دنیا پر از سین است و شما می توانید از بی شمار سین های عالم، هر کدام را که خواستید بردارید. من اما از میان همه سین ها، #سیمرغ را انتخاب می کنم. هرچند گنجشکی کوچکم و هرچند روی شاخه نازک زندگی نشسته ام اما دلم بی تاب پر زدن در هوای قاف است. بی تاب آن کوه بلندی که روی لبه جهان است. و به فکر آن درختم آن درخت که سیمرغ بر آن آشیانه دارد و شاخه هایش تا دورترین نقطه آسمان رفته است. اگر سیمرغی هست پس گنجشک ماندن و بلبل ماندن و طاووس ماندن، گناه است. باید رفت و بسیار رفت. باید پر زد و بسیار پر زد تا آهسته آهسته سیمرغ شد. اگر سیمرغ را می خواهی باید سفر کنی و این سفری سخت است، بسیار سخت اما باید خوشحال باشی و سرخوش بروی و سادگی، توشه ات باشد و باید یاد بگیری که کمتر سخن بگویی و بیشتر عمل کنی؛ پس سکوت، زبان این سفر است و هرچه می روی طعم سبکی را بیشتر می چشی. سالی نو آمده است و من سفره ای به بزرگی جهان پهن می کنم.
و هفت سینی می چینم از سفر و سختی و سادگی و سکوت و سبکی و سرخوشی اما همه سین ها تنها در کنار سیمرغ زیباست که سین هفتم هفت سین جهان است.
شاهنامه فردوسی كه #بزرگ_ترین_كتاب_حماسی_ایرانیان است در موارد بسیاری با حماسه كهن چینیان بنام "فنگ شن ینی" شباهتهای باور نكردنی دارد. #داستان_های_پهلوانی فنگ شن ینی، از بلندآوازه ترین #افسانه_های#دینی و #سروده_های_شاعرانه#چین_كهن به شمار میرود. در تاریخ ادبیات کشورها به ندرت اتفاق میافتد كه دو حماسه بزرگ، متعلق به دو قوم مختلف، رویدادها و افسانههای مشترك یا همانندی را داشته باشند، اما در این دو حماسه این پدیده به روشنی مشاهده میشود و بررسی آن بسیار جذاب است و باید بگوییم كه همانندی افسانههای پهلوانی ایران و چین، #جنبه_ی_اساسی_و_كلی دارد. گاه تمام افسانه و پهلوانان آن در هر دو حماسه یكسانند و زمانی، جابجایی پارهای از رویدادها دیده میشود. بعنوان نمونه چند #داستان_اساطیری زیر مقایسه گردیده است!!
۲) تولدِ #زال و افسانه تولدِ چینی، #هائوگی : زال، #پدر_رستم با موهای سفید چشم به جهان گشود و با این اتفاق، #سام پدر وی را چندان دل آزرده كرد كه كودك نوزاد را بر سر راه گذاشت و این #سیمرغ بود كه او را برگرفت و مراقبتش كرد. افسانه چینی، هائوگی همان سرنوشت زال را دارد. او نخستین پسر یك خانواده است كه هنگام تولد #پیكری همچون #بره دارد. احتمالا موی سفید زال همان سفیدی تن بره در افسانه هائوگی است. پدر هائوگی از این رویداد سخت ناراحت میشود و كودك نوزاد را بر سر راه میگذارد، چندی بعد، هیزم شكنان به كودكی بر میخورند كه #پرندهای با بالهای خود او را حفاظت میكند.
شاهنامه فردوسی كه #بزرگ_ترین_كتاب_حماسی_ایرانیان است در موارد بسیاری با حماسه كهن چینیان بنام "فنگ شن ینی" شباهتهای باور نكردنی دارد. #داستان_های_پهلوانی فنگ شن ینی، از بلندآوازه ترین #افسانه_های#دینی و #سروده_های_شاعرانه#چین_كهن به شمار میرود. در تاریخ ادبیات کشورها به ندرت اتفاق میافتد كه دو حماسه بزرگ، متعلق به دو قوم مختلف، رویدادها و افسانههای مشترك یا همانندی را داشته باشند، اما در این دو حماسه این پدیده به روشنی مشاهده میشود و بررسی آن بسیار جذاب است و باید بگوییم كه همانندی افسانههای پهلوانی ایران و چین، #جنبه_ی_اساسی_و_كلی دارد. گاه تمام افسانه و پهلوانان آن در هر دو حماسه یكسانند و زمانی، جابجایی پارهای از رویدادها دیده میشود. بعنوان نمونه چند #داستان_اساطیری زیر مقایسه گردیده است!!
