View in Telegram
علوم انسانی و پروند‌ه‌های باز و بسته اگر کسی از من بپرسد علوم انسانی در سنت دانشگاهی چه ارمغانی برای تو داشت، خواهم گفت بازشدن پرونده‌های بسته و مرور پیگیر آنها و بازماندن خیلی از این پرونده‌ها. خواهم گفت فروریختن یقین‌های پفکی و برآمدن شک‌های شریف. خواهم گفت جدی‌گرفتن دغدغه‌های وجودی و یادگرفتن جهاد فکری‌ای روشمند برای یافتن پاسخ‌ها. به نظر من آدم‌ها از این زاویه دو دسته‌اند: آدم‌هایی با پرونده‌هایی بستهٔ بسیار و آدم‌هایی با پرونده‌های بازِ بسیار. آنانی که پرونده‌های بستهٔ زیادی دارند، تکلیفِ همه یا اکثریت پرسش‌های کمرشکن به طرفة‌العینی برایشان معلوم شده. حقیقت برایشان آسان‌یاب است. صدق و کذب قطعی در مشتشان است. شاید برایشان اندکی شک و پرسش باقی مانده باشد، اما وزنه و عمق آن تردید‌های اندک به یقین‌ها نمی‌رسد. آدم‌هایی که اهل بازکردنِ پرونده هستند و پرونده‌های باز بسیار دارند، نیز دو گونه‌اند: آدم‌هایی که پرونده‌ها را باز می‌کنند، اما به‌زودی آنان را به گوشه‌ای پرت می‌کنند و فقط اهل تورق و نوک‌زدن‌اند. اما دستهٔ دوم این پرونده‌های باز را از فرط ورق‌زدن فرسوده می‌کنند، به امید آنکه روزی پرونده‌ را ببندند. تنها این دستهٔ اخیرند که خستگی‌ناپذیر به دنبال تحقیق‌اند. صاحبان پرونده‌های بسته و نوک‌زنندگان به پرونده‌های باز، هر دو بی‌نیاز از پاسخ و پژوهشِ مستمر‌ند. اینها ادعای قطعی را موکول به بعد از تحقیق نمی‌کنند و در لحظه پاسخی دم‌دستی دارند؛ چون تنشان به صابون تحقیق در این روزگار و اقیانوسش نخورده است. بالعکس، پرورش روحیهٔ علمی در سنت دانشگاهی، این خصلت را درونی می‌کند که پرونده‌های بسته را باز کنیم. که خاک‌ها را از روی پرونده‌ها بزداییم. بعدش به ما می‌آموزد که بدون ورق‌زدن پی‌درپی و شنا در اقیانوس پژوهش‌های جدی، نمی‌توان مدعی حداقلی از پاسخ و تبیین شد. اینجاست که ورق‌ پرونده‌ها ناخواسته پاره‌وپوره می‌شود. کسی که در سنت علمی اهل بازکردن پرونده‌ها شود، دیگر معتاد می‌شود. دیگر به کم قانع نمی‌شود. دیگر به پاسخ دم‌دستی سیر نمی‌شود. دیگر به کلیشه‌ها آرام نمی‌گیرد. دیگر به جو زمانه از مسیر خود برنمی‌گردد. جو زمانه در این بین خیلی مهم است. اصولاً پرونده‌های بسیاری از ماها را خودمان باز یا بسته نمی‌کنیم. زمانه باز می‌کند و خود زمانه هم می‌بندد! ما چی‌ایم؟ برگ رقصانی در تندباد پسندِ زمانه. زیرورو کردن پرونده‌ها و پیگیریِ جان‌سختِ پاسخ‌ در مسیر تربیت علمی، پادزهر فشار زمانه است. فقط اینجاست که مسئله‌ها و پرونده‌های ما از آنِ خود ما می‌شود. اینجاست که ممکن است جامعه پرونده‌ای را صدسال پیش به ظن خود بسته باشد، اما من صلاح می‌بینم که دوباره آن را باز می‌کنم و پاسخ خود و مثل خود را در قبالش بجویم. چرا؟ چون این مسئلهٔ من است، چون این مسئلهٔ افرادی چون من است. اندکیم و پرونده بسته شده؟ باشد! فدای سر حقیقت. ما دوباره پروه را باز می‌کنیم. القصه؛ گفتم در بین پرونده‌های باز قرار نیست همه‌شان بسته شوند. بله، گاهی می‌فهمیم که توان عقلی و ذهنی و علمیِ انسانی ما نمی‌تواند پاسخی سرراست و روشن و یقینی به مسئله‌ای دهد. به بیان دیگر گاهی می‌فهمیم که اصولاً امکان‌های عقلی و علمی، توان اشراف نهایی بر پرسش را از ما گرفته است؛ البته فهمی که محصول بازکردن پرونده‌ است، نه پرونده‌های بسته و یقین‌های آلوده‌نشده به تردید. اینجاست که راهی جز فروتنیِ معرفتی و اعتراف به وجود برخی نگفتنی‌ها و نفهمیدنی‌ها نیست. در این باره: علوم انسانی و شجاعت مشاهده بگذاریم عددها حرفشان را بزنند مشاهدهٔ علمی از دیروز تا امروز تربیت علمیِ دانشگاهی علوم انسانی و تشنگی تببین بهتر علوم انسانی و شالوده‌شکنی از قصهٔ اسرائیل علوم انسانی و نجات مفاهیم علوم انسانی و تقوای ارجاع علوم انسانی و غنیمت دشمن‌داشتن علوم انسانی و عینک روش‌شناسی #یادداشت @Hamesh
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily