شبی یک سرگذشت : امشب
ادبیات پهلوی : درخت آسوری
مدتی است که فکرم مشغول موضوع ادبیات قبل از اسلام شده است ، سخنرانی های مغرضانه در گوشه و کنار بگوش میرسد که ما در قبل از اسلام هیج چیز نداشیم ، برای خیلی ها سئوال برانگیز شده ، لذا تصمیم گرفتم که مطالبی هر چند اندک به سمع عزیزان برسانم در هفته های گذشته در مورد اشکانیان صحبت داشتیم اینک به ساسانیان می پردازیم .
آثاری که به زبان پهلوی تالیف شده بیشتر جنبه آئین زردتشتی دارد ، چند رساله کوچک که غیر دینی به حساب می آيد ولی صبغه دینی دارد مانند ، خسرو و ریدک ، یادگار زریر و رساله شطرنج ، آثار ادبی صرف چه منثور وچه منظوم ازمیان رفته است ولی ترجمه عربی وفارسی بعضی از آنها را مانند کلیله و دمنه و هزار ویک شب(هزار افسون ) را در دست داریم .
روایات حماسی منقول در شاهنامه وگرشاسب نامه وروایات عاشقانه که در خسرو وشیرین و هفت پیکر نظامی منعکس است .
اینک به یکی از نمونه های ادبی بنام درخت آسوری می پردازیم ، درخت آسوری منظومه مفاخره آمیزی است میان بز ونخل که به زبان پارتی یا پهلوی اشکانی سروده شده ولی اکنون به خط پهلوی کتابی در دست است ، احتمالاً ایرانیان این نوع ادبی را که دارای خصوصیات ادبیات شفاهی است در ادوار قدیم از بین النهرین اقتباس کرده اندکه نمونه هایی از آن در متون سومری واکدی دیده میشود مانند(حماسه گیل گمش) درخت آسوری باتوصیف کوتاهی از یک درخت بی آنکه به صراحتاً از آن نام برده میشود به شکل معما یا چیستان از زبان شاعر آغاز میشود ، با این توصیف شنونده یا خواننده پی می برد که منظور نخل است ، انگاه نخل خود فوائد خویش را برای بز بر می شمارد یاابزار های که از چوب وبرگ والیاف آن ساخته میشود ، در بخش بعدی بز باتوجه معارضه بر می خیزد واو را تحقیر واستهزا می کندو فوائد مانند خوراک هایی که از شیر او درست میکنند یا کاربردی که شیر او در مراسم دینی زردشتی دارد ونیز ابزارهایی که از اندامهای اومانند پوست وپشم روده وغیره می سازند بر میشمارد ، وسرانجام بز پیروز میشود ،
این مفاخره نشان دهنده دو قشر جامعه دینی میباشد یعنی بز نماینده دین زردشتی ونخل نماينده دین کفر امیز آشوری وبابلی است ، اما بعضی هاهم این معارضه را تضاد بین زندگی دامداری که بز نماد آنست ونخل که نماینده زندگی کشاورزی است می دانند .
متن درنسخه های خطی به صورت نثر نوشته شده است که در۵۳ بند به زبان پارتی نوشته شده که اولین بار(بارتولومه)به این نکته پی برد.
کاظم مزینانی تاشبی دیگربدرود
ماخذ
تاریخ ادبیات ایران قبل ازاسلام دکتر احمد تفضلی وبانو ژاله آموزگار
@goshetarikh