پیرنگ | Peyrang

#خبر
Канал
Логотип телеграм канала پیرنگ | Peyrang
@peyrang_dastanПродвигать
2,37 тыс.
подписчиков
123
фото
37
видео
1,07 тыс.
ссылок
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی می‌پردازد. https://t.center/peyrang_dastan آدرس سايت: http://peyrang.org/ Email: [email protected]
‍ .

#خبر

#فراخوان_جایزه_ادبی_بوته
(دور دوم_داستان کوتاه)


🔸دومین دوره جایزه ادبی بوته، در بخش داستان کوتاه، به صورت سراسری و برای تمامی فارسی زبان های دنیا برگزار می گردد:

۱- داستان پیش از این نمی بایست در کتابی مستقل یا مشترک و یا هرگونه مجله کاغذی منتشر شده باشد. این محدودیت شامل بازه زمانی برگزاری جایزه نیز می شود.
۲- کمینه واژه ها ۱۰۰۰ و بیشینه آن ۱۰۰۰۰ است . بنابراین از ارسال داستانک خودداری نمایید.
۳- دبیرخانه  پذیرای آثار بزرگسال تمامی فارسی نویسان ( داستان هایی به خط و زبان فارسی) می باشد. بدین ترتیب محدودیت جغرافیایی و اقلیمی برای شرکت در جایزه وجود ندارد.
۴- هر نویسنده می تواند تنها با یک داستان با موضوعی آزاد و یک ایمیل مستقل در جایزه شرکت کند. داستان ، لزوماً باید در محیط word و با فونت nazanin 14 نگاشته شده و به صورت ضمیمه ایمیل به نشانی [email protected] ارسال گردد .
۵- ضرورت دارد مشخصات کامل نویسنده به همراه نشانی دقیق ( در مورد نویسندگان خارج از ایران ذکر نام کشور محل اقامت ) و شماره تماس در پایان اثر و نیز در متن ایمیل درج گردد.
۶- داستان ارسالی پیش از این نباید در جوایز ادبی معتبر برگزیده شده باشد.
۷- مهلت ارسال آثار تا پایانِ مرداد ماه ۱۴۰۲ می باشد.
۸- بنیاد هنری بوته در گزینش و انتشار داستان های برگزیده در مدیاهای گوناگون رسانه جمعی، دارای اختیار می باشد.



#دبیـــرخانـه جایــــزه بوتـــهـ
#مردادماهــ چهـــارصـــــــدودو

@peyrang_dastan
‍ .
#خبر

مجموعه‌‌داستان «میمِ تاکآباد» نوشته‌ی نغمه کرم‌نژاد، از اعضای تحریریه‌ی پیرنگ در نمایشگاه بین‌المللی کتابِ تهران.

این مجموعه که شامل ۱۲ داستان است، توسط نشر آگه در اسفند ۱۴۰۰ منتشر شده است.

لینک خرید کتاب میمِ تاکآباد

بریده‌ای از داستانِ «وقت خوابِ معجزه»:
پرسیدم: «چرا چیزهایی که ازشون استفاده نمی‌کنی رو نگه می‌داری؟» جعبه‌ی توی دستت را فشردی به بدنت. لابد اصرار کرده بودم که گفتی: «برای این‌که یادم بمونه چقدر زندگی کردم.» بعد جعبه را گذاشتی زمین و به دست‌هات نگاه کردی.


#نغمه_کرم_نژاد
#میم_تاکاباد
#نشر_آگه
#داستان_کوتاه

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
http://instagram.com/peyrang_dastan/
.
#خبر

اولین مجموعه‌داستان، نغمه کرم‌نژاد، از اعضای تحریریه‌ی پیرنگ، توسط نشر آگه منتشر شد.

مجموعه‌‌داستان «میمِ تاکآباد» شامل ۱۲ داستان است که هر کدام بارِ راز و سری پنهان را بر دوش می‌کشند. هم در ساختار و هم معنا. هر قصه به شکلی در این پیشگاهِ تاریک روشنایِ انتظار به تماشا نشسته‌ است. در انتظار و به تماشای معجزه که هنوز هم می‌تواند بشود.
برخی از این داستان‌ها جوایز ادبی کسب کرده‌اند. همچون داستانِ «صلح در وقتِ اضافه» که رتبه‌ی دوم جایزه‌ی بهرام صادقی را از آن خود کرد. و برخی هم در نشریات ادبی منتشر شده‌اند.

