انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

#عدم
Channel
Religion and Spirituality
Blogs
Education
Humor and Entertainment
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@iranian_antitheistsPromote
853
subscribers
1.4K
photos
283
videos
1.64K
links
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران

#هدایت در ملتقای خیام و کافکا (۶)


هدایت، به رغم این تمایل عمومی در عالم‌نظری که تعارض‌ها و تضادهای اندیشگی را سربسته می‌گذارند یا در صدد رفع و رجوع آن‌ها بر می‌آیند، دقیقا نگاه خود را به عمق ناموزونی‌ها - کثرت در اندیشه - معطوف می‌کند. در ارزیابی خود از بینش #کافکا نشان می‌دهد که چگونه پذیرش زندگی با پذیرش مرگ (هر دو از راه انکار) درهم می‌آمیزد، و چرا ترس از مرگ نوعی دودلی در مقابل تولد شمرده می‌شود. در حقیقت او می‌گوید که راه‌رهایی وجود ندارد. هر چه هست موهوم و کاذب و بی‌چاره‌کننده است.

امید به زندگی محصور در فساد و فشار و تباهی وحشتناک است زیرا موجب حقارت انسان می‌شود و نشان درماندگی است؛ به ویژه که هر موجود زنده‌ای اسیر محدودیت جسم خویش نیز هست. وقتی انسان، همچون گره گوار سامسا، بی‌آنکه خود بخواهد، به حشره تمام عیاری تبدیل شده و در انزوایی حیوانی به حیات خود ادامه می‌دهد در واقع راه‌رهایی او در مرگ است، اگرچه ممکن است زندگی را، علی‌الاطلاق، نفی نکند

هدایت، کمابیش، همین تعارض و تضاد، یا کثرت در اندیشه را در خیام نشان می‌دهد. او می‌گوید:
خیام از ته‌دل معتقد به شادی بوده ولی شادی او همیشه با فکر عدم و نیستی توام است
بنابراین خوشی خیام بیش از هر چیز تاثرآور است زیرا انسان نمی‌تواند فراموش کند که از هزار زخمش خون - این مایع زندگی - جاری است

به تعبیر هدایت، مرگ است که از لای دندان‌های کلید شده‌اش می‌گوید، خوش باشیم! از این رو شاید مرگ کافکایی خوش آیندتر از مرگ خیامی باشد.

خیام با خوش‌باشی فقط حضور واقعیت مرگ را به تعویق می‌اندازد و بر آن است تا آن را، ولو برای لحظه‌ای، فراموش کند، اما از نظر کافکا مرگ در انزوا و جدایی قرین با رستگاری است

در فلسفه خیامی انسان تا زنده است باید در اندیشه اسباب‌طرب باشد، و با سرمست شدن از باده خوش‌رنگ، که در واقع عقل را مرعوب می‌کند، کابوس هول‌آور مرگ را از خود دور سازد. انسان باید هر ذره از جهان‌هستی را دریابد و مزه‌مزه کند، و در هر لحظه، به تدبیر حکمت شخصی، از #عدم به #وجود گذر کند
#خیام تصویر تازه‌ای از تشابهات و تضادهای تحلیل‌ناپذیر جهان‌هستی به دست می‌دهد، و با دستگاه‌های جهان‌شناسی کهن و نظم نوافلاطونی، که تصویری هذیان‌آلود از جهان به دست می‌دهند، در می‌افتد

او خرافه‌ها و خیال‌بافی‌ها و افسانه‌هایی را که، به عنوان ارزش‌های معنوی، به جای حقیقت نشسته‌اند اهانت به انسان می‌داند، و از همین رو شاید نخستین شاعری باشد که آنچه را ناگفتنی و ممنوع و تعصب‌آمیز است در قلمرو کمابیش مصون شعر خود جای می‌دهد. از اینکه انسان قربانی یک مفهوم کلی و ابدی باشد سخت معترض است، و تسلیم و رضای‌محض بودن را نشان حیرت و ضلالت می‌داند
در خیام کم‌تر اثری از تعصب فرقه‌ای و قومی، زهدپرستی و شیفتگی نسبت به کلمات قصار و سخنان معماگونه هست

