مکتب اصالت کلمه / آکادمی عریانیسم. اهرام هفت گانه ی جنبش پسامینیمالیسم ایران ...

.
باران به هوای شعر سبزم بارید
هر واژه ی متنم
گل و هر گل غزلیست
هر بیت غزل چشمه ی ضرب المثلیست
■■
این دیوان را زیر باران گفتم!


#مهوش_سلیمانپور_سوزان

#عریانک

#مکتب_اصالت_کلمە
👇👇👇
@sher_khobe
__
#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه_های_جهان
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان
#اندیشکده_کلمه_گرایان_ایران
#جنبش_ادبی_۱۴۰۰_عریانیسم
#شعر_۱۴۰۰_عریانیسم
#عریانیسم_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی
#بانوی_واژه_ها_شبنم_هاشمی_عریانیسم
#غزلواژه_هنگامه_اهورا

ما واژه واژه ی
این شعر دال را
از سطر اول من و تو
ما شدن
چنین
سوزان سرشته ایم

هر چیز غیر بوسه و باران و ماه را
بیرونتر از تمامی این متن هشته ایم

این قصه جاده جاده باریک میشود
یعنی فضای متنم تاریک می شود
خواننده عزیز
همراه ما نخوان
پابان داستان را کوچک سرشته ایم و
خصوصی نوشته ایم

#مهوش_سلیمانپور_سوزان

#عریانک

#زبانه

#مکتب_اصالت_کلمە
👇👇👇
@sher_khobe
__
#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه_های_جهان
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان
#اندیشکده_کلمه_گرایان_ایران
#جنبش_ادبی_۱۴۰۰_عریانیسم
#شعر_۱۴۰۰_عریانیسم
#عریانیسم_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی
#بانوی_واژه_ها_شبنم_هاشمی_عریانیسم
#غزلواژه_هنگامه_اهورا

.
فرشته ای سیب تعارف کرد 🌑
و من🌑 بازی خواب را به هم زدم🌑 با چند قطره اشک ...🌑 در متن هبوط🌑

#مهوش_سلیمانپور_سوزان

#عریانک
#مکتب_اصالت_کلمە
👇👇👇
@sher_khobe
_
#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_عریانیسم
#اندیشکده_کلمه_گرایان_ایران
#جنبش_ادبی_۱۴۰۰_عریانیسم

#عریانیسم_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی
#عریانیسم_و_اعلام_مرگ_تفکر_منحط_مراد_و_مریدی
#عریانیسم_مبلغ_فلسفه_و_تفکر_انتقادی_در_جهان

📣با ما در آپارات همراه باشید

آغاز رسمی مکتب فراساختارگرایی فرخنده باد...
آغاز رسمی مکتب فراساختارگرایی فرخنده باد...🎈
رستاخیزی دیگر از فرزندان ایران‌زمین در جهان فلسفه و ادبیات با همکاری انتشارات اول استان کرمانشاه «نشر دیباچه»، با چاپ کتاب «بانوی واژه‌ها»/ دفتر واژانه‌های بانو شبنم هاشمی

دفتر علمی این کتاب شامل مباحث زیر می‌شود:

• نیم‌نگاهی به ژانر ادبی واژانه در مکتب فراساختارگرایی/ به قلم امپراطور واژه‌های جهان عالیجناب آرش آذرپیک

• واژانه‌نویسی در مکتب فراساختارگرایی طلایه‌دار جنبش ادبی ۱۴۰۰/ به قلم بانو شبنم هاشمی

• سیستمی برای معنی‌شناسی عمیق‌گرا/ به قلم زرتشت محمدی

•غزلواژه/ به قلم هنگامه اهورا

• مکتب زبان‌شناسی فراساختارگرا/ به قلم نیلوفر مسیح
و
• دفتر ادبی واژانه‌های شبنمانه

برای تهیه این کتاب با شماره زیر در ارتباط باشید:
+989162967881

_
#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_عریانیسم
#اندیشکده_کلمه_گرایان_ایران
#جنبش_ادبی_۱۴۰۰_عریانیسم

