فرض (۶):
× نتيجه حاصل از فرض‌چهارم و فرض‌پنجم است
اگر علت‌وجود #ممكن‌الوجودها يا بايد درون خودشان باشد يا در موجود ديگر و اگر علت‌وجود #ممكن‌الوجودها نمی‌تواند درون خودشان باشد، پس علت وجود #ممکن‌الوجودها بايد در موجود ديگری باشد.


• فرض (۷):
× علت وجود #ممكن‌الوجود يا بايد #واجب باشد يا #ممكن، راه سوم ديگری درکار نیست


• فرض (۸)
×محال است كه علت وجود موجودات #ممكن‌الوجود درنهايت خودش هم #ممكن‌الوجود باشد. #ممکن‌الوجود نمی‌تواند علتی‌نهایی برای وجود باشد، چون نمی تواند توضیح کافی را برای وجود فراهم کند. اگر #علت نهايی، #ممكن‌الوجود باشد، خودش نيازمند علتی برای وجودخودش است

#ممکن‌الوجود خودش نمی‌تواند وجود خودش را توضیح دهد

در نتيجه اين توضیح ناقص هست و این سوال بی پاسخ مي‌ماند که چرا و به چه علت #ممكن‌الوجودها وجود دارند به جاي آنكه نباشند؟ يا چرا #ممكن‌الوجودها وجود دارند به جاي آنكه چيز ديگری وجود داشته باشد؟

پس اگر #علت‌ممکن را به عنوان #علت‌نهایی بپذیریم، خود به خود نتيجه می‌شود كه چيزی وجود دارد كه علتی ندارد و اين بر خلاف فرض‌دوم است.


• فرض (۹)
× نتيجه حاصل از فرض‌هفتم و فرض‌هشتم است
حداقل يک موجود #واجب‌الوجود وجود دارد.

وجود #واجب‌الوجود لازم است چون بايد به دو پرسش قبلی پاسخ بدهد و فقط #واجب‌الوجود می‌تواند يک علت کافی و نهايی براي وجود #ممكن‌الوجود‌ها باشد


برخی خداباوران نتیجه‌گيری كردند كه اين موجود #واجب‌الوجود همان #خدا است


#ادامه‌دارد

(چرا #خدا_وجود_ندارد)



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


نقایصی در برهان علامه‌طباطبایی در اثبات #علیت (۵)


۲. نقص دوم مربوط به دلیل علامه مبنی بر قائم به غیر بودن ماهیت می‌شود.

در صورتی که نظریه علامه حقیقت داشته باشد توجیه #علیت، یا به #تسلسل ختم می‌شود و یا #نامعقول خواهد بود.


با توجه به مفهومی که علامه برای #علیت درنظر می‌گیرد به بررسی این نظریه می‌پردازیم.

علامه استدلال می‌کند که ماهیت #ذاتا شامل وجود یا عدم نیست و در نتیجه وجود و یا عدم همواره باید توسط عاملی بر آن عارض شود.
حال آنکه وجود و یا عدم ماهیت، وابسته به آن عامل بوده و به اصطلاح، وجودش دارای فقر ذاتی است.
بنابراین در صورت نبودن آن عامل و علت امکان تحقق ماهیت نخواهد بود

زیرا وجود بر ماهیت عارض است و ماهیت ذاتا نه موجود است و نه معدوم


در نتیجه می‌توانیم بگوییم که

× وجود علت همواره بر معلول تقدم دارد و باید قبل از آن موجود باشد.

• حال می‌گوییم خود آن علت منطقا یا دارای ماهیت است و یا نیست و شق سومی ندارد.

هم اکنون به بررسی هر یک از حالات می‌پردازیم:

الف) در حالت اول فرض می‌کنیم که علت خود دارای ماهیت است.

