شعر ، ادبیات و زندگی

#جعفر_ابراهیمی
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
💥💥💥
🔴 علیه فراموشی

پیام‌آوران آگاهی، معلمان دربند


بر دهانش زنجیر بستند
دست‌هایش را به سنگ مردگان آویختند
غذایش را، تن پوشش را و پرچمش را ربودند
و او را در سلولی انداختند
 
از تمام بندرگاه هایش راندند
زیبای کوچکش را ربودند
 
ای خونین چشم و خونین دست
به‌راستی که شب رفتنی است
نه اتاق توقیف ماندنی است
و نه حلقه‌های زنجیر
 
نرون مرد، ولی رم نمرده است
با چشم‌هایش می‌جنگد
و دانه‌های خشکیده‌ی خوشه‌ای
دره‌ها را از خوشه‌ها لبریز خواهد کرد…


🔸معلمان زندانی

#محمود_صديقى‌پور
#رسول_بداقی
#جعفر_ابراهیمی
#احمد_علیزاده
#ایرج_رهنما
#غلامرضا_غلامی_کندازی
#محمدعلی_زحمتکش
#هاشم_خواستار
#انوش_عادلى
#عزيز_قاسم_زاده
#ناهید_شیرپیشه
#زینب_همرنگ
#جواد_لعل_محمدی 

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴 علیه فراموشی

پیام‌آوران آگاهی، معلمان دربند


بر دهانش زنجیر بستند
دست‌هایش را به سنگ مردگان آویختند
غذایش را، تن پوشش را و پرچمش را ربودند
و او را در سلولی انداختند
 
از تمام بندرگاه هایش راندند
زیبای کوچکش را ربودند
 
ای خونین چشم و خونین دست
به‌راستی که شب رفتنی است
نه اتاق توقیف ماندنی است
و نه حلقه‌های زنجیر
 
نرون مرد، ولی رم نمرده است
با چشم‌هایش می‌جنگد
و دانه‌های خشکیده‌ی خوشه‌ای
دره‌ها را از خوشه‌ها لبریز خواهد کرد…


🔸معلمان زندانی

#محمود_صديقى‌پور
#رسول_بداقی
#جعفر_ابراهیمی
#احمد_علیزاده
#ایرج_رهنما
#غلامرضا_غلامی_کندازی
#محمدعلی_زحمتکش
#هاشم_خواستار
#انوش_عادلى
#عزيز_قاسم_زاده
#ناهید_شیرپیشه
#زینب_همرنگ
#جواد_لعل_محمدی 

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴 بازگشت جعفر ابراهیمی به زندان قزلحصار

#جعفر_ابراهیمی، بازرس شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، برای سپری نمودن دوران حبس خود به #زندان_قزلحصار بازگشت.
جعفر ابراهیمی پس از تبعید به قزلحصار و به دنبال تشدید بیماری با تشخیص پزشک قانونی با دستور دادستانی به صورت توقف حکم برای درمان به مرخصی اعزام شد. وی از دادستانی درخواست تبدیل قرار توقف حکم به قرار مرخصی استعلاجی نمود که مورد قبول دادستانی قرار نگرفت و امروز یکشنبه دهم دی ماه به زندان بازگشت.
این فعال صنفی اردیبهشت ۱۴۰۱ به همراه جمعی از فعالان صنفی دستگیر و به زندان اوین منتقل شد وی در شهریور ۱۴۰۲ به همراه ۱۲ زندانی سیاسی به صورت غیرقانونی به زندان قزلحصار تبعید شد و باید ایام حبس خود را در این تبعیدگاه سپری نماید.