#عریانیسم_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی
#عریانیسم_و_اعلام_مرگ_تفکر_منحط_مراد_و_مریدی
#عریانیسم_مبلغ_فلسفه_و_تفکر_انتقادی_در_جهان
#ستی_سارا_سوشیان #زینب_نوروزعلی #مهوش_سلیمانپور_سوزان #زرتشت_محمدی #شبنم_هاشمی #هنگامه_اهورا #نیلوفر_مسیح #آریو_همتی #رابعه_شمس #منیژه_سفید_بری #فرشته_پور_میرزایی #فاطمه_یاری

http://m.aparat.com/v/N5JuM

" روح "

شب تاریک
ماه زخمی
پرواز

🌫
فصل دلتنگی

🌫
شهر خسته
بالهای باز
اعجاز


#مهوش_سلیمانپور_سوزان



#واژانه

#مکتب_اصالت_کلمە
👇👇👇
@sher_khobe
_____

#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_عریانیسم
#اندیشکده_کلمه_گرایان_ایران
#جنبش_ادبی_1400_عریانیسم

#عریانیسم_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی
#عریانیسم_و_اعلام_مرگ_تفکر_منحط_مراد_و_مریدی
#عریانیسم_مبلغ_فلسفه_و_تفکر_انتقادی_در_جهان

بخش اول از فیلم حضور
خردبانو دکتر #مهوش_سلیمانپور_سوزان
نماینده #مکتب_اصالت_کلمه ( عریانیسم ) ، در برنامه باغ ترانه شبکه استانی همدان ...

دکتر سلیمانپور صاحب دو مجموعه فراشعر در مکتب اصالت کلمه ... که یکی از کتابهایشان، در زبان کوردی ، نخستین کتاب کلمه گرا در زبان کوردی و آغازگر جنبش عریانیسم در میان کوردزبانهاست‌..

مجموعه #فراشعر
#ماهنوشته_های_یک_فرازمینی

مجموعه #فراشعر
#مانگ_هلات


#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#آریو_همتی
#الناز_عباسی
#مهسا_جهانشیری
#مهرمینا_محمدپور
#الهه_محقق
#حبیبه_عزیزی
#زهرا_محمد_آذری
#لاله_پارسا
#سمیه_کریمی
#فرناز_پارسا
#مهوش_سلیمانپور_سوزان



مجموعه عریانیستی پیامبران الهی _ در مسیر توحید ..


#مکتب_اصالت_کلمه
#آکادمی_عریانیسم

👇👇👇
@sher_khobe

فرا شعر "رویا در قفس"


رویاهای بر باد رفته
و نگاه های منتظری
که ضجه می زنند زندگی را
روایت گر زنی ست
که در قفس دلتنگی محصور ست
⬜️
نفس هایم را پس بدهید
نگاهم ؛ لب هایم
و این پستان های خشکیده از شیر ....
آه از دختر
از زن
و مادری که برای تو سوخت.....


سال هاست معانی طور دیگری ست و واژه ها نقش های دلفریب را بازی نمی کنند
دیوار یعنی فاصله
فاصله یعنی ....تکرار
زندگی چند چند است
کسی چه می داند
شاید زندگی دیگر در این بازی
به برد و باخت نمی اندیشد
و من به برنده شدن!
وقتی که تمام دلم را باخته ام
و اشک هایم
را رهسپار تباهی....


بانوی نجیب کلهور
ببین
ببین که چگونه!

قفس می شود شهر
قفس می شود خیابان
و خیالت
رویا های اساطیری ام را
محبوس می کند
در فصل هشتم زندگی؛
لبخند ژکوندم را
تفسیر نبودن هایت
معنا کن


⬜️⬜️

رویاهایم بستری شده اند
در بیمارستانی که نامش را نمی دانم
تو بگو
مثل کدام شکل هندسی ام
وقتی در دایره ی نگاهت زخمی ام
وقتی در هرم لب هایت ذوب شده ام

«زنگ خطر »
پروتکل های بهداشتی
دانشگاه علوم پزشکی
و جنازه ای در تابوت
که تمام رویایش را پیش از خودش
دفن کرده .....
این زن مشکوک است
و دستگاه per که دست هایم را به تو دوخته
من در آستانه ی رفتنم
و تو باز هم زمزمه می کنی
«زن بودن تاوان دارد
خفه گی
سکوت
اسارت
و امان از اندیشه هایی
که این سر سبز را به باد می دهد
هیچ تدبیری کار ساز نیست»

«بوق ممتد»
و زنی بهت زده
که خودش را
به رهایی
از دل پنجره ها بی تاب
دعوت می کند.....