۲) تولدِ #زال و افسانه تولدِ چینی، #هائوگی : زال، #پدر_رستم با موهای سفید چشم به جهان گشود و با این اتفاق، #سام پدر وی را چندان دل آزرده كرد كه كودك نوزاد را بر سر راه گذاشت و این #سیمرغ بود كه او را برگرفت و مراقبتش كرد. افسانه چینی، هائوگی همان سرنوشت زال را دارد. او نخستین پسر یك خانواده است كه هنگام تولد #پیكری همچون #بره دارد. احتمالا موی سفید زال همان سفیدی تن بره در افسانه هائوگی است. پدر هائوگی از این رویداد سخت ناراحت میشود و كودك نوزاد را بر سر راه میگذارد، چندی بعد، هیزم شكنان به كودكی بر میخورند كه #پرندهای با بالهای خود او را حفاظت میكند.
#هدهد ، استاد و راه بلد. #کبک ، دنبال گنجهای زیر خاکی است ! #عقاب، عاشق مقام دنیایی و بلند پروازی ! #طوطی ، دنبال شیرینی دنیا عاشق خورد و خوراک ! #بلبل ، عاشق گل کم عمر (فانی) و پر خار ! #طاووس ، عاشق زیبایی خویش و بهشت بدون سیمرغ ! #جغد ، ملاک و زمین دار و بقول امروزی ها بنگاهی! #کوه_قاف ، عالم حقیقت! #همای سفید سر (عمامه) ، کوه نشین و درویش و عزلت گزین ( زاهد مغرور ). #باز ، عاشق مقام و عالی مقامان و بزرگان دنیا . #صعوه یا گنجشک ، کسی که خود را ناتوان از طی طریق میداند. افراد ناامید. #بوتیمار ، پرنده ای که حسرت گذشته را میخورد و عاشق دریای آینده است. #بط یا مرغابی ، انسانهای راحت طلب که از طی طریق می ترسند . و از سختی گریزانند.
در وجود شما همه ی پرندگان زندگی میکنند. گاهی بطی ، گاهی باز ، گاهی صعوه ، گاهی ...
شاهنامه فردوسی كه #بزرگ_ترین_كتاب_حماسی_ایرانیان است در موارد بسیاری با حماسه كهن چینیان بنام "فنگ شن ینی" شباهتهای باور نكردنی دارد. #داستان_های_پهلوانی فنگ شن ینی، از بلندآوازه ترین #افسانه_های#دینی و #سروده_های_شاعرانه#چین_كهن به شمار میرود. در تاریخ ادبیات کشورها به ندرت اتفاق میافتد كه دو حماسه بزرگ، متعلق به دو قوم مختلف، رویدادها و افسانههای مشترك یا همانندی را داشته باشند، اما در این دو حماسه این پدیده به روشنی مشاهده میشود و بررسی آن بسیار جذاب است و باید بگوییم كه همانندی افسانههای پهلوانی ایران و چین، #جنبه_ی_اساسی_و_كلی دارد. گاه تمام افسانه و پهلوانان آن در هر دو حماسه یكسانند و زمانی، جابجایی پارهای از رویدادها دیده میشود. بعنوان نمونه چند #داستان_اساطیری زیر مقایسه گردیده است!!
۲) تولدِ #زال و افسانه تولدِ چینی، #هائوگی : زال، #پدر_رستم با موهای سفید چشم به جهان گشود و با این اتفاق، #سام پدر وی را چندان دل آزرده كرد كه كودك نوزاد را بر سر راه گذاشت و این #سیمرغ بود كه او را برگرفت و مراقبتش كرد. افسانه چینی، هائوگی همان سرنوشت زال را دارد. او نخستین پسر یك خانواده است كه هنگام تولد #پیكری همچون #بره دارد. احتمالا موی سفید زال همان سفیدی تن بره در افسانه هائوگی است. پدر هائوگی از این رویداد سخت ناراحت میشود و كودك نوزاد را بر سر راه میگذارد، چندی بعد، هیزم شكنان به كودكی بر میخورند كه #پرندهای با بالهای خود او را حفاظت میكند.
شاهنامه فردوسی كه #بزرگ_ترین_كتاب_حماسی_ایرانیان است در موارد بسیاری با حماسه كهن چینیان بنام "فنگ شن ینی" شباهتهای باور نكردنی دارد. #داستان_های_پهلوانی فنگ شن ینی، از بلندآوازه ترین #افسانه_های#دینی و #سروده_های_شاعرانه#چین_كهن به شمار میرود. در تاریخ ادبیات کشورها به ندرت اتفاق میافتد كه دو حماسه بزرگ، متعلق به دو قوم مختلف، رویدادها و افسانههای مشترك یا همانندی را داشته باشند، اما در این دو حماسه این پدیده به روشنی مشاهده میشود و بررسی آن بسیار جذاب است و باید بگوییم كه همانندی افسانههای پهلوانی ایران و چین، #جنبه_ی_اساسی_و_كلی دارد. گاه تمام افسانه و پهلوانان آن در هر دو حماسه یكسانند و زمانی، جابجایی پارهای از رویدادها دیده میشود. بعنوان نمونه چند #داستان_اساطیری زیر مقایسه گردیده است!!