هدایت بر این عقیده است که منبع‌الهام #خیام را باید در فلاسفه یونان جست. زیرا خیام #حادثات را مدار فلسفه خود قرار می‌دهد. در اندیشه فلاسفه‌ای که هدایت به آن‌ها اشاره می‌کند، از جمله #اپیکور، انسان محصول ترکیب‌ذرات و چهار عنصر ازلی است، که روان را نیز از زمره ماده (جسم انسان) می‌شمارد

از لحاظ این فلاسفه ذرات بدن انسان دوباره زندگی و جریان هستی بخش را از سر نمی‌گیرند، و این همان مفهوم اصلی و تراژیکی است که در رباعیات خیام جلوه‌های گوناگونی پیدا می‌کند. هر پرسش خیام، که در رباعیات او نهفته و آشکار است، در حقیقت پرسشی فلسفی و معنوی است، و هدایت، در مقام محقق و منتقد، هدف خود را جست‌وجوی معانی این پرسش‌ها و پاسخ‌های معروض آن‌ها قرار داده است. اما، چنان‌که اشاره کردیم، هدایت رباعیات خیام را شورش‌روح‌آریایی در برابر هجوم پاره‌ای اعتقادات خشک و تاریک سامی می‌داند که به‌زعم او نماینده شکنجه‌های‌روحی و عصیان شاعر در برابر محیط‌ناپاک آلوده به تعصب‌ها و موهومات است

امشب می جام یک‌منی خواهم‌کرد
خود را به دو جام می غنی خواهم‌کرد

اول سه طلاق عقل و دین خواهم‌داد
پس دختر رز را به زنی خواهم‌کرد

#پایان


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌‌تئیست‌های ایران


‌✩ درک فلسفی و علمی از #زمان (۲)


#زمان یکی از ارکان و ساختارهای‌بنیادی‌ عالم‌هستی

بطور کلی در فیزیک زمان و فضا، جوهر و کمیاتی #بنیادی بشمار می‌روند. سایر مفاهیم و کمیت‌ها چون #حرکت، #سرعت، #شتاب، #نیرو، #انرژی و غیره همگی با اتکا بر این‌دو اصل بنیادی (#زمان و #فضا) تعریف یا شناخته می‌گردند


براساس استدلالی، زمان نه آغازی دارد و نه پایانی، غیر از این باشد آن دیدگاه خاسته یا ناخاسته، به #متافیزیک کشیده می‌شود، به شروعی که قبل آن #عدم بوده است
یعنی اگر #ازلیت‌زمان، نادیده گرفته شود، رد #پایستگی و #بقای‌انرژی بوده و شروع عالم از عوالم‌غیب را مطرح می‌سازد که غیر علمی، خرافه و مهملی است در حوزه مزخرفات ادیان


#زمان، قابل تقسیم نیست و آنچه را که تقسیم می‌کنیم، صرفا معیارهای قراردادی هستند، آنطورکه برای سهولت‌کار و درک ملموس‌تر مفاهیم از کمیت‌ها، یا از بازه‌هایی خاص و یا از ریتم‌هایی مشخص، کمک می‌گیریم مثل روز، شب، سال و ... تا قادر باشیم به زمان، #هویت بخشیم



✫ چارچوب فیزیکی زمان

فضا، در چارچوب فیزیکی سه بعد دارد اما زمان، با دستگاه مختصات تک بعدی تشریح می‌گردد.

زمان پیوند لحظه‌هاست
لحظه یعنی، شدن و رخ‌دادن دو بی‌نهایت، با تمام اقتدارشان، در این لحظه به ظاهر حقیرانه حضور دارند،
دو بی‌نهایت ازلیت و ابدیت


هر نقطه‌ای در فضا، می‌تواند مرکز عالم فرض شود، اما #حقیقت‌محض آنست که هیچ مرکزیت‌مطلقی در این هستی نمی‌تواند وجود داشته باشد (ما فقط در توهمات خود، تصور می‌کنیم که مرکز عالم، کره‌زمین و ما هستیم)

برعکس #مرکزیت‌زمان، نمی‌تواند هر نقطه‌ای در مسیر زمان باشد، بلکه فقط یک نقطه است که مبدا مختصات می‌باشد، و آن زمانِ‌حال است

