آمین

#افغانستان
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
▪️
وقتی #جنگ به خانه می‌آید...
[ #جلد مجله‌ی تایم درباره‌ی زندگی خانواده‌ای در #افغانستان ]

@aminhaghrah
▪️
بی‌بی‌سی گزارش داده؛ صبح امروز یک دختر دانش آموز در شهر مزار شریف در شمال #افغانستان، در اثر ازدحام بیش از حد در جریان توزیع کارت آزمون کانکور/کنکور، جان باخته است.
مسئول شفاخانه‌ی ابن سینا در مزارشریف با تایید این خبر گفته دست‌کم ۲۱ دختر دیگر نیز در این حادثه زخمی شده‌اند.


●پ.ن:
واقعه تلخ است اما این شوق دختران افغانستانی برای شکستن حصار تعصب و جهل ستودنی و امیدبخش است.

@aminhaghrah
▪️
این مرد صابر حسینی است. اهل کابل #افغانستان. با دوچرخه‌ای که صندوقی پر از #کتاب دارد، روستا به روستا رکاب می‌زند تا بچه‌ها کتاب قصه بخوانند.

#کودکان
@aminhaghrah
▪️شعر معاصر #افغانستان خواندنی‌ست. درد زیاد دارد. این غزل از همان دردواره هاست...

معرفی کرد خود را، منم کبوتر چاهی‌
مرا فروخته مادر به پنج سکه‌ی شاهی‌
مداد سبز و گلی‌ام کنار مدرسه جا ماند
و خطّ چشم بدل شد به سایه‌های سیاهی‌
دوازده‌سالگی‌ام دو بچه در بغلش داشت‌
پسر که مثل پدر شد شلوغ‌، هر چه بخواهی‌
و دختری که از اول درست نیمه‌ی من بود
به جای سرسره‌بازی‌، نشست خیره براهی‌
سکوت‌، گریه‌، و شوهر طلاق‌نامه فرستاد
ولی به دیدنم آمد برای مسخره گاهی‌
من از خدا گله دارم‌، خبرنگار! نوشتی‌؟
دچار می‌شود امشب به رودخانه سه ماهی‌...

#شعر
#زنان
#زهرا_حسین_زاده
@aminhaghrah
Zarbolmasalhaye afghani,irani.pdf
5.7 MB
▪️
ضرب المثلهای فارسی در #افغانستان
تالیف: محمدتقی مقتدری
[ تهران | ۱۳۳۸ خورشیدی ]

#کتاب #PDF
@aminhaghrah
▪️
ضرب‌المثلهای فارسی در #افغانستان
تالیف: محمدتقی مقتدری

بخوانید▼

#کتاب
@aminhaghrah
▪️
#افغانستان پیش از #طالبان
[ دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ میلادی ]

#سند
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ▪️اعجاز امید!
انستیتوت ملی #موسیقی #افغانستان به سرپرستی احمد سرمست به همراه گروه متالیکا برنده‌ی جایزه‌ی پرآوازه #پولار معروف به #نوبل_موسیقی شد.

●پ.ن:
جایزه پولار سال ۱۹۸۹ به همت استیگ آندرسون (Stig Anderson)، رهبر گروه موسیقی پاپ «آبا» تأسیس شد. این جایزه به یک فرد، گروه یا انجمن که در ارتقاء موسیقی و دستاورد خلاقانه در آن سهمی داشته تعلق می‌گیرد.

از برندگان این جایزه می‌توان از کارل هاینز اشتوکهاوزن، پیر بولز، یانیس زناکیس، ویتولد لوتسلاوسکی، گئورگی لیگتی، استیو رایش و انیو موریکونه و در عرصه موسیقی پاپ از پل مکارتنی، پینک فلوید و استیوی واندر نام برد.

@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
روزی (در دهه ۱۹۸۰) برای خرید شیر در تهران به دکانی رفتم؛ دکاندار نگاهی به سر و وضع من کرد و گفت: «به‌به، آقای افغانی این شلوار رو پات کردی که نشناسمت؟ برو، این شلوار به تو نمیاد.» من هم از خیر شیر گذشتم."

[ خاطرات دادفر سپنتا؛ وزیر خارجه پیشین #افغانستان | سیاست افغانستان از درون | جلد یک، صفحه ۷۴ ]

#حقوق_شهروندی
#مهاجرت
#کتاب
@aminhaghrah
▪️محمد جواد ابطحی، نماینده‌ی خمینی شهر در مجلس گفته است:
«در میان بازداشت‌شدگان تجمعات اعتراضیِ اخیر تعدادی از اتباع #افغانستان نیز حضور دارند!»

اگر صحت داشته باشد، مساله‌ی کوچکی نیست. نشانه‌‌ایست از وقوع رویدادی مهیب با اسم رمز #تبعیض که اگر زود برایش چاره‌ای اندیشیده نشود رخ نمودنش دیر نخواهد بود...

#جامعه
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️اقرار می کنم این چند وقت شنیدن هیچ ترانه ای فارسی، این طور متاثر و منقلبم نکرد.
این شعرِ درست و خوب و دردمند و شریفِ #کامران_جبران، در آمیخته با صدای مردانه ی خواننده ی جوانِ افغانستانی #خلیل_یوسفی، سخت نهیب می زند و تکان دهنده است. ما چه کرده ایم با برادرانِ هم خون و هم خاکِ خراسانی (افغانستانی) که این طور از ما گریزان و هراسان اند؟
چند هزار درد از قلم و گلوی امثال کامران و خلیل باید ترانه شود تا باز برابر بایستیم و آغوش هایمان را رو به رو بگشاییم...
.
چنان زده به تیشه‌ای، درخت هویت مرا
که خشک کرده‌است ریشۀ حقیقت مرا
منی که صاحب نشانی و نشانه بوده‌ام
منی که وارث زمینه و زمانه بوده‌ام
کنون ‌به‌ نام‌ من‌ که ‌خشم ‌و‌ خون ‌و ‌دود ‌جاری ‌است
بخوان مرا به اسم کوچکم که انتحاری است

ای سرزمین هراسان من 
ای باور سخت و آسان من
نام تو را کس به خاطر نداشت
یادت بخیر ای خراسان من

چه شد سرود رودکی؟ کجاست شعر مولوی؟
چه شد شکوه شاهنامه و زبان پهلوی؟
نه حافظی کنار تو نه سعدی‌ای مقابلت
و مردمان احمقی همیشه بوده قاتلت
وطن بدون نام تو برای من وطن نبود
و نام این وطن، دروغ بود مال من نبود

ای سرزمین هراسان من 
ای باور سخت و آسان من
نام تو را کس به خاطر نداشت
یادت بخیر ای خراسان من...

#افغانستان
#ویدئو
#ترانه
@aminhaghrah
▪️‏آرامگاه #ناصر_خسرو
[ یمگان بدخشان | #افغانستان ]

#میراث
@aminhaghrah
🔺
اگر در ایران ۱۳ عدد نحسی ست در افغانستان کسی ۳۹ را نمی‌خواهد.
این موضوع زمانی به صورت جهانی مطرح شد که نمایندگان مجلس، برخورد عجیبی به این قضیه نشان دادند.
کمیته کاری شماره ۳۹ از جمع ۴۰ کمیته‌ حذف شد و جای آن کمیته چهل و یک تشکیل شد!
براساس شواهد، این اقدام به دلیل حساسیتی که در مورد شماره ۳۹ در افغانستان وجود دارد، اتخاذ شده است.

گفته می‌شود، عدد ۳۹ در فرهنگ عمومی افغانستانی ها چیزی معادل «بی‌ناموسی» تعبیر می‌شود و کسی حاضر نیست در هیچ عرصه‌ای از زندگی خود، از این شماره استفاده کند.
اگر خودرو فردی با شماره پلاک ۳۹ باشد، شهروندان حاضر به همراهی فرد نیستند، حتی هیچ فردی حاضر به خرید خودرو با پلاک ۳۹ در حد نصف قیمت واقعی آن نیست.

این داستان در تمام زوایای زندگی افغانها وجود دارد، اگر ۳۹ساله هستید و یا شماره تماستان عدد ۳۹ دارد و یا بدتر از همه در خانه ۳۹ زندگی می‌کنید، بازهم درد سر دارید.

عدد ۳۹ زمانی به مشکل جدی و خبر ساز بدل شد که شماره مسلسل پلاک خودروها در افغانستان به جایی رسید که با عدد ۳۹ شروع می‌شد و کسی حاضر نبود این خودروها را بخرد.

اما ریشه مشکل عدد ۳۹ چیست؟
دقیقاً معلوم نیست چنین باوری ریشه در کدام باور و عقیده مردم دارد؛ برخی می‌گویند عدد ۳۹ در حرف ابجد، یک واژه عربی معادل «دله» می‌سازد که در فارسی مفهوم بی‌ناموسی یا نظیر آن را دارد.

برخی نیز تعریف می‌کنند سالها پیش مرد بدنامی که شماره خودرو و همچنین شماره خانه‌اش ۳۹ بوده در شهر هرات زندگی می‌کرده و از آن زمان به بعد مردم نسبت به این شماره حساس شده‌اند.

دلیل عام شدن چنین باوری هر چه باشد اما تاثیر مستقیمی بر زندگی و کار شمار زیادی از افغانستانی‌ها گذاشته است.

#فرهنگ_عمومی
#افغانستان
@aminhaghrah
🔻چرا در #افغانستان کسی «۳۹» را دوست ندارد؟!

#فرهنگ_عمومی
@aminhaghrah
خوشتر از این نیست...
[ همدلی و همزبانی ]

#افغانستان
#پلاسکو
@aminhaghrah
سهند ایرانمهر در کانالش @sahandiranmehr به معرفی کتاب خاطرات #زلمای_خلیلزاد سفیر سابق #امریکا در #افغانستان و عراق و سازمان ملل پرداخته و فرازهایی از آن را هم نقل کرده. در این میان این روایت «خلیلزاد» از نبرد افغانستان و رویکرد یکی از سران گروه های درگیر (که همین حالا معاون دولت حاکم/اشرف غنی ست) وقتی کارِ جنگ و مخاطرات اش به حوزه ی شخصی اش می کشد، بسیار خواندنی ست:

«تماس من با "ژنرال دوستم" برای متقاعد کردن او به پیوستن به جریان صلح فایده ای نداشت او تهدید کرد که بلایی سرتان می آورم که در ویتنام و عراق آوردند. دریافتم که برای سخن گفتن با او به چیزی فراتر از کلام نیاز داریم. دیروقت همان روز یک بمب افکن بی1 از دیه گارسیا به حرکت درآمد و به افغانستان رسید و بالای سر خانه دوستم یک بمب صوتی را ترکاند و رفت. دوستم در مصاحبه با نیویورک تایمز چهره شجاعانه ای نشان داد و گفت که بچه هایش ترسیده اند اما خودش نه. چند روز بعد نماینده اش پیام مصالحه جویانه او را آورد. خود دوستم چند روز بعد به من گفت:" این چه کاری بود کردید؟" به او گفتم سعی کن قدردان باشی چون هیچ کشوری به جز آمریکا صرفا برای ترکاندن یک بمب صوتی، بمب افکنی با آن بزرگی را راه نمی اندازد که این همه راه پرواز کند و بمب صوتی بیاندازد، خود تو اگر صاحب این بمب افکن بودی به یک بمب بی خطر اکتفا میکردی؟! پس حالا که میدانی نیامده ایم تو را بکشیم به پیشنهادهایمان فکر کن...»
#کتاب
#سیاست
@aminhaghrah