شهر جایی برای زندگی.City ,Place For Living

#پسا_کرونا
Канал
Путешествия
Недвижимость
Лингвистика
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала شهر جایی برای زندگی.City ,Place For Living
@City_PlaceForLivingПродвигать
209
подписчиков
513
фото
72
видео
383
ссылки
@SoroushKhani
درسهایی از سال کوویدی
#یووال_نوح_هراری
برگردان: #سروش_خانی

در طی یک سال دستاوردهای علمی -و شکست های سیاسی- در پیشگاه آینده؛ چه می توان آموخت؟ بسیاری از مردم بر این باورند که ویروس کرونا با تلفات بسیار زیاد منجر به ناتوانی بشریت در برابر قدرت طبیعت شده است. در واقع، سال 2020 نشان داده که بشریت ناتوان نیست. اپیدمی ها؛ دیگر نیروهای غیرقابل کنترل طبیعت نیستند. علم؛ آنها را به چالشی قابل کنترل بدل ساخته است.
در کمتر از یک سال چندین واکسن موثر به تولید انبوه رسیدند. در جنگ بین انسان ها و عوامل بیماری زا، هرگز انسان ها تا این حد قدرتمند نبوده اند.
در کنار دستاوردهای بی سابقه زیست فنآوری، در سال کوویدی، قدرت فنآوری اطلاعات مورد اهمیت ویژه قرار گرفت. در سال 2020 نظارت دیجیتال، پایش و تعیین ناقلین بیماری را بسیار آسان تر کرد، به این معنی که قرنطینه می تواند انتخابی تر و موثرتر باشد. حتی مهمتر از آن، اتوماسیون و اینترنت، زیست پذیری در قرنطینه را کمینه در کشورهای پیشرفته زنده نگه داشته اند. در بیشتر کشورهای توسعه یافته انقلاب دیجیتال همه چیز را تغییر داد.
در این متن؛ هراری با توجه به انقلاب دیجیتال و حرکت بسوی نوعی زیست آنلاین، به زیرساخت های دیجیتال و همبستگی متخصصان جهانی اشاره می کند و با ذکر نمونه هایی، دلیل مرگ و میرها را نه ضعف حوزه های پزشکی و فناآوری، تحرکات انسانی و عدم توانایی بشر بلکه تصمیمات نادرست سیاسی می داند. موفقیت های بی سابقه علمی و فناوری سال 2020 بحران کووید 19 را حل نکرد. بلکه؛ این اپیدمی از یک فاجعه طبیعی به یک معضل سیاسی بدل شد. این سیاستمداران هستند که باید میان ملاحظات پزشکی، اقتصادی و اجتماعی موازنه ایجاد کرده و یک سیاست جامع ارائه دهند. اما دیجیتالی شدن و نظارت، حریم خصوصی ما را به خطر می اندازد و راه را برای ظهور رژیم های توتالیتر بی سابقه می گشاید. در سال 2020، نظارت گسترده، قانونی تر و رایج تر شده است. مبارزه با اپیدمی مهم است، اما آیا ارزش دارد که در این راه آزادی مان را از دست بدهیم؟ این وظیفه سیاستمداران است تا مهندسین؛ که تعادل مناسبی بین نظارت مثمر ثمر و کابوس های دیستوپیایی بیابند.
یکی از دلایل فاصله بین موفقیت علمی و شکست سیاسی این است که دانشمندان، در سطح جهانی بایکدیگر همکاری می کنند، در حالیکه سیاستمداران تمایل به خصومت دارند. به طور خاص، "رویکرد ملی گرایی در واکسیناسیون" نوع جدیدی از نابرابری جهانی را بین کشورهایی که قادر به واکسیناسیون جمعیت خود هستند و کشورهایی که چنین نیستند؛ ایجاد می کند.
در شرایط اضطراری کنونی؛ همکاری جهانی، نوع دوستی نیست. بلکه؛ این امر برای تأمین منافع ملی؛ ضروری است. امروز؛ بشر دانش و ابزار لازم را برای پیشگیری از شیوع عامل بیماری زای جدید و پاندمی شدن در اختیار دارد. اگر؛ با این وجود، شیوع کووید 19 در سال 2021 ادامه یابد و میلیون ها نفر را به گام مرگ بکشاند، یا اگر یک پاندمی مرگبارتر در سال 2030 رخ دهد، این نه یک بلای طبیعی غیرقابل کنترل است و نه مجازات خداوند. بلکه؛ یک شکست انسانی و - دقیق تر - یک شکست سیاسی خواهد بود.

