🕹 #کانال_سلام_بر_زرنه
♥قدیمی ترین و جامع ترین کانال شهرستان #ایوانغرب
🚫 تاریخ تاسیس:۱۳۹۴/۱۰/۲۲
❌ ارتباط با ما / تبلیغات
⧩⧩⧩
@salam_bar_zarneh_z
➖
❌ #شرایط_تبلیغات در کانال :
⧩⧩⧩
@salam_bar_zarneh0
ظرافت #قلم به تمنای از تو #سرودن ، لال و گُنگ می ماند.#موجگیسوان بید بر انگشتان شب تابیده است تا #شعر و شور و شیدایی به #شمیم بادها، به #توصیف ات پهلو زند.هرچند قطبی ناهمگون است #کلکی که تو را آنچنان شایستگی توست به وصف نشیند. #نگاه روزگاران ، #خیره به انعکاس غزل هایت، #موجی از دلخوشی هایی ست که بر جان #شاخەنبات ، آویخته ی جان جانان است. سکوت #شب پیرهن تنپوش #غزل به گیسوان ماه بر آبشار #باران زده ی شانه هایت شانه می کند.#سکوت تلخ تنهایی را می شکنی، روح صیقل خورده ی #غزلهایت، #همنشین شب های تنهایی به تفال #دیوانحافظ، دلخستگان را شوقی مدور به سراچه ی #دل می نشاند.شب و #سکوت زیبایش، گوشه ای از برق غزل هایت به #رنگینکمان دل می آراید.شکوه #رقصقلم، ترسیم نقش شعر به آسمان #خیال بر کلک خوشنویسان #جهان ، نام تو را به دفتر شعر مزین است.#عطریاس غزل هایت، وزیدن نسیمی ست تا #باران و ترانه بر ذهن عریان بغلتاند.#چراغ یادت، روشنی بخش #قلبهایی ست که #لعلدرخشان نام بزرگ آوازه ات درخشیدن گیرد.فروزندگی کلبه ی #دل، به شب های تار، بر #صبحفلق ایستاده پا برجاست . #شبشعر سرشار از #چشمبصیرت می شود. قامت رعنای #دلشدگان به جادوی لسان الغیب #حافظ #حلقەنشین ، به حلقه ی وصف کمالند.تا بزمگاهی از #چکامەی سخن به زبان خامه بگشایند. نگاه نهفته به شبنم دیدگان، بر تفال #حافظ فال و حال را به #نرگسشیراز شکفتن است.آغاز هر ماجرا، سنجاق شده به #دیوان پر #گهر توست تا #دل رمیده آرام گیرد.پایان نیز تویی به غایت #دل گسستن ها.
#توکیستی ! که الفبای کال و #نامفهومواژه ها، با هجای #طنین حنجره ات در پریشانی هوای نفس ها دمیده می شود. و تمام #افقها با لحن صمیمانه بر مسیر نبض #مهربانیات، خلوت ترین افکار به انحنای تفکر و #تفسیراندیشەات پر از طراوت تکرار هاست. #رشتەیمودت و انسانیت به ادای کلمات در #کلامفصیح تو، موجی از #علمودانش بر ذهن #دانشآموختگان می نشانی تا خوشه ی #علم را به بار نشستن #بشارت باشد. میان پریشانی تلفظ تاریکی ها به سمت نور می گشایی. #نغمەیپاییزی به بهار، همچون چلچله در #پژواک گلوگاهت #طنین#اندیشه است.تا انعکاس چشم #آینه بر بُرنایی #تفکر به شکوفایی #مهد بیاسایی. سر بر شانه ی #باران می گذاری و جویبار #اندیشه از گلوگاه تو فصل رویش می شود. #گلها در پناه تو مامن شکفتن را به #غنچه می گشایند. تمام باغ ها در #فصل لب های تو می خندند. و تمام ابرها در #صبحصادق بر #ژالەی نگاه #مهربانت می چکد. تمثال بی ریا در #تصویر نگاهت ، انعکاس آینده را به لحن هستی آینه ها #ترسیم رنج های توست. باد و #باران و آب و #آینه، در تراوش #گفتار تو می بارند. #گلها در دستان زحمت کش تو می بالند. نفس هایت حکایت #اعجاز را غرق آرامش می کند. #بزرگی ات قابل توصیف نیست .. #قلم بر دستان #کودکانه گذاشتی تا به شکرانه ی حضورت، #بهاردانش جلوه ای از #اندیشەهای ناب تجربت #سبز را به قلم بیارایی ، واژه های رنگ افتاده با اندیشه ی نابت #تفکر مطلق می شوند.