🕹 #کانال_سلام_بر_زرنه
♥قدیمی ترین و جامع ترین کانال شهرستان #ایوانغرب
🚫 تاریخ تاسیس:۱۳۹۴/۱۰/۲۲
❌ ارتباط با ما / تبلیغات
⧩⧩⧩
@salam_bar_zarneh_z
➖
❌ #شرایط_تبلیغات در کانال :
⧩⧩⧩
@salam_bar_zarneh0
🔶 بر اساس این گزارش #محمدرضا_رستمپور شاعر و نویسنده مطرح ایلامی با پادکست (قصه های ایرانی) در بخش پادکست پژوهشی بزرگسالان(مردان) و #رویا_هواس_بیگی مربی مسئول کانون پرورش فکری #ایوان دربخش زنان ملی به عنوان برگزیده معرفی شدند. همچنین در بخش پادکست کودک ونوجوان از قصه ی #آندیا_حیدری " تقدیر شد.
برای #نشستن کنار تو، نوشیدن یک فنجان #چایی دم نوش تازه ی همیشه بهار با بوی هل و #دارچین، سخن گفتن از #غزل ، و بی واهمه از گفتن رازهای #نهان، بغض کردن راه #پایان نمی گیرد.بوسه ی ابرهای ست که بر #باران گونه های خجالت زده، #بالش شب های بی تو را خیس گریه می کند. حرف که می زنی انگار #سوسنی در صدایت راه می رود، لبانت #ترنم دلنواز چکاوکی ست که کنار #گهواره، لالایی #مادرانەات به سپیده دم چشمان #خواب آلودت #سلام می کند. با من که هستی، روبرویت گفت وگوی #مادرانه ای ست که گوش هایی بدهکار تنهایی توست. بر شب #شعر خیالم، #چلچلراغ چشمهایت #محشر دلدادگی ست با تو #ساعت زودتر طی می شود، #دوری از تو رنج آورترین ثانیه های اجبار است. #موج یادت ویرانگر خاطراتی ست که در سکوت #شبها ، هجوم دود آه بی تو بودن ابر #باران آور چشمان می شود. گاهگاهی که از تو غافل می شویم اما #خیالت همچنان در سر است. پس از #فصل بلند سکوت، صدای خسته ات، همچون #رویا به خواب منتهی می شود. #ذهن پر از همهمه است، پر از حرف های #ناگفته و اشک های بغض شده. به #باغ گونه هایت سیب آویخته ای تا لبت در گل گیلاس پرورده ی #گلخند شود. عطر #پیرهنت پر از شکوفه هایی ست که در بال و برگ چلچله و گندم جریان #عشق را به بهار #لبخندت می شکفد. اینک در پشت فصل های گمشده ، آن سوی تر از #سرزمین دلت آیا #بهاری هست؟
امروز #نغمەهای بارانی ات بر گلوی #چکاوک سرود باریدن گرفت.
دل همچون #یاس پیچیده بر دیوار #چشم به راه آمدنت بود.امان #پلک زدن را به #رویا می کشاند و قطره #قطره بر بام دل فرو می چکد.تا عصر دل انگیز به انتظار #شوق بارش، بر دقیقه ها را پس بکشد.#نفس خاک از بوی کاج های خیس زیر #باران به #قیام می ایستد . خزان روزمرگی ها پشت شیشه ی #باران زده به خستگی ها ممتد، #بهاری نیامده را روانه می کند.#چشم به چکیدن #قطرات #باران، قصیده ی #عشق را می سراید.تا #انعکاس سبزه زار چشمانت را به #ضیافت آینه ها برد.در شکوه #باران، نگاه دلشدگان تماشایی ست. به #امتداد شعری که از سر شوق برخیزد و به #صحیفەی سبز خواستن ها #شکوفه زند.زخم های #دل ، آهسته و آرام از #گیسوان غروب #بارانی آویز نگاه هاست تا بر #خیمەگاەقلم، گره ای از #ترنم آویزد.مثل شاخه های #بیدمجنون در #بنفشەزار شمیم دلنواز شهرم، بهانه ی ابر #چشمانآسمان، منتظر طرحی از #بهار زندگی به #مانشت بکارد. با لهجەی #باران، دلواپسی ها غمگین را می شوید.ای کاش این همه #فاصله به غربت دستان #قلم گره نمی خورد. وقتی #مروارید احساس #دلخستگان در #صدف نگاه #باران به زیبایی ، زیباترین بوسەی #مهر شکوفا می شود باران آغوش گشوده است بر بام قلب ها تا در عمق #کلمات گم شده ، آواره ترین #شعرم را به نسیمش بسپارم و #رجامتداد #غزلهایم نم خیس #دلدادگی را به ابری ترین #کویر، باریدن گیرد.آسمان احساس ، تشنەی ابری ست که در هوای #امروز خیس ترین گیسوی #برگ را به نهایت قصیده و #غزل آویخته است.#باران می بارد تا دست #کلکخیال را لا به لای #گیسوان ابری #آسمان به قدم های #بارانی ، دوستی گل با #شاپرک ها را #یاهو گوید.