اگر کسی از من بپرسد، کارويژهی علوم انسانیِ امروز در حوزهی عمومی ایران چیست، میگویم نجات مفاهیم کلان از دست سیاستزدگی، از دست ایدئولوژی. میگویم روشنکردن دقایق مفهومها و ظرائف عنوانها در تقابل با بهرهبرداریهای گترهای نظامهای قدرت. این نظامها فقط متوقف بر نظام سیاسی مستقر نیست، بلکه حتی بیش از آن شامل حال اپوزیسیون اجارهای و بیاصالت هم میشود. از مفاهیم مثال بزنم؟ فتنه، حق و تکلیف، مردمسالاری، آزادی، ولایت، وکالت، عدالتخواهی، اسلامگرایی، بنیادگرایی، وطنخواهی، چپگرایی، تروریسم، مشروطیت، ملیت، قومگرایی، دینشناسی، آخرالزمانگرایی، منافع ملی و ... .
کار اصلی علوم انسانی این است که با رویکرد علمیِ محض در برابر ایدئولوژیهای چپ و راست، آدرس غلط و کلیشهای از این مفاهیم را برملا کند و نشان دهد که در رگِ تاکِ هر کدام از این مفاهیم، هزار بادهی ناخورده است. هر عالم علوم انسانی در حوزهی تخصصی خود اگر چنین کند، دستبرد و شعبده با این مفاهیم به کمینهترین مقدار میرسد. صد حیف که چنین نیست و میدان دستِ شیادان و شعبدهبازانِ زرد است و مخاطبان کمحوصلهٔ جهان سایبر، خیلیهایشان خیال میکنند که با دو سه پاراگراف و چند کلیپ و ردیفی مستند از این شیادان، آن مفاهیم را تماموکمال شناختهاند.
#خردهنوشتها
@Hamesh1