#مهوش_سلیمانپور_سوزان

#مکتب_اصالت_کلمە

#مکتب_عریانیسم

#آکادمی_عریانیسم

____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism

فراشعر “برای رومینا”

به کدامین گناه
صدایِ دوستت دارم هایت را
به خاموشی خواندند...
🌫
تیتر اولِ اعلامیه
نام پدر: قاتل
فرزندِ بی انصافی از جنسِ ..

خیابان لبریز از بغض های سر ریزی که
امانم را بریده است.

نام دختر لکه ی ننگ می شد
پیشانیِ ایل و تبارش را
پس بار دیگر
فرشته ایی را به فراموشی خواهیم سپرد
《دوست داشتن تاوان دارد》
"چه می گویید؟"
"پدر تکیه گاه بودنش را ترک برداشت و.."

دختر عروسِ خون
حجله رویایی را شکسته شد آرزوهایش ..
و متن سکوت
شاید گاهی سخن نگفتن بهترین کار باشد..
وقتی خفقان را لالایی شبهای کودکانمان کرده اند .
در میانِ راهی که فریاد را ننگ می دانند
نعره از جهالت و گمراهی می کِشند.

دستانی که آرزویِ فشردن به مهرش را داشتی
به خونِ بی گناهی ات خضاب شدند
و رهسپارِ راهی بی پایان شدی..
🌫
دختران زیادی در سرزمین مان
و شاید همسایگی تک تک ما
نفس می کِشند بی آنکه زنده باشند

آنان سالهاست چمدان از آرزوهایِ کال بسته اند و
زندگی را بدرود


ایستگاه آخر اما
هستند مردانی که مردانگی را رد داده اند
و صدایِ کف زدنشان گوشِ سرنوشت هایی سیاه را کر می کند
《کار درست را کرده!
چه می دانید از آبرو
اصلا شما غیرت نمی فهمید....》
و صدایِ ضجه هایی مردگانِ متحرکی به اسم شناسنامه ایی زن ,
که در چهار چوبِ تعصب و استبداد
پستویِ آشپزخانه را
به مسلخِ رویاهایشان سنجاق می کنند.
مردان چهارچوب گرا ,
نه توحید محورند
نه مسلمان ,
و نه حتی انسان ..
هنوز اما
از دریچه ی امید
درونی شدن فراروی را
انتظار می کشیم ..




#مهوش_سلیمانپور_سوزان

#مکتب_اصالت_کلمە

#مکتب_عریانیسم

#آکادمی_عریانیسم

____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism

فراشعر " فیلسوف جوان: یک "

