شبی یک سرگذشت امشب
خسرو آپرویز قسمت هفتم*
عفریت جنگ باتمام وجود برپیکره ایران چنگ انداخته جنگ به مرز ۲۷سالگی میرسید دوکشور با این جنگ خانمان برانداز بشدت رو به افول میرفتند ، نیروهای بیزانس پس از سالها شکست آهسته آهسته پیش می آمدند زمین های از دست داده را پس میگرفتند هنوز خسرو با لجاجت تمام برادامه جنگ تاکید داشت .
هراکلیوس در برابر آرایش نظامی ایران سپاهیانش را به سه قسمت تقسیم کرد یک قسمت مسئول حفظ قسطنطنیه گردید بخش دوم سپاه را به فرماندهی برادرش تِئودر برای مقابله با شاهین اختصاص داده ، قسمت سوم سپاه در اختیارخودش قراد گرفت، شاهین در مصاف با نیروهای تِئودر به دلیل نامساعد بودن هوا شکست خورد واز غصه مريض شد واز دنیا رفت ( بسیاری عقیده برآن دارند خسرو به شاهین سوظن پیدا کرده واو را با زهری که فرستاده بود بقتل رسانده)خسرو بحدی از این شکست ناراحت گردید که نتوانست از توهین به جسد شاهین خودداری کند ، شهر براز در تصرف قسطنطنیه به دلیل اینکه قبایل آوار درنیمه راه میدان را خالی کردند نتوانست کاری انجام دهند و کالسدون را از دست داد ، هراکلیوس پس از اینکه قبایل خزر هارا برعليه ایران شورانید به سال(۶۲۷)باسپاهیان سردار ریزاتس روبروگردید ایرانیان باتمام فداکاری به علت نرسیدن سپاه پشتیبانی خسرو شکست وسر سردار شجاع ریزاتس درمیدان جنگ قطع گردید این برخورد درمنطقه نینوا همان جاییکه نهصد سال قبل اسکندر گجسته توانست از سد نیرو های داریوش سوم بگذرد اتفاق افتاد(اینهم از عجایب تاریخ است)
هراکلیوس بسمت دستگرد جایگاه خسرو براه افتاد در ژانویه(۶۲۸)هراکلیوس به دستگرد واردشد ولی قبلا خسرو باعجله به تیسفون رفته بود این شهر در۱۰۰کیلومتری تیسفون گنجینه عظیمی در خود داشت ، ثروت هنگفتی اعم از سیم زر فرش های گرانبها مقدار زیادی شکر وادویه جات همچنین درمیان این غنایم ۳۰۰پرچم نظامی روم که درجنگهای قبل از رومیان گرفته شده همراه باصلیب مقدسی که قبلا از غارت اورشلیم آورده بودندبدست رومیان افتاد.
ادامه دارد*
کاظم مزینانی تاشبی دیگربدرود *
@goshetarikh