متن کامل بر اتووود:

🌐 https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=7433



🔊 @City_PlaceForLiving



#ویروس_کرونا #پسا_کرونا #زیرساخت_دیجیتال #انقلاب_دیجیتال #توتالیتاریسم #ناسیونالیسم #کووید19 #نابرابری_جهانی #واکسیناسیون #شکاف_طبقاتی #پاندمی #زیست_سیاست
.
اپیدمی و آشکارگی شکاف های طبقاتی و نژادی
#ادوارد_پوزنت
برگردان: #سروش_خانی


فیلادلفیا پایتخت آمریکا در ژوئیه 1793درگیر مرض تب زرد شد. این اپیدمی به مدت سه ماه شهر را فلج کرد و یک دهم جمعیت، یعنی حدود 5000 نفر را به کام مرگ کشاند. خیابانها پر از اجساد شده و افراد در حال مرگ بدون مراقبت رها شده بودند. بسیاری از فیلادلفی ها که از عفونت وحشت داشتند، خود را در خانه های خود حبس کردند و هزاران نفر از شهر گریختند، از جمله قهرمانان ملی مانند جورج واشنگتن و توماس جفرسون.

این اعضای جامعه آزاد آفریقایی-آمریکایی فیلادلفیا بودند که به جلوگیری از فروپاشی شهر کمک کردند. هنگامی که شهردار مردم را به پرستاری از بیماران، جمع آوری اجساد و حفر قبرها فراخواند ، زنان و مردان فقیر سیاهپوست پاسخ دادند و با اینکار خود را در معرض خطر و آسیبی سترگ قرار دادند. آیزاک هستون، که به تب زرد مبتلا شده بود، اندکی قبل از مرگ نوشت: " نمی دانم اگر سیاه پوستان نبودند، مردم چه می کردند، چرا که پرستاران کلیدی آنها هستند."
پو زنِت در متن پیش رو با روایت آنچه در تب زرد موجب تقویت همبستگی، شکست فروپاشی اجتماعی ناشی از بیماری و برون رفت از بحران شده است بر اهمیت ائتلاف میان نخبگان و سایر اقشار جامعه بویژه اقشار کم برخوردار و رانده شده در شرایط مشابه مانند پاندمی اخیر تاکید می کند.
دو قرن بعد، بیماری تغییر کرده اما داستان تغییر نکرده است. اکنون، مانندگذشته، سهم نامتناسبی از کارکنان مشاغل ضروری شهر، از اقشار کم برخوردارند هستند -پرستاران، تکنسین ها و رانندگان تحویل کالا که شهر را در حالیکه بسیاری از ما در خانه های خود هستیم، پویا و زنده نگه می دارند. اکنون، مانند آن زمان، این ویروس مسری بیشترین آسیب را به این مردان و زنان وارد کرده است.
مانند جنگ، اپیدمی ها نیز نابرابری های جامعه را آشکارمی سازند. و یادآور می شوند که تا چه اندازه تجربه ما از بیماری با درآمد و نژاد ارتباط دارد، مرضی که بار دیگر شکاف هایی را در جامعه ایجاد کرده و تلفات نابرابری را که یک اپیدمی می تواند؛ بر فقرا و حاشیه نشینان تحمیل می نماید. آگاهی ای که پس از مرگ جورج فلوید به اعتراضات علیه نژادپرستی در سراسر آمریکا و فراتر از آن دامن زد؛ پی آیند و نشانگراین موضوع است. از این منظر، بازتاب هایی از داستان فیلادلفیا در اپیدمی حال حاضر قابل توجه اند.
اپیدمی ها، از مرگ سیاه تا ایدز، اغلب منجر به طغیان نفرت علیه گروه های حاشیه ای می شود. وقتی رنج و مرگ غیر قابل درک به نظر می رسد، مردم می خواهند کسی را سرزنش کنند و غالباً به گروه هایی روی می آورند که از قبل نسبت به آنها وحشت داشته یا از آنها بیزارند.
جامعه آزاد سیاه پوستان فیلادلفیا در اپیدمی سال 1793 می توانست انتخاب کند که بیرون گود باشد. تعداد آنها کم بود، بسیاری از آنها آزاد بودند - و بیشتر آنها دور از اسکله ها زندگی می کردند، جاییکه پشه های تب آور متمرکز شده بودند. این گروه در مورد آینده خود اطمینان نداشتند و از سویی زندگی در کنار حتی برده های آزاد شده مورد قبول بسیاری از سفیدپوستان نبود. . با این وجود، وقتی ندای کمک آمد، دو مرد سیاه پوست پیش آمدند: #آبسالوم-جونز و #ریچارد_آلن . اقدامات آنها در دفع بحران تب زرد و بعدها احقاق برابری نژادی از طریق بسیج مردمی بسیار مثمر ثمر بود.
ساموئل کوه ن، یک مورخ، تاریخچه بیماری در غرب را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و نتیجه گرفته است که اپیدمی ها بیشتر، جوامع را به هم نزدیک می گردانند تا آنکه آنها را از هم جدا سازند. این یک تز بحث انگیز است، اما وقایع سال 1793 تا حدی آن را نشان می دهد. در میانه فروپاشی نظم اجتماعی، جونز و آلن ائتلافاتی تشکیل داده و احساس همبستگی نژادی را بنا نهادند که پیش از آن غیرقابل تصور بود. این نخبگان تصمیم گرفتند با این استدلال که تهمت های نژادی کری "ذهن مردم را به کلی علیه ما خدشه دار می کند" در کنار کارگران ضعیف بایستند.