بریده‌ای از داستان «مهرِ ماه»، یکی از داستان‌های مجموعه:

«قیطریه را قبل‌ترها رفته بودی. می‌دانم. خودت هم یادت می‌آید. وقتی پسته صدایت می‌کردند. خانه آن‌قدر بزرگ بود که فکر کرده بودی شاه دعوتت کرده. اما شاه چند سالی می‌شد که نبود. آخرِ شب، آقا میرک زیرِ آن سقف‌ بلند که جوری سینه ستبر کرده بود روی ستون‌های قطور و محکم، که انگار هیچ موشک‌بارانی نمی‌لرزاندشان، آخرین پیکش را خورد و بعد دهان باز کرد به پسته گفتن و پسته! تو خودت را مزه کرده بودی توی بغلِ آقا میرک. بعد که تلخی از حلق آقا به شوری لب‌هاش رسیده بود، پرسیدی: «آقا میرک شما چیزی از گوهر شب‌چراغ شنیدی؟ دیدیش اصلاً تا حالا؟ نگاهت به نگاهش افتاده؟» آقا سینه صاف کرده بود. دستش را دور کمرت محکم‌تر کرده و گفته بود «بله که دیده. یک ‌آن چشمش افتاده به نگاهِ فروزانِ گوهر و تا خواسته لب بر لبش بگذارد گوهر گریخته و آقا از خواب بیدار شده»، بعد قاه‌قاه خندید. تو را غلتانده بود روی تشک، که کوسن‌های بنفش داشته با گل‌های درشتِ قرمز. و تو با این‌که از نازت کم شده نگذاشتی آقا بفهمد. یک شب برای به حرف آوردن مردها کم است.»

لینک خرید:
https://www.30book.com/book/130473/

#نغمه_کرم_نژاد
#میم_تاکاباد
#نشر_آگه
#داستان_کوتاه
.

#خبر

آیینِ رونمایی

رونمایی از مجموعه‌داستان «کلاهی که پس معرکه ماند»، تازه‌ترین اثر محمد کشاورز در شیراز


چهارشنبه ۸ دی ماه ۱۴۰۰ رونمایی از مجموعه‌داستانِ «کلاهی که پس معرکه ماند»، تازه‌ترین اثرِ محمد کشاورز نویسنده‌ی برجسته‌ی کشور در کتابفروشی شیرازه، ساختمان الف در شیراز برگزار شد.
در این مراسم که با حضور نویسنده و همچنین ابوتراب خسروی نویسنده‌ی «رود راوی» و «اسفار کاتبان» و دیگر نویسندگان و اهالی ادبیات، برگزار شد، ابتدا اشاراتی به طنز موقعیت، شدتِ تاثیرِ نامِ داستان‌ها و نگاهِ ویژه‌ی نویسنده به رئالیسم شد و سپس ابوتراب خسروی، پرداختن به جزئیاتِ پیش‌برنده را از نکات قوت و مشخصه‌ی ادبی آثار کشاورز دانست. و همچنین تاکید کرد دست یافتن به طنز موقعیت که از دیگر مشخصه‌های داستان‌های کشاورز است، موفقیتی است که به سادگی به دست نمی‌آید.
کشاورز در شرح رئالیسم و واقعیت‌گراییِ آثارش، به واکنشِ مخاطبانش اشاره کرد؛ که گرچه داستان‌ها رئالیستی‌اند اما تجربه‌ی مخاطب، نشان از درگیریِ تدریجیِ او با جهانی فراواقعی می‌دهد.
آنچه به شهادتِ جمع، جهانِ داستانیِ کشاورز را برای مخاطبینش جذاب و از یاد‌نرفتنی می‌کند.

محمد کشاورز همچنین تا پیش از این، سه مجموعه‌داستانِ «بلبل حلبی»، «پایکوبی» و «روباه شنی» را منتشر کرده است که جوایز متعدد ادبی را از آنِ خود کرده‌اند. همچنین مجموعه‌داستان روباه شنیِ او با نامِ «هشت شب، میدان آرژانتین» به زبان انگلیسی نیز منتشر شده است.
«کلاهی که پس معرکه ماند»، توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.


#محمد_کشاورز
#ابوتراب_خسروی
#کلاهی_که_پس_معرکه_ماند
#نشر_چشمه

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
http://instagram.com/peyrang_dastan/
‍ .

#یادداشت بر رمان
#خبر

بله همیشه همین بوده، از جا برمی‌خیزند و ما را تارومار می‌کنند:
رمان «بیست زخم کاری» از «محمود حسینی‌زاد» توقیف شد.
درست از زمانی‌که ساخت سریال «زخم کاری» توسط «محمدحسین مهدویان» آغاز شد، مجوز چاپ رمان بیست زخم کاری لغو و اسم کتاب هم از عنوان‌بندی سریال پاک شده است.
به همین‌ مناسب و به منظور نمایاندنِ بی‌قدریِ سانسور، این یادداشت درباره‌ی رمان «بیست زخم کاری» را بازنشر می‌کنیم.

