♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥

#محمد
Канал
Логотип телеграм канала ♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥
@ahmadi111Продвигать
127
подписчиков
415
фото
70
видео
1,87 тыс.
ссылок
#تاریخ و #ادبیات #تالش ♥♥♥♥♥ ارتباط با ما 👇👇👇 @Razdari22 #آگاهی از تاریخ ، از مهمترین دانایی هاست که همگان باید بدانند از گذشته پند بگیرند ،آینده را بسازند
Forwarded from اسفندیار احمدی
ا
🔸#فرمانروایان محلی
#شهر #گسکر#تالش
🔸بخش اول
🔵#صفحه ( ۱ )
دکتر مدنی در کتاب فرمانروایان گیلان حاکمان محلی گسکر را به شرح مینویسد
🔴مرداویج
🔵خالو
🌖#امیرشرف الدوله
🌖#امیره #ساسان (۷۰۶
🔵#شرف الدوله(۷۰۶
🌍#امیره #ساسان دوم (۷۸۹
🔵#امیره #جهانگیر (مرگ۹۰۷
🌖#امیره #ساسان بزرگ (مرگ ۹۷۴
🌖#امیره #مظفر(مرگ ۱۰۰۲
🔵#امیره #سیاوش (مرگ ۱۰۰۳
🌕#سالوک (مرگ۱۰۰۳
🌏#محمد (مرگ ۱۰۰۳
🌖#یوسف (مرگ ۱۰۰۳
. سرزمین #گسکر در گذشته شامل نواحی امروزی ماسال و شاندرمن و گیل دولاب و تالشدوب فعلی بود مرکزش، #گوراب،گسکر بود که در خرابه های هفت دغنان فعلی قرار داشت
🌖🔸در کتاب مسالک الابصار فی ممالک الامصار ،نوشته عمر دمشقی آمده است :
در میان فرمانروای گسکر و فرمانروای فومن ،دشمنی وجود دارد
سپاهیان گسکر از سپاهیان فومن بیشتر،است و نفوذشان اولاتر ،
خاندان مرداویج که سامانشان گسکر و دولاب و خرفکام را در بر میگرفت تا لیسر (لیسار )کشیده میشد تبارشان به مرداویج میرسد ،خاندان مرداویج در پسا گیلان از اعتبار زیادی برخوردار هستند
🌖🔸ابوالقاسم عبدالله کاشانی از خالو در زمان الجایتو مغول نام میبرد و مینویسد : نواحی دولاب ،گسکر،خرفکام و رودسر زیر فرمان داشت
🌖🔸در سال ۷۰۶هجری هنگام تازش مغول شرف الدین شارم آبی حاکم گسکر بود او چون توانایی مقابله با ݥمغولان را در خود ندید با آنان از در صلح درآمد
دز سال ۷۸۹ #امیره-ساسان فرمانروای گسکر بود ،امیره ساسان در سال ۷۹۲هجری به دفاع از امیرمحمد رشتی که زندانی امیره دباج فومنی بود با امیره دباج به جنگ پرداخت در این جنگ امیره ساسان به پیروزی رسید و امیره دباج فومنی را به اسارت گرفت،و با گرفتن،۳۰۰من ابریشم و ۱۰۰۰خروار قماش اسکندرونی از امیر دباج فومنی او را آزاد کرد
ماخوذ :فرمانروایان #گیلان
🔸ادامه دارد
#اسفندیاراحمدی

📚https://t.center/Ahmadi111
🔸#فرمانروایان محلی
#شهر #گسکر#تالش

🔸بخش اول

🔵#صفحه ( ۱ )

