پیرنگ | Peyrang

#جیمز_جویس
Канал
Логотип телеграм канала پیرنگ | Peyrang
@peyrang_dastanПродвигать
2,37 тыс.
подписчиков
123
фото
37
видео
1,07 тыс.
ссылок
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی می‌پردازد. https://t.center/peyrang_dastan آدرس سايت: http://peyrang.org/ Email: [email protected]
.
#یادکرد
درباره‌ی اولیس جیمز جویس؛ در سال‌روز تولد نویسنده‌اش

#حدیث_خیرآبادی


دوم فوریه سال‌روز تولد جیمز جویس (James Joyce) نویسنده‌ی بزرگ ایرلندی (۱۸۸۲-۱۹۴۱) است. نویسنده‌ی رمان اولیس (Ulysses) که بسیاری از منتقدان، آن را شاهکار قرن بیستم نامیده‌اند. کتابی که در همه‌ی این سال‌ها، از موضوعات چالش‌برانگیز فضای ادبی در سراسر جهان بوده است. چالش‌برانگیز از جهات گوناگون؛ غنا و پیچیدگی زبانی و روایی، ارجاعات متعدد تاریخی، مذهبی و اسطوره‌ای، سبک و ساختار، محتوا، دشواری ترجمه برای مترجمان و همین‌طور مواجه شدنش با سانسور در بسیاری کشورها.
[...]
اما اولیس پس از انتشار، مورد توجه، ستایش و تحلیل منتقدان ادبی و نویسندگان بزرگ قرار گرفت. به طوری که کمتر نویسنده و منتقدی وجود دارد که این کتاب را خوانده و بی‌تفاوت از کنارش گذشته باشد.
در ایران نیز به گفته‌ی منوچهر بدیعی: «نخستین بار جمالزاده در «سخن» درباره‌ی اولیس نوشت و آخرش هم به نویسندگان ایرانی توصیه کرده بود که دنبال این مسیر نروند.» اما واکنش صادق هدایت از آن مهم‌تر است. او در ۸ شهریور ۱۳۲۵ (۳۰ اوت ۱۹۴۶) در نامه‌ا‌ی به شهیدنورائی این‌طور نوشت:

«کاغذ اخیری که از فرانکفورت فرستاده بودید اما تمبر فرانسه داشت رسید. چندی است که جرجانی به ماموریت به اصفهان رفته، گویا در آنجا دو ماه ماندگار خواهد بود. قبل از رفتن کتاب معروف Ulysses [اولیس] را به من داد. همان‌طور که مژده داده بودید جلد شیک اما ناراحتی دارد چون کلفت است و به اشکال می‌شود خواند، با وجود این تا حالا نصفش را خوانده‌ام. شکی نیست که این کتاب یکی از شاهکارهای انگشت‌نمای ادبیات است و راه‌های بسیاری به نویسندگان بعد از خودش نشان داده و هنوز هم خیلی‌ها از رویش گرده برمی‌دارند اما خواندنش کار آسانی نیست و فهمش کار مشکل‌تری است. من که نمی‌توانم چنین ادعایی را داشته باشم ولی مطلبی که آشکار است نویسنده‌ی وحشتناک نکره‌ای دارد که شوخی‌بردار نیست.»


متن کامل این یادداشت، در سایت پیرنگ از طریق لینک زیر در دسترس است:
https://www.peyrang.org/1124/


#جیمز_جویس
#صادق_هدایت
#اولیس
#یولسیز


تصویرگر: Helena Perez Garcia


www.peyrang.org
@peyrang_dastan
https://instagram.com/peyrang_dastan
.
#یادکرد
#ویدئو

انتخاب: گروه ادبی پیرنگ

جیمز جویس در دوم فوریه‌ی سال ۱۸۸۲ در دوبلین، ایرلند، به دنیا آمد و‌ در ژانویه‌ی ۱۹۴۱ در زوریخ از دنیا رفت. جویس از نام‌آورترین نویسندگان انگلیسی زبان و از پیش‌گامان ادبیات مدرن است. جدا از آثار مطرح جویس در قالب شعر، داستان کوتاه و رمان، و جدا از تحولی که در ساختار زبانی و ادبیات انگلیسی ایجاد کرد، او نویسنده‌ای است مهاجر. جویس در تبعیدی خودخواسته در حوالی بیست‌سالگی دوبلین را ترک کرد و بیش‌ترین سال‌های عمرش را در شهرهای تریسته، پاریس و زوریخ گذراند. او به خاطر تمام محدودیت‌ها و خفقانی که در شهر کوچک دوبلین گرفتار آن بود، از آن شهر گریخت و در عین حال تمام عمرش درباره‌ی دوبلین نوشت. شهر کوچک دوبلین در ایرلند به واسطه‌ی آثار جویس اکنون از مطرح‌ترین شهرهای توریستی اروپا است که هر ساله به مناسبت تولد او، برنامه‌های ادبی متعددی در آن‌جا برگزار می‌شود و مسافران زیادی در این تاریخ به دوبلین سفر می‌کنند. جویس در دوبلین نماند و دوبلین را دوست نداشت، ولی توانست با تصویر کردن آدم‌ها و مکان‌های روزمره‌ی دوبلین، زادگاهش را جاودانه کند.

در ادامه مستندی درباره‌‌ی‌ اولیس اثر جیمز جویس پخش شده از شبکه‌ی بی‌بی‌سی را با زیر نویس فارسی می‌بینیم.

#جیمز_جویس
#ادبیات_مهاجرت

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.
#برشی_از_کتاب

انتخاب: گروه ادبی پیرنگ

کرانلی پرسید: هیچ‌وقت این فکر به ذهن تو رسیده است که عیسی آن نبود که وانمود می‌کرد.
استیون پاسخ داد: اولین کسی که این فکر به ذهنش رسید خود عیسی بود.
کرانلی با لحن درشت‌تری گفت: منظورم این است که هیچ‌وقت این فکر به ذهنت نرسیده است که عیسی خودش خواسته و دانسته ریاکار بوده است یعنی همان بود که می‌گفت یهودی‌های زمانش هستند...
استیون پاسخ داد: این فکر هیچ‌وقت به ذهن من نرسیده است. ولی خیلی دلم می‌خواهد بدانم که آیا تو می‌خواهی من را به دین جدیدی در آوری یا خودت را به ارتداد بکشانی؟
...
کرانلی ناگهان با لحن عادی معقولی گفت:
ــ راستش را بگو. از این حرف‌هایی که زدم جا خوردی؟
استیون گفت: یک خرده.
کرانلی با همان لحن حرف خود را دنبال کرد: اگر یقین داری که دین ما دروغ است و عیسی پسر خدا نبوده است چرا جا خوردی؟
استیون گفت: من ابدأ يقين ندارم. بیشتر احتمال می‌رود که پسر خدا باشد تا پسر مریم.
کرانلی پرسید: و برای همین است که به مراسم عشای ربانی نمی‌روی چون درباره‌ی آن هم یقین نداری، چون احساس می‌کنی که نان مقدس هم ممکن است بدن و خون پسر خدا باشد و نه یک تکه نان؟ و چون می‌ترسی که مبادا این‌طور باشد؟
استیون به آرامی گفت: آره. هم این را احساس می‌کنم و هم می‌ترسم که این‌طور باشد.
...
ــ من از خیلی چیزها می‌ترسم، از سگ، اسب، اسلحه‌ی گرم، دریا، طوفان و رعد و برق، ماشین‌آلات، جاده‌های دهات در شب.
ــ اما آخر چرا از یک ذره نان می‌ترسی؟
استیون گفت: خیال می‌کنم پشت چیزهایی که گفتم از آنها می‌ترسم یک وجود شریر نهفته است.
کرانلی پرسید: پس از این می‌ترسی که مبادا اگر در عین کفر به عشای ربانی بروی خدای کاتولیک‌های رمی به جانت بزند و به جهنمت ببرد؟
استیون گفت: خدای کاتولیک‌های رمی حالا هم می‌تواند این کار را بکند. اما بر اثر احترام کاذب به نمادی که در پشت آن بیست قرن مرجعیت و تقدس نهفته است نوعی فعل و انفعال شیمیایی در روح من برپا می‌شود که من از آن بیشتر می‌ترسم.
...
(استیون) گفت: احتمالا از اینجا می‌روم.
...

کرانلی گفت: آره. شاید حالا دیگر زندگی کردن در اینجا برای تو دشوار باشد. اما برای همین است که می‌خواهی بروی؟
...

کرانلی دنبال حرف خود را گرفت: چون که اگر مایل به رفتن نیستی لزومی ندارد که خودت را یک آدم رانده‌شده یا مرتد یا محکوم به تبعید بدانی. خیلی از آدم‌های مؤمن حقیقی مثل تو فکر می‌کنند. از این امر تعجب می‌کنی؟ کلیسا که همین ساختمان سنگی یا جماعت کشیش‌ها و عقاید جزمی آنها نیست. کلیسا مجموعه‌ی مردمی است که کلیسایی به دنیا آمده‌اند. نمی‌دانم تو می‌خواهی در زندگی چه بکنی. می‌خواهی همان کاری را بکنی که ... به من گفتی؟...
آره، یادم می‌آید. برای کشف آن شیوه‌ی زندگی یا شیوه‌ی هنری که روح تو بتواند به وسیله‌ی آن با آزادی بی‌قید و بندی هر چه دارد بیان کند.
...

کرانلی تکرار کرد که: آزادی! اما تو آن‌قدر آزاد نیستی که یک بار به مقدسات بی‌حرمتی بکنی. بگو ببینم حاضری دزدی بکنی؟
استیون پاسخ داد: اول گدایی می‌کنم.
ــ و اگر چیزی گیرت نیامد حاضری دزدی بکنی؟
استیون پاسخ داد: تو دلت می‌خواهد من بگویم که حق مالكيت حقی موقت است و دزدیدن در اوضاع و احوال خاصی نامشروع نیست. همه حاضرند طبق این عقیده عمل کنند. پس من به تو این جواب را نمی‌دهم. اگر به خوان ماریانا دوتالاورا، حكيم الهى يسوعی‌ها رجوع کنی به تو خواهد گفت که در چه اوضاع و احوالی آدم می‌تواند پادشاه خود را به طور مشروع بکشد و آیا بهتر است که سم را در یک جام به او بدهد یا به لباس یا قاچ زینش بمالد. بهتر است از من بپرسی که آیا حاضرم بگذارم دیگران مال مرا بدزدند و اگر دزدیدند حاضرم بر ضد آنها به چیزی متوسل شوم...؟
ــ حاضری؟
استیون گفت: گمان می‌کنم این کار همان‌قدر مرا رنج بدهد که مالم را بدزدند.
...
(کرانلی)... با بی‌قیدی پرسید:
- بگو ببینم مثلا حاضری دختر باکره‌ای را بی‌سیرت کنی؟
...

استیون گفت: ببین، کرانلی، تو از من پرسیدی که چه کاری حاضرم بکنم و چه کاری حاضر نیستم بکنم. حالا من به تو می‌گویم که چه کاری خواهم کرد و چه کاری نخواهم کرد. من چیزی را بندگی نخواهم نمود که دیگر به آن اعتقاد ندارم چه اسمش خانواده‌ام باشد چه وطنم و چه کلیسایم و سعی خواهم کرد با نوعی شیوه‌ی زندگی یا شیوه‌ی هنری هرقدر که می‌توانم به آزادی و به تمامی ضمیر خود را بیان کنم و برای دفاع از خود فقط سلاح‌هایی را به کار برم که خود را در استفاده از آنها مجاز می‌دانم - سکوت، جلای وطن و زیرکی.
...
من از تنها بودن یا به خاطر دیگری عقب رانده‌شدن یا رهاکردن آنچه باید رها کنم نمی‌ترسم. از اشتباه کردن هم نمی‌ترسم حتی اگر اشتباه بزرگ باشد، اشتباهی که یک عمر طول بکشد و شاید تا ابد ادامه پیدا کند.

#چهره_مرد_هنرمند_در_جوانی
#جیمز_جویس
#منوچهر_بدیعی
#انتشارات_نیلوفر

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.
#ویدئو

انتخاب: گروه ادبی پیرنگ

جیمز جویس از ستایش‌شده‌ترین نویسندگان در زبان انگلیسی است و در تاریخ رمان نقشی محوری دارد.
او خود را وقف طرح‌هایی اساسی کرده بود. اول، ایده‌ی عظمت زندگی‌های معمولی و دوم، تعهدش برای تصویر و تجسم آنچه که لحظه به لحظه در مغز ما می‌گذرد. آنچه که ما امروز به عنوان جریان سیال ذهن می‌شناسیم.
تمام کتاب‌های او یک وجه مشترک دارد، دوبلین. شهری که دوست داشت و از آن متنفر بود.
زمانی به دوستی گفت: «هر کتاب من، کتابی‌ست درباره‌ی دوبلین. دوبلین کمتر از سیصد هزار نفر جمعیت دارد ولی در آثار من جهان‌شهر است.»

این ویدئو با ترجمه‌ی فارسی به آثار و زندگی جویس می‌پردازد.

#جیمز_جویس

مترجم و گوینده: ایمان فانی
منبع: مدرسه‌ی زندگی

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.
#یادکرد
درباره‌ی اولیس جیمز جویس؛ در سال‌روز تولد نویسنده‌اش

#حدیث_خیرآبادی

دوم فوریه سال‌روز تولد جیمز جویس (James Joyce) نویسنده‌ی بزرگ ایرلندی (۱۸۸۲-۱۹۴۱) است. نویسنده‌ی رمان اولیس (Ulysses) که بسیاری از منتقدان، آن را شاهکار قرن بیستم نامیده‌اند. کتابی که در همه‌ی این سال‌ها، از موضوعات چالش‌برانگیز فضای ادبی در سراسر جهان بوده است. چالش‌برانگیز از جهات گوناگون؛ غنا و پیچیدگی زبانی و روایی، ارجاعات متعدد تاریخی، مذهبی و اسطوره‌ای، سبک و ساختار، محتوا، دشواری ترجمه برای مترجمان و همین‌طور مواجه شدنش با سانسور در بسیاری کشورها.
[...]
اما اولیس پس از انتشار، مورد توجه، ستایش و تحلیل منتقدان ادبی و نویسندگان بزرگ قرار گرفت. به طوری که کمتر نویسنده و منتقدی وجود دارد که این کتاب را خوانده و بی‌تفاوت از کنارش گذشته باشد.
در ایران نیز به گفته‌ی منوچهر بدیعی: «نخستین بار جمالزاده در «سخن» درباره‌ی اولیس نوشت و آخرش هم به نویسندگان ایرانی توصیه کرده بود که دنبال این مسیر نروند.» اما واکنش صادق هدایت از آن مهم‌تر است. او در ۸ شهریور ۱۳۲۵ (۳۰ اوت ۱۹۴۶) در نامه‌ا‌ی به شهیدنورائی این‌طور نوشت:

«کاغذ اخیری که از فرانکفورت فرستاده بودید اما تمبر فرانسه داشت رسید. چندی است که جرجانی به ماموریت به اصفهان رفته، گویا در آنجا دو ماه ماندگار خواهد بود. قبل از رفتن کتاب معروف Ulysses [اولیس] را به من داد. همان‌طور که مژده داده بودید جلد شیک اما ناراحتی دارد چون کلفت است و به اشکال می‌شود خواند، با وجود این تا حالا نصفش را خوانده‌ام. شکی نیست که این کتاب یکی از شاهکارهای انگشت‌نمای ادبیات است و راه‌های بسیاری به نویسندگان بعد از خودش نشان داده و هنوز هم خیلی‌ها از رویش گرده برمی‌دارند اما خواندنش کار آسانی نیست و فهمش کار مشکل‌تری است. من که نمی‌توانم چنین ادعایی را داشته باشم ولی مطلبی که آشکار است نویسنده‌ی وحشتناک نکره‌ای دارد که شوخی‌بردار نیست.»


متن کامل این یادداشت، در سایت پیرنگ از طریق لینک زیر قابل دسترس است:
http://peyrang.org/articles/87/


#جیمز_جویس
#صادق_هدایت
#اولیس
#یولسیز


تصویرگر: Helena Perez Garcia
@peyrang_dastan
.
#خبر

نشر نوگام، نسخه‌ی الکترونیکی رایگان از جلد اول یولسیز (اولیس) اثر ارزشمند جیمز جویس را با ترجمه‌ی اکرم پدرام‌نیا، در سایت خود به اشتراک گذاشته است تا خوانندگان داخل ایران بتوانند به نسخه‌ی بدون سانسور این اثر دسترسی پیدا کنند.

اکرم پدرام‌نیا در صفحه‌‌ی شخصی خود در این باره، این‌طور نوشته است:

«دوستان و علاقه‌مندان به ادبیات و فارسی‌زبان‌های عزیز،

نسخه‌ی الکترونیکی ترجمه‌ی بدون سانسور جلد اول یولسیز (اولیس) جیمز جویس به‌رایگان و در وبسایت نشر نوگام منتشر شد.

خوش‌تر می‌داشتم که حاصل نزدیک به هفت سال تلاش شبانه روزی‌ام زمانی در دسترس خوانندگان قرار می‌گرفت که مردم وطن ما در این اندوه و دل‌شکستگی ملی نبودند و با آرامش خاطر به استقبال این اثر می‌رفتند. اما گویی سرنوشت این ترجمه با سرنوشت اصل این اثر گره خورده است. یولسیز انگلیسی هم در اوج نومیدی پس از جنگ جهانی اول، در خارج از سرزمین نویسنده‌اش و بدون سانسور منتشر شد. اما یقین دارم ادبیات مرهمی است بر زخم‌های ناسور.
در این راه پر فراز و نشیب، در کنار برخورداری از پشتیبانی جامعه‌ی جهانی جیمز جویس، که شماری از آن‌ها در همین صفحه هم همراهم بوده و هستند، از بیداربختی‌ام، از حمایت ناشر بلندهمت و بلندنظر، آزاده پارساپور، که خود پیشگام چاپ آثار بدون سانسور است، برخوردار بوده‌ام و نیز از همراهی عزیزانی که برای الکترونیک کردن این جلد زحمات بسیار کشیدند: دکتر سمیه شیخ‌زاده، آقایان مرتضی بمانی و رضا عباسی.
نکته‌ی آخر این‌که یکی از اهداف اصلی من گفتن «نه» به کل نظام سانسور است، به وزارتی که حتی نامش باری تحقیرآمیز برای نویسنده داخلی و خارجی دارد: «ارشاد» و سانسورچی آن، بی‌آن‌که توانایی «تمییز» داشته باشد، با عنوان گمراه‌کننده‌‌ی «ممیزی» کمر به نابودی ادبیات بسته است.

به امید انتشار کامل آن در میهن آزاد.

*دوستان گرامی، می‌توانید این خبر را همرسان کنید تا هر چه بیشتر به گوش و چشم خواننده‌های علاقه‌مند برسد. پیشاپیش از لطف همگی‌تان سپاسگزارم.»

اکرم پدرام‌نیا

لینک دانلود نسخه‌ی الکترونیکی یولسیز:
https://www.nogaam.com/book/2390/


#اکرم_پدرام_نیا
#جیمز_جویس
#یولسیز
#اولیس

@peyrang_dastan
.
#نامه_ها
آغاز نامه‌نگاری‌های ازرا پاوند و جیمز جویس

#حدیث_خیرآبادی

نامه‌نگاری‌های ازرا پاوند (Ezra Pound) شاعر و منتقد امریکایی (۱۹۷۲-۱۸۸۵) و جیمز جویس (James Joyce) نویسنده‌ی بزرگ ایرلندی (۱۹۴۱-۱۸۸۲)، از تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۱۳ از سوی ازرا پاوند شروع می‌شود: «این اولین باری است که برای کسی خارج از حلقه‌ی آشنایانم نامه می‌نویسم...» از محتوای نامه این‌طور برمی‌آید که دبلیو. بی. ییتس (William Butler Yeats) شاعر و نمایشنامه‌نویس ایرلندی با ازرا پاوند درباره‌ی آثار جویس حرف زده و از پاوند خواسته که واسطه‌ی چاپ آثارش در مجله‌های تحت نفوذ خود شود. پاوند که در طول حیاتش راه ورود نویسندگان بزرگی همچون ارنست همینگوی، رابرت فراست و تی‌. اس. الیوت را نیز به جهان ادبیات هموار کرد، در این نامه از جویس می‌خواهد برایش نمونه‌ای از داستان‌ها و شعرهایش را بفرستد. چند روز بعد مجددن نامه‌ای کوتاه به جویس می‌نویسد و از او کسب اجازه می‌کند تا شعر «من صدای ارتشی را می‌شنوم» را در آنتولوژی‌اش که در خصوص ایماژیست‌هاست چاپ کند؛ شعری که او و ییتس را تحت تاثیر قرار داده است: «می‌توانم یک گینی بابتش پرداخت کنم، اگر کافی باشد. اگر هم سهم شما از عایدی بیشتر شد حاضرم بپردازم.»
جویس علاوه بر آنکه اجازه می‌دهد شعرش در آنتولوژی پاوند چاپ شود، از فضای ادبی و نحوه‌ی به ناشر سپردن کارهایش جویا می‌شود؛ از جمله مجموعه داستان «دوبلینی‌ها» که تا آن زمان، از سوی ناشران مختلفی در ایرلند و انگلستان رد شده بود. پاوند برایش می‌نویسد: «درباره‌ی کاری که در دست دارید، مسلماً تا وقتی نبینم نمی‌توانم چیزی بگویم، اما به شرح زیر اقدام خواهم کرد: داستان‌ها را برای اسمارت سِت می‌فرستم (بدون توجه به توقیف‌شان [دست‌نوشته: فرض می‌کنم اصلاً منتشر نشده‌اند])... به جرئت می‌گویم این مجله را می‌شناسید، اما سردبیر جدیدی دارد... او کار دی. اچ. لارنس را دوست دارد اما اخیراً درباره‌ی یکی از داستان‌های او نوشته بود کار محشری است. خدا کند بتوانیم چاپش کنیم، ولی باید بدانیم که مجله توقیف می‌شود و به قول معروف باید در سلول بپوسم...» و در ادامه‌ی نامه‌اش، مجله‌های دیگری را نیز که خود در گردآوری مطالب با آنها همکاری دارد، برای چاپ آثار جویس مطرح می‌کند و می‌نویسد: «می‌خواهیم جایی باشد که آدم بتواند رک و بی‌پرده حرف خود را بزند. قرار نیست، مثل بعضی نشریات هنری، آنجا هم جایی باشد برای آنکه از دیگران کار بکشیم و پولی بهشان ندهیم.»
جویس که پیش از این، مسیر پرمشقتی را برای چاپ بی‌سانسور مجموعه داستانش «دوبلینی‌ها» طی کرده و بارها شکست خورده بود، از متنی که در سال ۱۹۱۱ در روزنامه‌های ایرلندی منتشر کرده بود و خود آن را «وصف سرگذشت یک مجموعه داستان» نامیده بود، رونوشتی برای پاوند فرستاد تا به عنوان پیش‌گفتار از آن استفاده کند. پاوند این مطلب را بی‌تفسیر و اظهارنظر، با اسم «سرگذشتی عجیب‌و‌غریب» در ستون خود در مجله‌ی اگوئیست چاپ کرد: «نوشته‌ی زیر از نویسنده‌ای به دستم رسیده است که توانایی‌های آشکاری دارد...»
جویس در این متن، وضعیت نویسندگی در انگلستان و ایرلند را بر مبنای تجربیات ناموفق و تلخ خود در مسیر هفت‌ساله‌ی چاپ دوبلینی‌ها شرح می‌دهد. از سانسور و درخواست‌های مکرر برای تغییر و اصلاح متن داستان‌ها و عدم تعهد ناشران به قراردادهای کاری و فسخ یکجانبه‌ی قراردادها، تا نامه به دربار پادشاه وقت جرج پنجم که بهانه‌ی بخشی از تغییرات درخواستی ناشران، توهین به پدر او پادشاه پیشین -ادوارد هفتم- تلقی شده بود. او اعتراض خود را علیه نظام‌هایی (نظام‌های حقوقی، اجتماعی، رسمی) که او را به عنوان نویسنده در مخمصه انداخته‌اند ابراز می‌کند.
جویس سپس برای پاوند می‌نویسد که بعد از این نامه که در دو روزنامه‌ی سین‌فیا (دوبلین) و نورتن‌ویگ (بلفاست) منتشر شد، تا روزی که وطنش ایرلند را برای همیشه ترک می‌کند، چه اتفاقاتی بر او می‌گذرد. متن این نامه‌ی جویس به پاوند از جهت مواجهه‌ی مستقیم با مصائب یک نویسنده‌ی آزاداندیش و مخالف با سانسور که بعدها به یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان دنیای مدرن بدل شد، حائز اهمیت است.

متن کامل این یادداشت به همراه متن نامه‌ی جویس، در سایت پیرنگ از طریق لینک زیر قابل دسترس است:
http://peyrang.org/articles/55/آغاز-نامه-نگاری-های-ازرا-پاوند-و-جیمز-جویس

منبع: کتاب پاوند/جویس؛ برگزیده‌ای از نامه‌های ازرا پاوند به جیمز جویس به همراه مقالاتی درباره‌ی جویس، گزینش و ترجمه‌ی مرتضی پاشاپور، نشر حکمت کلمه

#جیمز_جویس
#ازرا_پاوند
#نشر_حکمت_کلمه

عکس: جیمز جویس، ازرا پاوند، جان کوئین و فورد مادوکس فورد، پاریس، پاییز ۱۹۲۳

@peyrang_dastan