بیست زخمِ کاری؛ تاشِ جزئیات بر بستر رمان!

#نغمه_کرم_‌نژاد

رمان بیست زخم کاری اولین رمان محمود حسینی‌زاد مترجم و نمایشنامه‌نویس و منتقد ادبی پس از مجموعه داستان‌هایی همچون «سیاهی چسبناک شب»، «این برف کی امده»، «آسمان کیپ ابر» و «سرش را گذاشت روی فلز سرد» است. بیست زخم کاری پس از ده سال در محاق ماندن در سال ۱۳۹۵ توسط نشر چشمه به چاپ رسید.

«همیشه این بوده که وقتی بر مغز می‌کوفتند، مرده می‌مرد و بس.
ولی حالا با بیست زخمِ کاری بر فرقِ سر، از جا برمی‌خیزد و ما را تارومار می‌کند...» (مکبث. شکسپیر)

تم کلی رمان بیست زخم کاری، برگرفته از نمایشنامه‌ی مکبث شکسپیر است؛ قدرت طلبی. و در رمان؛ جنگ اقتصادی و به تبعش فساد فراگیر و سیستماتیک. هزارتویی از قدرت و رانت به نام بنگاه اقتصادی که آدم‌هایش در رقابت برای دست یافتن به قدرت و ثروتِ بیشتر با تکیه بر قدرتی برتر و البته پشت پرده (آقا بزرگ، ایشون) در پی کشتن و حذف یکدیگرند. رمان از جایی آغاز می‌شود که شخصیت اول رمان (مالکی) همچون مکبث، علیه بالادستی و رییسِ (ریز آبادی، شاه دانکن) خود طغیان می‌کند و اشتباه تراژیکِ شخصیت اصلی رمان اتفاق می‌افتد. جنایت رخ می‌دهد و جنایت‌های بعدی که مسلسل‌وار پی در پی می‌آیند، گویی گریزناپذیرند. که ماندن بر مسند قدرت خون می‌طلبد و سیاهی بیشتر. سرنوشتی که کولی‌ها همچون ساحران در مکبث برای مالکی پیشگویی می‌کنند. و البته که غیر از وسوسه‌های درونی، وسوسه‌گری نیز همیشه هست؛ (سمیرا، لیدی مکبث). از شروع داستان سیر تراژیک‌وار شروع می‌شود. سقوطی که دیر یا زود حتمی خواهد بود. حتا اگر مجالِ بیرونی نیابد این سقوط. بیست زخم کاری در مورد فساد و جنایات اقتصادی‌ست. موضوعی مناقشه برانگیز و جسورانه. البته که موضوع جسورانه چون جسارتش را از شرایط معاصر ایران می‌گیرد، نمی‌تواند در ماندگاری و یا ادبی‌تر شدن کتاب نقش موثری ایفا کند. بیست زخم کاری از جنایت‌های پشت پرده می‌گوید. از اربابان اقتصادی و دلالانِ درشت و ریزی که همچون زالو به تن رنجور اقتصاد این دیار افتاده‌اند و سود شخصی و گروهی می‌برند. و آنچه دستگیرِ طبقه‌ی فرودست یا متوسط جامعه می‌شود، هیچ است. آن‌طور که دربانِ درِ ساختمان بنگاه اقتصادی، همیشه از مالکی می‌پرسد: «ماشین را ببرم پارکینگ؟» و هر بار مالکی بگوید «نه» گویی همیشه آماده باشد برای فرار!
به ندرت اتفاق می‌افتد رمانی بخوانیم که از عشق نگفته باشد. عشق به معنای مِهرِ افسارگسیخته؛ معمولن یا خط اصلی رمان‌هاست و یا فرعی. اما هست. بیست زخم کاری، عشق ندارد. آدم‌های داستان بر اساس نیازهاشان با همند. نیاز به همراهی، هم‌هدف بودن و پیشبرد مقاصد. گرایشات جنسی؛ شمایل و سرشتِ معمول و عادت‌شده، ندارند. ارتباط بدنی با همجنس نه بعنوان یک گرایش که بیشتر به منظور اعمال قدرت نمود پیدا می‌کند. گویی قدرت‌طلبی و فساد به مثابه‌ی امپراطوریِ تاریکی، تمامی حواس دیگر را در سیطره‌ی خود گرفته است.

متن کامل این یادداشت در سایت پیرنگ از طریق لینک زیر در دسترس است:
https://www.peyrang.org/262/


#بیست_زخم_کاری
#محمود_حسینی_زاد
#نشر_چشمه

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
https://instagram.com/peyrang_dastan
.

