علوم انسانی و شجاعت مشاهده
اگر کسی از من بپرسد که علوم انسانی (بهویژه مطالعات دینی و فلسفی) چه آوردهای برای تو داشت، توی سابقاً مهندس، خواهم گفت: «اخلاق مشاهده.» خواهم گفت: «تقوای روش.» حال این اخلاق مشاهده، مهمترین مؤلفهاش چه بوده؟ خواهم گفت: کنارگذاشتن تا حد ممکن پیشفرضها. خواهم گفت: برخلاف ورزش، سردکردن بدن پیش از مشاهده. خواهم گفت: تسویهحسابنکردن دعواهای بیرونی در وقت مشاهده. خواهم گفت: تعلیق، تعلیق، تعلیق احساسها و گرایشهای قبلی! تذکروا بالتعلیق!
خب. این وسط هرچقدر از علوم انسانی پندهایی برای پیش و هنگام مشاهدهٔ دقیق میگیرم، تلاش میکنم که گوشم را برای ملامتهای احتمالیِ بعدی کر کنم. نمیگویم کر مطلق، ولی بههیچوجه اجازه نمیدهم که ترس پیامدهای احتمالی، مشاهدهٔ اکنون و نتیجهگیریِ روشمندم را مختل کند. بهويژه آنجا که گفتن از برخی حرفها و نتیجهها، برچسبخوردنش ملس است.
اگر دیندارم، تعلقات دینی را تا حد ممکن کنترل میکنم که در مشاهده باعث کوریام در بررسی شواهد نشود، ولو آنکه برچسبهای دینداران محافظهکار در راه باشد. اگر منتقد نظام سیاسیام، به هیچ وجه اجازه نمیدهم بغضهای تلمبارشدهٔ فردی یا جمعی، کینههای قدیمی، در مشاهدهٔ امور و داوریِ اخلاقیام دخالت کند؛ ولو آنکه برچسبهای اپوزیسیون آن حکومت آمادهٔ زدن باشند. بیان دینی این اخلاق مشاهده همان است که: {و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است!} (مائده، ۸)
این درس علوم انسانی با نوعی پرورش شجاعت همراه است؛ شجاعت مواجهه با نتایجی خلاف پیشفرضهای قبلی و قبول شجاعانه و غیرمتعصبانهٔ آنها. شجاعت مواجهه با دشواریهایی که نتیجهٔ شکستن کلیشهها و دوقطبیهاست. شجاعت شنیدن ملامت همقبیلهایهای پیشین. شجاعت مواجهه با حملهی قطبهای دوگانه. مسلم است که وقتی تلاش میکنیم که خود را اینگونه تربیت کنیم، در تغییر خواهیم بود. یکجا نخواهیم ماند. سالهایمان شبیه نخواهد بود. و این بیثباتی آسان نیست. انجماد صفت کسانی است که اخلاق مشاهده و تقوای روش ندارند. وگرنه در این عالم پیچیده و رنگارنگ، مگر میشود عینک خود را باوسواس در هنگام مشاهدهها مدام تمیز کنیم، اما منظرههای جدید نبینیم و تکان نخوریم و عوض نشویم؟! وسواس اگر همهجا مردود باشد، در مشاهدهٔ علمی مقبول است و خواستنی و راهبر.
#تاملات
@Hamesh1