🌖#امیرشرف الدوله

🌖#امیره #ساسان (۷۰۶

🔵#شرف الدوله(۷۰۶

🌍#امیره #ساسان دوم (۷۸۹

🔵#امیره #جهانگیر (مرگ۹۰۷

🌖#امیره #ساسان بزرگ (مرگ ۹۷۴

🌖#امیره #مظفر(مرگ ۱۰۰۲

🔵#امیره #سیاوش (مرگ ۱۰۰۳

🌕#سالوک (مرگ۱۰۰۳

🌏#محمد (مرگ ۱۰۰۳

🌖#یوسف (مرگ ۱۰۰۳
. سرزمین #گسکر در گذشته شامل نواحی امروزی ماسال و شاندرمن و گیل دولاب و تالشدوب فعلی بود مرکزش، #گوراب،گسکر بود که در خرابه های هفت دغنان فعلی قرار داشت
🌖🔸در کتاب مسالک الابصار فی ممالک الامصار ،نوشته عمر دمشقی آمده است :
در میان فرمانروای گسکر و فرمانروای فومن ،دشمنی وجود دارد
سپاهیان گسکر از سپاهیان فومن بیشتر،است و نفوذشان اولاتر ،
خاندان مرداویج که سامانشان گسکر و دولاب و خرفکام را در بر میگرفت تا لیسر (لیسار )کشیده میشد تبارشان به مرداویج میرسد ،خاندان مرداویج در پسا گیلان از اعتبار زیادی برخوردار هستند

🌖🔸ابوالقاسم عبدالله کاشانی از خالو در زمان الجایتو مغول نام میبرد و مینویسد : نواحی دولاب ،گسکر،خرفکام و رودسر زیر فرمان داشت

🌖🔸در سال ۷۰۶هجری هنگام تازش مغول شرف الدین شارم آبی حاکم گسکر بود او چون توانایی مقابله با ݥمغولان را در خود ندید با آنان از در صلح درآمد

دز سال ۷۸۹ #امیره-ساسان فرمانروای گسکر بود ،امیره ساسان در سال ۷۹۲هجری به دفاع از امیرمحمد رشتی که زندانی امیره دباج فومنی بود با امیره دباج به جنگ پرداخت در این جنگ امیره ساسان به پیروزی رسید و امیره دباج فومنی را به اسارت گرفت،و با گرفتن،۳۰۰من ابریشم و ۱۰۰۰خروار قماش اسکندرونی از امیر دباج فومنی او را آزاد کرد