#خبر

«شیراز، یک شهر سی و یک داستان»: داستان‌هایی که هر کدام قصه‌ی گوشه‌گوشه‌ی این شهرِ کهن را مکتوب کرده‌اند.

نشست نقد و بررسی مجازی کتاب (سه‌شنبه، ۲۵ خرداد، ساعت ۱۱صبح)
و
با حضور:
امین فقیری
ابوتراب خسروی
محمد کشاورز
کوروش کمالی سروستانی

می‌توانید این نشست را از اینستاگرام مرکز فرهنگی شهر کتاب به نشانی ketabofarhang، کانال تلگرام bookcitycc@ و صفحه‌ی این مرکز در سایت آپارات دنبال کنید.


@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.

#خبر

نخستین جشنواره‌ی داستانی حافظ

هیات داوران: ابوتراب خسروی، محمد کشاورز، احمد اکبرپور، منیژه عبدالهی، حسن میرعابدینی

با پشتیبانی پژوهانه دکتر زهرا رنجبری
دبیر جشنواره: کاووس حسن‌لی


@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.

#خبر

انتشار مجموعه‌داستان «روباه شنی» با نام «هشتِ شب، میدان آرژانتین» (Eight O'Clock, Argentina Square) به زبان انگلیسی در سایت آمازون


مجموعه‌داستان «روباه شنی» با نامِ «هشت شب. میدان آرژانتین» (نام‌ داستانی از همین‌ مجموعه) از «محمد کشاورز» توسط انتشارات «شمع و مه» در خارج از ایران منتشر شده است. این ترجمه که توسط زهرا رضازاده انجام شده هم‌اکنون در سایت آمازون برای علاقمندان موجود است.
محمد کشاورز (متولد ۱۳۳۷) نویسنده‌ی معاصر اهل شیراز است. از او تابه‌حال سه مجموعه‌داستان منتشر شده که هر سه مجموعه جوایز ادبی را برای نویسنده به ارمغان آورده‌اند. مجموعه‌داستان روباه شنی در سال ۱۳۹۵ جایزه‌ی کتاب سال ایران و جلال آل‌احمد را از آنِ خود کرد.

کشاورز در داستان‌هایش رئالیسم را همچون گِلی به ساده‌گی و نرم‌نرمک ورز می‌دهد، تا واقعیت نه به هیبت آنچه تاکنون دیده‌ایم که به شکل آنچه می‌توان دید، بازسازی شود. به تعبیر شاپور جورکش: «تلاشی برای کشف جادوی رئالیسم».
جادوی رئالیسمِ مجموعه‌داستان «هشت شب. میدان آرژانتین» یا «روباه شنی»، خواننده را با دنیایی شگرف همراه می‌کند.

لینک خرید از سایت آمازون:

https://www.amazon.com/dp/B0932CX7ZB/ref=sr_1_6?dchild=1&keywords=mohammad+keshavarz&qid=1619028545&sr=8-6

#محمد_کشاورز
#روباه_شنی
#انتشارات_شمع_و_مه

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.
#خبر

پیام یزدانجو؛ نویسنده و مترجم، ترجمه‌ی کتاب «فرهنگ اندیشه‌ی انتقادی» را به عنوان هدیه‌ی نوروزی، به صورت رایگان در اختیار خوانندگان گذاشت. این کتاب پیش‌تر با همین عنوان در سال ۱۳۸۲ توسط نشر مرکز منتشر شده بود. در این نسخه، مجموعه مقالاتی به آن اضافه و با ویراست دوم، ارائه شده است.

«سالیانی از عمر من صرف ترجمه‌ی «فرهنگ اندیشه‌ی انتقادی» و بازخوانی و به‌روزآوری آن شد. خوش‌حال ام که ویراست دوم کتاب، با حجمی حدود هزار صفحه، بالاخره آماده‌ی انتشار شد تا به رایگان در اختیار خوانندگان قرار دهم. این هدیه‌ی نوروزی من به شما است. هدیه‌ی شما به من هم هدیه کردن کتاب دیگری، به انتخاب خودتان، به دوستان‌تان خواهد بود – و اگر انتخاب‌تان از کتاب‌های من باشد، پیش‌نهاد خودم رمان «روزها و رویاها» و مجموعه داستان «باران بمبئی» است.»

فایل پی‌دی‌اف کتاب را می‌توانید دانلود کنید.