• در این صورت بر اساس نظریه‌علامه ذاتا هیچگونه ترجیحی نسبت به وجود یا عدم ندارد. در نتیجه نیازمند علتی است که به آن وجود ببخشد.
• به همین صورت خود این علت ثانویه نیز در صورتی که دارای ماهیت باشد نیازمند علت دیگری است که بر آن مقدم است و معطی وجود به آن است.

• این سلسله علت‌ها تا #بی‌نهایت ادامه خواهد داشت و اصطلاحا، موجب #تسلسل می‌شود که مردود است.

تنها در صورتی سلسله ی علل مقطوع خواهد بود که یکی از علت‌ها فاقد ماهیت باشد.

در حالت دوم به بررسی #علت_فاقد_ماهیت می پردازیم.


ب) همانطور که گفته شد در صورتی که علت دارای ماهیت باشد، سلسله علل بوجود خواهد آمد.
برای رهایی از تسلسل ناچاریم سلسله علل را در علتی که فاقد ماهیت است قطع کنیم.


× اما علت‌بدون‌ماهیت چگونه شئی است؟

• در تعریف #ماهیت گفته شد که تمام ویژگی‌های شئ که باعث می‌شود تا ما آن شئ را از اشیای دیگر باز بشناسیم و بطور کلی تمام پاسخی که به سوال از چیستی شئ داده می‌شود ماهیت نام دارد.

× در نتیجه می‌توان گفت شئ چیزی نیست جز ماهیتی که وارد عرصه #وجود و دامنه #هستی شده است.

بنابراین وقتی گفته می‌شود، فلان ماهیت وجود دارد، این گزاره بر شئ بخصوصی دلالت دارد که چیستی آن شئ را به واسطه ماهیت آن می شناسیم.


هم اکنون می توانیم بگویم که شئ بدون ماهیت همان وجود محض است که هیچ حدود و تعریفی ندارد

(زیرا ماهیت محدوده و چیستی وجود را تعریف و تعیین می کند)

بنابراین سخن گفتن از وجود علت (شئی) فاقد ماهیت به منزله قبول صحت گزاره "وجود، وجود دارد" است

(زیرا همانطور که گفته شد شئ بدون ماهیت همان وجود محض است. پس می توانیم گزاره " شئ (علت) فاقد ماهیت وجود دارد" را به صورت "وجود، وجود دارد" بازنویسی کنیم)

در صورتی که به مفهوم #وجود دقت کنیم متوجه خواهیم شد که
× گزاره فوق دچار دور است، زیرا تقدم شئ بر خودش را موجب می شود.
× زیرا شئ اگر بخواهد موجود شود باید مقدمتا وجود داشته باشد و به عبارت دیگر وجود باید در خودش موجود باشد و این محال است.

اگر از جهت دیگر به مساله نگاه کنیم این گزاره را می‌توان دچار تسلسل نیز دانست. زیرا اگر وجود خود در وجود ثانویه‌ای تحقق داشته باشد، آن وجود ثانویه از آنجا که وجود است، خود باید در وجود ثالثی تحقق داشته باشد (موجود باشد) و آن وجود ثالث نیز از آنجا که وجود است باید در وجود رابعی موجود باشد و این سلسله نامتناهی ادامه دارد و از آنجایی که تولید تسلسل می‌کند اصلا امکان تحقق وجودی ممکن نخواهد بود. حال میبینیم که اینگونه نیست.


به عنوان جمع بندی می توانیم بگوییم که گزاره "هر ماهیتی ذاتا، نه موجود است و نه معدوم" فاقد پایه منطقی محکمی است.

زیرا همانطور که گفته شد در صورتی که ماهیت برای وجودش همواره به علتی نیازمند باشد سلسله علل باید در علتی فاقد ماهیت قطع شود و الا تسلسل روی می دهد. و نیز دیدیم که وجود شئ فاقد ماهیت ممتنع است.
بنابراین در صورتی که وجود ماهیت را همواره عارضی بدانیم (وجود را برای ماهیت به عنوان عرض و حقیقتی غیر ذاتی در نظر بگیریم) یا باید به امری ممتنع معتقد شویم یا دچار تسلسل شویم.