متن کامل در اتووود:

🌐 https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=7282

🔊 @City_PlaceForLiving



#اپیدمی #پاندمی #ویروس_کرونا #پسا_کرونا #کووید19 #بهداشت_سیاسی #اختلاف_طبقاتی #اختلاف_نژادی
.
زیست-ریاضت و همبستگی در فضای اضطراری کووید 19 - قسمت دوم
#میشل_لانچئونه . #عبدالمالک_سیمونه

برگردان: #سروش_خانی
در قسمت اول؛ مفهوم زیست ریاضت معرفی شد تا به رژیم جدید ریاضتی مبتنی بر نظارت اضطراری پندمی کووید 19 اشاره گردد. در مورد مهمترین تغییر و تحولات عمیق در شرایط روزمره حیات اجتماعی و معیشتی بحث شد که بدلیل زمینه های زیستی این پتانسیل را دارند فراتر از شرایط اضطراری دوام یابند. قسمت دوم؛ در ارتباط با افول حس خیابان به مثابه محلی برای چرخهء - دانش، اثر و ظرفیت- و تحقق همبستگی است.
در حالیکه زندگی در دوران ویروسی؛ موارد بسیاری از سخاوتمندی های افراطی و نامناسب، و نگرانی متقابل به نمایش در می آید، تا چه اندازه امکان داد این مسئله احساس همبستگی را زیر سوال ببرد؟ هرچند انگیزهء -از تضعیف گناه تا احساس مسئولیت اخلاقی – نمایش مراقبت از اهمیت برخوردار است، با این وجود؛ صرفا زمانیکه به تمام روش هایی که افراد در زندگی شهری بدانها می پردازند و پیرامون یکدیگر کار می کنند- فضا تخصیص داده شود؛ همبستگی پدید می آید. "امر عمومی" فقط در صورت حفظ چنین وضعیتی تحقق می یابد. این بدان معناست که دقیقاً افراد به اندازه کافی از طریق شیوه های کاربرد ساختمانها، راهها، پله ها، پیاده روها، راهروها و اتاقها؛ نه تنها زیرساختی برای عملکرد روزمره ایجاد می کنند؛ بلکه امکان درک حالت های جدید مشاهده و تعامل، تماس و پاسخ، مشورت، گفتن چیزی به یکدیگر را می یابند. پرسش اینجاست که چه کاری می توانیم با هم انجام دهیم – کاری که توسط آن زیرساخت ها مشخص شده است- و سپس به این پرسش بپردازیم؛ در حال حاضر چه کاری می توانیم با آن زیرساخت ها انجام دهیم تا با حساسیت بیشتری نسبت به شرایطی که "ما" در آنیم؛ مواجه شویم؟ بله؛ عقب نشینی به فضای داخلی ممکن است مورد نیاز باشد، لیکن تطبیق با محیط اطراف احتمال دارد بما این امکان را دهد تا به طریقی "فاصله گذاری" کنیم که بتوان به احیاء حس صمیمیت با و از طریق دنیای گسترده ای که در آن ساکن ایم؛ یاری رساند.