#پیام_یزدانجو
#فرهنگ_اندیشه_انتقادی

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.
#خبر
خدانگهدار آقای دریابندری بزرگ


نجف دریابندری، مترجم بزرگ ایرانی و یکی از بهترین مترجم‌های ادبیات معاصر جهان، پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ در تهران درگذشت. دریابندری در سال ۱۳۰۹ در آبادان متولد شد و زبان انگلیسی را خودآموز فرا گرفت. اولین ترجمه‌ی او؛ که هنوز از بهترین ترجمه‌های این اثر ادبی است، کتاب «وداع با اسلحه»، نوشته‌ی همینگوی بود که در سال ۱۳۳۲ به چاپ رسید. دریابندری مدتی به علت فعالیت‌های سیاسی در زندان بود و پس از آزادی به مدت هفده سال (تا سال ۱۳۵۴) از اعضای مهم و مدیر بخش ویراستاری انتشارات فرانکلین بود. این همان دوره‌ای است که برترین آثار ادبیات جهان به فارسی ترجمه و منتشر شدند.

از ارنست همینگوی؛ «وداع با اسلحه»، «پیرمرد و دریا»
از ویلیام فاکنر؛ «یک گل سرخ برای امیلی» و «گور به گور»
ترجمه‌ی درخشانش از «بازمانده‌ی روز» ایشی‌گورو
ترجمه‌ای بی‌نظیر از «رگتایم» ای. ال. دکتروف و همین‌طور «بیلی باتگیت»
ترجمه‌هایی از آثار برتراند راسل از جمله کتاب مرجع «تاریخ فلسفه‌ی غرب»
کتاب ارزشمند «سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز»؛ آرتور آپهام پوپ و فیلیس اکرمن
«خانه‌ی برناردا آلبا»؛ فدریکو گارسیا لورکا
«سرگذشت هاکلبری فین»؛ مارک تواین
و بسیاری آثار دیگر.

جدا از انتخاب‌های هوشمندانه‌ی او برای ترجمه و تسلط او به زبان فارسی برای انتقال درستِ محتوای کتاب، می‌توان از مقدمه‌ها و پیش‌گفتارهای او نیز یاد کرد. دریابندری که به خوبی با مفاهیم و تعاریف نقد ادبی آشنا بود، توضیحات تکنیکی و ساختاری‌ای برای برخی از آثار که برای اولین بار به زبان فارسی منتشر می‌شدند نوشته‌است که راهگشای خوبی است برای خوانندگان حرفه‌ای ادبیات. به عنوان مثال می‌توان به دو مقدمه‌ی درخشان او بر کتاب رگتایم نوشته‌ی دکتروف و بازمانده‌ی روز نوشته‌ی ایشی گورو اشاره کرد.

جدا از ترجمه‌ی رمان‌ها و نمایشنامه‌های دریابندری، ترجمه‌ی تاریخ فلسفه‌ی غرب اثر برتراند راسل نیز از ترجمه‌های تکرارنشدنی او است.

و اشاره‌ای کوتاه به تالیف‌هایش:
«درد بی‌خویشتنی»
«از این لحاظ»
«کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز» به همراهِ همسرش فهیمه راستکار
و کتاب‌هایی دیگر.

سیاهه‌ی آثار او چه در حوزه‌ی تألیف و ترجمه و چه مقاله‌نویسی، بلندبالاست و هر کدام نقطه‌ی نورانی روشنی‌ست در تاریخ ادبیات فارسی.

در یک کلام و کوتاه می‌توان نوشت: سپاسگزاریم آقای دریابندری بزرگ. ممنون برای همه‌چیز.


#نجف_دریابندری


@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.
#خبر
انتشار هفتادوسه پرونده از دست‌نوشته‌های هوشنگ گلشیری در وبسایت دانشگاه استنفورد


باربد گلشیری فرزند هوشنگ گلشیری، در سالروز تولد این نویسنده، در صفحه‌ی توییتر خود خبر داد:
«در زادروز هوشنگ گلشیری، دست‌نوشته‌ها و یادداشت‌های او در وبسایت دانشگاه استنفورد در دسترس است.
امروز ۷۳ پرونده در دسترس است. پرونده‌های دیگر هنوز کمی کار فنی دارند. به زودی بخش بیشتری از دستنوشته‌های او در دسترس خواهند بود.»


برای دیدن این پرونده‌ها، به این آدرس مراجعه کنید:

https://stanford.io/2TP5II9


توضیح اینکه، بخش عظیمی از دست‌نوشته‌های هوشنگ گلشیری، در سال ۱۳۹۵ توسط خانواده‌ی او به صورت امانت به دانشگاه استنفورد منتقل شد تا در اختیار محققان قرار گیرد.


