#ادبیات_عامه#ماتیتی#فرخنده_نشاتی#شهاب_الدین_قناطیر«ماتیتی»، محرف جملهٔ «ماه دیدی؟!» است. اگرچه بعضی میگویند محرف جملهٔ «ماه تو را دیدم» است. این جمله، برای معرفی ماه به کودکان گفته میشود.
«ماتیتی» در گویش بهبهانی، نوعی بازی کودکانه است. این بازی معمولاً در شبهای تابستان و روی پشتبامها بهویژه در شبهای مهتابی که ماه جلوه و درخشش بیشتری داشت، طرفداران زیادتری هم پیدا میکرد.
در این بازی ضمن نشان دادن ماه به کودک، با خواندن اشعار کودکانه، او را همراهی میکردند:
«ماتیتی! ماتیتی! ببه یکِ ما ندیتی؟
پیغومی هُدِه بیتی»
این بازی شبیه نوعی بازی است که در سمنان وجود داشت. آنها بعد از آنکه ماه را با انگشت به کودک نشان میدادند و او سرش را برای دیدن ماه، بالا میکرد زیر گلویش را قلقلک میکردند. آنها به این بازی «الله تیتی» گویند. این بازی کودکانه، در واقع کلاس درسی چندمنظوره بود که چند هدف اساسی در آن نهفته بود:
۱- شناساندن پدیدههای طبیعی به کودک.
۲- افزایش میزان دقت او به جهان اطراف.
۳- آشنایی کودک با اشعار کودکانه به گویش محلی. چرا که همراهی آهنگ و ریتم و بیان مطالب در قالب شعر، این درسآموزی را برای کودک دلپذیرتر میکند.
۴- از همه مهمتر نقش «مادر» در این بازی است که در قالب بازی و شعر، آرزوهای خود را تداعی میکند و از زبان کودک، خطاب به ماه، سراغ از پدر میگیرد:
ببِّه می؟ ببِّه نمی؟ دا په چه گه مهتومی؟
خبرت هه اَ اوُ دَسَه، سِه یتیما، ماتیتی؟(عباس سلطانی)
اما گاهی ماتیتی برای دیگران، میتواند پیامی فراتر از یک بازی کودکانه داشته باشد. ارتباط بین «ماه، یار و شب مهتاب» میتواند حامل پیامی از یار دورافتاده باشد آن جایی که شاعر واگویهٔ فراق و جدایی خود را این گونه میسراید:
یارکم می گلِ اَفتُو پِسِ دِر وِیسادِه
تااَمِی دِر، تو بره زی پسِ اُورا ماتیتی
«عاشقا اول ماه سیل تِه ری ماه مکنن
تو بیُو اول ماه سیل گُل ما، ماتیتی»
(عباس سلطانی)
نکتهٔ مهم این است که در بهبهان محلهای به نام «ماتیتی/سِرِمِیدوُ» وجود دارد و در آنجا حمام و مسجدی هم به همین نام بوده است.
#علی_ماسالیواژهٔ «تیته» در گویش تالشی به معنی شکوفهها وگلهای ریز صحرائی است و تیتی نیز گویش بچگانهای است که به جوجهها و پرندگان گفته میشود.
#لسان_الحق_طباطباییماتیتی در خوروبیابانک همانند
بهبهان است. در کرمان و بابل و بابلسر
هم ماتیتی را شنیدهام. «تیتی» به گمانم با مصدر دیدن از یک ریشه است؛ همچنین تیته و تیتک که گوهر میانهٔ تاج جواهرنشانی است، زنان دور سر میبندند و چون چشم مینماید.
در ترانه ماتیتی فعل دیدی به زبان کودک از زبان مادر به لفظ دیتی یا تیدی بیان میشود، البته در خوروبیابانک.
#چنگیز_کلهوردر کلهوری یک بازی ویژهٔ بچهها به نام «تهیتهی» (taytay) وجود دارد. در این بازی بچهها چهرهٔ خود را پنهان میکنند و ناگهان سرشان را از پستو، بیرون میآورند و میگویند: تهی (tay).
#محمد_فاطمیاین اصطلاح میتواند معنای ضمنی این بیت از مثنوی هم باشد:
بهر طفل نو پدر تیتی کند
گرچه عقلش هندسه گیتی کند
از طرفی دیگر، اولین کلماتی که کودکان به کار میبرند «تکرار کلمه دیگر» است، مثلاً: تیتی (که ناگفته نماند در ادب
عامهٔ مردم روستای زردان خراسان جنوبی نوعی نامآوا هم هست)؛ نهنه، بهبه، مهمه ( گونه از کلمهٔ مادر در گویش خراسانی) و قس علیهذا که دلیلی روانشناسیک دارد.
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی.
📚 https://t.center/Ahmadi111.