.
#درباره_نویسنده#نامه_هاگزینش و توضیح:
#شقایق_بشیرزادهاز ادگار آلن پو (۱۸۰۹-۱۸۴۹)
نامههایی بر جا مانده است که به شناساندن او به خوانندگانش کمک بسیاری میکند. در
نامه
ها حالات روحی، زندگی اجتماعی و زندگی ادبی او را میتوان دنبال کرد و حتی به اتفاقات ادبی دوران وی پی برد. در دورانی که او کتاب «داستانهای عجیب و غریب» را به ناشران محلی لئا و بلانچارد سپرده بود، به دنبال تایید نظر نویسندگان و منتقدان مطرحی بود تا بلکه این کتاب او را از شرایط اقتصادی دشواری که داشت برهاند. یکی از آن کسانی که او برایش احترام قائل بود و او را نویسندهای طراز اول میدانست واشنگتن ایروینگ* بود. او
نامهای به وی مینویسد و بعد از مدتی ایروینگ نیز پاسخ او را همانگونه که پو میخواهد میدهد. اگرچه این
نامه نیز کمک چندانی به وی نکرد اما پو دست از تلاش بر نداشت و به چاپ اشعار و داستانهایش ادامه داد تا به آنچه که میخواست برسد. عنوان بزرگترین شاعر و نویسندهی داستان کوتاه آمریکا!
فیلادلفیا. ۱۲ اکتبر ۱۸۳۹
آقای عزیز!
نامهی محبتآمیز شما را دریافت کردم و کاملا با آنچه میگویید موافقم. مجبورم از شما فرصتی برای صحبت دربارهی داستانی مجزا بگیرم. باید غمگین باشم، هرچند اگر شما اجازه دهید، میتوانم از شما تقاضایی کنم. درخواستم از شما قول کمک است، اینکه من را به خاطر بیاورید و در اولین فرصت بدون اجبار عقیدهتان را بیان کنید.
برایتان نسخهی اکتبر مجلهی جنتلمن، شامل داستانم «ویلیام ویلسون» را فرستادم. این داستانی است که در
نامهی قبلیام راجع به آن صحبت کردم و بر اساس مقالهی کوتاهی از شما در گیفت در سال ۱۹۳۶ است. مقالهی شما «درامی نوشته نشده از لرد بایرون» نام داشت. امیدوارم که حق مؤلف «ویلیام ویلسون» را داشته باشم و شما به خواندن آن ترغیب شوید. همچنین امیدوارم آن را خوانده و چیزی برای تأیید بیابید. این سبب درخواست دیگرم میشود که به سختی میدانم چگونه آن را بخواهم، چون میترسم فکر کنید مزاحم هستم. هر چند مطمئنم شما اجازه میدهید مشکلاتی را که باید بر آن
ها غلبه و اضطرابی که احساس میکنم شرح دهم.
لئا و بلانچارد در اوایل ماه بعد مجموعه داستانهایم را در دو جلد منتشر خواهند کرد. همانطور که داستانهایم به نوبت چاپ میشوند، ستایشهای زیادی از آقایان که عقاید فوقالعادهای دارند دریافت کردهام و همچنین این تحسین
ها در روزنامههای روز شامل ادبیات جنوبی، پیامرسان و دیگر مجله
ها چاپ میشوند. لئا و بلانچارد فکر میکنند که هیچ مشکلی در چاپ دوبارهی آن
ها وجود نخواهد داشت و شکل معمولی از تبلیغ در مورد کتابهای مختلفی که آن
ها قبل از کتابهای من منتشر کردند، است. شخصا با همگی صاحبنظران صحبت نکردم اما عقاید شخصی بعضی از مردان ادبیاتمان که راهشان را به کتاب
ها پیدا کردند این است. در میانشان میتوان به آقای پالدینگ، کندی و ویلیس اشاره کنم. اگر اجازه داشته باشم چند جملهای را از خود آنهایی که ستایش زیادی از بعضی داستانهایم کردند دربارهی «ویلیام ویلسون» (که فکر میکنم بهترین کارم است) اضافه کنم شانسی برایم خواهد بود. بدون آگاهی نمیگویم، متقاعد شدهام که عقاید خوب شما توجه عمومی به من را تضمین میکند تا از این پس ثروت را به وسیلهی تضمین شهرت با هم برایم به همراه میآورد.
هرچند احساس میکنم که نسبت به شما غریبهای غیرعادیام و هیچ تقاضایی از مقام والای شما ندارم. وقتی این درخواست را از شما نمیکردم هنوز حس نمیکردم که همهی آنچه را که میتوانستم برای تضمین راه موفقیت انجام دادهام. امید زیادی دارم که شما آن را تضمین کنید، برای اینکه آنچه شما بازتاب میدهید با احترام به شما، عملی است که در لحظهی کوتاه انجام میدهید اما برای من خود زندگی خواهد بود.
بنابراین حالا درخواستم این است که شما «ویلیام ویلسون» را تأیید کنید. نظرتان را با جملات خود در
نامهای برایم بیان کنید و اجازه دهید لئا و بلانچارد همانطور که اشاره کردم آن را منتشر کنند.
مهربانیتان را به من ابراز کنید.
با همهی احترام
ادگار.آ.پو
*واشنگتن ایروینگ (۱۷۸۳-۱۸۵۹) نویسنده، سفرنامهنویس، شاعر و خالق داستانهای کوتاه است که او را جزو اولین نویسندگان داستان کوتاه در آمریکا میشناسند. او خالق آثاری چون اسلیپی هالو، ریپ وان وینکل، کریستف کلمب و محمد و پیروانش است.
#ادگار_آلن_پو #یک_فنجان_قهوه_با_ادگار_آلن_پو#انتشارات_نگاه@peyrang_dastan