بنابراین به نظر می رسد این پرسش مطرح گردد که چگونه می توان فضای غیرقابل سکونت درون گرایانه زیستی فرد محور را مجدداً مناسب سازی نمود و همچنین در چرخه بسط یافته آن، در شکاف ارتباطی خود با سایر افراد، مجدداً سکنی گزید. واگذاری اولی به علم و دومی به حکومت، اجازه داده كه بنیان آنها به قلمرو های طرد و انزوا سازی؛ بدل گردد؛ جاییكه پاسخهای فردی ما فقط می توانند تهی و كم توان شوند. زیست ریاضت صرفاً این روند را گسترش می دهد. بنابراین؛ اگر برای این فضای اضطراری تجدید شده؛ چیزی وجود دارد که باید از آن مراقبت نمود، آن چیز فقط در سطح پرکتیس ها فردی، گرایشات یا تمایل به "انجام بیشتر" و کمک به امر "جمعی" نیست. ریاضت اقتصادی این تلاشها را در رده " امرعادی جدید" جانمایی می کند. آنچه مورد نیاز است تصور یک سیاست غیردیسیپلینی سکونتی ست، یعنی سیاستی که کنترل محدود و روش های چرخه ای را در راستای مقابله با ابزارهای ریاضتی بیابد. گردهمآیی محیط های پیرامونی؛ یک سیاست غیردیسیپلینی ست که می بایست مورد توجه قرار گیرد. تفکر "فراتر از خود" نقطه عطف برون رفت از سیاست های افراطی ریاضتی ست؛ بویژه پتانسیل آن در زندگی به ظاهر مغشوش جوامعی که با خشونت از خانه های خود بیرون رانده شده اند، و در برابر خشونت های دولت نژادپرستانه در بسترهای خودساخته ای مقاومت کرده، و با بسط نگرانی های فردی به فراتر از خود؛ بسوی ظهور یک "امرعمومی"تجدید پذیر و تاب آوری حرکت می کنند.
ویروس خلق فرصت می کند. چرخه های ویروسی که ما را فراتر از کنترل فردی مان متحد می سازند؛ می توانند به مبنایی بدل گردند تا از آن طریق بتوان حالت های خودگردان سکونتی و تغییر و تحول را که در ارتباط با قلمرو زدایی از روابط خشونت آمیز و سازندهای کنترلی است؛ مجدداً تجسم نمائیم.
نویسندگان در قسمت دوم در پی گشودن فضای امید از میان لایه های فضاهای فردی سازی شده در پی سیاست های زیست ریاضت هستند. اندیشیدن به گزاره های بی پایان و بسط خود به فراتر از خود و به محیط های پیرامونی برای حفظ فضا و روال های عمومی جهت مقابله با شرایط درون گرایانه ای که تحت اضطرار ایجاد شده و بستر مناسبی برای تجدید ساختار نئولیبرالی و تداوم فزاینده آن خواهد بود.



