منبر یا چوب؟
🔻نکته قابل تاملی در کتاب
#الفتوح وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در جلد سوم که به شرح حوادث ورود کاروان کربلا به شام است از لحظهای سخن گفته میشود که یزید
بن معاویه، مردم شام و اسرای کربلا در مسجد حاضر شدهاند خطیب مسجد به امر یزید خطبه در مدح خاندان معاویه و ذم مخالفانی که بر امیرالمومنین خروج کردهاند میخواند.
#علی_بن_حسین در میانه سخن خطیب بر او فریاد میزند و سخنان افشاگرانهای را بیان میکند که کموبیش شنیدهاید اما نکته کمتر مورد توجه قرار گرفته این حمله او به یزید است:
آیا اجازه میدهی من هم از فراز این
#چوبها !!! با مردم سخن بگویم؟!
من نمیدانم استفاده از « چوبها» به جای
#منبر آیا در کتابهای دیگر هم آمده است یا نه اما تعبیر بسیار ظریفی است. کربلا عرصه مطالبهگری و رودرو شدن با بیعدالتی است بنابراین اولین گام بازتعریف واژههای تحریف شده است.
یکی از این واژهها منبر است. منبر از « نبر» به معنی
#عالی و بلند است، جایی که قرار است از طریق آن به آگاهی و تعالی جامعه افزوده شود اما منبری که کسی چون
علی بن حسین برای ایراد سخن بر آن نیازمند اجازه است و محلی برای وارونه جلوه دادن حقیقت و
#تقدیس_قدرت خودکامهای چون یزید، نسبتی با بلندی ندارد که برای تذلیل شعور مردم است و حقیقتن همان است که
علی
بن حسین گفت:« چوبها» و حق طلبی و عدالتخواهی اینگونه با بازتعریف واژهها آغاز میشود.
به حقیقت که بهترین تعبیر برای تریبون یا منبری که از آن برای افزودن بر
#جهل_مردمان یا تثبیت بیعدالتی استفاده شود، همان «چوب» هاست.
بیراه نیست که ناصر خسرو با تیزبینی میسراید:
ور گاو گَشت امت اسلام ، لاجرم
گرگ وپلنگ وشیر،خداوند منبرند!
t.center/tarikhdartarazoo 🏛