فلسفه و هنر

#پرسونا
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه و هنر
@art_philosophyyПродвигать
1,95 тыс.
подписчиков
1,01 тыс.
фото
622
видео
26
ссылок
◽#هنر اگرچه نان نمیشود اما شراب زندگیست❤ ◽که میشود وسط وان دچار #فلسفه شد که زیر آب رفت واقعأ خفه شد ◻️نتیجه آمیزش #فلسفه و #هنر زیباییست هبوطِ زیبایی در دنائت دنیا شگرفترین تضاد عالم است که سبب عصیان است و عصیان گرچه پلید، مسبب تعالیست... «هنر اول»
فلسفه و هنر
▪️پسر انسان اثر؛ #رنه_ماگریت @art_philosophyy
مردی ملبس به کت و شلوار و کلاه لبه دار که درست رو به روی مخاطب ایستاده است. دریا و یک آسمان ابری در پشت سر او قرار دارند. مرد کاملا معمولی به نظر می رسد. تنها بخش غیرمعمول نقاشی این است که یک سیب سبز که در هوا معلق است، جلوی صورت مرد را گرفته است. در قسمت پایینی تصویر هم یک دیوار قرار دارد که به نظر میرسد اشاره به سازه های ساخته دست انسان دارد. 

ماگریت در سه نقاشی دیگر هم افرادی را به تصویر می کشد که صورتشان مشخص نیست. در یکی از آن ها صورت شخص توسط گل ها پوشیده شده است، در دیگری با یک پرنده و در نقاشی سوم با یک سیب. 

این موتیف که بارها در آثار او تکرار شده در مورد آن چند تحلیل انجام شده: شاید دارای معناهای مذهبی باشد. «پسر انسان» اسمی است که در انجیل به مسیح داده می شود. سیب هم همان نماد معروف گناه است که باعث دوری بشر از خداوند شده است. 

نقاشی همچنین ممکن است به این مساله اشاره داشته باشد که چطور مسائل بی اهمیت توجه ما را جلب کرده و ما را از مواردی که اهمیت بیش تری دارند دور می کنند. سیب یک عنصر ناچیز است، ولی صورت این مرد بسیار مهم است. ما همیشه ذهنمان را معطوف مسائل جزئی و ظاهری می کنیم که اهمیتی ندارند و قادر نیستیم که بر روی موارد اساسی تر تمرکز کنیم. 

خود ماگریت درباره این نقاشی گفته است: «هرچیزی که ما در اطراف خود می بینیم، دارد جلوی چیز دیگری را می گیرد. همیشه دوست داریم بدانیم چه چیزی پشت آن چیزی قرار دارد که الان داریم می بینیم. یک عامل جذابیت در چیزهای مخفی وجود دارد که در چیزهایی که به چشم می بینیم، وجود ندارد.» 

ما نمی توانیم همه چیز را ببینیم. میدان دیدمان محدود است و نمی توانیم همه چیز را درک کنیم. میدان دید و شرایط بر روی میزان درک ما اثر می گذارند. دنبال معنای مسائل مختلف هستیم ولی به نتیجه ای نمی رسیم. چون تصویر کاملی از این مسائل نداریم.

نقاشی همچنین شاید می خواهد بگوید ممکن است مسائلی که معمولی به نظر می رسند، دارای لایه های معنایی فوق العاده ای باشند. مرد درون نقاشی معمولی به نظر می رسد اما دارای معناهای عمیقی است. عناصر مختلف معمولا پیچیده تر از چیزی هستند که در وهله اول به نظر می رسند. 

 پسر انسان هم یک نقاشی گیرا و تفکر برانگیز است. معنای اصلی آن مشخص نیست، و ابهام برانگیز بودن آن عامدانه است. ماگریت با این اثر، مخاطب را به چالش می کشد که تلاش می کند از این فضای معمولی، یک لایه پنهانی فوق العاده بیرون بکشد. 


ماگریت همیشه در کارهایش سعی می‌کند تا به مخاطب نشان دهد چقدر #ساده_لوحانه و با #اطمینان از حقایقی حرف می‌زند که از محدوده #شناختش خارج است!

او در مورد این تابلو میگوید چیزی که ما می‌بینیم خود چیز دیگری را پنهان می‌کند انسان‌ها اسرارشان را خیلی خوب مخفی می‌کنند! (پرسونا)


#پرسونا

@art_philosophyy
🔺بالماسکه سکسی بدترین نوع #خشونت_سرد و خودفراموشی انسان از راه تقویت #روان‌پریشی سکسی است.

پدیده‌ای که بشر را بعد از ایجاد تمدن به خود مشغول کرده است. کوبریک از هر طریقی که بتواند خشونت را می‌کوبد و به نقد می‌کشد حتی اگر مجبور شود یک پورنوی سینمایی ایجاد کند. کوبریک مستقل است. فیلم‌های او مستقل هستند و جار و جنجال گیشه‌ای ایجاد نمی‌کنند.
چشمان تمام بسته نقد سکس اجتماعی است که باعث ایجاد اجتماع سکسی می‌شود؛ چیزی که ارزشهای انسانی را #پایمال خواهد کرد.
مهمانی در واقع درباره باور فرقه یا گروهی است که رسیدن به تعالی یا آرامش را در رهایی از تن و سکس می دانند.
زندگی شاید مهمانی بالماسکه ای بیشتر نباشد، آدم هایی که ماسک بر صورت میزنند و ظاهر زیبای زندگی شان با واقعیت زندگی متفاوت است و نیمه پنهان انسان ها در پشت این نقاب هاست.

کوبریک سری به #کهن_الگوها می زند تا حسی پارادوکس گونه را در ما ایجاد کند. بالماسکه همه اش آداب و رسوم است چیزی که گویی قرن ها ادامه داشته است و باید ناشناس باقی بمانند.
کوبریک از #کارل_گوستاو_یونگ روانپزشک و فیلسوف سوییسی بهره می برد هر شخصی #پرسونایی متفاوت برای این جشن دارد هر کس نقابی زده تا که ناشناس باشد و بتواند رابطه جنسی را انجام بدهد چیزی که همه ما در زندگی خودمان هم همین کار را انجام میدهیم و برای هر دقیقه از زندگی پرسونایی متفاوت به چهره داریم!
(با کلیک بر روی لغت پرسونا به همه پست ها در مورد آن دسترسی پیدا کنید)


افراد معمولاً آنهایی نیستند که نشان می‌دهند و در اغلب موارد افرادی که بر رعایت برخی اصول اخلاقی در سایر انسان‌ها اصرار می‌ورزند دقیقا همان نقاطی‌ را متذکر می‌شوند که شخصاً با آن شبانه‌روز درگیرند، و خودشان توان رعایت‌ا‌ش را ندارند، و در نتیجه چشم‌‌شان این نقاط را که به زعم‌شان ضعف تعریف شده در سایرین می‌بیند چرا که به نوعی باعث بهم‌ریختن‌شان می‌شود.

مهمانی بالماسکه، در واقع در عمیق‌ترین لایه‌های #ضمیرناخودآگاه جمعی بشر در جریان است و برگزار می‌شود، جایی که مأمن اسطوره‌ها و افسانه‌ها و شیوه‌های زندگی بشرِ پیشین است و اصولش متغایر با زندگی بیرونی و اجتماعی و عرف انسان امروز است.
این سکانس پیام فیلم را در خود جای داده است که افراد بسیاری، خیانت و زشتکاری‌های زناشویی خود را در پشت ماسکی زیبا و در پوششی با وقار پنهان می‌کنند.مراسم آیین گونه‌ای که به نوعی بیان همان مراسم آیینی است که زن به تمامی در اختیار مرد قرار میگیرد و به استفاده #ابزاری از زنان نیز اشاره دارد.

‍ عهد و قول های زندگی مشترک ملزم به کنترل غرایز و امیال است، اما تجربه ثابت می کند گاه این غرایز ممکن است قابل کنترل نباشد.
ما نمی توانیم این غرایز را کاملا از بین ببریم آنها بخش بسیار مهمی از زندگی انسان است و باعث می شود زندگی ارزش بنا و ادامه داشته باشد.
ممکن است گاهی در موقعیت هایی قرار بگیریم که علایق جنسی شدیدی گریبان گیرمان شود؛ مانند علاقه ای که آلیس نسبت به افسر نیروی دریایی داشت.
کوبریک بر این نظر است که زندگی زناشویی #میتواند از این بحران ها #عبور کند، اما باید هر دو طرف وجود و #ماهیت آن را درک کنند.

کوبریک بزرگترین شاهکار سینمایی و آخرین اثرش و یکی از برترین های تاریخ سینما را با نگاهی عمیق به جامعه ی مدرن و معضلات و توهماتِ آن بیان می کند، بحرانِ عشق و خانواده مدرن و اروتیکِ مدرن را نشان می دهد، او جامعه مدرن را به چالش می کشد، همانطور که ما را بعنوان مخاطب به عرصهٔ دیداری عمیق با معضل تمنامندی بشری، وارد و اغوا می کند، تا با حالتِ پارادوکسِ زندگی روبرو شویم، که در آن در عینِ بیداری خواب می بینیم و بالعکس، با چشمانِ باز و واقع گرا می توانیم کور شویم و با چشمان بسته قادر به دیدنی نو می شویم، تا چشمان بستۀ باز و هشیار داشته باشیم!


#پرسونا
@art_philosophyy
🔻
پرسونا
#پرسونا
▪️نمائی از فیلم چشمان باز بسته ساخته استنلی کوبریک


@art_philosophyy
ادامه🔻
فلسفه و هنر
#هنر @art_philosophyy
در این نقاشی شخصی را مشاهده میکنیم با 6 انگشت، کلاهی عجیب، نقابی بر چهره، ترازویی در دست و میزی که بر روی آن اجزای شرحه شرحه شده ای از بدن انسان قرار گرفته است.

#نقاب یا پرسونا در روانشناسی #یونگ اشاره به حالت هایی دارد که فرد در موقعیت های مختلف اجتماعی برای کارکرد بهینه به چهره می زند اما در این تصویر شاهد چهره ای #فریبکار در سایه (یکی دیگر از واژگان مهم یونگ) هستیم که فریبکاری و قصد شومی را که از نظر جامعه مردود است نشان می دهد .
شش انگشتی بودن و حالت قرار گیری دست ها وکلاه شبیه شاخ بز، چیزی شبیه بز بافومت است (موجودی معماگونه که با هرچیزی مربوط به جادو و سحر و علم غیب در آمیخته است) با این تفاسیر ترازو که نماد عدالت است در دستان این شخص فریبکار هولناک جلوه می کند.

در یک کفه ترازو #سر (جایگاه عقل و تفکر) زنی با چشمان بسته و در کفه دیگر #قلب (نماد احساسات) قرار دارد . با توجه به چشمانی که در روی میز قرار دارد این فرضیه تقویت می شود که چشمان همین زن و همینطور گوش او است که کنده شده (بنوعی مبارزه با دیدن و شنیدن) و البته سایر اجزایی چون آلت تناسلی مردانه و جنینی مرده در شیشه ای محبوس و پستان بریده شده زنی، که همگی مقابله ای است با زائیده شدن و نوزایی که همگی نماد زندگانی هستند و همینطور پایی که نمی تواند راه برود و دستی که نمی تواند یاری بگیرد.
شاید مهمترین نکته تصویر سنگین بودن کفه سر نسبت به قلب باشد که البته هشیارانه در سمت چهره دهشتناک شخص فریبکار که در سایه پنهان است قرار دارد.

▫️با چشمان بسته و گوش ناشنوا هر فرد فریبکاری می تواند کنترل مغز شما را بر عهده بگیرد، بجای شما تصمیم بگیرد و انتخاب کند.

▫️با افزایش سطح مطالعه دانایی و بینایی تان را افزایش دهید ، چرا که دانایی برای شما #قدرت به ارمغان می آورد و قدرت به شما حق #انتخاب بیشتری می دهد...


#پرسونا

@art_philosophyy
امروز صبح رادیو یک آقای هنرمند آورده بود تا با او مصاحبه کنند. از در و دیوار و آسمان و زمین از او سوال پرسیدند. ته مصاحبه جهت حسن ختام مجری از او پرسید که توصیه‌ای برای شنوندگان محترم داری؟ یعنی ما.

آقای هنرمند گفت که راز موفقیت این است که منحصر به فرد باشید و راز منحصر به فرد بودن هم این است که #خودتان باشید و هیچ #نقابی روی صورت‌تان نگذارید و اجازه بدهید تا جامعه #درون‌تان را ببیند. البته این‌ها را به شکل خیلی قشنگی بیان کرد. من که هیجان زده شده بودم مجری هم با خنده گفت که من از همین ثانیه به نصیحتت عمل می‌کنم. من هم توی دلم همین را گفتم. بعد با خودم فکر کردم که من واقعا می‌توانم خودِ خودم را نمایش بدهم؟!

اول از همه فکرم رفت سمت سامانتا. همسایه‌مان است. دو تا سگ بزرگ دارد که هر بار من را می‌بینند واق‌واق شدید می‌کنند. انگار که با من پدرکشتگی دارند. اما من با یک لبخند بهشان می‌گویم آرام باشید عزیزانم. ولی اگر بخواهم #خودِ خودم را نشانشان بدهم، احتمالا با دو تا اردنگی و پکیج مفصلی از فحش‌های اف‌دار به استقبالشان می‌روم.
اما خب، نمی‌شود. آدم با همسایه‌اش باید مدارا کند.
یا مثلا بچهٔ همسایه روبرو. بی‌نهایت لوس است. خودِ خودم را نمی‌توانم نشان بدهم. وگرنه باید مستقیما به پدرش بگویم اگر این بچه با همین روند خُنُکی پیش برود، آیندهٔ ناجوری پیش رو دارد و باعث تهوع جامعه می‌شود. که البته این‌ها را نمی‌شود بهش گفت. در عوض باید به اجبار دو انگشتم را بگذارم زیر چانه‌اش و با لبخند بهش بگویم گوگولی، چقدر سوئیت‌هارتی تو.

یا مثلا رئیسم. دیروز صبح موهایش را کوتاه کرده بود. در واقع انگار بزغاله موهایش را چریده بود.
خودِ خودم نهیب می‌زد که بهش بگو هر کسی که موهایت را کوتاه کرده، خصومت شخصی باهات داشته. اما مگر آدم می‌شود به رئیسش این را بگوید؟ در عوض گفتم به‌به، چه موهایی. بیست سال جوان‌تر شدی. باریکلا به آقای سلمانی.
یا خانم منشی شرکت روبرویی‌مان. یک خانم هفتاد سالهٔ لاغر است که موهایش را کوتاه می‌کند و فرانسوی است و به غایت زیبا. خودِ خودم شاید دلش بخواهد هر روز صبح که توی آسانسور می‌بینمش سفت بغلش کند و بهش بگوید که تو از ژولیت بینوش هم قشنگ‌تری. اما نمی‌شود هر روز توی آسانسور یک زن فرانسوی را بغل کرد و بوسید.

بعد به این نتیجه رسیدم که خیلی #نمی‌توانم خودِ خودم را نشان بدهم. خودِ خودِ من خیلی موجود #جالبی نیست و احتمالا اگر این #نقاب‌های جورواجور را بردارم، جامعه با اردنگی من را از خودش طرد کند. در واقع من خیلی سال بعد از #چارلز_بوکوفسکی به این نتیجه رسیدم که خیلی وقت‌ها دلیل دروغ گفتن‌مان این است که به هم نزدیک بمانیم!

به هر حال تمام هیجان امروز صبح مثل بنزین بخار شد و رفت. وقتی رسیدم سر کار، خانم فرانسوی را دیدم و فقط محترمانه سلام کردم که یعنی هیچی به هیچی. بعد هم از کروات قرمز گل‌گلی رئیسم تعریف کردم. عصر هم به بچهٔ همسایه‌مان گفتم قربونت برم. برای سگ‌های سامانتا هم بوس فرستادم. کلا با سیم بکسل خودم را وصل کردم به جامعه!


#فهیم_عطار
@art_philosophyy
#پرسونا
پرسونا
فلسفه و هنر
#فیلم ⬆️ ▪️بخشی از فیلم مستند خرد رویا (عقل در رویا) که در آن #کارل_گوستاو_یونگ در مورد #نقاب (پرسونا) توضیح میدهد. #زیرنویس_فارسی ▫️لینک مشاهده کامل این مستند ⬇️ https://www.aparat.com/v/qARk9/ " تنها مستند دوبله شده به زبان فارسی درباره آرا و افکار…
▪️#کارل_گوستاو_یونگ فیلسوف و روانپزشک سوییسی نخستین کسی بود که چندین کهن الگو را مطرح کرد
اولین کهن الگو، پرسونا بود.
( رجوع به پست ریپلای شده)


▪️دو‌کهن الگوی دیگر #آنیما و #آنیموس است

یونگ، آنیما و آنیموس را از مهم‏ترین آرکی تایپ‏ها در تکامل شخصیت می‏داند و می‏گوید: در نهایت، انسانی به کمال انسانیت خود می‏رسد که آنیما و آنیموس در او به وحدت و یگانگی کامل برسند. یونگ یکی شدن آنیما و آنیموس را ازدواج جادویی خوانده است.

هر چند در اسطورهٔ #گیلگمش در ظاهر خواننده با دو قهرمان: گیلگمش و انکیدو روبروست، به جرات می‏توان ادعا کرد که آن دو به جز یک تن نیستند. دو نیمهٔ همزاد که یکدیگر را کامل می‏کنند. گیلگمش نیمهٔ مرد یا روان مردانه است و انکیدو نیمهٔ زن یا روان زنانه. چنان‏که خود اسطوره هم بارها به سرشت زنانه یا روان زنانهٔ انکیدو هم از نظر ظاهر و هم از نظر کنش و منش اشاره دارد

اسطورهٔ گیلمش که بقولی کهن ترین اسطورهٔ جهان و‌حدود چهارهزار سال عمر دارد، داستان #تکامل و #رنج و به #پوچی رسیدن انسان است آنچه باعث امتیاز این اسطوره بر دیگر اساطیر جهان میشود ضرب آهنگ #فلسفی آن است که در هر بخش یا طنینی دیگر ذهن انسان امروز را درگیر میکند وگرنه ظاهر داستان از بافت ساده ای برخوردار است و مانند هر اسطورهٔ دیگر بر پایهٔ وقایع ناباورانه قرار دارد

یونگ #عشق به یک سوژه مثلأ عشق به انسان دیگر را به نحو بسیار کاملی مطرح کرده است که به نظر هم زیبا و هم کاربردی میباشد.
او اظهار داشت:هر انسانی باید تمامیت خودش را زندگی کند. بخش کوچکی از این تمامیت را بصورت خودآگاه و هشیار زندگی میکند و آگاهانه به دنبال علایق و کشش های درونی خود میرود ولی بخش عمدهٔ وجودش را بصورت ناآگاه فرافکنی (projection) به روی دنیا زندگی میکند.

عشق جزء بخشهایی است که ما آگاهانه انتخابش نمیکنیم و ناخودآگاه به آن گرفتار میشویم، پس حتمأ زیر آن یک projection وجود دارد.اما از چه نوعی؟
یونگ اظهار داشت هر انسان یک موجود دوجنسیتی است که ظاهرأ فقط یک جنس بنظر میرسد.
یونگ ویژگیهای #مردانهٔ درون هر شخصی را #آنیموس و ویژگیهای #زنانهٔ درون هر شخص را #آنیما نامید.

بطور کلی #فلسفه، #دین، #اسطوره و #روانشناسی که با هم ارتباطی تنگاتنگ دارند، همه بر این باورند که در آغاز انسان ازلی نر-ماده (دوجنسی Hermaphrodite) بوده است. چنانکه #افلاطون در رسالهٔ میهمانی (Symposinm) میگوید:

خدایان نخست انسان را بصورت کره ای آفریدند که دو جنسیت داشت. پس آنرا دو نیم کردند بطوریکه هر نیمهٔ زنی از نیمهٔ مردش جدا افتاد از این رو است که هر کسی به دنبال #نیمه_گمشدهٔ خود سرگردان است و ‌چون به زن یا مردی برخورد میکند میپندارد که نیمهٔ گمشده اش است...


#پرسونا

@art_philosophyy
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتگو با #اسلاوی_ژیژک فیلسوف، روانکاو و جامعه شناس اسلوونیایی پیرامون مسألهٔ هویتهای مجازی و خودِ واقعی انسان

▫️حقیقت درونی ما دروغی است که برای کنار آمدن با فلاکتهای زندگی واقعی خودمان میسازیم.


#زیرنویس_فارسی

@art_philosophyy
#پرسونا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم

▪️فیلم مصاحبه با #اینگمار_برگمان کارگردان مشهور سوئدی و #بی_بی_آندرسون بازیگر زن فیلم پرسونا

#زیرنویس_فارسی

@art_philosophyy
#پرسونا
صدا۰۰۱۸تحلیل فیلم پرسونا.aac
93.1 MB
▪️تحلیل فیلم پرسونا اثر #اینگمار_برگمان از دیدگاه روانشناسی

🎙دکتر #محمدرضا_سرگلزایی

#پرسونا

@art_philosophyy
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‍ ‍ 🎬 سکانسی از فیلم #پرسونا محصول سال ۱۹۹۶ کشور سوئد ساختهٔ #اینگمار_برگمان
با بازی؛ بی بی آندرسون، لیواولمان، گوناربیورنستراند و...


#زیرنویس_فارسی

@art_philosophyy
پرسونا
فلسفه و هنر
🔺کارناوال ونیز که هرساله اوایل فوریه تقریبأ دو ماه قبل از عید پاک در شهر ونیز ایتالیا برگزار می‌شود یکی از قدیمی‌ترین و مشهورترین جشن‌های جهان است. دلیل استفاده از ماسکهای خاص در این کارناوال، به از بین بردن اختلاف ظاهری بین طبقات غنی و فقیر باز می‌گردد و…
#هنر
#فیلم، #سینما

#پرسونا فیلمی فراموش نشدنی در تاریخ سینما بی شک از شاهکارهای #اینگمار_برگمان و یکی از مطرح ترین فیلمهای هنری از دیدگاه منتقدین.

سینما بستری است که در آن می توان از ساده ترین مسائل انسانی تا سخت ترین مسائل علمی، تخیلی و روانشناسانه ترین موضوعات درباره انسان و زندگی را به تصویر کشید.

برگمان، استاد به تصویر کشیدن مسائل #فلسفی، #روانشناختی و روابط انسان ها بود، او رابطه یک انسان با خود و درونش و انسان های مختلف با یکدیگر را به چالش می کشید.
یکی از سخت ترین و البته مهم ترین آثار برگمان در رابطه با روابط انسانی، فیلم پرسونا است.

برگمان در اين اثر با تكيه بر اين موضوع كه انسان ممكن است دچار شرايطي شود كه احساس كند شخصيت درون و اعتقاداتش با شخصيت خارجي يا همان رفتارش متفاوت است .
در واقع دو بازيگر اصلي اين فيلم نماد شخصيت هاي درون و بيرونِ يك نفر هستند كه كاملا با هم تفاوت دارند.و در آخر نيز متوجه ميشويم كه اين بيرون ماست كه ما را نمايان ميكند و نه درون.

ایده ساخت فیلم پرسونا وقتی در ذهن برگمان شکل می گیرد که به طور اتفاقی دو زن را می بیند که دارند دست هایشان را با هم مقایسه میکنند، خود برگمان میگوید : با خودم فکر کردم که یکی از آن ها لال است و دیگری حرف میزند.

اگر بخواهیم فیلمی را در تاریخ سینما نام ببریم که ظرافت در طراحی سکانس به سکانس و کلمه به کلمه آن بیداد می کند، فیلم پرسونای برگمان، اولین اسمی است که به ذهن خطور خواهد کرد.
فیلمی که هر سکانسش در پیشبرد اهداف کارگردان و نزدیک شدن به هدفش طراحی شده است و چیزی اضافه در آن دیده نمی شود.
فیلم پر است از مفاهیم #نمادین و #روانشناسانه که زندگی انسان امروزی را به چالش می کشد.

پرسونا، درباره #نقاب های انسانی است، نقابی از سکوت و نقابی از زندگی، نقابی از عشق و نقابی از نفرت، پرسونا انسان را از درون می نگرد و بیرون را همچون لباسی در نظر می گیرد که هر روز می تواند یک رنگ و یک مدل داشته باشد.

این فیلم اکتشاف بی پیرایه ای است درباره #روان_پریشی.

داستان هراسناکی ندارد. یک شعراست و به همین خاطر هم فیلم درخشانی است.

پرسونا یکی ازشاهکارهای اینگمار برگمان به شهادت کارنامه هنری اش درعرصه سینما، از چنان توانایی هشیارانه ای برخوردار است که نفوذ به ژرفترین لایه های روح آدمی را با حرکت در سطح بیرونی رفتارها آغاز می کند. ازساده ترین درگیری های عاطفی بهانه ای می سازد برای نفوذ به ضمیر پنهان.

▫️فیلم پرسونا پردازشگر شخصیت‌هایی است که به زندگی با صورتک‌هایی که همواره قصد پنهان کردن چیزی را دارد عادت کرده‌اند، شخصیت‌هایی که از فاصلهٔ هولناک میان آن چیزی که خود فکر می‌کنند هستند و آن چیزی که واقعاً هستند همواره در هراس اند.
قرار است پرسونا در مفهوم نقاب، چه چیزی را پنهان کند؟ چه حقیقت تلخی وجود دارد که می‌بایست توسط نقاب خنده و تجاهل مخفی شود؟ جست وجوی پاسخ برای چنین سوالاتی ست که بافت‌ها و ساختار فیلم را تشکیل می‌دهد...


▫️رجوع به پست ریپلای شده

@art_philosophyy
🔺کارناوال ونیز که هرساله اوایل فوریه تقریبأ دو ماه قبل از عید پاک در شهر ونیز ایتالیا برگزار می‌شود یکی از قدیمی‌ترین و مشهورترین جشن‌های جهان است.
دلیل استفاده از ماسکهای خاص در این کارناوال، به از بین بردن اختلاف ظاهری بین طبقات غنی و فقیر باز می‌گردد و همچنین فرصتی برای دست انداختن مقامات و قدرتمندان جامعه ایجاد می‌کند.
سال 2004 که به ونیز رفته بودم محاصره شدن در میان هزاران ماسک باعث می شد حضور در این شهر رؤیایی خیال انگیزتر شود.

دوستی می گفت: «وحشتناک نیست که همه پشت #نقاب باشند؟»، پاسخ دادم: « مگر در سایر روزها و سایر جاها هر روز با آدم های پشت نقاب مواجه نیستیم؟!»

واژهٔ #نقاب یا #پرسونا را #کارل_گوستاو_یونگ روانپزشک سوئیسی وارد ادبیات روان شناسی کرد. اتفاقا در کوزناخت سوئیس، جایی که یونگ زندگی می کرد، نیز یک کارناوال سالانه ی بالماسکه شبیه کارناوال ونیز برگزار می شود و احتمالا این کارناوال هم در توجه یونگ به نقاب های اجتماعی آدم ها بی تأثیر نبوده است.
زندگی اجتماعی ایجاب می کند که ما بخش هایی از #خود را #سانسور کنیم.

#زیگموند_فروید در کتاب «تمدن و ناخوشنودیهای آن» می گوید مَدَنی شدن باعث شده که ما به دستاوردهای مهمی برسیم  (همچون واکسیناسیون) ولی در عین حال لازمه ی مدنی شدن سرکوب بخشی از غرائز و نیازهای مان بوده که باعث ناخوشنودی ما شده است. بنابراین ما روان نژندی ها را در افراد و جامعه ی متمدّن می بینیم نه در قبایل بَدَوی.
امّا پرسونا را نباید بخشی تصنّعی و غیر واقعی از خودمان بدانیم. وقتی در روان شناسی تحلیلی از پرسونا صحبت می کنیم از #تزویر و ریاکاری سخن نمی گوییم بلکه از #نیاز_غریزی بشر برای #همنوایی سخن می گوییم، ترس او از تنهایی و تقلّای او برای دریافت پذیرش و نوازش.
نقاب های روانی بخشی از ذات بشر را بازمی نمایانند. افراد اندکی می توانند خود را از اسارت همنوایی و همرنگی با جماعت رها سازند و از حصر و طرد نهراسند، شاید همان ها که #فردریش_نیچه لقب َبَر مرد به آنها می دهد.

گاهی هم کسانی را می بینم که «نقابِ بی نقابی» به چهره می زنند و فریاد برمی آورند که من تابع عُرف جامعه نیستم و از قضاوت دیگران خَم به ابرو نمی آورم! 

به همین دلیل در حالی که بر روی جلد چاپ یازدهم کتاب سیناپسیس روانپزشکی «کاپلان و سادوک» بخشی از نقّاشی جیمز اِنسور نقّاش باژیکی با نام #هنرمند_درمحاصره_نقابها» چاپ شده است در مقدمه ی کتاب ذکر شده است که «ماسک ها هم پنهان می کنند و هم برملا می سازند!». در فیلم «چشمان کاملا بسته» استنلی کوبریک شما جمعی از طبقه ی #حاکم جامعه را می بینید که تنها زمانی که ماسک به چهره می زنند #عریان و #فاش دیده می شوند! 

فکر کنید اگر قرار باشد در یک بالماسکه ماسکی به صورت بزنید چه ماسکی برای خود طرّاحی یا انتخاب می کردید!
به کسی که چه نوع ماسکی بر چهره دارد اعتماد بیشتری می کردید و از کدام ماسک ها می ترسیدید...؟


#محمدرضا_سرگلزایی
@art_philosophyy