ماخوذ :فرمانروایان #گیلان

🔸ادامه دارد
#اسفندیاراحمدی

📚 https://t.center/Ahmadi111


.
#زبانشناسی_گویشها
#تاسیدن
#دکتر_ژاله_اختریار
تاسیدن (tā...sī...dan) از tās یعنی غمگین شدن، اندوهناک شدن و خسته شدن آمده است. این کلمه به معنی اضطراب و بیقراری هم هست.
در ایران باستان tāsa از ریشهٔ tās گرفته شده است.  
وعده ها باشد حقیقی دلپذیر
وعده ها باشد مجازی تاسه گیر (مثنوی)
#ابراهیم_سبحانی
واژه‌ای که نهایت داغی را در دشتستان بیان می‌کند واژهٔ تَشِه (TASHEH) است و تَش (TASH) به چم آتش است. هرچه را که کمی حرارت دیده باشد می‌گویند تاسی (TASI) یا تاسیده (TASIDEH). چنانچه چیزی کمی حرارت بیشتر ببیند که شروع به سوختن لایه‌های رویی آن بشود می‌گویند تِرزِشه (TERZESHEH) یا ترزی (TERZI). برای نمونه چنانچه صورت یا سر نزدیک آتش قرار بگیرد درحدی که در اثر حرارت موهای سر یا صورت بسوزد می‌گویند موها ترزشه و بوی سوختن را بوی تِرز (TERZ) می‌گویند.
#علی_ماسالی
در زبان تالشی واژهٔ تاسین (tăsian) به معنی غمگین و تنها و بی‌کسی و دورافتاده از اجتماع گفته می‌شود و به حالتی گویند که فردی خود را در جایی خلوت و دور از آشنایان و اجتماع می‌بیند؛ اما واژهٔ تَسَه (tasa) به معنی داغ و گرم است. در مورد بوی سوختگی موها واژهٔ پَنز (panz) را به کار می‌برند (پَنزَه بو= به بوی‌های سوختهٔ پشم و مو گفته می‌شود).
#ضیا_طرقدار
در زبان تالشی، گویش آستارا «تاسی یِه» (tâsiye) به معنی خفه شدن است، مانند خفه شدن در آب یا خفه شدن بر اثر گیر کردن چیزی در گلوی انسان و...
#چنگیز_کلهور
در کلهوری تاسانن (tāsānen) به معنی خفه‌کردن و حلق‌آویز کردن است.
- تاس کِردِن (tās'kerden): به معنای تنگ‌نفس‌شدن است.
- تاسیه‌و برد (tāsəyaw' brd): به حالتی از گریهٔ شدید نوزاد و کودکان که مانند خفگی موقت و ناتوانی در نفس کشیدن می‌شود، می‌گویند.
- تاسو (tāsū): کمک و یاری مالی دسته‌جمعی برای فردی که بایستی دیهٔ کسی را بدهد. تاسو با گدایی فرق دارد مانند کمک خیریه‌ها.
- تاسه شکیان (tāsa'šekyān): به کام‌یابی رسیدن، به خواسته و آرزوی دل رسیدن، ارضا شدن و برآورده شدن آرزو.
- تاسه کردن به معنای آرزو کردن است.
#محمد_نصیرزاده
«تاسه» اصطلاحی است در بین کشاورزان فارس و مرکز ایران. این واژه با صفت افعال انداختن و افتادن کاربرد دارد (تاسه انداختن).
«تاسه افتادن» نهال‌های پنبه و ذرت و در کل سیفی‌جات به معنای «تشنگی دادن» است بعد از جوانه زدن بذر از زمین به مدت ۲۰تا ۴۰روز که بستگی به گرما و رطوبت هوا دارد. آنها به زراعت آب نمی‌دهند تا گیاه مجبور شود برای یافتن آب ریشه در اعماق زمین ببرد و بعد به محصول آب می‌دهند. دوره‌ای که آب را از زراعت دریغ می‌کنند به اصطلاح تاسه افتاده است و کشاورز زراعت را تاسه انداخته یا تشنگی داده است.
شبکۀ ریشه‌شناسی، دانشگاهی برای ریشه‌یابی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی.