جهان در چنگال حسادت بود
خوره می شد جان شکاکان را
و تو با عبور از مکاتب جهان
کلاسیسم را ،رئالیسم را ،ناتورالیسم را مسخ چشمانت شد ..
آگوست کنت ، به تو سلام می دهد و تمام ژورنالیست های جهان
به سمبولیسم می گویند
آرش با تیرش جهان را به دو نیمه کرد
و پایان یافت
کاهشی ، افزایشی
التقاطی ، آمیزشی
و عریانیسم متولد شد
فرارو درست مانند وجود بی نهایت یک انسان
انسانی که مرد
انسانی که کلمه
چگونه بگویم از تو
در پیشگاه تاریخ
وقتی زمان مانایی ات را فریاد می زند
تمام کلمه ها وام دار تواند
هراکلیوس ،یونان باستان
رم و هر چه خرد جمعی ست
در پیشگاه تو سر فرود
کلمه مقدس است
چون انسان مقدس است
کلمه خلیفه الله است
چون انسان خلیفه الله است
کلمه _ انسان در سلول هامان
شناور ..
پارادایم فکری تو
افراط نیست
تفرط نیست
و این جنبش نرم افزاری
اسلامی ایرانی کردن علوم
تو شهید کلمه ای
و جهان به حقیقت عریان خویش
بر می گردد
بدم در کفر ادبی مکاتب غرب
بدم در هر آنچه انسان معیار
که باتو
انسان بیاندیشد که معیار نیست
که با تو
مکاتب غربی از خواب بر خیزند
ای فرارو
که مسیر را در فلسفه و ادبیات
به ما می گویی
فراشعر ،فرامتن ، فراداستان ..
به ما فراروی از ساختار دستور زبان را می گویی
و واژانه در ما عمق می یابد
ما کلمه می شویم خودمان را
سلول به سلول برای تعالی
ای پرچم دار فلسفه توحیدی
ای معنای یک
ای یک فلسفه تو
ای یک ادبیات تو
و ما با تو به بسیط بودن وجود خویش آگاهی یافتیم


#مهوش_سلیمانپور_سوزان

به بنیانگذار مکتب اصالت کلمه استاد آرش آذرپیک که با آگاهی و علم ،جهانی نو برای ما ساخته اند

#مکتب_اصالت_کلمە

#مکتب_عریانیسم

____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism

" شهید "



ا
ر
ت
ف
ا
ع
نور

ستاره های تابان
چشم های خیس
🌫
فصل حماسه :

پرستو
گلوله
شعر مقاومت


#مهوش_سلیمانپور_سوزان

#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe

" عمق خاطره "

شعر گلوله
تب سرد
🌫
شمع شعله
رقص نور
🌫
فصل کوچ:

۷ ۷
۷ ۷
۷


#مهوش_سلیمانپور_سوزان


#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe

فصل کوچ
آسمان دسته پرستوها
🌫
نامه عاشقانه
دنیا رقص پروانه ها
🌫
زیست شاعرانه


#مهوش_سلیمانپور_سوزان

#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_________
👇👇👇
@sher_khobe

فرا متن “تردید”




و عشق⚪ نردبان رسیدن هاست ⚪آن جا که رها می شوی از خویشتن ⚪شب های سخت وهم آلود فقط خدا می داند ⚪و چشم های گریان ⚪️
اپیزود عاشقانه ی تردید ⚪️
عاقلانه می خواهم ات ⚪در ادارک سبز برگ ، در وهم و خیال ،کوبیسم می شوی ⚪با تو جهان را فتح خواهم کرد در نقشه های جغرافیای سرگردان ⚪تردید آفت عشق است و ترس این تکرار نامکرر
مانیفست تخیل را به چالش می کشد ⚪از معابد لینگام ، مارگاریت وست ،بگو چند خاورمیانه را به انتظار بنشینم وقتی جانتان را مسخ شده است ⚪
فراروی می کنم از خودم و ترا در ابعاد اهرام ثلاثه ی مصر می جویم ⚪
بوی پیراهنت را می شنوم ای عریان ترین مکتب ،ای مفاهیم بسیط ⚪ترا حتی اگر میان رب النوع های اومانیسم باشی خواهم یافت ⚪️مگر می شود عشق را نشناخت ⚪️حتی میان سخنان پراکنده و پریشان ⚪در جنس سوم خیالم بنشین که برخاستن از تو تهی می کند مرا ⚪با تو ناب می شوم باتو جهان را حول مثلث برمودا عاشقانه پرواز می کنم ⚪️
اگزیستانسیالیسم هبوط می شود میان دستمانم ⚪️ وقتی تو در منی ⚪و کلمه را عاقلانه و عاشقانه و عارفانه در قلبم زایش می شوی ⚪ای بسیط خیال ها ⚪️ چکامه هایم را بخند ⚪تردید را رها می کنم که ترس برادر مرگ است و عاشق تا همیشه خیالشان آبستن دوستت دارم های پنهان است ⚪
ای عشق ای سراپرده ی راستی ها ⚪چشمانم را ببین ⚪دستانم را بخوان ⚪و لب هایم این زنگی مست که هر روز در تو می میرد ،و زنده می شود در عشق ⚪تو هرگز به قواره ی من نیامدی ⚪
ای عشق ⚪ای هزار راه نرفته در پستوی خیال رهایم مکن ⚪جهان سرد است ⚪و ماه با زمین در نبرد است ⚪بی تو تنها منم سرگشته ای که از خیال های ناب طرد است ⚪️با تو کلمه پدیدار من ️عشق می زاید ⚪️ اندیشه می زاید ⚪️معنا می زاید⚪️