#تبعیدگاه_قزلحصار

https://t.center/alahiaryparviz38
امشب به یاد عاتکه رجبی


سرکوب ما در توان‌تان نیست
ما آغازهای بی‌پایانیم
.
.
.
سرود آزادی را به ترانه زندگی می‌خوانیم
ما یکدیگر را یافته‌ایم و دنبال می‌کنیم
به هم زنجیر شده‌ایم و هر روز و هر لحظه
"مقاومت زندگیست" را از هم می‌آموزیم…


🔸معلمان زندانی


#عاتکه_رجبی
#مژگان_باقری
#ناهید_شیرپیشه
#زینب_همرنگ
#احمد_علیزاده
#ایرج_رهنما
#غلامرضا_غلامی_کندازی
#محمدعلی_زحمتکش
#هاشم_خواستار
#رسول_بداقی
#محمود_ملاکی
#اصغر_امیرزادگان
#محمود_صديقى‌پور
#انوش_عادلى
#عزيز_قاسم_زاده
#جعفر_ابراهیمی
#افشین_رزمجو
#مهدى_فتحى
#جواد_لعل_محمدی

#زن_زندگی_آزادی
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

[email protected]
برای #جعفر_ابراهیمی

کودکی در دور دست می‌گرید

هوهوی باد در کلاس می‌پیچد

کلمات بر تخته سیاه
                                خشک شده‌اند

چشم‌ها
خیره و مات
به جای خالیش

فردی از دنیای عشق
جانی از تعهد
مردی بارانی
کنار حاشیه نشینان.

ش . احمدی

#جای_معلم_زندان_نیست

https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

🔴برای #جعفر_ابراهیمی و بیدادی که بر او رفته است

✍🏻امراله نصرالهی


اما داوری آن سوی در نشسته است
بی ردای شوم قاضیان
ذاتش درایت و انصاف
هیاتش زمان...
(احمد شاملو)