📚 https://t.center/Ahmadi111


.
Forwarded from تـــــــالـــــــــــــش
🔶#یپرم خان سردار و #گیلان

بخش ،پایانی

روز #جمعخ بیست و پنج تیر ماه دیگر جنگی رخ نداد و صبحگاهان خبر رسید که #محمد علی شاه بسفارت# روس رفته و زیر بیرق بیگانه پناهنده شده.
بدین‌ترتیب کشاکش آزادیخواهان و خودکامگی پس از سیزده ماه بپایان رسید.
یادداشت های دکتر اقایان : اوایل شب بود که وارد مهرآباد شدیم. ..به چاپارخانه نزدیک شهرنو رفتم و در آنجا درشکه ای اجاره کردم و خلاصه به چهار راه یوسف آباد رسیدم در آنجا خود را به مجاهدین رسانده و سراغ یپرم را گرفتم گفتند دیشب را نخوابیده و همین‌ الان رفته بخوابد. همین که هوا روشن شد جنگ درگرفت. خیابان فردوسی در اختیار قزاق ها بود. با یفرم به مسجد رفتیم. مرحوم سردار محیی توضیح داد که سرباز های سیلاخوری از دیشب به ما فشار میآورند. .
یپرم قدری اوقات تلخی کرد و مارکار را صدا کرد. توضیح اینکه مارکار همان کسی بود که یپرم قصد داشت در قزوین او را بعلت یک نافرمانی کوچک اعدام کند و بدنبال فرصتی برای این بود که یپرم او را در دسته اش بپذیریم.
یپرم او را صدا کرد و گفت اگر تا چهار راه سرچشمه راه را باز کردی تو را دوباره در دسته خود خواهی پذیرفت. مارکار تقاضا کرد یک موزر دیگر به او بدهند. یپرم موزر سردار محیی را به او داد.
مارکار بیرون پرید و با شروع آتش به چپ و راست پنجاه قدمی رفت. در این هنگام او را هدف قرار دادند و به زمین در غلتید. او خطر مرگ را قبول کرد تا بلکه بتواند دوباره به دسته یپرم برگردد. این موضوع در همه تاثیر زیادی گذاشته و مجاهدین از بالای پشت بام مسجد و مناره ها یکباره آتش کرده از پیشرفت سرباز های سیلاخوری جلوگیری کردند.
همه میدانستیم که باید یپرم زنده بماند زیرا اگر او کشته میشد مشروطه خواهان میباختند. فردای انروز محمد علی شاه بسفارت روس پناهنده شد. پایان یادداشت های دکتر اقایان
روز جمعه بیست و پنج تیر 1288 تهران آزاد شد و ملت از دستگاه بیدادگری رهایی یافته بودند. مردم از شادی در پوست نمیگنجیدند. کمیسیون آزادی خواهان تشکیل شده و افراد زیر رشته کار ها را بدست گرفتند.
#سپهدار وزیر جنگ
#سردار اسعد وزیر داخله
#ناصر الملک وزیر خارجه
#فرمانفرما وزیر عدلیه
#مستوفی الممالک وزیر مالیه
.......
و یپرم خان نیز به ریاست شهربانی منصوب شد.
حفاظت از پیروزی های بدست آمده اهمیت بیشتری از خود پیروزی داشت. در گوشه و کنار گردنکشان و بازماندگان استبداد مترصد بودند که با کینه توزی بر رژیم جدید بتازند. یپرم دقیقا به همین دلیل این پست را پذیرفت.
روز دوم ژوئیه به دستور یپرم یکی از سردستگان گروه او بنام گریش به اتفاق سی نفر مجاهد نزد لیاخوف رفت و با پنج قزاق تمام شهر را گردش کردند. بدین ترتیب میخواست به مردم بفهماند که صلح و آشتی برقرار شده. در جنگ های سه روزه تهران از دسته یپرم دو نوع کشته شدند.
دلیل اینکه یپرم به شغل کوچکی در دولت جدید قواعد کرد این بود که اولا هدایت یپرم فقط خدمات بود. او هرگز جاه طلب نبود. او میدانست کار تنها در سایه امنیت است که میتوان اصول مشروطه را حفظ کرد. او در تمام جلسات هیئت دولت شرکت میکرد. سردار اسعد و سپهدار در همه امور مملکتی با او مشورت میکردند.
او برنامه وسیع خود را در تنظیم قوه نظمیه و ژاندارمری به ترتیب و اصول فرانسوی و با لباس متحد الشکل که در ایران کاملا تازگی داشت به مرحله اجرا گذاشت. در مدت کوتاهی امنیت را در کشور برقرار ساخت و پایه های مشروطه را استوار گردانید.
او علاوه بر ریاست کل نظمیه فرماندهی کل قوای دولتی را هم عهده‌دار بود و این امر امکان استقرار امنیت را در پایتخت و ولایات برای او میسر میساخت. .
برگردم از یپرم خان اسمعیل رایین
تاریخ مشروطه کسروی .

🔶پایان
📚 https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from تـــــــالـــــــــــــش
#ادبیات_عامه
#ماتیتی

