تربیت علمیِ دانشگاهی
کار دانشگاهی کردن، مقالهی دانشگاهی نوشتن، مقالهی دانشگاهی خواندن، به خواننده و دانشجو شیوهی سختگیرانهی استدلال و تبیین و ادعا را میآموزد. این در نقطهی مقابل فرهنگ شفاهی و خطابی، در نقطهی مقابل کارهای شبهدانشگاهی و مقالهسازی، در نقطهی مقابل اتکا به حافظه و مدعاهای اجمالی و بدون سند، نقطههای مقابل اظهارفضلهای اینستاگرامی و محققنماییهای توییتری است.
دانشجوی راستین در دانشگاهی راستین، وقتی به عینه ببینید برای طرح ادعا باید اولاً تاریخ بحث را با خواندن پیشینه خوب بداند و جغرافیای موضوع را با پرسشهای دقیق و چکشکاریشده بشناسد و مدعاهای رقیب را دانهبهدانه مسلط باشد و بعدش، برای هر نقد و ادعا و ایدهی تازهای، ارجاعاتی دقیق و منصفانه و جامع و علمی به کارهای مشابه بدهد، به آسانی و سهولت به وسط میدان ادعا و «نظریهپردازی!» نمیپرد. او میآموزد که تا ایده و ادعایش در کورهی ملاحظهی انبوهی از منابع رقیب یا یاور پخته نشود، یا سخنی سست گفته است یا سخنی تکراری.
به همین دلیل ایده و ادعای جدید، مفت در چنگ دانشجو و صاحبفکر نمیافتد. کار دانشگاهیِ حقیقی به محقق میآموزد که چه زحمتها باید بکشد و چه عرقها بریزد، تا بتواند ادعای ایدهای تازه و فاتح کند. بیرون از این فضا و جو، بهویژه در علوم انسانی و بهویژه در دنیای کنونی، شاید بتوان خطیبی خوب برای محله و شهر خود شد، شاید بتوان شبهاستادی میانمایه در دانشگاههای تصفیهشده و فرمایشی شد، اما نمیتوان محققی در تراز جهانی بود که نظراتت موافق و مخالف را وادار به توجه کند.
حیف که چنین سخنانی در دوران کنونیِ سقوط و انحطاط نظام دانشگاهی در ایران به لطیفهای تلخ شبیه است، اما هنوز کورسوی امیدی هست؛ اینکه در گوشه و کنار جهان، بیرون از دانشگاههای تهیشدهی علوم انسانی در ایران، محققان ایرانیای برجسته و مستقل ذیل تربیت علمیِ دانشگاهی در حال رشدند. به تحلیل من آنان نخواهند گذاشت نظام کار علمیِ دانشگاهی در ایران، دستکم در بین افکار ایرانی و نه لزوما در ساختمان دانشگاههای حاضر در ایران، به تمامه فرو بریزد.
#یادداشت
@Hamesh1