#مهوش_سلیمانپور_سوزان


#مکتب_اصالت_کلمە

#مکتب_عریانیسم

____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism

فرا شعر " برای مادرم "


به نام مادر می گویم و
عطش دلتنگی؛
نقش دستهایش
و این تن نیمه جان که پیراهن غم می پوشد ....
وقتی
سو سو می زند
ستاره ی دیدار؛
در فاصله ی سرد

🌫
بی شک ؛
خورشید بدون تو
نقش گوی آتشین است و بس
و من در انتظار دو دست
کمی لمس
کمی گرما
_مادر جان کمی بر من بتاب....
و متن خودش را مچاله می کند
در گلوی راوی
بغض پشت بغض....

⬜️
سالهاست
فراروی کردم
از تمام ساحت ها
تا تو
که مرا زندگی کرده ای ..
و راوی خودش آه می شود
روی هر سطر دلتنگی

بانوی شب های تنهایی؛
تو را کجا بیابم
کجا ؛
در معابد لینگام
یا در ترانه های خاک گرفته
و یا ابرهای بی باران .....
به من بگو
چند نفس ؛
چند گام؛
تا رسیدن
به تو فاصله است
ای رودخانه ی زلال معرفت ؛

امروز نبودنت در قلبم پایکوبی می کند
ریسه ی جنون می بندد
بر تمام دخترانگی های بی تو
و این قلب پر اضطرابم
با هر ثپش
تو را فریاد می کند ...

آه مادر نگاهم کن
مرا زمزمه کن
با همان لبهایی که بوسه بوسه
شکوفه می زد بر گونه هایم ....
با همان نگاه گرمت
که غرور سرد دخترانه ام را
در آغوشت ذوب می کرد....

⬜️⬜️
آرزو دارم حتی در خواب
حتی در میان نت های مسکوت
ترانه های تلخ؛
کمی با تو قدم بزنم
کمی در تو قدم بزنم...

کاش این بغض
این بغض لعنتی!
کمی مرا به تو برساند
و این لوح پر از زنگار
در دامنه ی لب هایت
صدف مهر صید کند
و پرستوهای خاطراتمان
در بزم بارانی نگاهم نمادین برقصن

بهشت را دوست دارم
که بهشت زیر پاهای توست
که بهشت جای پای توست

⬜️⬜️⬜️
چند زمستان باید گریه کنم
چقدر در بی قراری جاری شوم
تو بگو
در کدامین غروب پرکشیدی
که هنوز طعم گس لب هایت
روزگارم را مسخ می کند
تو بگو.....

در زمستان زمهریر خانه ام
ببین چشم هایم را
و این هرم نفس گیر تیر
در مردادی ترین بزم شبانه ....
آخرین پرواز کی بود ....
وقتی به
نگاهت سلام دادم و
دار السلام را
شقایق ها
مست از حضور ملموس دستانت
از خود بی خود کرد.....

در تبلور تنهایی ام
خیالت
نامت ،صدایت،
آرامشی بی نظیر ست، مادر


#مهوش_سلیمانپور_سوزان

#مکتب_اصالت_کلمە

#مکتب_عریانیسم

____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism

" جنگ "


رنگ سقف

باران

ضرب گلوله ها
🌫
پرده ی عشق

پرستو
🌫
آینه های پر غبار

شکوفه های انتظار
🌫
بادهای سرگردان


#مهوش_سلیمانپور_سوزان


#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe

فراشعر " باران "