#هوشنگ_گلشیری

تصویر: برگ اول از داستان «شازده احتجاب» با دستخط هوشنگ گلشیری

@peyrang_dastan
.
#خبر
سرانجام پروژه‌ی دست‌نوشته‌های هوشنگ گلشیری در دانشگاه استنفورد


باربد گلشیری فرزند هوشنگ گلشیری، در پاسخ به این ابهام که دست‌نوشته‌های گلشیری در دانشگاه استنفورد خاک می‌خورند، در صفحه‌ی شخصی خود در توئیتر خبر داد:
«تمام دست‌نوشته‌های گلشیری در شرایط موزه‌ای، در پرونده‌های بدون اسید، در اتاقی مخصوص و در امنیت کامل نگهداری می‌شوند. تمام دستنوشته‌ها -تأکید می‌کنم، تمامشان - دیجیتال شده‌اند. دست‌نوشته‌ها به زودی در وبسایت بنیاد گلشیری و در وبسایت دانشگاه استنفورد در دسترس خواهند بود. منتهی متون منتشرنشده را آنلاین نمی‌گذاریم. نسخ مختلف داستان‌ها، اشعار و مقالات به همراه یادداشت‌های او درباره‌ی آثار منتشرشده‌اش در دسترس همه خواهد بود.»

ایشان در ادامه برای روشن شدن کیفیت شیء دیجیتالی، یک تصویر از یکی از پرونده‌های آنلاین و نیز یک تصویر دیگر را به اشتراک گذاشتند و اضافه کردند: «منهای متون تایپی، ۲۱۸ پرونده‌‌ عکاسی شده‌اند که می‌شود هر آن‌چه در استنفورد نگهداری می‌شود. دقیقش را اگر بخواهید، از ۲۱۸ پرونده فقط ۱۳ پرونده مانده تا برگه‌های داده‌نماشان کامل شود.»

توضیح اینکه، بخش عظیمی از دست‌نوشته‌های هوشنگ گلشیری، در سال ۱۳۹۵ توسط خانواده‌ی او به صورت امانت به دانشگاه استنفورد منتقل شد تا در اختیار محققان قرار گیرد.


#هوشنگ_گلشیری


@peyrang_dastan
.
#خبر

نشر نوگام، نسخه‌ی الکترونیکی رایگان از جلد اول یولسیز (اولیس) اثر ارزشمند جیمز جویس را با ترجمه‌ی اکرم پدرام‌نیا، در سایت خود به اشتراک گذاشته است تا خوانندگان داخل ایران بتوانند به نسخه‌ی بدون سانسور این اثر دسترسی پیدا کنند.

اکرم پدرام‌نیا در صفحه‌‌ی شخصی خود در این باره، این‌طور نوشته است:

«دوستان و علاقه‌مندان به ادبیات و فارسی‌زبان‌های عزیز،

نسخه‌ی الکترونیکی ترجمه‌ی بدون سانسور جلد اول یولسیز (اولیس) جیمز جویس به‌رایگان و در وبسایت نشر نوگام منتشر شد.

خوش‌تر می‌داشتم که حاصل نزدیک به هفت سال تلاش شبانه روزی‌ام زمانی در دسترس خوانندگان قرار می‌گرفت که مردم وطن ما در این اندوه و دل‌شکستگی ملی نبودند و با آرامش خاطر به استقبال این اثر می‌رفتند. اما گویی سرنوشت این ترجمه با سرنوشت اصل این اثر گره خورده است. یولسیز انگلیسی هم در اوج نومیدی پس از جنگ جهانی اول، در خارج از سرزمین نویسنده‌اش و بدون سانسور منتشر شد. اما یقین دارم ادبیات مرهمی است بر زخم‌های ناسور.
در این راه پر فراز و نشیب، در کنار برخورداری از پشتیبانی جامعه‌ی جهانی جیمز جویس، که شماری از آن‌ها در همین صفحه هم همراهم بوده و هستند، از بیداربختی‌ام، از حمایت ناشر بلندهمت و بلندنظر، آزاده پارساپور، که خود پیشگام چاپ آثار بدون سانسور است، برخوردار بوده‌ام و نیز از همراهی عزیزانی که برای الکترونیک کردن این جلد زحمات بسیار کشیدند: دکتر سمیه شیخ‌زاده، آقایان مرتضی بمانی و رضا عباسی.
نکته‌ی آخر این‌که یکی از اهداف اصلی من گفتن «نه» به کل نظام سانسور است، به وزارتی که حتی نامش باری تحقیرآمیز برای نویسنده داخلی و خارجی دارد: «ارشاد» و سانسورچی آن، بی‌آن‌که توانایی «تمییز» داشته باشد، با عنوان گمراه‌کننده‌‌ی «ممیزی» کمر به نابودی ادبیات بسته است.

به امید انتشار کامل آن در میهن آزاد.

*دوستان گرامی، می‌توانید این خبر را همرسان کنید تا هر چه بیشتر به گوش و چشم خواننده‌های علاقه‌مند برسد. پیشاپیش از لطف همگی‌تان سپاسگزارم.»