حرکت در فضا (پس و پیش شدن، در سه‌ بُعد) می‌تواند اختیاری باشد، اما حرکت در زمان و پیش رانش، جبری است، و خارج از اختیار


زمان را می‌توان به تخته پاره‌ای قیاس کرد، که در گذر رودی پهناور و #تکسو، مجموعه هستی را، در لحظه حال، به جلو می‌راند، بازگشت و گریزی نیز درکار نمی‌باشد


#زمان، فاصله است

#زمان چون زنجیره‌ای بین حوادث و اتفاقات، اتصال برقرار می‌کند، با گویشی دیگر، آنچه دو واقعه را از هم جدا می‌سازد، #فاصله‌زمانی است. آنگاه که جسمی به حرکت درمی‌آید، و فاصله‌ای یا مسافتی در مکان طی کرده، در توازی با آن، مسیری را هم در زمان سپری می‌کند. اما بحث فقط محدود به حرکت نمی‌شود.
#زمان درضمن، عامل جدا کننده دو تظاهر از وجودی واحد، جدا سازنده دو حادثه از یکدیگر، تفکیک‌گر دو وضعیت، از یک حرکت، در مکان و معیار سنجش دو تغییر یا دگرشوی، نسبت بهم می‌باشد. بنابراین براساس چنین گذری است که حرکت، سرعت، شتاب، رشد کمی و کیفی، دگرگونی، تحول و تکامل، یا حتی انهدام و زوال، مفهوم پیدا می‌کنند. هر حرکتی، سرعتی، شتابی، هر فاصله‌ای بین دو واقعه یا دو شکلی از یک تحول، با سنجش زمانی محک می‌خورند.

#سرعت‌نور و حرکت یک لاک‌پشت، با یک زمان عام سنجیده می‌شوند

#زمان در عالم‌هستی، یکسان و مشترک عمل می‌کند. تمام پدیده‌های این عالم با یک زمان‌عام، سنجیده شده و محک می‌خورند

#زمان در این سوی سیاره زمین با #زمان در آن سوی سیاره زمین ، هیچ تفاوت #ماهوی باهم ندارند، #زمان در این سوی کیهان، با #زمان در آن سوی کیهان نیز یکسان عمل می‌کند

✭ انواع ماده، انرژی، حرکت، شتاب، تغییرتحول و غیر برای خود زمانی ‌اختصاصی ندارند، یک زمان کلی و فراگیر بر تمام عالم وجود، حاکمیت اعمال می‌کند، و این زمان، مانند فضا کلیت و ساختاری، قائم‌به‌ذات است



#ادامه‌دارد




‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


نقایصی در برهان علامه‌طباطبایی در اثبات #علیت (۳)


× اثبات #علیت و #معلولیت:

تعبیرهای فلاسفه از قانون علیت، مختلف و در بسیاری موارد مسامحه‌آمیز است.


در ذیل به پاره‌ای از قضایایی که به عنوان #قانون‌علیت ارائه شده اشاره می‌شود

۱. هر حادثه‌ای دارای #علت است
۲. هر موجودی، #علتی دارد
۳. هر معلولی نیازمند #علت است
۴. هر موجود وابسته‌ای دارای #علت است
۵. هر موجود ضعیفی دارای #علت است


اما آنچه در اینجا مورد نظر حضرت ملا طباطبایی است و بر مبنای آن سخن می‌گوید، آن است که #قانون‌علیت عبارت است از اینکه:

× ماهیت در وجود و عدم خود نیازمند غیر می‌باشد



•استدلال ایشان برای اثبات این قانون کلی بدین شرح است:

همان طور که در گذشته بیان شد #ماهیت در مرتبه‌ی #ذات خود (یعنی آنگاه که آنرا به تنهایی و بدون هیچ ضمیمه‌ای در نظر می‌گیریم. و به عبارتی، آنگاه که آنرا #من‌حیث‌هی‌هی لحاظ می‌کنیم، نه موجود است و نه معدوم.
(زیرا وجود و عدم عین یا جزء ذات هیچ ماهیتی نیست)

پس ماهیت در مرتبه ذات خود نسبتش با وجود و عدم یکسان است.
(نه اقتضای هستی دارد و نه اقتضای نیستی، بلکه می‌تواند موجود باشد و می‌تواند موجود نباشد)