لنین روزگاری از قول مارکس نقل می کند؛ ماهیت دموکراسی سرمایه داری این است؛ "هر چند سال یک بار به ستمکشان اجازه می دهند تصمیم بگیرند که از میان طبقه ی ستمگر چه کسی در پارلمان، نماینده و سرکوب کننده ی آنان باشد."
و اکنون این قصه ی سرکوب ما ستمکشان است که در صحنه ی جهانی این نبرد طبقاتی زیر چتر سلطه ی سرمایه ی مالی با روبنای ارتجاع مذهبی اش تکرار می شود. این ائتلاف ارتجاع و سرمایه در جامعه ی دیروز و امروز ایران نیز برای حفظ منافع مالی خود همواره سرکوب را در دستور کار خود داشته است. جنبش معلمان که در زمینه ی خواسته های صنفی-آموزشی خود بر اصول مبارزه ای کلاسیک یعنی سازماندهی، تفکر اجتماعی و داشتن لیدرهایی در لایه های گوناگون آن گام نهاده و در این مسیر خواهان بازگشت حاکمیت به پایبندی به قوانین ناقص و علیل نیم بند خود هست، آنقدر توانسته است گفتمان قدرت تولید کند که دستان آهنین سرکوب قدرت حاکم را به سوی پیکره و بدنه اش روانه سازد. یکی از اعضای این بدنه که در تولید این گفتمان نقش داشته، جعفر ابراهیمی است. بازرس شورای هماهنگی تشکل های صنفی معلمان ایران. کرد و کار جعفر از باورهای طبقاتی او برمی خیزد. طبقه ای تحت ستم نظام زنجیروار سرمایه. نگاه او به مسائل اجتماعی ریشه ای و پیکربندی شده است. طمانینه ی او در گفتن و شنیدن از باور به انسان بودگی سرچشمه می گیرد. در قاموس رفتاری او مدارا و تساهل به صورتی دینامیکی کاملا هویداست. در غیاب امر گفت و گو به مثابه ی رفتاری نهادینه و رایج در جامعه ی ما، او را می توان از مصداق های چنین دیالوگی در جنبش معلمان دانست. رادیکالیسم چپ گرایانه ی او نافی اندیشه ها و سلایق دیگر نیست. صد البته جایی که احساس کند اعلام موضع سرراست و قاطع داشته باشد کوچکترین مماشاتی نیز نمی کند. جعفر ابراهیمی در طبقه نگری خود حاشیه را بر متن ارجح می نهد. چرا که حاشیه به مراتب ستم کشیده تر، محروم تر و در فقر بیشتری دست و پا زده است. در میان رفقای جنبش شاید بتوان او را یکی از برجسته ترین منادیان همین حاشیه ی محروم در امر آموزش دانست. دفاع او از حقوق کودکان در سیستان و بلوچستان نمونه ای از این حاشیه باوری اوست. پژوهش ها و پیگیریهای او در امر آموزش کودکان آن جغرافیا نیز گواه روشنی بر مدعای بنده است. جعفر اصل سی قانون اساسی را که بر آموزش رایگان تاکید دارد مبنایی می داند برای دفاع از حقوق پایمال شده ی کودکان این سرزمین. زین میان حق با اوست اگر بر کودکان کار و محروم از تحصیل بلوچستانی تاکید ویژه تری داشته باشد. میزان این حساسیت چنان است که در شماره ی نخست گاهنامه ی اینترنتی "فراسوی کند و کاو" نوشته ای را به همین موضوع اختصاص داده است. او در این جنبش بی گمان سمبل فریادهای خاموش کودکان آن دیار نابسامان پور دستان است. سرزمینی که ظرف و زمانه ای از اساطیر و حماسه ی قومی ایران را به خود اختصاص داده و ستون ثقل ایرانشهر و نگاهبانان شایسته ا ی برای آن بوده است. اگر بگویم مانیفست جعفر در نوع کنشگری خود از آن جغرافیا مایه گرفته است بیراه نگفته ام. به راستی در همین جنبش کمتر کسی است که چون او وجه تراژیک آموزش کودکان و دانش آموزان آن مناطق را به ما و متولیان امر گوشزد کرده باشد. وجه مخرب و ویرانه ساز آموزش ایدئولوژیک در دیارانی اینچنین در شمایلی کریه تر خود را نشان می دهد. آموزشی به شدت ضد بشری رو به قعر و قهقرا. اتوپیایی از عقب ماندگی و فقیر سازی. بی شک جعفر با توجه به نگرش طبقاتی خویش بر این رخداد شکاف ساز میان طبقه ی فقیر و غنی درنگی ویژه داشته است. او صدای بی صدایان و فریاد خاموشان فرزندان صاحبان قلعه های رفته بر بادی است که روزی تاریخ زنده ای از حوادث دورانساز تمدنی بوده اند. نداگر دلسوز هر کودکی که ضجه هایش در دالان های هزار توی آموزش ایدئولوژیک مذهبی گم شد و کسی صدایش را نشنید. پیام آور دانش آموزانی بی نان، بی کتاب، بی دفتر. تصویرگر سوختگان بی چهره به تف سوزان آتش بیداد. تذکار دهنده ی غریقان در مرداب این آموزش بیعار و بیمار. افشا کننده ی دست های پنهان الیگارشی ثروت در وزارتخانه ای عقیم. آنان که آموزش رایگان را به زیر چرخ دنده های پولی سازی خود له نمودند. او را می نگرم که از زبان نیمای یوش در قفس بیدادگاه ردای شوم قاضیان یکسر فریاد می زند؛
آی آدمها
که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید
نان به سفره، جامه تان بر تن
یک نفر در آب می خواند شما را..

@
💥💥💥

🔴 حکایت عافیت‌طلبی ما

✍️محمد رضا بهنام نژاد - بازنشسته فرهنگی

یه همکار خیلی خوبی تو مدرسمون داشتیم،
از اون همکارای واقعا ساکت و بدون حاشیه و کاملا مهربون.

این بچه اصلا بلد نبود بدبین باشه؛
بلد نبود منفی فکر کنه؛
بلد نبود به کسی سوء ظن داشته باشه؛
بلد نبود بد کسی رو بخواد؛
بلد نبود زرنگ بازی در بیاره؛
اصلا بهتره بگم مهربونی تو ذاتش بود.

تقریبا تمام سال های خدمتم در آموزش و پرورش استثنایی استان قزوین،کنار هم بودیم و همیشه همدیگه رو می دیدیم.