قطره قطره
گریه می کنم تمام رودها را
بخار بارش چشم های
من است
که از درد به آسمان نشسته ..
بارانی تلخ ام
و عابری که با چتر رد نمی شود
پرستوها مرا می شناسند
دریا همزاد من است
باد قاصدکی در شب هایم
راستی چه کسی می داند
حجم تنهایی ام را
وقتی ذوب می شوم در دل خاک
و ابر مهمان ناخوانده ای ست
در طرح عریانی پیراهنم
من دست می شوم
برای دست هایی
که هم افزا می شوند تناروح مرا
در فصل گریستن
سقف چکه می کند
تنهایی اش را
و ماه در انزوای دستانی لزج
تمام ابر را می نوشد
در من هر چه هست پاکی است
و بادریا
و تمام آب ها نسبت دارم
گوش کن قطره قطره ام را
و اشک های شبانه ام
تا ایمان بیاوری
به آغاز فصلی نمناک
سنگ هم با ناله هایم
هم صدا وقتی
قطره قطره آب می شوم
در دل تنهایی اش
به راستی در کدامین فصل
نامم را هجی می کنی
ای سکوت سرد
مرا ببین
در انتهای ابرها می گریم
گویی هر رفتنی را آه کشیده ام
و دستانم سقف آسمان را
بنفش می کند
در بارش چشم های زنی
که تند تند اشک هایش را
از ریمل های زنانه می بارد
و بوی خوش، ژئوسمین مست می کند جان هر رهگذری را
من از اشک های
مادران داغ دیده
پاک ترم و
در میلی مترهای بارشم هزاران راه نرفته را فریاد می زنند جهانیان
در من شوق باریدن است
بر هر چه مهربانی
یا هر چه پلیدی
من برابر تقسیم می شوم خودم را
و این بخارهای گرم
در تصاعدی زیبا
قطره قطره یارم می شوند
من در بارانی ترین روزها
باریده ام
بر سقف های دل های هراسان
تا با عریانیت خویش
در عصر عریانیسم
خودافزا و هم افزا باشم ..
که شکوفه ها به رسم وفاداری
به نام من ایمان آورده اند
در بارشی بی امان
گوش کن صدای قطره قطره را


#مهوش_سلیمانپور_سوزان


#مکتب_اصالت_کلمە

#مکتب_عریانیسم

____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism

فراشعر "تاق بستان"


تق.. تق ..
تاق ..تق
زمین مرا متولد شد
و وقت تعشق
از میان رشته کوهها
قرعه به نام من افتاد ..
تاق وه سان
سین سو سو
صدای سبز وه سان
سان می رود بر جاده ی ابریشم
تاق ها.. تق... تق
از صدای تاریخ می آیم
سنگ نیستم که بدانی
تاق نیستم که جفت کنی
چشم هایم
دست هایم
لب هایم
نفس هایم
عاشقی را تیر می کشد ..
حرمت جهانگیران را
زیسته ام
و بی صدا در فلوت نواخته ام
قرن سوم میلادی یعنی من
من و تاق هایم
شمال غربی کرمانشاهان
هنوز صدای خسرو نوشیروان
مبهوت حرمسرا
شیرین
شکر
مریم اصفهانی
و هزار زن خوش بالا
فروهر راست
آناهیتا چپ
نگاه کن مرا
از میان کوههای دیگر
که چگونه
در گهواره ی خویش
از غیرت قومی ایران نژاد
یعنی کرد ها
معرب تاریخی پر آشوبم
تاق وسان ..
روی دست هایم
خط پهلوی
و تاقی از سنگ
دروازه ی نگاهت را جفت کن
شیرین واژه هایم
تلخ می نوازد چشم های آشنا را
آه از دلدادگی
سنگ هایم در سقوط سرد صدا
وقتی نام شیرین را
زمزمه می کنی
خسته ترین عابر این جاده
درنگ کن
در عظمت این خواب
و دستانم در التماس
برای کدام درد گریه کنم
که کمی از سنگ هایم
آب شود ..
جهانگیران
که مرا در رویاهای خویش
عاشقانه سروده اند
هنوز هم
بعد از هزاره ها خواب
از گور بر می خیزند شبها
و در بعدی که من
از هستی قرار دارم
برای من قرار ندارند. ..
چند زمستان مانده است
تا جاده ی ابریشم
و صدای عجوزگان فرهاد کش
و خنیاگران و نوازندگان
بربط نکیسا می نوازند
در من بنشین ای غریبه
ببین هنوز از پس تاریخ
حتی یک سنگ
از سینه من به دامان دیگری
نلغزیده
ببا مرا آهسته راه برو ..
بار دیگر در چشم هایم سقوط کن
که این تاق خوابیده در تردید
این سنگین پیکر
از دل تنگ می سرایدم
به تبلور پر تب نگاه تو
آه ای غریبه ی این عصر
آه ای عشق ..