متن کامل بر اتووود:
🌐 https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=7061

#زیست_ریاضت #اقتصاد_ریاضتی #فضای_اضطراری #ویروس_کرونا #پسا_کرونا #اپیدمی #قرنطینه #نئولیبرالیسم #سرمایه_داری #همبستگی #محیط_های_پیرامونی #زندگی_روزمره #حیات_اجتماعی
.
زیست-ریاضت و همبستگی در فضای اضطراری کووید 19 - قسمت اول
#میشل_لانچئونه . #عبدالمالک_سیمونه
برگردان: #سروش_خانی


هوشیار بودن در برابر چگونگی تنظیم فضای اضطراری - و در مورد پیامدهای آن - به همان اندازه شستن دست ها برای زنده ماندن در شرایط کنونی، بسیار مهم است.
ریاضت اقتصادی به مثابه دامنه ای از مداخلات، تاثیرات و ابزار کلیدی حاکم بر پروژه نئولیبرال؛ موضوعاتی را تولید می کند که به آسانی تحت کنترل قرار می گیرند تا ظرفیت ها، دانش، نیروی کار و جریان های درآمدی را از آنها استخراج نماید. زندگی تحت شرایط پرمخاطره و بحران دائمی به یک هنجار بدل شده، و شیوه های سکونتی در همه جا را همانطور که مشهود است باز-سازی کرده است. با محدودیت های حرکتی، افزایش احتیاط شغلی و نظارت سراسری بر تعامل اجتماعی، بدیهی به نظر می رسد که وضعیت اضطراری کووید 19؛ بسط تکنولوژی های ریاضتی است. همچنین رابطه بین اقتصاد نئولیبرالی، سیاست ریاضت اقتصادی و زیستی منجر به بازسازی و تولید اشکال جدید "تابعیت زیستی" می شوند. اما این وضعیت اضطراری دقیقا چه چیزی را به نمایش می گذارد؟
نوعی ریاضت اقتصادی ساختمند زیستی -یا آنچه که ما به طور موقت آن را زیست-ریاضت می نامیم - که می تواند روندهای پیشین حکومت مداری را تقویت نماید. به عبارت دیگر؛ ظرفیت های موثر اقدامات فعلی ممکن است ذهنیت هایی را تقویت نماید که نه تنها سرکوب خود را می طلبند(دلوز و گتاری ، 1977)، بلکه مایلند تا آن را ایمنیِ درک شده بنامند. با فرض اینکه آن ذهنیت ها از مدت زمان بسیار طولانی -از طریق مانورهای نئولیبرالی و ارتجاعی حول کار / مسکن / تروریسم- در حال ساخت بوده اند اساس زیستی اقدامات ریاضتی کنونی چرخش جدیدی به آن می بخشد.
در راستای محافظت از "حیات" در برابر ویروسی که "ما" نمی توانیم بطور جداگانه با آن مقابله نماییم، منافع سیاسی و اقتصادی همدست؛ بسرعت در حال دستیابی بی واسطه به لایه ای از ترس بدنی مشترکند که یک نقطه برتری منحصر به فرد برای تعدادی از اقدامات بالقوه ارتجاعی و استخراجی فراهم می آورد.
زیست-ریاضت صرفاً مبحثی درون رشته ای، مرتبط با حوزه زیست شناسی، و در ناتوانی ذاتی شخص جهت مقابله با چنین دینامیک های ژنتیکی و عفونی نیست، بلکه در چارچوب رژیم های گردشی میان مباحث درون رشته ای و سایر اکولوژی های گسترده وجود دارد.
در اینجا می خواهیم پیامدهای خلوت شدن خیابان ها، قرنطینه در مسکن های شخصی در راستای امنیت و حفظ سلامت؛ و تاثیر چنین تصمیماتی بر جامعه پذیری عمومی و حس شهری؛ را بررسی نماییم.
این مطلب در دو قسمت ارائه می گردد. تمرکز قسمت نخست؛ در آنچه ما به مثابه زیست-ریاضت می نامیم، بر شیوه های جنگ علیه ویروس است که رژیم های ریاضت اقتصادی را به سمت مکانیسمهای عینی زیستی حیات انسانی بسط می دهد، جاییکه موجودیت مشروع این مکانیزم ها از یک حیات اجتماعی قابل تشخیص فاصله بیشتری می گیرد. روش فعلی جهت کنترل بحران در ایتالیا به مثابه اصلی ترین راهکار ذیل تبیین این مفهوم قرار می گیرد. قسمت دوم در ارتباط با زوال کیفی تأثیرگذاری یا ارتباط با حواس درخیابان به مثابه محلی برای گردشِ- دانش، اثر و ظرفیت - و عملکرد همبستگی است. و با توجه به ایده های مطرح شده در مورد نحوه مواجهه بواسطه تجدید بالقوه حیات اجتماعی در زمان وقوع این بحران؛ به نتیجه گیری می پردازیم.

