.
#یادکرد#سیمین_دانشورگزینش و تلخیص: گروه ادبی پیرنگ
هشتم اردیبهشت ماه سالروز تولد «
سیمین دانشور»، نویسنده و مترجم بزرگ ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران است. او در سال ۱۳۰۰ در شیراز متولد و در اسفند ماه ۱۳۹۰ در تهران چشم از جهان فروبست. نام
سیمین دانشور در نزد مخاطب ایرانی بیش از باقی آثارش با سووشون پیوند خورده است. سووشون که از پرخوانندهترین و پرتیراژترین رمانهای ایرانی است، در سال ۱۳۴۸ در انتشارات خوارزمی منتشر شد ـ چند ماه قبل از فوت جلال آلاحمد، همسر او. هوشنگ گلشیری در مصاحبهای مفصل در دههی هفتاد خورشیدی به نقد و بررسی همهجانبهی کارهای او با تمرکز بر رمان سووشون پرداخته است؛ که در کتابی تحت عنوان «جدال نقش با نقاش» در سال ۱۳۷۶ توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسید. بریدهای از گفتوگوی این دو نویسنده دربارهی «نثر» در زیر آورده شده است:
هوشنگ گلشیری: نگاه شما به نثر نگاه چخوفه که میگه نثر وقتی خوانده شد باید فراموش بشه. نظرتون اینه؟
سیمین دانشور: نظرم این است که نثر باید صمیمی، صادقانه، پاک و درست و متعادل باشد، روی تعادل تکیه میکنم، اما نثر برایم هدف نیست...
گ: خب در گذشته کجا میبینید این نثر را؟ ... یعنی از دورهی قاجاریه شروع میشه؟
د: نه. اما شاید از دورهی مشروطیت و با روزنامهنگاری و با دهخدا شروع بشه. البته من از لغات عامیانه استفاده کردم که هدایت و چوبک و تا حدی آلاحمد و جمالزاده استفاده کردهاند... به کار بردن کلمات عامیانه اختراع بنده نیست.
گ: برگردیم به سابقهی این نثر و سابقه مطالعاتتون.
د: اول تاریخ بیهقی جلبم کرد.
گ: شما سعدی نخواندهاید؟
د: فراوان، همشهری سعدیم.
گ: نه، منظورم تأثيره.
د: تأثیری از سعدی نگرفتم...
[...]
گ: یعنی شما هیچوقت انواعی مثل خاقانی و یا نظامی مورد علاقهتون نبوده؟
د: آنقدر که حافظ و مولوی را دوست داشتم و دارم، به نظامی و خاقانی علاقهمند نیستم. نظامی خیلی رمانتیکه. خاقانی هم به گمان من غالبا فضلفروشانه میشه و احیانا متصنع. با اینحال چنین غولهایی را که نمیشه انکار کرد. نظامی به نظر من به عمرش عاشق نشده بوده، اما اینهمه منظومهی عاشقانه گفته، اما گاهی که خود را رها میکند، شاهکار به وجود میآره، برای مثال وقتی پدر مجنون، مجنون را به خانهی کعبه میبره و او بهجای دعا در حق خودش، در حق لیلی دعا میکند. از این شاهکارها در خمسهی نظامی زیاده و خاقانی در قصیده دربارهی مرگ پسرش و یا زاری کردن بر ویرانههای ایوان مداین. اما من بههرجهت آدم رمانتیکی نیستم.
[...]
گ: در این دوره شما هیچوقت روی حافظ کار نمیکردید؟
د: من همیشه... حافظ اونجاست، هرشب میخوانم.
گ: زبان حافظ پیچیدهتر از زبان سعدیست (ساخت زبانیش را میگم).
د: صددرصد، کاملترین شعر فارسی شعر حافظه. کاملترین زبان زبان حافظه.
گ: یعنی با این زبان نمیشه رمان نوشت.
د: نه، نمیشه. این زبان زبان شعر است. میدونی حافظ هر مصرعش، هر بیتش دنیایی است چکیدهی ذهن رندی که به ذهنیات نسل معاصرش و نسلهای پیش و پس از خودش حتی وقوف داره. در مصاحبه با حریری گفتم. جذبهی حافظ برای من این است که علو طبع خیامی داره، اپیکوریه در حقیقت و در عین حال تمام ادبیات فارسی پیش از خودش تو مشتشه. تمام تشبیهات، تعبیرات، اسطورهها ... حافظِ قرآن هم که بوده، چه میدونم، هرچی که فکر کنی تو مشت و چنگول این باباست.
گ: پس ما سابقهی شما را در نثرهایی مثل بیهقی و نظایرش باید پیدا کنیم؟
د: بیهقی. من بیهقی را خیلی خواندهام و ناصرخسرو را هم خواندهام. کتابهای مرجع درسی بودند.
گ: ناصرخسرو سفرنامهاش نثر بریده بریده است.
د: بریده بریده را هم جلال استفاده کرد. چون جلال استفاده کرد من دیگر رها کردم.
گ: عذر میخوام. نثر ناصرخسرو در کتابهای فلسفیاش نثریست که طرف شروع کرده به فلسفه، آغاز اندیشیدن به فلسفه است، و اینکه لغت بسازه، اصطلاح بسازه و بسیار پر از چم و خمه و این یعنی نمیتونه... (جز سفرنامهاش) نمیتونه بنیاد یک نثر بشه.
د: بنیاد من نمیخواهم بشه. من نمیخواهم تقلید کنم از کسی. میخواهم خودم باشم. میخوام خودم به یک نقطهای برسم. برای به نقطهای رسیدن، سر همهجا میکنم تا خودم یک راهی پیدا کنم. راهی غیر از راه دیگران.
گ: یعنی برمیگردید آخرش به دل خودتون؟
د: به خودم برمیگردم. من اصلا کاری به بیهقی هم ندارم. این سبک بیهقی نیستش که...
@peyrang_dastanwww.peyrang.org