🌀 پاسخی مختصر به چند
#پرسش کوتاه
نوشته شده که «چرا سرمایه داری موفق عمل کرده است؟»؛ اگر چه به طور مشخص معلوم نشده که منظور از موفق عمل کردن سرمایه داری کدام موفقیت هاست؟! اما باید گفت نقد سوسیالیست ها و به طور مشخص نقد مارکس به سرمایه داری، به مناسبات تولیدی حاکم بر این جامعه است. مناسباتی که با رشد نیروهای مولده، روز به روز تناقضات آن آشکارتر می گردد. به عبارتی در این سیستم از یک سو تکنولوژی بسرعت خارق العاده ای رشد می کند و از سوی دیگر مناسبات حاکم بر این جامعه غیر انسانی است و بر اساس منافع اقلیتی صاحب سرمایه شکل می گیرد و به حیات خود ادامه میدهد.
رشد تکنولوژی و اختراعات در جامعه سرمایه داری، اگر چه به آسایش در زندگی و روابط انسانی کمک کرده؛ اما بهره کشی و از خودبیگانگی انسانها نه تنها کم نشده، بلکه همچنین افزایش بی سابقه ای نیز یافته است. نتیجه این روند، وجود نابرابری و مصائب دیگری از قبیل جنگ و بیکاری و فقر مطلق یک میلیاردی کره زمین و امثال آن است. اینکه برای مثال در برخی از کشورها مانند سوئد، فنلاند و دانمارک و...، شاید فقیر مطلق یافت نشود و یا آزادی های سیاسی نسبی وجود دارد؛ اما از این واقعیت نمی کاهد که اساس همین کشورها نیز مبتنی بر استثمار اکثریت مردم این جوامع توسط اقلیت سرمایه دار است.
البته همان طوری که مارکس به روشنی گفته سرمایه داری پیشرفت های بسیاری را سبب شد و مناسبات کهن را زیر و رو کرد و راه پیشرفت جامعه بشری را هموار کرد؛ اما با پروسه تکوین سرمایه، شکلی دیگر از نظام طبقاتی ایجاد گردید که همه ما شاهد آن هستیم.
نوشته شده که «سرمایه داری نیز مانند سوسیالیسم، انسان محور است»! به نظرم تفاوت فاحشی بین انسان محوری این دو است. سرمایه انسان را به کالا تبدیل کرده و رشد و ارتقاء انسان چیزی جز افزایش ثروت اندوزی و رقابت برای به دست آوردن سود بیشتر نیست. انسان محوری برای سرمایه داران بر بستر منافع صاحب سرمایه حرکت می کند؛ اما آمال سوسیالیسم برداشتن نظام مبتنی بر سرمایه سالاری و سودپرستی و ایجاد دنیای بدون استثمار انسان از انسان است.
نوشته شده که «رفاه عمومی در کاپیتالیسم درخشان شده»!! اما مشاهدات ما گواه این است که آنچنان هم درخشان نیست و با نگاهی به شرایط زندگی اکثریت بشریت ساکن کره زمین، متوجه این واقعیت می شویم. البته فراموش نکنیم همین بهبود شرایط زندگی نتیجه دست و دل بازی سرمایه داران نبوده، بلکه ماحصل مبارزه مزدبگیران در این حدود دو قرن سلطه مناسبات کاپیتالیسم بر جهان بوده است.
در آخر از «نمونه های سوسیالیستی چین و کره شمالی» و امثال آن که «تغییر مثبتی نداشته»، گفته شده است. باید گفت که این نمونه ها هیچ قرابتی با سوسیالیسم به معنای پایان دادن به بردگی مزدگی نداشته و ندارند. سیستم اقتصادی اجرا شده در کشورهای موسوم به اردوگاه شرق، چیزی جز سرمایه داری، آن هم مدل دولتی و مدیریت شده از بالا، نبوده است. هر موفقیت کوتاه مدتی از رشد و توسعه سرمایه داری در این کشورها و همچنین شکست آن در دوره ای و یا وجود بحران و رکود در اقتصاد آنها، هیچ ارتباطی با سوسیالیسم مارکس ندارد و شرایط این کشورها را باید بر بستر تناقضات و بحران های ادواری نظام اقتصادی - اجتماعی سرمایه داری جستجو کرد.
(
✍ خسرو غلامی - ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ )
https://t.center/tajrobeneveshtan