یه جمله اش که همیشه اذیتم می کرد، این بود:
ما دو نفری حقوق داریم
( خانمش هم شاغل بود )
خونه هم دارم،
ماشینمم که هست،
پس از شرایطم راضی ام.

منم بهش می گفتم تو دو موتوره هستی و دوگانه سوز و فقط داری خودت رو می بینی،
به اونایی که همسر شاغل ندارن فکر کن که خرجشون جوابگو نیست و مجبورن سرویس مدرسه رو بگیرن یا مسافرکشی کنند. به بچه های استثنایی بیتوته ای ( خوابگاهی ) خودمون فکر کن که به خاطر مشکلات مالی وزارتخانه مجبور بودن هر روز به غذاهای بی کیفیت تری تن بدن و در انتها نیز مجبور شدیم خوابگاه رو به دستور اداره کل تعطیل کنیم و دانش آموزان نابینا و ناشنوا رو به شهرها و استان های خودشان برگردونیم ‌‌و درس بی درس. به پدر و مادرایی فکر کن که به خاطر نداشتن پول کمک اجباری به مدرسه خجالت زده ان و هزاران درد بی درمان دیگه ی این وزارتخونه

خلاصه، کارهای صنفی منو که می دید، بهم می گفت:
تو که وضعت بد نیست و نیازی به چیزی نداری،
پس برای چی این کارها رو می کنی و برای خودت دردسر درست می کنی،
بشین سر جات دیگه. 😂😂

منم همیشه جوابم تکراری بود:
ما برای اینکه وضعمون بدتر از این نشه، داریم تلاش و فعالیت می کنیم؛
وگرنه امیدی به بهبود وضعیت نداریم.

بهش می گفتم می بینم روزی رو که نداشته باشن بهمون حقوق بدن و یا اینکه هر ۲ ماه ۱ بار برامون واریز کنند یا حتی حقوقمون رو نصف، و زوج و فرد کنند.

خلاصه اینکه من بازنشسته شدم و تمام؛ و
اونم داره سال های ۳۳ - ۳۴ سابقه اش رو می گذرونه. 

اما ۲ - ۳ سال پیش دیدمش،
از سخت شدن شرایط و زندگیش می گفت و اینکه
بچه ها بزرگ شدن و خرج ها بالا رفته و دیگه حقوق ها جوابگو نیست.
می گفت خدا به داد تک موتوره ها برسه،
واقعا شرایط سخت شده.

تازه اونجا فهمیدم که ما معلما هم در درک شرایط موجود درجاتی داریم!

خیلی ها سال ها پیش متوجه اوضاع فَشَل و نابسامان آموزش و پرورش شدند و حرفشون رو زدند و زندان کشیدن و هزینه ها دادن تا بفهمند که نباید اسرار هویدا کنند.
برخی هم مثل همین همکار داستانم ۳ سال پیش متوجه شدند که اوضاع آموزش و پرورش اصلا خوب نیست.
برخی ها هم شب ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ وقتی حقوقشون رو نریختند، متوجه اوضاع فَشَل شدند و فریاد وامصیبتا سر دادند!

تعدادی از معلمان هم هنوز نیازی نمی بینند که متوجه بشن؛
به عبارت بهتر،سودشون توی متوجه نشدنشونه، و این سر در برف کردن های برخی را پایانی نیست.

با این همه امید دارم؛ که همکار فرهنگیم این پست رو بخونه و بدونه جواب نگاه عافیت طلبانه و در سایه نشستن من و اون رو، #اسماعیل_عبدی، #رسول_بداقی، #جعفر_ابراهیمی، #صادق_صداقت، #سلیمان_عبدی، #مهدی_فتحی، #حسین_رمضان_پور و خیلی های دیگه از معلمان زندانی دارن در روزهای نوروز ۱۴۰۲ می دن. روزهایی که دور از خانواده و عزیزانشون در زندان کچویی کرج و اوین و … به سر می برن. و یا همکارایی که با احکام بازنشستگی پیش از موعد و یا انفصال موقت و اونم با حقوق هایی ۵، ۶ میلیونی شب عید رو می گذرونند.

پایان سخن اینکه؛
شیشه نزدیکتر از سنگ ندارد خویشی
هر شکستی که به هر کس برسد از خویش است


#معلمان_زندانی_را_آزاد_کنید
#زن_زندگی_آزادی

منبع:کانال شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان ایران

https://t.center/alahiaryparviz38
💢برای #سارا_سیاهپور

در امتداد روزها
همین حوالی چشمت
کنار کوچه ی انقلاب
حکم‌ صادر میکنند

و تو صلواتی بلند می فرستی
می دانم که می دانی؟
سارا
ما همه سرما خورده ی یک زمستانیم

جعفر با تبر ابراهیم
رسول را یاری میکند و فرهاد برای
محمد و ناهید کوه را می شکافد

همین چند قدم مانده تا ایستگاه نور
رسول مردم را فرا می خواند

و سارا در جستجوی دارا
روزها را می نگرد

و_زیر_لب زمزمه می کند

ما سرما خورده ی یک زمستانیم

طاقت بیار رفیق

فرهاد تیشه اش را بر جان گذاشت
تا شاید بیدار شوند خاکستری ها

طاقت بیار رفیق
روزها می میرند
شب ها ستاره باران

و هوایی که ناجوانمردانه شلاق  می زند
در افق های دور دست روی تابلو

سارا نوشت:

“اندکی صبر سحر نزدیک‌ است"

#سارا_سیاهپور
#جعفر_ابراهیمی
#رسول_بداقی
#فرهاد_میثمی
#محمد_حبیبی
#ناهید_شیر‌پیشه

🖋️ کوکب بداغی پگاه_ایذه

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴برای رسول بداقی، جعفر ابراهيمی، سارا سیاهپور و سایر معلمان آزاده


دوختن، بر قامتِ فردای ما پاپوش‌ها
روی دیگِ هر تناقض، کوفتن، سرپوش‌ها
می‌چشد زهرِ شنیدن‌ها و دیدن‌ها کسی؟
بازهایی بسته مانده چشم‌ها و گوش‌ها
ارّه بر پای درخت و غُرّشِ دندانه‌هاش
محو می‌شد در هیاهوی بسی خاموش‌ها
در درونِ گورهای دسته‌جمعی نقش بست
وعده‌گاهِ عشق بازی‌های هم‌ آغوش‌ها
بازتابِ نورِ خون بر پهنه‌ی دریا کِشد
چون سپیده‌ سر زند از خاورِ می‌نوش‌ها
مغزِ نو می‌روید از نو، گرچه پیشِ روی ما
گردن افرازند هر دم مارهای دوش‌ها

ارسالی از یک همکار

📌 معلمان زندانی

#سارا_سیاه_پور
#رسول_بداقی
#جعفر_ابراهیمی
#محمد_حبیبی
#ناهید_شیرپیشه
#هیوا_قریشی
#امید_شاه_محمدی
#کاوه_محمدزاده
#پرویز_احسنی
#مهدی_فتحی
#ناهید_فتحعلیان
#زینب_همرنگ
#معصومه_عسکری
#اسماعیل_عبدی
#هاشم_خواستار
#جواد_لعل_محمدی
#محمدحسین_سپهری


صدایشان باشیم

#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
💥💥💥

تقدیم به #معلمان_زندانی

« حسین منزوی » می نویسد:
«گلوله‌ای را به یاد ندارم
که به نیّت پوست نازک آزادی
شلیک شده باشد و
سرانجام
به قصد شقیقه‌ی دژخیم
کمانه نکرده باشد

چاقویی را به یاد ندارم
که برای گلوی خوش‌آواز عشق
از غلاف بیرون زده باشد و
آخر دسته‌ی خودش را
نبریده باشد

حالا،
هر چه می‌خواهید شلیک کنید و
هر چه می‌خواهید چاقو بکشید»


عاقبت این تشت هم فرو خواهد افتاد
وز سر عالم طنین مضحکه
خواهد گذشت.
و ما به سنگرها برمی‌گردیم
و به زندگی،
ما برنده ایم
دستت را به من بده رفیق..
درخت #امید میوه اش می رسد
و آواز سر می‌دهد تا حصول #آزادی...

📌 #معلم_زندانی آزاد باید گردد

#اسماعیل_عبدی
#رسول_بداقی
#محمدتقی_فلاحی
#محمد_حبیبی
#جعفر_ابراهیمی
#اسکندر_لطفی
#مسعود_نیکخواه
#شعبان_محمدی
#مژگان_باقری
#هاله_صفرزاده
#محمدعلی_زحمتکش
#غلامرضا_غلامی_کندازی
#اصغر_امیرزادگان
#محمد_عالیشوندی
#حمید_عباسی
#ناصر_موسوی
#ایرج_رهنما
#عبدالرزاق_امیری
#مهدی_فتحی
#بهنام_محمدی
#جبار_دوستی
#هاشم_خواستار
#جواد_لعل_محمدی
#محمدحسین_سپهری

📌#جای_معلم_زندان_نیست

https://t.center/alahiaryparviz38
حمایت جمعی از فرهنگیان از #معلمان_زندانی

اعتراض به ادامه زندان #اسماعیل_عبدی
و #محمدتقی_فلاحی، بازداشت #شعبان_محمدی و صدور حکم زندان علیه #جعفر_ابراهیمی

https://t.center/alahiaryparviz38
شعری از «جعفر ابراهیمی»
___
می شماری
یک !
و خطی بر گرده‌ی من ترسیم می شود
می شماری
دو !

تا رنگ زمینه‌ی طرحت
از کبودی به سرخی بزند،

به صد که می رسی
عرق تو با سرخی خون من
یکی می شود...

عرقت را خشک می کنی
اما این طرح طلایی ات
سرخ خواهد ماند

تو به معدن طلایت می نازی
من به بغض فروخفته ام ؛

از بیم تو
انسان ها به هراس می افتند
و کودکان از ترسشان
شلوارشان را خیس می کنند

تو خسته شده ای
اما
من جان گرفته ام
ما جان گرفته ایم

با کودکانی
که مشت هایشان را
گره کرده اند

با
بغض ،
و
خون ،
و
مشت گره کرده .....

#همه_ما_جعفر_ابراهیمی_هستیم
#جعفر_ابراهیمی_تنها_نیست

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴 صدور حکم ۴ سال و ۶ ماه زندان برای من در زمانی که جنبش معلمان ایران در اوج است تنها برای مرعوب کردن معلمان است اما مطالبات معلمان بر یک بستر عینی و مادی شکل گرفته و با این احکام و بازداشت‌ها به عقب بر نمی‌گردد.
این حکم ظالمانه نتیجه یک دادرسی ناعادلانه و مثل سایر پرونده‌های سیاسی نتیجه دخالت مستقیم بازجویان است.

از تمام تشکل‌های صنفی و مدنی معلمان و کارگران و دوستان، همکاران و دانش‌آموزانم و تمام رفقایی که به نوعی از اینجانب حمایت کردند تشکر و قدردانی می‌کنم.

پاسخ من به شب‌پرستان، این شعر است :

ما به موقع‌ترین ابرهای آسمانیم
بارور از آگاهی

اگر تیربارانمان کنید

می‌باریم
و
می‌مانیم.

#جعفر_ابراهیمی (#یئلماز)

https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

🌿 تقدیم به معلم عدالتخواه آقای #جعفر_ابراهیمی

روزها می گریند
وقت ها می میرند
"آدم برای کُشتن آدم"
تا ناکجا می رود
با یک چمدان حرف
برای چترها باریدی
به نشانی مهر
به هوای کودکانی که در
خیابان وچهارراه ها
دخیل خاطره بستند.
دست هایم هنوز نفس می کِشند
به قول غزل
میشود با آفتاب دست داد
تو را سپاس
باران عشقِ بَست نشین های پیاده رو
جاده هایی که نشان دادی
به خِرَد روشنی رسید...

🖊کوکب بداغی پگاه

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴 احضار #جعفر_ابراهیمی، بازرس شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به دادسرای ناحیه ۲ کرج

امروز ۱۷ شهریور جعفر ابراهیمی جهت آخرین دفاع به دادسرای ناحیه ۲ کرج احضار شد #حسین_تاج وکیل این فعال صنفی در توییتر خود ضمن اعلام این خبر گفته است اتهامات جدیدی به موکلش ابلاغ شده و میزان قرار وثیقه از صد میلیون به چهارصد میلیون افزایش یافته‌است.
لازم به ذکر است جعفر ابراهیمی هم‌زمان با چهلم جانباختگان آبان ۹۸ در بهشت سکینه کرج دستگیر شد و پس از یک ماه انفرادی در بند اطلاعات در زندان گوهردشت با قید وثیقه صد میلیون تومانی آزاد شده‌بود. اتهامات طرح شده در ارتباط با این دستگیری و یادداشت‌ها و فعالیت‌های صنفی وی بوده است.
17شهریور400
#ممنوعیت_تعقیب_و_احضار_فعالین

https://t.center/alahiaryparviz38
🔴 وکیل کانون صنفی معلمان از احضار #جعفر_ابراهیمی خبر داد.

#حسین_تاج، وکیل جعفر ابراهیمی (فعال صنفی معلمان) در تماس با خبرنگار ایلنا گفت: در احضاریه‌ای که به دست ما رسیده است، جعفر ابراهیمی باید به همراه وکیل و وثیقه در شعبه بازپرسی رسانه حاضر شود. این احضاریه مربوط به یک پرونده جدید است و ربطی به بازداشت دی ماه  ندارد و علت احضار به‌صورت دقیق مشخص نیست.

او افزود: براساس احضاریه باید در بازپرسی شماره 9 رسانه حاضر شویم./ ایلنا
https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

🍃 تقدیم به رهروان راه آزادی
#جعفر_ابراهیمی
#محمد_حبیبی
#محمود_بهشتی
#اسماعیل_عبدی
#و_همه_آنان_که_به_سوی_رهایی_حرکت_می_کنند


"به پرواز شک کرده بودم"
به روشنایی
به نسیم
به جریان آب
به نغمه آزادی
و به هر چیزی که بوی زندگی بدهد

در آن تاریکی سرد و حزن انگیز از صدای پاهایی از دوردست ها،
از آنسوی بودن های یخ زده،
زمزمه هایی به گوش رسید
زمزمه ها به هم نزدیک شدند، از هم جان گرفتند و
اینک فریاد رنگ گرفته بود،
پاها شتابان و با قدرت به راه افتادند
حرکت چشمه ای جوشان شد،
در رگهای مردگان خسته، خون امید به حرکت افتاد
حیات برگشت
ابراهیم شب را سر بریده بود

خورشید از درازنای خاموشی تاریخی اش سر برآورد و تابیدن آغاز کرد

از حرکت مشت های گره کرده در آسمان سور اسرافیل بر خواب خفتگان نهیب زد

بیداری آغاز شد
چهچه پرنده باور شد
نسیم آزادی بر تن های خسته امید رهایی پاشید

پاها به قدم‌
قدم به حرکت
حرکت به خروش تبدیل شد و
بندهای پیچیده بر قامت انسانیت را از هم درید

و طلوع پر فروغ رهایی بر قامت یخ زده شب سیاه، زندگی پاشید

ابوالفضل جلیلوند
https://t.center/alahiaryparviz38
Forwarded from مدرسه‌ رهایی
🍃 من از میانِ قفس هم جوانه خواهم زد
و از ورایِ هبوطم ، طلوع خواهم کرد!

هزار دفعه اگر هم مرا زمین بزنند ؛
هزار دفعه قوی تر، شروع خواهم کرد

#جعفر_ابراهیمی
#جای_معلم_زندان_نیست
#معلمان_زندانی_را_آزاد_کنید
🔺🔻🔺
🆔@edalatxah