اکرم پدرام‌نیا

لینک دانلود نسخه‌ی الکترونیکی یولسیز:
https://www.nogaam.com/book/2390/


#اکرم_پدرام_نیا
#جیمز_جویس
#یولسیز
#اولیس

@peyrang_dastan
‍ .
#خبر
چاپ دوم «خیرالنساء»، در غیابِ نویسنده‌اش

«آن زن، آن حکیم یگانه -که خاک بر او خوش باد!- مادربزرگ من بود، خیرالنساء هاشمی‌نژاد.»
این‌ سطر، جمله‌ی پایانی داستان نیمه‌بلند «خیرالنساء» اثر گرانقدر قاسم هاشمی‌نژاد است که چندی است بالاخره چاپ دوم آن پس از قریب به بیست‌وشش سال، توسط نشر هرمس عرضه شده است. هاشمی‌نژاد که این اثر را برگرفته از سرگذشت غریب و رازآلود مادربزرگش نوشته، در این باره گفته است: «وقتی که خواستم روی طرح خیرالنساء کار کنم، همان عبارت اول را که نوشتم، متوجه شدم که ساختمان این داستان چگونه خواهد بود و چه زبانی باید داشته باشد و چه مبارزه‌ئی از من طلب می‌کند و چه مقدار مایه از جانم باید بگذارم تا بتوانم پاسخ مناسب به این متن بدهم.» این مایه گذاشتن از جان، این مبارزه‌‌ی سخت، سرانجام به اثری مبدل شد با نثری مسحورکننده و زبانی محجوب که با ساختار متن و شخصیت رازآلود «خیرالنساء» به نحوی شایسته درآمیخته است. گویی عطری کهن در سرتاسر داستان پراکنده است که هم شخصیت خیرالنساء را به سمت شخصیتی اهلِ معرفت متمایل می‌کند و هم داستان را به داستان‌های عرفانی شبیه می‌کند.

حالا که پس از سال‌ها، نسخه‌ای رسمی از «خیرالنساء» در غیابِ نویسنده‌اش در اختیار فارسی‌زبانان قرار گرفته است، امید است این اثر آنچنان که شایسته‌اش است خوانده شود و ارج بیند.


گروه ادبی پیرنگ، پیش از این، در پرونده‌ای که برای قاسم هاشمی‌نژاد تدارک دیده بود، معرفی‌ای از کتاب «خیرالنساء» نیز ارائه داده بود که در سایت پیرنگ از طریق لینک زیر در دسترس است:
http://peyrang.org/articles/77/خیرالنساء-یک-سرگذشت-رازآلود-در-پس-عطری-نامنتظر



#قاسم_هاشمی_نژاد
#خیرالنساء
#نشر_هرمس

@peyrang_dastan
پیرنگ | Peyrang
‍‍ ‍‍ ‍‍ ‍‍ ‍‍ . #معرفی_کتاب #حدیث_خیرآبادی از قاسم هاشمی‌نژاد (۱۳۹۵-۱۳۱۹)، نویسنده، شاعر، روزنامه‌نگار، مصحح، عرفان‌پژوه و منتقد ادبی، آثار بسیاری در حوزه‌های مختلف و از جمله دو رمان بر جا مانده است. فیل در تاریکی به عنوان اولین رمان او، در سال ۱۳۵۵…
.

#خبر
چاپ دوم «فیل در تاریکی» پس از چهل سال، در غیابِ نویسنده‌اش

خبر رسیده که چاپ دوم رمان «فیل در تاریکی» پس از چهل سال، توسط نشر هرمس در نمایشگاه کتاب تهران (۱۳۹۸) عرضه شده. کتابی که قاسم هاشمی‌نژاد درباره‌ی ممنوعیت آن در سال‌های آغازین بعد از انقلاب، این‌طور گفته است: «به یاد می‌آورم که در سال‌های اول انقلاب عکس‌العمل نسبت به آنچه رمان پلیسی می‌شناختند بسیار تند بود. چاپ و نشر آن ممنوع شد. تصور تصمیم‌گیرنده‌ها این بود که در جامعه یک انقلاب معنوی صورت گرفته و این گونه آثار باعث گمراهی خواننده‌ها و تنزل اخلاقی می‌شود. کم‌وبیش از آن طرف بام افتادیم. بحث منحصر به رمان پلیسی نمی‌شد. بود و نبود داستان زیر سوال رفته بود. خواندن داستان چه منفعتی داشت؟ آیا اصلاً ضرر آن بیشتر از منفعتش نبود؟ پس از هزاران سال که بشر با داستان سر کرده بود ما رسیده بودیم به نقطه‌ی صفر. غم‌انگیز بود که می‌دیدی انسان‌های فرهیخته خودشان را موظف می‌دیدند که درباره‌ی اهمیت و ارزش داستان قلم‌فرسائی کنند.»

سال‌ها بعد از انقلاب و در اوایل دهه‌ی ۹۰ قرار بود چاپ دوم «فیل در تاریکی» منتشر شود که به دلیل نارضایتی هاشمی‌نژاد از ویراستاری کتاب، به انجام نرسید. او در این باره گفته است: «هنگامی که نسخه‌ی نهائی کتاب را ناشر محترم برایم فرستاد، چشم‌تان روز بد نبیند، سخت جا خوردم، بعد بم برخورد، بعد اشکم درآمد. چون آن را یک توهین به اثری تلقی می‌کردم که حدود چهل سال پیش منتشر شد و طی یکی دو دهه‌ی گذشته به طور زیرزمینی (یا از طریق اینترنت) هزاران نسخه از آن تکثیر شده و دست به دست می‌رود. یعنی یک کتاب شناخته‌شده است، نه به طور رسمی، بلکه غیررسمی! اشکم درآمد از آنچه بر فضای نشر حاکم شده، و نه به خاطر آنچه بر سر من و کارم رفته. [...] حالا شما در نظر بگیرید که در سال ۹۲ که ما در آن قرار داریم، بعد از این همه تجربه‌های زبانی و به دست آن همه آدم‌هائی که جان در این راه گذاشته‌اند، بیائیم درست‌نویسی فرهنگستانی را اساس کار زبان داستانی قرار بدهیم. نتیجه‌اش این می‌شود که وقتی شخصیت‌ پائین‌شهری شما می‌گوید «پوسخند» شمای ویراستار درست‌نویس آن را تبدیل بکنید به «پوزخند» و بر نویسنده‌ی بی‌نوا که دستش از همه‌جا کوتاه است پوزخند بزنید و فخر بفروشید بابت درست‌نویسی‌تان و به کلی ندانید که با این کار مقوله‌ی باورپذیری را زیر سوال برده‌اید. [...] تازه این بی‌ملاحظگی در کار قاسم هاشمی‌نژاد صورت می‌گیرد که من باشم. کسی که در چهل سال پیش همین فرضیه‌ی زبان داستانی را و عدم امکان رعایت درست‌نویسی را در نقدهائی که بر آثار معاصرانش نوشته بود مطرح کرد. [...] نه، من طفلک ویراستاران را مقصر نمی‌دانم. آنها مزد می‌گیرند که خواست ناشرین‌شان و مهم‌تر از آن خواست یک جامعه‌ی فرهنگی بی‌اطلاع را برآورده کنند. من بر این فضائی که حاکم شده است می‌گریم که در آن بسازبفروش‌ها و کاسب‌کارها تعیین‌کننده‌ی سرنوشت فرهنگ من شده‌اند.»

حالا که پس از چهل سال، نسخه‌ای رسمی از «فیل در تاریکی» در غیابِ نویسنده‌اش در اختیار فارسی‌زبانان قرار گرفته است، امید است همه‌ی آن چیزی که هاشمی‌نژاد از ویراستاری درستِ اثرش مد نظر داشته، بی کم و کاست رعایت شده باشد.

نقل قول‌ها: کتاب «راه ننوشته»؛ با قاسم هاشمی‌نژاد درباره‌ی کتاب‌هایش، علی‌اکبر شیروانی، نشر هرمس

#قاسم_هاشمی_نژاد
#فیل_در_تاریکی
#نشر_هرمس
@peyrang_dastan
پیرنگ | Peyrang
‍‍ ‍‍ ‍‍ ‍‍ . #معرفی_کتاب مارون؛ گودالی به نام ایران که یک به یک دلخوشی و آرامش مردم را در خود می‌بلعد. #شبنم_عاملی رمان «مارون» نوشته بلقیس سلیمانی که برگزیده‌ی بیستمین دوره‌ی کتاب سال کرمان و نامزد جوایز مهمی چون داستان شیراز شده است، اولین بار…
#خبر


مارون دو سال پیش مورد غضب آقایان واقع شد و جلوی انتشارش را گرفتند. بعد از چهل سال هنوز گفتمان حاکم تحمل یک روایت داستانی دیگر از رویداد انقلاب را ندارد. این رمان جوانمرگ شد مثل خیلی از آثار هنری متفاوت، مثل انبوهی ایده و اندیشه کارآمد. مارون امسال هم در نمایشگاه کتاب نیست.


به نقل از صفحه‌ی اینستاگرام #بلقیس_سليمانی

به تاریخِ سی ‌‌و یکم فروردین ۱۳۹۸
@peyrang_dastan