بنابراین ماهیت برای آنکه یکی از دو طرف #وجود و #عدم برایش رجحان یابد نیازمند امری بیرون از ذات خود می باشد


اگر گفته شود، ما می‌پذیریم که ماهیت نسبت به وجود و عدم، #لااقتضا می‌باشد و لذا ماهیت، نی‌تواند مرجح #وجود و یا #عدم خودش باشد
اما نیاز ماهیت به غیر خودش را ضروری نمی‌دانیم و می‌گوییم، شاید #وجود و یا #عدم، خود به خود برای ماهیت رجحان و تعین یابد و ماهیت بدان متصف گردد.

جناب علامه (!) در پاسخ به این #توهم و برای تکمیل استدلال خویش می‌فرماید:

• رجحان یافتن یکی از دو طرف وجود و عدم، بدون مرجحی از ذات‌ماهیت و یا از بیرون ذات، به حکم صریح عقل محال و ممتنع می باشد.


× استدلال ملای‌علامه (!) برای اثبات قانون علیت و اینکه ماهیت در هستی و نیستی خویش نیازمند غیر می‌باشد، مبتنی بر دو مقدمه بدین شرح است:


۱. ماهیت نمی‌تواند وجود و یا عدم را برای خود رجحان دهد و یکی از آنها را برای خود متعین سازد، زیرا نسبتش به وجود و عدم یکسان است و نسبت به هیچکدام اقتضایی ندارد

۲. ترجح بدون مرجح محال است، زیرا عقل به طور صریح و روشن اذعان دارد که، اگر نسبت یک شئ به دو چیز یکسان باشد محال است که یکی از آن دو چیز، خود به خود و بدون دخالت هیچ عاملی برای آن شئ رجحان یابد و متعین شود.
اصل محال بودن ترجح بدون مرجح از بدیهی ترین احکام عقل نظری است.


• نتیجه ی این دو مقدمه آن است که:

× ماهیت در وجود و عدم نیازمند عاملی بیرون از ذات خویش است.، تا وجود و یا عدم را برای آن رجحان دهد.


• و این همان قانون علیت است.

#ادامه‌دارد



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


نقایصی در برهان علامه‌طباطبایی در اثبات #علیت (۲)


× معلول:
چیزی را که برای تحققش نیازمند علت است را معلول گویند.


× ماهیت:
پاسخی که به پرسش از #چیستی‌شئ می‌دهند، نشانگر ماهیت آن شئ است.

به عبارت دیگر محدوده و قلمروی تعریف شئ را #ماهیت گویند.
یعنی آن عاملی که اشیا را از یکدیگر متمایز می کند.
• به زبان عامیانه ماهیت همان مشخصات و ویژگی‌های شئ است که ما با توجه به آن ویژگی‌ها شئ را از دیگر اشیا باز می‌شناسیم.


× وجود:
به قول ملا هادی‌سبزواری مفهوم وجود از بدیهی‌ترین مفاهیم است.
مقصود #تحقق‌شئ است.


× عدم:
معنای متضاد وجود، عدم است.
می توان آن را به آنچه که تحقق ندارد یعنی #نیست تعبیر کرد.
و به عبارتی #عدم، مترادف با #نیستی است.


× ذات و عرض :
#ذات، آن چیزی است که از خود شئ ناشی شده باشد.
حقیقتی که از تعریف خود شئ بدون هیچ مفهوم اضافه بدست می آید، ذات نام دارد
و تمام چیزهایی که از ذات ناشی شده باشد، ذاتی یا قائم به ذات نام دارد.
برای مثال اگر رفتار خوبی که شخصی انجام می‌دهد از خصلت خوبی خود فرد ناشی شده باشد، قائم به ذات یا ذاتی است.

و در مقابل #عرض آن چیزی است که از غیر بر شئ وارد شده باشد.
مانند سیب له شده که له شدنش امری ذاتی و برگرفته از حقیقت شئ نیست، بلکه از عاملی بیرونی بر آن وارد شده یا عارض شده است.
ذات سیب ایجاب نمی‌کند که پس از مدتی خود به خود له شود بلکه عاملی بیرونی موجب آن می‌شود.


