شبی یک سرگذشت امشب
خسرو آپرویز قسمت هشتم
سقوط شهر دستگرد و فرار خسرو پایان کار اونبود کشور او آنقدر وسعت داشت که میتوانست درگوشه ای دیگر با هراکلیوس نبرد را ادامه دهد(سمپات باگراتونی)سردار شجاع و ارمنی او توانسته بود سر خاقان ترک راکه از فرصت جنگ بابیزانس استفاده به داخل ایران آمده بکوبد و او را تا رود جیحون دنبال کند همچنین قسمتی از خاک هندوستان را ضمیمه امپراتور او نماید ،لذا لجوجانه خواستار جنگ بود او فرار خودش را بگردن سرداران نالایق می انداخت دراین روزهای سخت وبحرانی به اتفاق همسر محبوب و مسیحی اش شيرين ودوتن پسران او مردانشاه وشهریار به(ویه اردشیر) نقل مکان کرد ولی دیگر رابطه او با بزرگان ودرباریان رابطه خوبی نبود وبه سردی گرائیده شده بود، اینک زمزمه روی بر گرداندن سردار معروف او شهر براز دربین درباریان بگوش میرسید ، درباريان متملق وچاپلوس بیشتر آتش بیار معرکه شده بودند عنوان میکردند شهربراز طرف دشمن راگرفته است شاید شهربراز چنین خیالی نداشته ، بگفته (طبری) عملکرد خسروپرویز باعث روی گردانی از اوشده است.
ادامه دارد*
فرداشب آخرین قسمت*
کاظم مزینانی تاشبی دیگر بدرود*
@goshetarikh