۲) تولدِ #زال و افسانه تولدِ چینی، #هائوگی : زال، #پدر_رستم با موهای سفید چشم به جهان گشود و با این اتفاق، #سام پدر وی را چندان دل آزرده كرد كه كودك نوزاد را بر سر راه گذاشت و این #سیمرغ بود كه او را برگرفت و مراقبتش كرد. افسانه چینی، هائوگی همان سرنوشت زال را دارد. او نخستین پسر یك خانواده است كه هنگام تولد #پیكری همچون #بره دارد. احتمالا موی سفید زال همان سفیدی تن بره در افسانه هائوگی است. پدر هائوگی از این رویداد سخت ناراحت میشود و كودك نوزاد را بر سر راه میگذارد، چندی بعد، هیزم شكنان به كودكی بر میخورند كه #پرندهای با بالهای خود او را حفاظت میكند.
بشقابی از دوره ساسانی که طرح عجیب آن بسیار ذهن من را به خود مشغول کرده است.
همانطور که میبیند در این طرح زیبا #عقابی عظیم الجثه که #زنی را در چنگال خود گرفته و آن زن در حال #غذا_دادن به او می باشد و دو نفر در حال #حمله هستند.
برای فهمیدن معنای این طرح تلاش و جستجوی زیادی کردم اما نتیجه ای پیدا نشد. در نهایت به اجبار به کمک نماد تفسیری شخصی میکنم اما از همه دوستان و صاحبنظران میخواهم تا در صورتی که درباره این طرح اطلاعی دارند بنده را هم بی نصیب نگذارند.
در نگاه اول به نظر می اید که این طرح باید بیان کننده #اسطوره و #افسانه_ای خاص در دوران #ایران#قبل از #اسلام باشد اما نتوانستم چنین اسطوره ای را پیدا کنم که با مضمون طرح درست در بیاید. تنها آنچه کمی شبیه به این اسطوره بود اما من را قانع نکرد همان #افسانه_پرواز_عقاب از #فراز_البرز که روز به زمین نشستن او را #نوروز نامگذاری کردند میباشد.
اما نتیجه ای که خودم گرفتم
عقاب نماد #امپراتوری_هخامنشی است… و همچنین نماد #درفش_کاویانی و #کاوه_آهنگر می باشد و در دوره ساسانی به آن توجه ویژه می شده است. مثلا پرنده #سیمرغ که یکی از مهمترین نمادهای آن دوره بود و ترکیبی از حیوانات مختلف است معمولا با بال و سر عقاب کشیده میشده است. بنا به اعتقاد #دکتر_فرخ یکی از پرچم های دوره ساسانی طرح عقاب است.
زنی که در چنگال عقاب است شباهت بسیاری با #ایزد_بانو#آناهیتا دارد. آناهیتا در دوره ساسانیان ایزد بانوی نگهبان آبها و باران ها و نماد پاکی و باروری و نماد عشق و دوستی بوده است…. همچنین حضور پر رنگ این زن در این نقش نشان دهنده اهمیت زنان در دوره ساسانیان و نیز بقایای دوره #مادر_سالاری میباشد.
پس از آن به غذایی که به عقاب داده میشود میرسیم.. این غذا شبیه به #انگور است.. انگور در دوره ساسانی نماد #حیات و #صبر و #تندرستی است.
موضوع بعدی #گلهایی است که دو طرف عقاب را گرفته است.. این گلها #زنبق میباشد… زنبق در دوران ایران باستان یکی از نمادهای قوی و #سلطنتی محسوب میشد. زنبق نماد #بی_مرگی و #جاودانگی است.
اشکال باقیمانده شامل دو #دیو مهاجم و شکلهایی است که دور بشقاب را احاطه کرده است. اشکال دور بشقاب بسیار زیاد است و بعضی از انها تکرار شده..اشکالی مانند کبوتر…سگ..گل نیلوفر آبی و گل زنبق و …دیو ها میتواند نماد #تجاوز_بیگانگان باشد و اشکال دور بشقاب هر یک نمادی دارد که توضیح آن از حوصله این پست خارج است.
نتیجه گیری(البته همانطور که در ابتدا گفتم ممکن است این نتیجه صحیح نباشد)
عقاب به عنوان نمادی از ایران سرزمین پهناور دوره ساسانی در حالی که از ایزد بانو آناهیتا مراقبت میکند از سوی دیوهایی که میتواند نماد خشکسالی یا تجاوز بیگانگان به مرزهایش باشد محافظت میکند..در این میان الهه زیبا روی برای تسلی خاطر حامی خود به او میوه صبر و تندرستی را میدهد و زنبق های اطراف این ترکیب شکیل نشان دهنده ی پایندگی و جاودانی ایران است و احاطه اشکالی که هر کدام از آنها نشان دهنده یکی از نماد های باستانی است بیانگر دیرینه بودن واصیل بودن این کشور رویایی است.آری این بشقاب زیبا نماد جاودانگی ایران است.