متن کامل بر اتووود:

🌐 https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=7035

🔊 @City_PlaceForLiving

#زیست_ریاضت #اقتصاد_ریاضتی #فضای_اضطراری #ویروس_کرونا #پسا_کرونا #اپیدمی #قرنطینه #نئولیبرالیسم #سرمایه_داری
.
تفکراتی درمورد پی آیند های ممکن ویروس کرونا
#فرانکو_براردی_بیفو
برگردان : #سروش_خانی


براردی در این متن مواردی را پیرامون سه مسئله متمایز مطرح می سازد: یک: پایان تاریخ بشریت، که بوضوح در معرض دید ماست. دو: فرایند رها سازی پیشرونده از سرمایه داری، و یا خطر قریب الوقوع تکنوکراسی-توتالیتریسم. سه: بازگشت مرگ (در آخر) به صحنه گفتمان فلسفی، پس از انکار مدرن طولانی مدت آن، و احیاء بدن در نتیجه ی اتلاف.
عامل تکامل، دیگر انسان آگاه، سلطه جو و با اراده قوی نیست - بلکه خرده جریان هایی از مخلوقات غیر انسانی غیرقابل کنترل است که به فضای تولید و گفتمان حمله کرده و تاریخ را با داستان خود تغییر می دهد. فرجام گرایی آگاهانه جای خود را به استراتژی چندگانه تکثیر می دهد. اندیشه، هنر و سیاست دیگر به مثابه پروژه های توتالیزاسیون –تمامیت ساز- (توتالیزاسیون هگلی) دیده نمی شوند، بلکه به مثابه فرآیندهای تکثیر فاقد تمامیت هستند.
چهل سال پس از شتاب نئولیبرالی، دوران سرمایه داری مالی ناگهان متوقف شده است. قرنطینه جهانی، وقفه ای طولانی در روند تولید و گردش جهانی مردم و کالاها، یک دوره طولانی انزوا، تراژدی اپیدمی ... همه اینها در حال گسست پویایی سرمایه داری بشیوه ای ست که امکان دارد؛ برگشت ناپذیر باشد. ما در حال عبور از آستانه ای هستیم که فراتر از چرخه کار - پول - مصرف است. مسئله این است: نیازهای واقعی ما چه هستند؟ چه چیزی برای حیات انسان ، برای مشارکت ، برای درمان مفید است؟
پول نمی تواند واکسنی را که نداریم؛ خریداری کند، نمی تواند ماسک های محافظی که تولید نشده اند را بخرد، نمی تواند بخش مراقبت های ویژه را که با اصلاحات نئولیبرالی سیستم مراقبت های بهداشتی اروپا نابود شده، بخرد. خیر، پول نمی تواند چیزی را که وجود ندارد؛ خریداری کند .فقط دانش، فقط کار هوشمند می تواند آنچه وجود ندارد را بخرد. بنابراین؛ پول، اکنون ناتوان است. فقط همبستگی اجتماعی و هوش علمی مطرح هستند و می توانند از لحاظ سیاسی قدرتمند شوند. به همین دلیل فکر می کنم در پایان قرنطینه جهانی، ما به حالت معمول باز نخواهیم گشت.
ما با دو بدیل سیاسی روبرو هستیم: یا یک سیستم تکنوکرات-توتالیتر که اقتصاد سرمایه داری را با استفاده از خشونت مجدداً راه اندازی می کند، یا رهاسازی فعالیت انسانی از انتزاع سرمایه داری و خلق جامعه ذره ای مبتنی بر مفیدیت.پیش بینی شده که این راه حل تکنوکرات-توتالیتر با از میان بردن آینده نگرانه آزادی فردی ، ممکن است به سیستم مسلط زمان آینده بدل گردد.
لیکن امرمفید مجددا به حوزه اجتماعی وارد شده است. مفیدیت مدتهاست که از فرایند سرمایه داری ارزشگذاری انتزاعی فراموش و نفی شده است، اکنون پادشاه صحنه است.
در حال حاضر به چه چیزهایی نیاز داریم؟ اکنون؛ به واکسن در برابر بیماری؛ ماسک محافظ و به تجهیزات مراقبت های ویژه نیاز داریم. در دراز مدت ما به غذا احتیاج داریم، به محبت و لذت و فرهنگ جدیدی از مهربانی و عطوفت، همبستگی و صرفه جویی.
در پایان پندمی، در پایان دوره طولانی ایزولاسیون، مردم ممکن است به سادگی به غرق شدن در تهی مندی ابدی ارتباط مجازی، از راه دور و ادغام تکنوکراتیک-توتالیتری ادامه دهند. این حتی ممکن است محتمل باشد. اما ما نباید محدود به احتمال شویم. باید امکان پذیری مستتر در زمان حال را کشف کنیم.
ممکن است که پس از ماهها اتصال به اینترنت ثابت، مردم از خانه ها و آپارتمان های خود در جستجوی مجاری پیوندی بیرون بیآیند. ممکن است جنبشی برآمده از همبستگی و عطوفت ومهربانی ایجاد شود ، و مردم را به سمت رهایی از دیکتاتوری مبتنی بر اتصال سوق دهد.