#ادامه‌دارد



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


نقایصی در برهان علامه‌طباطبایی در اثبات #علیت (۳)


× اثبات #علیت و #معلولیت:

تعبیرهای فلاسفه از قانون علیت، مختلف و در بسیاری موارد مسامحه‌آمیز است.


در ذیل به پاره‌ای از قضایایی که به عنوان #قانون‌علیت ارائه شده اشاره می‌شود

۱. هر حادثه‌ای دارای #علت است
۲. هر موجودی، #علتی دارد
۳. هر معلولی نیازمند #علت است
۴. هر موجود وابسته‌ای دارای #علت است
۵. هر موجود ضعیفی دارای #علت است


اما آنچه در اینجا مورد نظر حضرت ملا طباطبایی است و بر مبنای آن سخن می‌گوید، آن است که #قانون‌علیت عبارت است از اینکه:

× ماهیت در وجود و عدم خود نیازمند غیر می‌باشد



•استدلال ایشان برای اثبات این قانون کلی بدین شرح است:

همان طور که در گذشته بیان شد #ماهیت در مرتبه‌ی #ذات خود (یعنی آنگاه که آنرا به تنهایی و بدون هیچ ضمیمه‌ای در نظر می‌گیریم. و به عبارتی، آنگاه که آنرا #من‌حیث‌هی‌هی لحاظ می‌کنیم، نه موجود است و نه معدوم.
(زیرا وجود و عدم عین یا جزء ذات هیچ ماهیتی نیست)

پس ماهیت در مرتبه ذات خود نسبتش با وجود و عدم یکسان است.
(نه اقتضای هستی دارد و نه اقتضای نیستی، بلکه می‌تواند موجود باشد و می‌تواند موجود نباشد)

بنابراین ماهیت برای آنکه یکی از دو طرف #وجود و #عدم برایش رجحان یابد نیازمند امری بیرون از ذات خود می باشد


اگر گفته شود، ما می‌پذیریم که ماهیت نسبت به وجود و عدم، #لااقتضا می‌باشد و لذا ماهیت، نی‌تواند مرجح #وجود و یا #عدم خودش باشد
اما نیاز ماهیت به غیر خودش را ضروری نمی‌دانیم و می‌گوییم، شاید #وجود و یا #عدم، خود به خود برای ماهیت رجحان و تعین یابد و ماهیت بدان متصف گردد.

جناب علامه (!) در پاسخ به این #توهم و برای تکمیل استدلال خویش می‌فرماید:

• رجحان یافتن یکی از دو طرف وجود و عدم، بدون مرجحی از ذات‌ماهیت و یا از بیرون ذات، به حکم صریح عقل محال و ممتنع می باشد.


× استدلال ملای‌علامه (!) برای اثبات قانون علیت و اینکه ماهیت در هستی و نیستی خویش نیازمند غیر می‌باشد، مبتنی بر دو مقدمه بدین شرح است:


۱. ماهیت نمی‌تواند وجود و یا عدم را برای خود رجحان دهد و یکی از آنها را برای خود متعین سازد، زیرا نسبتش به وجود و عدم یکسان است و نسبت به هیچکدام اقتضایی ندارد

۲. ترجح بدون مرجح محال است، زیرا عقل به طور صریح و روشن اذعان دارد که، اگر نسبت یک شئ به دو چیز یکسان باشد محال است که یکی از آن دو چیز، خود به خود و بدون دخالت هیچ عاملی برای آن شئ رجحان یابد و متعین شود.
اصل محال بودن ترجح بدون مرجح از بدیهی ترین احکام عقل نظری است.


• نتیجه ی این دو مقدمه آن است که:

× ماهیت در وجود و عدم نیازمند عاملی بیرون از ذات خویش است.، تا وجود و یا عدم را برای آن رجحان دهد.


• و این همان قانون علیت است.

#ادامه‌دارد



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists