"ژاک ژاکوب افنباخ" آهنگساز و نوازنده ویولنسل آلمانی فرانسوی است. ژاک که از بنیانگذاران اپرت و نیز به سلطان موسیقی لایت در صحنه معروف است، بیش از صد اثر از خود به جای گذاشته که در آن میان اپرای "افسانه های هوفمان" تنها اپرای جدی وی محسوب میشود که آخرین اثر وی نیست هست. ژاک طی سفرش به امریکا و خواندن نمایشنامه ای نوشته "ژول باربیه" و "میشل کار" به فکر نوشتن این اپرا افتاد. متاسفانه چهار ماه پیش از اجرای این اپرا درگذشت و نتوانست تغییرات نهایی را در اپرا و ترتیب و متن صحنه ها بدهد. بیش از یکصد سال همگان بر این اعتقاد بودند که این اپرا ناقص است، اما اخیرا صدها صفحه دست نویس پیدا شده که نشان میدهد او حتی بیشتراز حد لازم برای این اپرا موسیقی نوشته، ولی این به هم ریختگی در نگهداری اثر باعث شد در اولین اجرا بخشهایی از اپرا از جمله کل صحنه جولیتا حذف شود. افسانه هوفمان که در اصل شامل سه پرده کوتاه است اقتباسی از نمایشنامه ای بر اساس داستانهای "ارنست هوفمان" هنرمند رومانتیک که در نقاشی و موسیقی مهارت داشت ساخته شده. ماهیت خیالی و خوفناک افسانه ها باعث ایجاد حالتی پر التهاب شده که افن باخ اندکی چاشنی شهوت و کنایه نیز به آن افزوده است. موسیقی صحنه ای که دکتر میراکل در آن آنتونیای خواننده را به سوی قبری که از قبل برایش آماده کرده است دنبال میکند بسیار رعب آور است. افن باخ این اثر را در بستر مرگ به اتمام رساند و به همین جهت افسانه های هوفمان لبریز از حالتی وداع گونه و در عین حال معتبر و قابل استناد است. ویدئویی که خواهید دید اجرای آریای Scintille, diamant یکی از بهترین آریاهای اپراست و برای تمبر صدایی #باریتون_باس نوشته شده است که در آن داپرتوت جادوگر که در واقع الهه انتقام هوفمان است الماسی در اختیار دارد که امیدوار است با آن بتواند جولیتا را از آن خود سازد. نقش داپرتوت را "ساموئل رامی" یکی از بزرگترین خوانندگان بل کانتو حال و حاضر دنیا در سال 1995 در لا اسکالا اجرا کرده است.
شاهنامه فردوسی كه #بزرگ_ترین_كتاب_حماسی_ایرانیان است در موارد بسیاری با حماسه كهن چینیان بنام "فنگ شن ینی" شباهتهای باور نكردنی دارد. #داستان_های_پهلوانی فنگ شن ینی، از بلندآوازه ترین #افسانه_های#دینی و #سروده_های_شاعرانه#چین_كهن به شمار میرود. در تاریخ ادبیات کشورها به ندرت اتفاق میافتد كه دو حماسه بزرگ، متعلق به دو قوم مختلف، رویدادها و افسانههای مشترك یا همانندی را داشته باشند، اما در این دو حماسه این پدیده به روشنی مشاهده میشود و بررسی آن بسیار جذاب است و باید بگوییم كه همانندی افسانههای پهلوانی ایران و چین، #جنبه_ی_اساسی_و_كلی دارد. گاه تمام افسانه و پهلوانان آن در هر دو حماسه یكسانند و زمانی، جابجایی پارهای از رویدادها دیده میشود. بعنوان نمونه چند #داستان_اساطیری زیر مقایسه گردیده است!!
۲) تولدِ #زال و افسانه تولدِ چینی، #هائوگی : زال، #پدر_رستم با موهای سفید چشم به جهان گشود و با این اتفاق، #سام پدر وی را چندان دل آزرده كرد كه كودك نوزاد را بر سر راه گذاشت و این #سیمرغ بود كه او را برگرفت و مراقبتش كرد. افسانه چینی، هائوگی همان سرنوشت زال را دارد. او نخستین پسر یك خانواده است كه هنگام تولد #پیكری همچون #بره دارد. احتمالا موی سفید زال همان سفیدی تن بره در افسانه هائوگی است. پدر هائوگی از این رویداد سخت ناراحت میشود و كودك نوزاد را بر سر راه میگذارد، چندی بعد، هیزم شكنان به كودكی بر میخورند كه #پرندهای با بالهای خود او را حفاظت میكند.