#مهوش_سلیمانپور_سوزان


#مکتب_اصالت_کلمە

#مکتب_عریانیسم

____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism

فراشعر " حسرت "


شب
زمستان
کتاب
،پرواز
🌫

قلب
رویا
گریه
راز
🌫
افسوس می خورم
برای دوست داشتن هایی که حرام تو شد
برای گریه های شبانه
برای اشک های تلخ
برای دلی که بیهوده نثار تو شد
برای عقیق لب هایم
و باروت سینه ام
و نگاهی که خالصانه به تو بخشیدم
و ماه ،که نیلوفرانه به مرداب نشست
سیب سهم من نشد
و بهشت، فقط رویایی شد، حسرت بار ...
افسوس می خورم
برای روح تباه شده ام
تو لایق گوهر وجودی من نبودی
و من با حماقتی زنانه
سال های بسیاری را تلف می کنم
برای خیالی تلخ
غرورِ لگد مال شده ی احساسم
فدای چه کردم ؟
:کج فهمی ای حماقت بار
یاس ها زخمی
صنوبران پر پر
ارمغان تاریکی

افسوس !
که به هیچ باختم تمام دلم را
و هزاران افسوس،
که دیگر دردی از رنج درونم دوا نمی شود
وقتی زمستان در جانت خانه می کند
و رشته ی مهر می برد
پروانه در پیله اش می میرد
دیگر سیب و بهشت و کوه
سایه ای می شوند
افسوس که
تا روز حشر
برای روح زخمی ام تسکینی نیست
گیتار درد بنواز زندگی
که آسمان هم گریه هایش پی در پی است
ماه را به برکه بسپار
افسوس
دریغ
هی .....
از متروی انقلاب
تا پلاک 14
راهی نیست
وقتی انقلابی ست در جانم
تمام کتاب فروشی ها
کم آورده اند
و من هزار بار می پرسم
سیر تحول غزل
راستی
غزل رباعی
ترانه ،فراشعر
هیچ شادم نمی کند وقتی
پریشان در گم بودگی ام
🌫

ستاره شهاب
آسمان

ماه باروت
باران
🌫
نفس بکش
خودت را
وقتی زندگی تو را
جدی نمی گیرد
این راه .خیابان
هزار جور امتحان
از ولی عصر تا انقلاب
تمام متروها پریشان
و تو هنوز در جاده ی سرگردانی
باید از خویش بپرسی
تا انتهای جاده
چند فرسخ باقی ست
و ریسمان زندگی
هنوز تب دارد
🌫
و ناگاه در پلاک چهارده گم می شوی
و یادت می رود خودت را بپرسی
🌫
صنوبری زخمی
طعنه می زند
که نامت دیوانگی
این باران بند نمی آید
باید تمام جاده را دوید
شاید به آخرین ایستگاه رسید


#مهوش_سلیمانپور_سوزان

#مکتب_اصالت_کلمە

#مکتب_عریانیسم

____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism

" شیطانی به نام داعش "


مرداب نیلوفر
زخم
🌫
گندم آدم
گناه
🌫
بغض باروتها
خاورمیانه سرخ
🌫
پژواک درد
پروانه های بی قرار
🌫
من
تو
روزهای سرد


#مهوش_سلیمانپور_سوزان


#مکتب_اصالت_کلمه

#مکتب_عریانیسم

#واژانه
_____
👇👇👇
@sher_khobe