♦️نقدی بر نقدِ دکتر محدثی دربارهی دکتر توسلی /۱
✍️ دکتر محمدباقر تاجالدّیندر نوشتهی قبلی در همین زمینه از پیش رو و پیشگام بودن دکتر محدثی (از این پس محدثی) در زمینه نقد و بررسی آثار و اندیشه و همچنین عملکرد جامعهشناسی و جامعهشناسان ایرانی سخن گفتم و این اقدام ایشان را به فال نیک گرفتم. با این وجود اما نقدهایی که محدثی و دیگران دربارۀ عملکرد های علمی و پژوهشی جامعه شناسان ایرانی وارد کرده اند خود نیازمند نقادی دیگری است که نمونۀ اخیرِ آن نقد محدثی به مرحوم دکتر غلام عباس
توسلی(از این پس
توسلی) است. در نوشتۀ حاضر کوشش خواهم کرد این نگاه محدثی را مورد نقد و واکاوی قرار دهم. من با جناب یونسیان همراه و هم دل هستم که گفته اند محدثی از حوادث و شرایط دانشکده علوم اجتماعی در سال های 57 تا 67 اطلاع دقیقی ندارند. خاضعانه از محدثی دعوت میکنم که برای یک بار هم شده کتاب مورد اشاره که حاصل گفتگوی اینجانب با
توسلی است را در مطالعه گیرند تا برخی ابعاد و زوایای موضوع برای شان روشن تر شود. با این همه هرگز نمی گویم که دست از نقد
توسلی بردارند یا برداریم بلکه اگر قصد نقد داریم این کار با دقت بیشتری انجام شود. و اما در نقد دیدگاه محدثی نسبت به
توسلی موارد زیر به ذهنم می رسد:
۱. عموماً رسم بر این است که تمام کسانی که اقدام به نقادی اندیشهها، آثار و عملکرد اندیشمندان و متفکران میکنند در بادی امر برخی خدمات، حسنات و اقدامات مثبت و تأثیرگذار آنها را فهرست کرده و سپس به بررسی و نقد نقاط ضعف و اشکالات و نواقص دیدگاهها، آثار و عملکردهایشان میپردازند آن هم با ارائۀ نمونههای مشخص و دقیق و با ارائۀ استدلال. واقعیت این است که محدثی تقریبا در هیچ کدام از نقدهایی که به دیگران روا داشتهاند به بخش مثبت قضیه نگاهی نکرده اند و شتاب زده و در عین حال کمی هم سرسختانه تمامی میراث نظری و عملی طرف مقابل را مورد نقادی خویش قرار داده اند.
۲.
توسلی را میتوان بدون اغراق یکی از بنیانگذاران علوم اجتماعی و خاصّه جامعهشناسی ایران دانست که شرح مفصل آن در کتاب گفتگوی اینجانب با ایشان آمده است. در بحبوبۀ انقلاب 57 که هیاهوها و اقدامات تندروانۀ بسیاری برای حذف و طرد بسیاری از رشته های علوم انسانی و همچنین بسیاری از استادان و کارگزاران رشته های مختلف علوم انسانی در کشور به راه افتاده بود
توسلی به همراه تنی چند از اصحاب علوم انسانی از جمله ایستادگان دربرابر هجمه های عجیب و غریب به علوم انسانی و علوم اجتماعی بود و توانست این علوم را تاحدودی حفظ کرده و دوباره در سطح دانشگاه های کشور راه اندازی کرده و حتی مبادرت به بسط و گسترش آن ها کند و این کوشش درخور و ارزشمندی بوده که همواره باید آن را پاس داشت.
۳. بیتعارف باید گفت اگر کوششهای ارزشمند
توسلی و اَمثال ایشان نمی بود شاید امروزه نه از تاک نشان مانده بود و نه از تاکْ نشان. بهعبارت دیگر، این
توسلی و همکاران ایشان بودند که سبب شدند دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و برخی دانشگاه های دیگر مانند شهید بهشتی، علامه طباطبایی، شیراز و....اقدام به تدریس دروس علوم اجتماعی و همچنین اقدام به تربیت شاگردانی کنند که امروزه هر کدام شان خود به استادان و پژوهشگران این حوزه تبدیل شده اند و این البته دستاورد کمی نیست.
۴. محدثی تمامی این کوششهای
توسلی را تا آنجا تقلیل میدهند که حالا به اصطلاح جوانها گیر دادهاند به کتاب نظریههای جامعهشناسی ایشان مبنی بر این که این کتاب ارزش علمی و نظری چندانی ندارد. قبلاً هم گفتم در اینکه باید آثار و دیدگاه های
توسلی مورد نقد قرار گیرد هیچ تردیدی نیست اما سخن در این است که نقد همین کتاب ایشان نیز باید با دقت انجام شود. کتاب نظریه های جامعه شناسی
توسلی در زمینه و زمانه ای نوشته شد (اواخر دهۀ 60) که تقریبا هیچ کتابی در زمینۀ نظریه های جامعه شناسی وجود نداشت و هنوز دانشجویان مجبور بودند از جزوات استادان خود استفاده کنند. در این که
توسلی می توانست یا می بایست بهتر و دقیق تر از این کتاب نظریه های جامعه شناسی را تنظیم کنند حرفی نیست اما چرا چنین نشد را باید به بحث و بررسی نشست تا دریابیم که چرا
توسلی چنین نکرد؟ اما به یاد داشته باشیم که برای نقد این کتاب ضرورت دارد شرایط فکری و نظری حاکم بر جامعه شناسی دهۀ 60 را مد نظر قرار دهیم تا دچار خطاهای نظری و روشی نشویم.
۵. اینکه محدثی از افراد مختلف درخواست نموده اَند تا خاطرات تلخ و شیرین خود را از مطالعۀ کتاب نظریه های جامعه شناسی
توسلی بازگو کنند البته برای خاطرهگویی خوب است و نه برای نقادی و واکاوی دقیق و علمی. چنین خاطرات تلخ و شیرینی را برای تمامی کلاسها و کتابهای تمامی استادان میتوان بازگویی کرد و لزوماً ربطی به کلاسها یا کتاب های
توسلی ندارد.
(ادامه دارد)
👇👇@tajeddin_mohammadbagher#توسلی @NewHasanMohadd