شاهنامه فردوسی كه #بزرگ_ترین_كتاب_حماسی_ایرانیان است در موارد بسیاری با حماسه كهن چینیان بنام "فنگ شن ینی" شباهتهای باور نكردنی دارد. #داستان_های_پهلوانی فنگ شن ینی، از بلندآوازه ترین #افسانه_های#دینی و #سروده_های_شاعرانه#چین_كهن به شمار میرود. در تاریخ ادبیات کشورها به ندرت اتفاق میافتد كه دو حماسه بزرگ، متعلق به دو قوم مختلف، رویدادها و افسانههای مشترك یا همانندی را داشته باشند، اما در این دو حماسه این پدیده به روشنی مشاهده میشود و بررسی آن بسیار جذاب است و باید بگوییم كه همانندی افسانههای پهلوانی ایران و چین، #جنبه_ی_اساسی_و_كلی دارد. گاه تمام افسانه و پهلوانان آن در هر دو حماسه یكسانند و زمانی، جابجایی پارهای از رویدادها دیده میشود. بعنوان نمونه چند #داستان_اساطیری زیر مقایسه گردیده است!!
۲) تولدِ #زال و افسانه تولدِ چینی، #هائوگی : زال، #پدر_رستم با موهای سفید چشم به جهان گشود و با این اتفاق، #سام پدر وی را چندان دل آزرده كرد كه كودك نوزاد را بر سر راه گذاشت و این #سیمرغ بود كه او را برگرفت و مراقبتش كرد. افسانه چینی، هائوگی همان سرنوشت زال را دارد. او نخستین پسر یك خانواده است كه هنگام تولد #پیكری همچون #بره دارد. احتمالا موی سفید زال همان سفیدی تن بره در افسانه هائوگی است. پدر هائوگی از این رویداد سخت ناراحت میشود و كودك نوزاد را بر سر راه میگذارد، چندی بعد، هیزم شكنان به كودكی بر میخورند كه #پرندهای با بالهای خود او را حفاظت میكند.
"ژاک ژاکوب افنباخ" آهنگساز و نوازنده ویولنسل آلمانی فرانسوی است. ژاک که از بنیانگذاران اپرت و نیز به سلطان موسیقی لایت در صحنه معروف است، بیش از صد اثر از خود به جای گذاشته که در آن میان اپرای "افسانه های هوفمان" تنها اپرای جدی وی محسوب میشود که آخرین اثر وی نیست هست. ژاک طی سفرش به امریکا و خواندن نمایشنامه ای نوشته "ژول باربیه" و "میشل کار" به فکر نوشتن این اپرا افتاد. متاسفانه چهار ماه پیش از اجرای این اپرا درگذشت و نتوانست تغییرات نهایی را در اپرا و ترتیب و متن صحنه ها بدهد. بیش از یکصد سال همگان بر این اعتقاد بودند که این اپرا ناقص است، اما اخیرا صدها صفحه دست نویس پیدا شده که نشان میدهد او حتی بیشتراز حد لازم برای این اپرا موسیقی نوشته، ولی این به هم ریختگی در نگهداری اثر باعث شد در اولین اجرا بخشهایی از اپرا از جمله کل صحنه جولیتا حذف شود. افسانه هوفمان که در اصل شامل سه پرده کوتاه است اقتباسی از نمایشنامه ای بر اساس داستانهای "ارنست هوفمان" هنرمند رومانتیک که در نقاشی و موسیقی مهارت داشت ساخته شده. ماهیت خیالی و خوفناک افسانه ها باعث ایجاد حالتی پر التهاب شده که افن باخ اندکی چاشنی شهوت و کنایه نیز به آن افزوده است. موسیقی صحنه ای که دکتر میراکل در آن آنتونیای خواننده را به سوی قبری که از قبل برایش آماده کرده است دنبال میکند بسیار رعب آور است. افن باخ این اثر را در بستر مرگ به اتمام رساند و به همین جهت افسانه های هوفمان لبریز از حالتی وداع گونه و در عین حال معتبر و قابل استناد است. ویدئویی که خواهید دید اجرای آریای Scintille, diamant یکی از بهترین آریاهای اپراست و برای تمبر صدایی #باریتون_باس نوشته شده است که در آن داپرتوت جادوگر که در واقع الهه انتقام هوفمان است الماسی در اختیار دارد که امیدوار است با آن بتواند جولیتا را از آن خود سازد. نقش داپرتوت را "ساموئل رامی" یکی از بزرگترین خوانندگان بل کانتو حال و حاضر دنیا در سال 1995 در لا اسکالا اجرا کرده است.
شاهنامه فردوسی كه #بزرگ_ترین_كتاب_حماسی_ایرانیان است در موارد بسیاری با حماسه كهن چینیان بنام "فنگ شن ینی" شباهتهای باور نكردنی دارد. #داستان_های_پهلوانی فنگ شن ینی، از بلندآوازه ترین #افسانه_های#دینی و #سروده_های_شاعرانه#چین_كهن به شمار میرود. در تاریخ ادبیات کشورها به ندرت اتفاق میافتد كه دو حماسه بزرگ، متعلق به دو قوم مختلف، رویدادها و افسانههای مشترك یا همانندی را داشته باشند، اما در این دو حماسه این پدیده به روشنی مشاهده میشود و بررسی آن بسیار جذاب است و باید بگوییم كه همانندی افسانههای پهلوانی ایران و چین، #جنبه_ی_اساسی_و_كلی دارد. گاه تمام افسانه و پهلوانان آن در هر دو حماسه یكسانند و زمانی، جابجایی پارهای از رویدادها دیده میشود. بعنوان نمونه چند #داستان_اساطیری زیر مقایسه گردیده است!!
۲) تولدِ #زال و افسانه تولدِ چینی، #هائوگی : زال، #پدر_رستم با موهای سفید چشم به جهان گشود و با این اتفاق، #سام پدر وی را چندان دل آزرده كرد كه كودك نوزاد را بر سر راه گذاشت و این #سیمرغ بود كه او را برگرفت و مراقبتش كرد. افسانه چینی، هائوگی همان سرنوشت زال را دارد. او نخستین پسر یك خانواده است كه هنگام تولد #پیكری همچون #بره دارد. احتمالا موی سفید زال همان سفیدی تن بره در افسانه هائوگی است. پدر هائوگی از این رویداد سخت ناراحت میشود و كودك نوزاد را بر سر راه میگذارد، چندی بعد، هیزم شكنان به كودكی بر میخورند كه #پرندهای با بالهای خود او را حفاظت میكند.
به #منابع_عربی می رویم..... گزارشی که در منابع نخستین عربی درباره ی رستم آمده کوتاهتر است و حتی #ثعالبی که گزارش او نسبتا جامع است و در کلیات با مطالب فردوسی تطبیق می کند، ذکری از داستانهای مربوط به #سهراب ، #منیژه و #بیژن یا #هفت_خوان_رستم در میان نمی آورد.!اما ثعالبی ۳۶۷-۳۶۸ هجری در #داستان_سیمرغ جزییاتی دارد که شاهنامه فاقد آن است. داستانهای #تولد و #جوانی#رستم باید افزوده های بعدی باشد زیرا اشعار یا داستانهای اصلی درباره ی #جشن_ها و #ماجرا_ها ،اصلا به این جزییات نمی پردازد! قطعه ی #سغدی متعلق به سده ی ۸ هجری درباره ی رستم که در #تورفان پیدا شده، گواهی میدهد که افسانه های رستم از محبوبیت فراوانی در #ماورا_النهر برخوردار بوده است. این قطعه #نبردی را توصیف می کند که میان #رستم و #دیوان در می گیرد و در آن دیوان با نیرنگی که از رستم دلاور می خورند متحمل تلفات می شوند. در این قطعه نام #رخش ، #اسب نامدار رستم نیز آمده است. اشاره ای دیگر به محبوبیت افسانه های رستم در #آسیای_میانه را می توان در #نقاشی_پنجیکنت متعلق به سده ی ۷ هجری دید که پاره ای از آنها را تصاویری از #دلاوری_های رستم در #هفت_خوان او دانسته اند. و در آخر...آیا نام« #رشدمه » یا « #رشدکمه » در #الواح_عیلامی#تخت_جمشید ثابت می کند که این نام همان نام رستم پهلوان ایرانی می باشد؟؟؟!!
گردآوری و نگارش : علی آریایی بن مایه : #تاریخ_ایران#کمبریج ...ج ۳ بخش ۱ ص ۵۶۵-۵۶۷
شاهنامه فردوسی كه #بزرگ_ترین_كتاب_حماسی_ایرانیان است در موارد بسیاری با حماسه كهن چینیان بنام "فنگ شن ینی" شباهتهای باور نكردنی دارد. #داستان_های_پهلوانی فنگ شن ینی، از بلندآوازه ترین #افسانه_های#دینی و #سروده_های_شاعرانه#چین_كهن به شمار میرود. در تاریخ ادبیات کشورها به ندرت اتفاق میافتد كه دو حماسه بزرگ، متعلق به دو قوم مختلف، رویدادها و افسانههای مشترك یا همانندی را داشته باشند، اما در این دو حماسه این پدیده به روشنی مشاهده میشود و بررسی آن بسیار جذاب است و باید بگوییم كه همانندی افسانههای پهلوانی ایران و چین، #جنبه_ی_اساسی_و_كلی دارد. گاه تمام افسانه و پهلوانان آن در هر دو حماسه یكسانند و زمانی، جابجایی پارهای از رویدادها دیده میشود. بعنوان نمونه چند #داستان_اساطیری زیر مقایسه گردیده است!!
۲) تولدِ #زال و افسانه تولدِ چینی، #هائوگی : زال، #پدر_رستم با موهای سفید چشم به جهان گشود و با این اتفاق، #سام پدر وی را چندان دل آزرده كرد كه كودك نوزاد را بر سر راه گذاشت و این #سیمرغ بود كه او را برگرفت و مراقبتش كرد. افسانه چینی، هائوگی همان سرنوشت زال را دارد. او نخستین پسر یك خانواده است كه هنگام تولد #پیكری همچون #بره دارد. احتمالا موی سفید زال همان سفیدی تن بره در افسانه هائوگی است. پدر هائوگی از این رویداد سخت ناراحت میشود و كودك نوزاد را بر سر راه میگذارد، چندی بعد، هیزم شكنان به كودكی بر میخورند كه #پرندهای با بالهای خود او را حفاظت میكند.