× ممکن‌الوجود:
آن شئ که وجودش وابسته به دیگری است و علتی می‌خواهد ممکن‌الوجود نام دارد.
به عبارت دیگر ممکن‌الوجود شئی است که نسبت به عدم یا وجود اقتضایی ندارد و برای اینکه نسبت به وجود اقتضا پیدا کند نیازمند #علتی است و در غیر این صورت از آنجا که ممکن است وجودش، #وجوب پیدا نکرده و حادث نمی‌شود.


× واجب‌الوجود:
آن شئ که وجودش قائم به ذات خود است و نیاز به عامل و علتی بیرون از ذات خود ندارد.
یا به عبارتی ذاتش، وجودش را ایجاب می‌کند.

#ادامه‌دارد



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


• می‌خواھم به تو ثابت کنم که ھمه چیز می‌تواند به ھمان سادگی که ھست و می‌بینی باشد، بدون آنکه وجود آن معلولِ علتی معقول و خردمند باشد


× علل طبیعت، می‌بایست عللِ طبیعی داشته باشید بدون آنکه ھستی نیازی به خاستگاه غیرطبیعی مانند خدایِ تو داشته باشد

× و ھمانطور که دیده‌ام کسی که وجودِ خودش نیاز به توضیح داشته باشد، نمی‌تواند توضیح دھنده بقیه چیزھا باشد


• بنابراین معلوم می‌شود که خدا ھیچ ھدف مفیدی نداشته و وجودش اقتضایی ندارد.


• ھر امر محتملی که وجودش اقتضایی ندارد، بی‌دلیل است
• و آنچه بی‌دلیل باشد مانند #عدم و #نیستی است



× پـس بـرای اینکه خـود را متقاعد سازم که #خدا_یک_توھم_است
• جز اینکه برای شناخت مشخص من، ھیچ #ھدف‌مفیدی ندارد، نیاز به استدلال دیگری نیست.


#مارکی_دو_ساد
مکالمه #کشیش و #مرد_محتضر



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
در عمیق‌ترین و ژرف‌آلودترین نقاط مغزتان بدون هراس فرو روید تا به ‌درک #عدم_وجود_خدا دست یابید

تنهایی و #عدم_وجود_خدا بسیار دلچسب‌تر از داشتن امیدی واهی است


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران 💢 تحدی من به #خدا ‌‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران

مدعیان وجود #خدا - شمایی که می‌گویید خدایی هست و توانای مطلق است، من خدای شما را به #تحدی می‌طلبم

عکس بالا یک #خداسنج است

اگر #خدا وجود دارد و قادر مطلق است - عقربه ساعت بالا را از روی واژه NO به سمت واژه YES تغییر جهت دهد

ای مسلمانان به کعبه، قبور پیامبر و امامان و یا قبور هر امام‌زاده‌ای که دوست دارید رفته و با خلوص نیت دعا و زجه و زاری کنید
ای مسیحیان، به هر کلیسایی که دوست دارید رفته و با خلوص نیت دعا و زجه و زاری کنید
ای یهودیان به هر کنیسه‌ای که دوست دارید رفته و با خلوص نیت دعا و زجه و زاری کنید
ای زرتشتیان به هر آتشکده‌ای که دوست دارید رفته و با خلوص نیت دعا و زجه و زاری کنید
ای مهرپرستان به هر مهرابه‌ای که دوست دارید رفته و با خلوص نیت دعا و زجه و زاری کنید

و از خدای ساخته ذهن خودتان بخواهید معجزه کرده و جهت عقربه ساعت بالا را تغییر دهد


این چالش بمدت ۱ سال برقرار است و #عدم_تغییر_عقربه به این معنی است که :

۱. خدایی وجود ندارد
۲. خدایتان عاجز و ناتوان است
۳. خدایتان به شما و دعاهای شما پشیزی ارزش نمیدهد
۴. بود و نبودش را نمیخواهد به کسی نشان دهد

در صورتی که تا تاریخ ۱ آذر سال ۹۷ این عقربه تغییر جهت بدهد، این کانال به همراه اکانت شخص من حذف خواهند شد



Join Us ☞ @iranian_antitheists