متن کامل بر اتووود:

🌐 https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=7000

🔊 @City_PlaceForLiving

#ویروس_کرونا #پسا_کرونا #اپیدمی #قرنطینه #تکنوکراسی #توتالیتاریسم #نئولیبرالیسم #سرمایه_داری
نکاتی بر وضعیت اپیدمی

#آلن_بدیو

برگردان: #سروش_خانی


آلن بدیو مانند هزاران نفر دیگر در پاریس در قرنیطینه بسر می برد. این فیلسوف دیدگاه خود از وضعیت ایجاد شده ناشی از اپیدمی کوید 19 را در این متن ارائه داده است.

اپیدمی از این نظر پیچیده ست كه همیشه نقطه تلاقی میان شرایط طبیعی و اجتماعی می باشد. از همان ابتدا؛ این را در نظر گرفتم که شرایط فعلی -در وضعیت اپیدمی ویروسی- شرایطی استثنایی نیست. نام واقعی اپیدمی فعلی نشان می دهد که ما با "هیچ چیز جدیدی در جهان معاصر" سر و کار نداریم. این نام واقعی سارس 2 است ، یعنی "سندرم شدید حاد تنفسی 2" ، عنوانیکه در حقیقت پس از اپیدمی  سارس 1، که در بهار سال 2003 در سراسر جهان شیوع پیدا کرد؛ برای "بار دوم" تشخیص داده شده است.

بازار جهانی، ناگزیر مسبب ایجاد اپیدمی های جدی و ویرانگر است. این اپیدمی تضاد بین اقتصاد و سیاست را آشکار می سازد: کل اقتصاد، تحت حمایت بازار جهانی قرار دارد  از سوی دیگر؛ قدرتهای سیاسی اساساً ملی هستند. و رقابت بین نظام های امپریالیسمی، کهن (اروپا و ایالات متحده) و جدید (چین، ژاپن ) مانع هر گونه فرایند شکل گیری یک دولت سرمایه داری جهانی می شود. دولتهای ملی دستخوش این تناقض، با رعایت هرچه بیشتر مکانیسم های سرمایه، سعی در مقابله با وضعیت اپیدمی دارند، حتی اگر ماهیت خطر؛ آنها را وادار به تعدیل سبک و اعمال قدرت نماید.