#فرخنده_نشاتی
#شهاب‌_الدین_قناطیر
«ماتیتی»، محرف جملهٔ «ماه دیدی؟!» است. اگرچه بعضی می‌گویند محرف جملهٔ «ماه تو را دیدم» است. این جمله، برای معرفی ماه به کودکان گفته می‌شود.
«ماتیتی» در گویش بهبهانی، نوعی بازی کودکانه است. این بازی معمولاً در شب‌های تابستان و روی پشت‌بام‌ها به‌ویژه در شب‌های مهتابی که ماه جلوه و درخشش بیشتری داشت، طرفداران زیادتری هم پیدا می‌کرد.
در این بازی ضمن نشان دادن ماه به کودک، با خواندن اشعار کودکانه، او را همراهی می‌کردند:
«ماتیتی! ماتیتی! ببه یکِ ما ندیتی؟
پیغومی هُدِه بیتی»
این بازی شبیه نوعی بازی است که در سمنان وجود داشت. آنها بعد از آنکه ماه را با انگشت به کودک نشان می‌دادند و او سرش را برای دیدن ماه، بالا می‌کرد زیر گلویش را قلقلک می‌کردند. آنها به این بازی «الله تی‌تی» گویند. این بازی کودکانه، در واقع کلاس درسی چندمنظوره بود که چند هدف اساسی در آن نهفته بود:
۱- شناساندن پدیده‌های طبیعی به کودک.
۲- افزایش میزان دقت او به جهان اطراف.
۳- آشنایی کودک با اشعار کودکانه به گویش محلی. چرا که همراهی آهنگ و ریتم و بیان مطالب در قالب شعر، این درس‌آموزی را برای کودک دلپذیرتر می‌کند.
۴- از همه مهم‌تر نقش «مادر» در این بازی است که در قالب بازی و شعر، آرزوهای خود را تداعی می‌کند و از زبان کودک، خطاب به ماه، سراغ از پدر می‌گیرد:
ببِّه می؟ ببِّه نمی؟ دا په چه گه مهتومی؟
خبرت هه اَ اوُ دَسَه، سِه یتیما، ماتیتی؟(عباس سلطانی)
اما گاهی ماتیتی برای دیگران، می‌تواند پیامی فراتر از یک بازی کودکانه داشته باشد. ارتباط بین «ماه، یار و شب مهتاب» می‌تواند حامل پیامی از یار دورافتاده باشد آن جایی که شاعر واگویهٔ فراق و جدایی خود را این گونه می‌سراید:
یارکم می گلِ اَفتُو پِسِ دِر وِیسادِه
تااَمِی دِر، تو بره زی پسِ اُورا ماتیتی
«عاشقا اول ماه سیل تِه ری ماه مکنن
تو بیُو اول ماه سیل گُل ما، ماتیتی»
(عباس سلطانی)
نکتهٔ مهم این است که در بهبهان محله‌ای به نام «ماتیتی/سِرِمِیدوُ» وجود دارد و در آنجا حمام و مسجدی هم به همین نام بوده است.

#علی_ماسالی
واژهٔ «تیته» در گویش تالشی به معنی شکوفه‌ها وگل‌های ریز صحرائی است و تیتی نیز گویش بچگانه‌ای است که به جوجه‌ها و پرندگان گفته می‌شود.

#لسان‌_الحق‌_طباطبایی
ماتیتی در خوروبیابانک همانند
بهبهان است. در کرمان و بابل و بابلسر
هم ماتیتی را شنیده‌ام. «تیتی» به گمانم با مصدر دیدن از یک ریشه است؛ همچنین تیته و تیتک که گوهر میانهٔ تاج جواهرنشانی است، زنان دور سر می‌بندند و چون چشم می‌نماید.
در ترانه ماتیتی فعل دیدی به زبان کودک از زبان مادر به لفظ دیتی یا تیدی بیان می‌شود، البته در خوروبیابانک.

#چنگیز_کلهور
در کلهوری یک بازی ویژهٔ بچه‌ها به نام «ته‌ی‌ته‌ی» (taytay) وجود دارد. در این بازی بچه‌ها چهرهٔ خود را پنهان می‌کنند و ناگهان سرشان را از پستو، بیرون می‌آورند و می‌گویند: ته‌ی (tay).

#محمد_فاطمی
این اصطلاح می‌تواند معنای ضمنی این بیت از مثنوی هم باشد:
بهر طفل نو پدر تی‌تی کند
گرچه عقلش هندسه گیتی کند
از طرفی دیگر، اولین کلماتی که کودکان به کار می‌برند «تکرار کلمه دیگر» است، مثلاً: تی‌تی (که ناگفته نماند در ادب عامهٔ مردم روستای زردان خراسان جنوبی نوعی نام‌آوا هم هست)؛ نه‌نه، به‌به، مه‌مه ( گونه از کلمهٔ مادر در گویش خراسانی) و قس علیهذا که دلیلی روانشناسیک دارد.
شبکۀ ریشه‌شناسی، دانشگاهی برای ریشه‌یابی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی.


📚 https://t.center/Ahmadi111


.