#واژه_شناسی_گویشها#دال#علی_ماسالیحرف تاکید «دال» برخی مواقع در زبان تالشی نیز کاربرد دارد که به نظر میرسد حرف اختصاری کلمهٔ «دیگر» (دیگر بار) باشد؛ مثلاً اگر کسی انجام کاری را به یک نفر توصیه و تاکید کرده و بار دیگر مشاهده کند که طرف مقابل به توصیهاش توجه نکرده و مجدداً همان کار را انجام میدهد، این بار با عصبانیت و تاکید بیشتر او را منع خواهد کرد و در آخر جمله، حرف «دال» را میافزاید. مانند «چده بی تنه واته که ام کاری دِ مکر (چند بار باید به شما گفت که این کار را دیگر نکن).
#دکتر_لیلا_شکوهفردر اصفهان این «دال» معمولاً قبل از فعل
استفاده میشود: دِ بیا، دِ برو، دِ بگو.
این حرف، برای تاکید بر انجام کار است.
#علی_ماسالیدرست است. در جملات کوتاه آورده میشود. مثل «دِ مَوا» (دیگر نگو) یا «مَوا دِ» (نگو دیگر)
#دکتر_احمد_صداقتیحرف «دال» با تلفظ də در زبان سنگسری نشانهٔ مفعولی با معنی «را» و «به» است.
Hasən də bəvâ به حسن بگو
Ma rəvûn də bəxârt من کره را خوردم
Ənûn də bəgəne به آنها خورد
ولی معادل «دال» تاکیدی از واژهٔ «خؤرَ» (xûra) استفاده میشود.
Bašə xûra دِ برو، برو دیگه
#دکتر_صادق_باغفلکیدر همهٔ کردیها و لکی معادل «دِ» به معني ديگر «دي» است:
دی نوش، نوش دی، دی نِیوش، نِیوش دی، مِیوش دی.
= نگو دیگه / دیگه نگو
فکر میکنم در لکی و کردیها معادل این خؤرَ، کُرهَ است.
كُرَ بچو دی = (اَه...) برو دیگه
كُرَ بچو= برو دیگه
#ج_ط_نژنددر خمینی شهر نیز «دال» را بر سر برخی افعال و... میافزایند که بیشتر برای تاکید است.
دِ نکن = دیگر نکن.
دِ زود باش .
د یالا د = تاکید بر انجام فوری کاری.
اینجا دِ = همین جا.
#محمود_قاسمیاندر گویش گرمهای هم «دی» برابر واژهٔ «دیگر» است:
دی بِشَ = دیگه برو
و جالب اینکه هنگام فرمان به صورت شبه جمله پس از فعل با تکیهٔ آوایی به کار میرود:
بِشَ دی = برو دیگه = دِ برو
#لسان_الحق_طباطباییدر گویش خوری:
۱- د (de) پیشوند استمرار و برابر «می» (mi) فارسی است.
۲- دی (de) مختوم به یای مجهول به معنای دیگرش/ دیگر از آن/ دیگر از این.
۳- دی (di) دیگر.
۴- د (de) برابر در (dar) فارسی و اندر فارسی میانه
مثال دکو (deku) در کجا؟ و به جای خود نشانهٔ استفهام است.
۵- د (de) در لهجهٔ فارسی رایج در همهٔ نقاط شهرستان خور و بیابانک همراه با یکبار تکرار
یعنی dede در مقام انتباه به کار میرود. (چه چه cheche هم در همین معنی کاربرد دارد)
۶- د (de) در لهجهٔ تهرانی در عبارت معروف «دِ بدو که رفتی» در معنای بیوقفه دویدن و رفتن و مفهموم استمرار فعل از مصدر دویدن و النهایه گریختن است.
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی.
📚 https://t.center/Ahmadi111