شعر ، ادبیات و زندگی

#رسول
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
🔴خبر فوری

بنا بر اعلام رامین صفرنیا وکیل دادگستری به خانواده #رسول_بداقی، اعاده دادرسی بداقی  در اتهامات اجتماع و تبانی و ‌تبلیغ علیه نظام در شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور پذیرفته شده است. با توجه به همین رای، به موجب قانون بعد از تعیین شعبه هم عرض آقای بداقی می‌تواند با قرار وثیقه آزاد گردد.

شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥
🔴 علیه فراموشی

پیام‌آوران آگاهی، معلمان دربند


بر دهانش زنجیر بستند
دست‌هایش را به سنگ مردگان آویختند
غذایش را، تن پوشش را و پرچمش را ربودند
و او را در سلولی انداختند
 
از تمام بندرگاه هایش راندند
زیبای کوچکش را ربودند
 
ای خونین چشم و خونین دست
به‌راستی که شب رفتنی است
نه اتاق توقیف ماندنی است
و نه حلقه‌های زنجیر
 
نرون مرد، ولی رم نمرده است
با چشم‌هایش می‌جنگد
و دانه‌های خشکیده‌ی خوشه‌ای
دره‌ها را از خوشه‌ها لبریز خواهد کرد…


🔸معلمان زندانی

#محمود_صديقى‌پور
#رسول_بداقی
#جعفر_ابراهیمی
#احمد_علیزاده
#ایرج_رهنما
#غلامرضا_غلامی_کندازی
#محمدعلی_زحمتکش
#هاشم_خواستار
#انوش_عادلى
#عزيز_قاسم_زاده
#ناهید_شیرپیشه
#زینب_همرنگ
#جواد_لعل_محمدی 

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴 علیه فراموشی

پیام‌آوران آگاهی، معلمان دربند


بر دهانش زنجیر بستند
دست‌هایش را به سنگ مردگان آویختند
غذایش را، تن پوشش را و پرچمش را ربودند
و او را در سلولی انداختند
 
از تمام بندرگاه هایش راندند
زیبای کوچکش را ربودند
 
ای خونین چشم و خونین دست
به‌راستی که شب رفتنی است
نه اتاق توقیف ماندنی است
و نه حلقه‌های زنجیر
 
نرون مرد، ولی رم نمرده است
با چشم‌هایش می‌جنگد
و دانه‌های خشکیده‌ی خوشه‌ای
دره‌ها را از خوشه‌ها لبریز خواهد کرد…


🔸معلمان زندانی

#محمود_صديقى‌پور
#رسول_بداقی
#جعفر_ابراهیمی
#احمد_علیزاده
#ایرج_رهنما
#غلامرضا_غلامی_کندازی
#محمدعلی_زحمتکش
#هاشم_خواستار
#انوش_عادلى
#عزيز_قاسم_زاده
#ناهید_شیرپیشه
#زینب_همرنگ
#جواد_لعل_محمدی 

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

https://t.center/alahiaryparviz38
امشب به یاد عاتکه رجبی


سرکوب ما در توان‌تان نیست
ما آغازهای بی‌پایانیم
.
.
.
سرود آزادی را به ترانه زندگی می‌خوانیم
ما یکدیگر را یافته‌ایم و دنبال می‌کنیم
به هم زنجیر شده‌ایم و هر روز و هر لحظه
"مقاومت زندگیست" را از هم می‌آموزیم…


🔸معلمان زندانی


#عاتکه_رجبی
#مژگان_باقری
#ناهید_شیرپیشه
#زینب_همرنگ
#احمد_علیزاده
#ایرج_رهنما
#غلامرضا_غلامی_کندازی
#محمدعلی_زحمتکش
#هاشم_خواستار
#رسول_بداقی
#محمود_ملاکی
#اصغر_امیرزادگان
#محمود_صديقى‌پور
#انوش_عادلى
#عزيز_قاسم_زاده
#جعفر_ابراهیمی
#افشین_رزمجو
#مهدى_فتحى
#جواد_لعل_محمدی

#زن_زندگی_آزادی
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

[email protected]
Audio
ببرید مرا
شعری از

#رسول_بداقی

آبانماه ۱۴۰۲ زندان اوین
شهر خاموش
بیداد عربده می‌کشد، هماوردی نیست ، مردی نیست
اگر هست ، سایه بلندیست در غروب آفتاب آزادگان  تاریخ .....

رسول بداقی از معلمان زندانی و یکی از پرتلاش‌ترین و صادق ترین فعالین صنفی است که بارها مورد آزار نهادهای امنیتی قرار گرفته است
پیش‌تر ۷ سال بدون  یک روز مرخصی  را در زندان سپری کرد و اکنون برای حبسی ۵ ساله از اردیبهشت ۱۴۰۱ در زندان اوین زندانی است

#ما_خاموش_شدنی_نیستیم

[email protected]
💥💥💥

"ذبح اصوات"

سرم را می‌شویم، از دست می‌رود
دست‌هایم را می‌شویم، از دست می‌روند
پاهایم را می‌شویم، از دست می‌روند


در بند حمام
از دست می‌روم
صدای تو
از سرم
از دست‌هام
از پاهام
بخار می‌شود

جدار ران‌هات بشارت صبح بود
"خدا سلوک من در پوستت را بیامرزد" بلند می‌شود از سرم
از دهانم می‌ریزد

طلوع می‌کند آوازی از حنجره‌ات
و در خلال خواهش
انحنای عضلاتت واضح است

در کردستان گلویت ناقوس چاقوها بلند می‌شود
در کردستان گلویت ناقوس اندام‌ها بلند می‌شود
در کردستان گلویت ناقوس کشته‌ها بلند می‌شود

خانه دارم در شاخ‌های کرگدنی
در مهمانی نعش‌ها
هراس منتشر می‌شود
و در قیلوله اتفاق
لغت اختلال در ورطه افتاده است

در ذبح اصوات
به رسم اقرار
مستمر است حضور یاد در سنگ سینه‌ام

جریان نور
از ساق های درخت به کِتف کتاب‌ها می‌ریزد
کلمات خِلط خونی‌اند
در سیالیت خیابان
در تَرَک اناری حاضر می‌شوم
آهنگ حیرانی از جدار حنجره‌ام دفاع می‌کرد

آواز می‌خواند شتری در کلاهم
گوسفندی در کمربندم
گاوی در کفش‌ام

سوگند به کیفیت علف‌ها
الواح اوراد در سنگ سینه‌ام مستمر است

در ذبح اصوات
ماده سگی
خیزان خیزان
سخاوت پهلوهایم را لیس می‌زند
بیرون می‌جهد از پهنای پیکرم
صراحت خون
و کشته‌های معاصر از سینه‌ام بیرون می‌ریزند.


#رسول_رضایی

مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

🔴کو غیرت ایرانی!


✍️: #رسول_بداقی


هنگامه‌ی شور است، بشورید، بشورید
جانا مگر از عقل به‌دورید، به‌دورید؟

تا کی به خماری سرمان زیر لحاف است؟
تا کی دلمان، محفلمان خوش به گزاف است؟

کو غیرت ایرانی و آن شوکت اقوام؟
کو ترک و لر و کرد و عرب، گیلک ایام؟

تنها مگذارید بلوچ و دگران را
بیرون بکنید از وطن، این بی‌وطنان را

بیگانه بود آنکه فروشد وطنت را
خود را نسپاری، که بدوزد دهنت را

دزدی شده آئین سرافرازی و شوکت
هر مفتخوری صدر نشین شد به رذالت

تا دار و ندار همه زد زیر بغل، گفت:
بیچاره برو، من ندهم نان به کسی مفت

تا دار و ندار همه زد زیر بغل، رفت
بخشید به اوباشِ لجن، گنج مس و نفت

تا مفت خورد، دزد و دغل مهتر ما شد
خوش لانه‌ی هر کرکس و دد، کشور ما شد

مردم به گدایی ز سر سفره‌ی دزدان
تا لقمه‌ی نانی که بقاپند ز ایشان

ما ریزه‌خور سفره‌ی دزدان شده اکنون
خورشید ز خون دل مردم شده گلگون

تا مردم ایران سرشان در پر خویش است
همواره همین آش و همین کاسه به‌پیش است

زندان اوین
بهمن ۱۴۰۱

https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

🔴 حکایت عافیت‌طلبی ما

✍️محمد رضا بهنام نژاد - بازنشسته فرهنگی

یه همکار خیلی خوبی تو مدرسمون داشتیم،
از اون همکارای واقعا ساکت و بدون حاشیه و کاملا مهربون.

این بچه اصلا بلد نبود بدبین باشه؛
بلد نبود منفی فکر کنه؛
بلد نبود به کسی سوء ظن داشته باشه؛
بلد نبود بد کسی رو بخواد؛
بلد نبود زرنگ بازی در بیاره؛
اصلا بهتره بگم مهربونی تو ذاتش بود.

تقریبا تمام سال های خدمتم در آموزش و پرورش استثنایی استان قزوین،کنار هم بودیم و همیشه همدیگه رو می دیدیم.

یه جمله اش که همیشه اذیتم می کرد، این بود:
ما دو نفری حقوق داریم
( خانمش هم شاغل بود )
خونه هم دارم،
ماشینمم که هست،
پس از شرایطم راضی ام.

منم بهش می گفتم تو دو موتوره هستی و دوگانه سوز و فقط داری خودت رو می بینی،
به اونایی که همسر شاغل ندارن فکر کن که خرجشون جوابگو نیست و مجبورن سرویس مدرسه رو بگیرن یا مسافرکشی کنند. به بچه های استثنایی بیتوته ای ( خوابگاهی ) خودمون فکر کن که به خاطر مشکلات مالی وزارتخانه مجبور بودن هر روز به غذاهای بی کیفیت تری تن بدن و در انتها نیز مجبور شدیم خوابگاه رو به دستور اداره کل تعطیل کنیم و دانش آموزان نابینا و ناشنوا رو به شهرها و استان های خودشان برگردونیم ‌‌و درس بی درس. به پدر و مادرایی فکر کن که به خاطر نداشتن پول کمک اجباری به مدرسه خجالت زده ان و هزاران درد بی درمان دیگه ی این وزارتخونه

خلاصه، کارهای صنفی منو که می دید، بهم می گفت:
تو که وضعت بد نیست و نیازی به چیزی نداری،
پس برای چی این کارها رو می کنی و برای خودت دردسر درست می کنی،
بشین سر جات دیگه. 😂😂

منم همیشه جوابم تکراری بود:
ما برای اینکه وضعمون بدتر از این نشه، داریم تلاش و فعالیت می کنیم؛
وگرنه امیدی به بهبود وضعیت نداریم.

بهش می گفتم می بینم روزی رو که نداشته باشن بهمون حقوق بدن و یا اینکه هر ۲ ماه ۱ بار برامون واریز کنند یا حتی حقوقمون رو نصف، و زوج و فرد کنند.

خلاصه اینکه من بازنشسته شدم و تمام؛ و
اونم داره سال های ۳۳ - ۳۴ سابقه اش رو می گذرونه. 

اما ۲ - ۳ سال پیش دیدمش،
از سخت شدن شرایط و زندگیش می گفت و اینکه
بچه ها بزرگ شدن و خرج ها بالا رفته و دیگه حقوق ها جوابگو نیست.
می گفت خدا به داد تک موتوره ها برسه،
واقعا شرایط سخت شده.

تازه اونجا فهمیدم که ما معلما هم در درک شرایط موجود درجاتی داریم!

خیلی ها سال ها پیش متوجه اوضاع فَشَل و نابسامان آموزش و پرورش شدند و حرفشون رو زدند و زندان کشیدن و هزینه ها دادن تا بفهمند که نباید اسرار هویدا کنند.
برخی هم مثل همین همکار داستانم ۳ سال پیش متوجه شدند که اوضاع آموزش و پرورش اصلا خوب نیست.
برخی ها هم شب ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ وقتی حقوقشون رو نریختند، متوجه اوضاع فَشَل شدند و فریاد وامصیبتا سر دادند!

تعدادی از معلمان هم هنوز نیازی نمی بینند که متوجه بشن؛
به عبارت بهتر،سودشون توی متوجه نشدنشونه، و این سر در برف کردن های برخی را پایانی نیست.

با این همه امید دارم؛ که همکار فرهنگیم این پست رو بخونه و بدونه جواب نگاه عافیت طلبانه و در سایه نشستن من و اون رو، #اسماعیل_عبدی، #رسول_بداقی، #جعفر_ابراهیمی، #صادق_صداقت، #سلیمان_عبدی، #مهدی_فتحی، #حسین_رمضان_پور و خیلی های دیگه از معلمان زندانی دارن در روزهای نوروز ۱۴۰۲ می دن. روزهایی که دور از خانواده و عزیزانشون در زندان کچویی کرج و اوین و … به سر می برن. و یا همکارایی که با احکام بازنشستگی پیش از موعد و یا انفصال موقت و اونم با حقوق هایی ۵، ۶ میلیونی شب عید رو می گذرونند.

پایان سخن اینکه؛
شیشه نزدیکتر از سنگ ندارد خویشی
هر شکستی که به هر کس برسد از خویش است


#معلمان_زندانی_را_آزاد_کنید
#زن_زندگی_آزادی

منبع:کانال شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان ایران

https://t.center/alahiaryparviz38
💢برای #سارا_سیاهپور

در امتداد روزها
همین حوالی چشمت
کنار کوچه ی انقلاب
حکم‌ صادر میکنند

و تو صلواتی بلند می فرستی
می دانم که می دانی؟
سارا
ما همه سرما خورده ی یک زمستانیم

جعفر با تبر ابراهیم
رسول را یاری میکند و فرهاد برای
محمد و ناهید کوه را می شکافد

همین چند قدم مانده تا ایستگاه نور
رسول مردم را فرا می خواند

و سارا در جستجوی دارا
روزها را می نگرد

و_زیر_لب زمزمه می کند

ما سرما خورده ی یک زمستانیم

طاقت بیار رفیق

فرهاد تیشه اش را بر جان گذاشت
تا شاید بیدار شوند خاکستری ها

طاقت بیار رفیق
روزها می میرند
شب ها ستاره باران

و هوایی که ناجوانمردانه شلاق  می زند
در افق های دور دست روی تابلو

سارا نوشت:

“اندکی صبر سحر نزدیک‌ است"

#سارا_سیاهپور
#جعفر_ابراهیمی
#رسول_بداقی
#فرهاد_میثمی
#محمد_حبیبی
#ناهید_شیر‌پیشه

🖋️ کوکب بداغی پگاه_ایذه

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴 سروده‌ای جدید از #رسول_بداقی از درون زندان اوین

🔸 هنگامه‌ی شور است

هنگامه‌ی شور است، بشورید، بشورید
جانا مگر از عقل به‌دورید، به‌دورید؟

تا کی به خماری سرمان زیر لحاف است؟
تا کی دلمان، محفلمان خوش به گزاف است؟

کو غیرت ایرانی و آن شوکت اقوام؟
کو ترک و لر و کرد و عرب، گیلک ایام؟

تنها مگذارید بلوچ و دگران را
بیرون کنید از وطن، این بی‌وطنان را

بیگانه بود آنکه فروشد وطنت را
خود را نسپاری، که بدوزد دهنت را

دزدی شده آئین سرافرازی و شوکت
هر مفتخوری صدر نشین شد به رذالت

تا دار و ندار همه زد زیر بغل، گفت:
بیچاره برو، من ندهم نان به کسی مفت

تا دار و ندار همه زد زیر بغل، رفت
بخشید به اوباش خودش گنج مس و نفت

تا مفت خورند دزد و دغل، مهتر ما شد
خوش، لانه‌ی هر کرکس و دد، کشور ما شد

مردم به گدایی ز سر سفره‌ی دزدان
تا لقمه‌ی نانی که بقاپند ز ایشان

ما ریزه‌خور سفره‌ی دزدان شده اکنون
خورشید ز خون دل مردم شده گلگون

تا مردم ایران سرشان در پر خویش است
همواره همین آش و همین کاسه به‌پیش است

رسول بداقی، زندان اوین
بهمن ۱۴۰۱

#معلم_زندانی_کارگر_زندانی_#دانشجوی_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_ باید_گردد
https://t.center/alahiarypa
💥💥💥

🔴 چکامه‌ای برای #معلمان_زندانی

✍️ ح‌ _ ق. سُها

در صبحی منتظر و
دیده‌ای رها
پنجره را
باز می‌کنم

کبوتری خیس و منتظر
بر شاخه‌‌‌ای ترد و خمیده
از سنگینی برف
دیده بر نگاهم می‌دوزد.

بر صفحه‌ی صاف خیالم
دانه‌های سفید برنج
می‌پاشم،
پرنده می‌پَرَد.

چشمان بیقرارم
از پی خط پرواز کبوتر
اوج می‌گیرد و
از دیوار ضخیم سیمان و خاطره
می‌گذرد.

سوز است
سرماست
#جعفر می‌لرزد
از فکر کودکان خیابان

آنسو تَرَک
گلی را می‌بینم

با تبسمی گرم و حرار
در حصار فنس و برف
به عمر دو روزه
نمی‌اندیشد!

عمر گل
عرض دارد!
خیالم ارتفاع می‌گیرد

#رسول می‌گفت:
اسمش دو روز است
رسمش
به قرنی بیداری می‌ارزد.

#محمد با صدایی گرم
شعری می‌خواند
از حکمت؛
«روزهای زیبای مان
روزهایی‌ست که تاکنون نزیسته‌ایم آن‌ها را» *


مُرَسِم خط خاطر خطرند،
رد پاهای سُریده‌ی
یاران
در هواخوری زندان

صبح امید
قافیه را
به تاریکی شب
نخواهد باخت.

توقف
فطرتی دارد
از جنس جوهر
حرکتی در برف
جوششی از برآمدن نور
از پس یک سیاهی نژند.

وقتی شب را کنار صبح
می‌نشانَد برف
چشم‌ها بیناست
شهر از روزن لوزی سیم خاردار
پیداست.

میله‌ها خواهند شکست.

او می‌فهمد
شب را و روز را
یادت گرم‌ِمان می‌کند
#مسعود ...

«آزادی همان زندانی‌ست که یاران باهم بمانند.»

پنجره را می‌بندم.
کبوتر از بلندترین برج شهر
نگاهم می‌کند
در دلش می‌خندد.

او خوب می‌داند
زمستان
رفتنی‌ست
بهار ساختنی ...

برای زمین فرقی نمی‌کند
او همچنان
می‌گردد
به گِرد خورشید.

*حکمت / ترجمه‌ی احمد پوری
کیمیایی / زخم عقل


#معلمان_زندانی_تنها_نیستند
#زن_زندگی_آزاد

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴برای رسول بداقی، جعفر ابراهيمی، سارا سیاهپور و سایر معلمان آزاده


دوختن، بر قامتِ فردای ما پاپوش‌ها
روی دیگِ هر تناقض، کوفتن، سرپوش‌ها
می‌چشد زهرِ شنیدن‌ها و دیدن‌ها کسی؟
بازهایی بسته مانده چشم‌ها و گوش‌ها
ارّه بر پای درخت و غُرّشِ دندانه‌هاش
محو می‌شد در هیاهوی بسی خاموش‌ها
در درونِ گورهای دسته‌جمعی نقش بست
وعده‌گاهِ عشق بازی‌های هم‌ آغوش‌ها
بازتابِ نورِ خون بر پهنه‌ی دریا کِشد
چون سپیده‌ سر زند از خاورِ می‌نوش‌ها
مغزِ نو می‌روید از نو، گرچه پیشِ روی ما
گردن افرازند هر دم مارهای دوش‌ها

ارسالی از یک همکار

📌 معلمان زندانی

#سارا_سیاه_پور
#رسول_بداقی
#جعفر_ابراهیمی
#محمد_حبیبی
#ناهید_شیرپیشه
#هیوا_قریشی
#امید_شاه_محمدی
#کاوه_محمدزاده
#پرویز_احسنی
#مهدی_فتحی
#ناهید_فتحعلیان
#زینب_همرنگ
#معصومه_عسکری
#اسماعیل_عبدی
#هاشم_خواستار
#جواد_لعل_محمدی
#محمدحسین_سپهری


صدایشان باشیم

#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
💥💥💥

تقدیم به #معلمان_زندانی

« حسین منزوی » می نویسد:
«گلوله‌ای را به یاد ندارم
که به نیّت پوست نازک آزادی
شلیک شده باشد و
سرانجام
به قصد شقیقه‌ی دژخیم
کمانه نکرده باشد

چاقویی را به یاد ندارم
که برای گلوی خوش‌آواز عشق
از غلاف بیرون زده باشد و
آخر دسته‌ی خودش را
نبریده باشد

حالا،
هر چه می‌خواهید شلیک کنید و
هر چه می‌خواهید چاقو بکشید»


عاقبت این تشت هم فرو خواهد افتاد
وز سر عالم طنین مضحکه
خواهد گذشت.
و ما به سنگرها برمی‌گردیم
و به زندگی،
ما برنده ایم
دستت را به من بده رفیق..
درخت #امید میوه اش می رسد
و آواز سر می‌دهد تا حصول #آزادی...

📌 #معلم_زندانی آزاد باید گردد

#اسماعیل_عبدی
#رسول_بداقی
#محمدتقی_فلاحی
#محمد_حبیبی
#جعفر_ابراهیمی
#اسکندر_لطفی
#مسعود_نیکخواه
#شعبان_محمدی
#مژگان_باقری
#هاله_صفرزاده
#محمدعلی_زحمتکش
#غلامرضا_غلامی_کندازی
#اصغر_امیرزادگان
#محمد_عالیشوندی
#حمید_عباسی
#ناصر_موسوی
#ایرج_رهنما
#عبدالرزاق_امیری
#مهدی_فتحی
#بهنام_محمدی
#جبار_دوستی
#هاشم_خواستار
#جواد_لعل_محمدی
#محمدحسین_سپهری

📌#جای_معلم_زندان_نیست

https://t.center/alahiaryparviz38
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#لیلا_حسین_زاده
#هیراد_پیربداغی
#رسول_بداغی
دو صدای یک شلاق، قسمتی از شعر «صدای دو شلاق» اثر رضا براهنی با صدای لیلا حسین زاده
هرشلاقی که فرو می‌آید
دو صدا دارد
یک صدا را شلاق زن می‌شنود
صدای دیگر را شلاق شده
ما صدای دوم شلاق هستیم
؟کدام صدا قوی‌تر است
نرون و رضاشاه صدای اول را می‌شنوند
صدای دوم را ما می‌شنویم
عرقش را شلاق‌زن پاک می‌کند
ما نیز عرق‌مان را پاک می‌کنیم!
شلاق بعدی را که می‌زند می‌گوییم
محکم‌تر از این هم می‌توانید بزنید آقا
ما شما را محکم‌تر از این زده‌ایم…

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴 #خبر_فوری


#رسول_بداقی بازداشت شد.


📌 امروز شنبه ۱۰ اردیبهشت؛ ساعت ۶ و نیم
صبح ؛ ۵ نفر از پلیس امنیت به زور وارد منزل شدند و بعد از شکستن شیشه با پتک و بهم ریختن طبقه بالا ؛ #رسول_بداقی را بازداشت کردند .

🔹🔹🔹
🔹 وعده ما :

یکشنبه، ۱۱ اردیبهشت
ساعت ۱۰

تهران : مقابل مجلس
مراکز استان‌ها : مقابل اداره کل
شهرستان‌ها : مقابل اداره آموزش و پرورش

#همه_می‌آییم

https://t.center/alahiaryparviz38
🔹 رامین صفر نیا وکیل رسول بداقی در توییتی اعلام کرد که موکلش #رسول_بداقی بابت اجتماع و تبانی به چهار سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی به یک سال حبس محکوم شده است.آقای بداقی همچنین به منع خروج از کشور و منع اقامت در تهران و تمام استان هم جوار به مدت دو سال محکوم شده است.
این حکم بدوی است و قابلیت اعتراض در دادگاه تجدید نظر دارد.

شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن این حکم غیر عادلانه و حمایت همه جانبه از رسول بداقی چهره شناخته شده و هزینه داده و فداکار جنبش معلمان ایران اعلام می کند که معلمان مطالبه گر در تجمع ۱ اردیبهشت در سراسر کشور با اعلام حمایت قاطع خود از رسول بداقی بر ناحق بودن این حکم تاکید خواهند داشت و با حمایت خود از چهره پیش تاز جنبش معلمان حق طلب ایران شرایط شکستن این حکم ظالمانه را در دادگاه تجدید نظر فراهم خواهند آورد.

#شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

https://t.center/alahiaryparviz38
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #تجمع اعتراضی معلمان در

#یاسوج

با سخنرانی آقای #رسول_بداقی در جمع همکاران یاسوج

# اعتراضات_سراسری
پنجشنبه، ۲۳ دیماه ۱۴۰۰

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴 #ظلم_عیان

ما شیشه ایم و باک نداریم از شکست
شیشه هر آنچه بشکند، تیزتر شود

♦️ بازداشت #رسول_بداقی
از فعالین صنفی معلمان
و عضو تشکل قانونی کانون صنفی معلمان همراه ضرب و شتم را محکوم می کنیم.

📌همچنان بی خبری از وضعیت این #معلم و نهاد بازداشت کننده !

🔗 جلوه های عدالت !

#بازداشت
#عوامل_ظلم
#حق_اعتراض
#حق_تشکل_یابی
#فعالیت_صنفی
#اعتصابات_سراسری_معلمان
#اعتراضات_سراسری
#کانون_صنفی_معلمان

منبع: کانال صنفی معلمان ایران
https://t.center/alahiaryparviz38
🔴 بازداشت #رسول_بداقی، بازرس کانون صنفی معلمان و عضو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان

امروز صبح رسول بداقی فعال صنفی معلمان در منزلش بازداشت شد.
بنابر اطلاعات رسیده، ماموران با هجوم به منزل این فعال صنفی ضمن ضرب وشتم، حتی اجازه پوشیدن لباس مناسب را نیز از وی سلب کردند.
همه وسایل ارتباطی رسول بداقی، حتی گوشی همراه همسرش هم توسط ماموران ضبط شده است.
از نهاد بازداشت کننده و دلایل بازداشت این فعال صنفی معلمان خبری در دست نیست.

https://t.center/alahiaryparviz38
Ещё