♦️جامعه در متن؛ جامعهشناسی در حاشیه
✍️ مجید یونسیان
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
دکتر عباس کاظمی جامعهشناس کم حاشیهای که سعی کرده است در کتاب جدیدش به نام «
سفر نظریهها»ی اجتماعی به آن چیزی توجه کند که بزرگترین مانع تحرک و عبور جامعهشناسان از حاشیه به متن اجتماعی است؛ فقدان نظریههایی که بتواند وضعیت اجتماعی ما را توضیح دهد و مبنایی برای عمل و تحرک علمی ایجاد کند۔ این مهمترین چالشی است که ابتدا در ذهن نویسنده شکل گرفته و سپس بر نوشته و کتاب او جاری شده است.
با اینکه سرتاسر این کتاب و حتی در مصاحبهای که با روزنامه هممیهن انجام داده سعی کرده است مقصود و مکنون ذهنی و تجربیات خود را جمعبندی و بیان کند و حرف نویی برای گشودن گرهای ارائه نماید، اما بهرغم این، همچنان در همان نقطهای گیر کرده است که نیم قرن است جامعهشناسان ایرانی در آن متوقف شدهاند و آن تبدیل و تلقی حاشیهها بهعنوان متن و ترس از پا گذاشتن در متن اجتماعی است۔
بهرغم این، کتاب
«سفر نظریهها» یک نوآوری است؛ بهگونهای که میتوان آن را سرآغاز نقد حاشیهها برای تسهیل ورود به متن اجتماعی دانست. شاید بتوان در بارهی آنچه متن اجتماعی نامیده میشود، مناقشه کرد: اینکه چه چیزی، چه موضوعی یا مولفهای متن اجتماعی است، توافق نظر زیادی در میان جامعهشناسان ایرانی وجود ندارد. شاید به همین علت است که دو موضوع در حوزهی جامعهشناسی ایران به "مثابه علم" ناروشن است:
اول: فقدان یا کم پرسشگری است.
دوم: فقدان مسالهیابی یا مسالهشناسی است۔
اساس هر دانشی پرسش است و دلیل ادامه و تحول و تکامل آن شناخت مساله است۔ دکتر
کاظمی سعی کرده است به این دو نزدیک شود ولی باز هم گرفتار همان موضوعی شده است که اغلب جامعهشناسان نسل نو گرفتار آن هستند: نقد. نقد از خود تا دیگری.
جامعهشناسان ایرانی، که کنشگری علمی یا شبه علمی دارند، دو گروه اند: گروهی که شارحان و مفسران نظریههای کلاسیک اند و دوم آنهایی که ناقدان این گروه اند و هر دو البته محترم اند و کنش علمی آنها مفید است. اما موضوع شرح، تفسیر و نقد آنها همان یافتهها و چارچوبهای نظری و پژوهشی جامعهشناسان کلاسیک است. لذا متون مورد استناد و اشارهی آنها متونی است که جز در کلیات موضوعی چارچوب و موضوع دیگری اعتبار ندارد۔
در واقع آنچه مورد استناد و معتبر است یافتههای دیگران است. لذا مقالات، تحقیقات و کتب در هر شکل و شمایلی بر پژوهشهای تجربی فردی و گروهی استوار نیست۔ در بسیاری از موضوعات و حوزههای اجتماعی پژوهشهای تجربی فردی صورت گرفته که رجوع و استناد به آن یا اندک است یا برای رد و اثبات نظریههایی که اعتبار آن از پژوهشهای بیرونی کسب شده است. ما به ندرت در حوزهی مطالعات اجتماعی به نام و متفکری اجتماعی بر می خوریم که توانسته باشد بر اساس یافتههای تجربی خود، چه بر اساس پژوهش، چه روشهای دیگر به مرز ارائهی نظریه، چه درست و چه غلط، چه ناقص و چه کامل رسیده باشد۔
شاید بتواندبا کمی مسامحه
علی شریعتی را از معدود کسانی دانست که در صدد برآمد با توجه به مطالعات خود و شناختی که از ارتباط دین و مردم یافته بود، به نوعی نظریهسازی برسد که البته فرصت این کار را نیافت. اما شریعتی این جسارت را داشت که خود را به متن اجتماعی نزدیک کند و آنچه را که در این متن میبیند، فارغ از خوب و بد آن بیان کند۔
در دورهی کنونی برخی از جامعهشناسان نسل نو که در راس آنها
دکتر سعید مدنی قابل تمایز است، با تمرکز روی موضوعاتی خاص سعی کرده است پایههای طرح یک نظریه در حوزهی آسیبهای اجتماعی را فراهم آورد. وی با پژوهشهای تجربی و استمرار آن به فهم و شناخت متن اجتماعی و تحلیل بیواسطهی آن مبادرت کرده است۔ دکتر محدثی نیز در موضوع زن و خانواده و آئینهای مذهبی چنین مسیری را میپیماید که نقطهی قوتی برای نسل نو جامعهشناسی در ایران است. اما اینکه آیا این حرکتها منجر به طرح پرسشهای اساسی خواهد شد یا نه و اینکه آیا چنین پرسشهایی برای ما روشن میکند که واقعاً مسالههای ما در جامعه چیست.
کمی باید صبوری کرد تا این غنچهها بشکفند. کاری که دکتر
کاظمی در کتاب سفر نظریهها انجام داده است، نوعی تسهیلگری علمی در توجیه و ضرورت این مسیر است. به همین دلیل باید کار او را ارج نهاد و ابتدا به فهم و درک او از موضوع پرداخت و سپس با نقد آن که مشتمل بر بیان نقاط مثبت و سپس احتمالاً بیان کاستیها و غفلتها است، به رشد و گسترش این مسیر کمک کرد۔
توفیق یارتان
#مدنی#کاظمی#یونسیان#سفر_نظریهها@NewHasanMohaddesi