این یک توهم متناقض وخطرناک است که تصور کنید سرمایه داری معاصر که درهمه جا از فروپاشی فرضیه کمونیستی بهره مند شده و بنابراین می تواند خود را به مثابه تنها شکل ممکن تاریخی جوامع طبقاتی معاصر معرفی کند، قادر است به طور جدی با آنچه امروز اتفاق می افتد، مورد تهدید قرار گیرد. توهم آور است که فکر کنید وحشت نسبت به سلامتی می تواند "به خودی خود" مسیر را برای هرگونه ابتکار سیاسی امکان پذیر سازد.

 برای براندازی نظم موجود اجتماعی، ما می بایست با نیروهایی غیر از ویروس بسیج شویم: در شرایط فعلی؛ حال که در قرنطینه ایم، می بایست صرفاً به حقایق قابل اثبات علمی و به سپهر های بنیادین مبتنی بر  یک سیاست جدید، با تجربیات محلی - از جمله در مورد ساماندهی در معرض خطرترین طبقات- و اهداف استراتژیک اعتماد کنیم.

کسانی از ما که خوهان یک  تغییر واقعی در شرایط سیاسی این کشور هستیم، می بایست این اپیدمی و حتی قرنطینه (کاملاً ضروری) را به مثابه یک فرصت بدانیم؛ برای کار بر روی اشکال جدید در سیاست، درراستای پروژه جدید، پروژه موقعیت های سیاسی جدید، وتوسعه فرا ملی مرحله سوم کمونیسم.

 

متن کامل بر اتووود:

🌐 https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=6986

 

🔊 @City_PlaceForLiving

 

 

 

#ویروس_کرونا  #پسا_کرونا #اپیدمی #قرنطینه #ناسیونالیسم #توتالیتاریسم  #نئولیبرالیسم #سوسیالیسم #کمونیسم #امپریالیسم #سرمایه_داری
پایش و مجازات؟ بله لطفا!

#اسلاوی_ژیژک

برگردان: #سروش_خانی

 

بسیاری از مفسران لیبرال و چپ خاطر نشان كردند كه چگونه اپیدمی ویروس کرونا در خدمت توجیه و مشروعیت بخشی به  کنترل و نظارت بر افراد بکار گرفته شده؛ آنگونه كه تاكنون در یك جامعه دموکراتیک غربی غیرقابل تصور بوده است. آیا قرنطینه سراسری ایتالیا تحقق رؤیای خیس توتالیتری نیست؟ تعجبی ندارد که (کمینه؛ در حال حاضر، اینچنین به نظر می رسد) چین که قبلاً روشهای کنترل دیجیتالی اجتماعی را آزمایش کرده بود، اثبات نمود که برای مقابله با اپیدمی های فاجعه بار بهترین تجهیزات را دارد. آیا این بدان معنی است که کمینه از بعضی جنبه ها، چین؛ آینده ماست؟ آیا به یک استثناء جهانی نزدیک می شویم؟

نخبگان مالی به مناطق دنج و خلوت می روند و با داستان گویی به سبک دکامرون، خود را سرگرم می کنند. فوق ثروتمندان در حال حاضر با هواپیماهای خصوصی به سمت جزایر کوچک اختصاصی کارائیب در حال پروازند. ما؛ مردم عادی هستیم که باید با ویروس ها زندگی کنیم، با فرمول فرمول بی وقفه و مکرر "وحشت نکنید" بمباران می شویم ... اوضاع شبیه به شرایطی است که از دوران جوانی ام در یک کشور کمونیستی به یاد می آورم: زمانیکه مقامات دولتی به مردم اطمینان دادند، دلیلی برای وحشت کردن وجود ندارد، همه ما این اطمینان را به مثابه نشانه های واضحی از این  در نظر گرفتیم که آنها خودشان وحشت کردند.

بحران کنونی به وضوح نشان می دهد که چگونه همبستگی و همکاری جهانی به نفع بقای همه و هر یک از ماست، چنانکه؛ این تنها کاری است که از نظر منطقی می توان انجام داد.

در این مقاله؛ ژیژک به تحلیل آرای اخیر جورجیو آگامبن در مورد ویروس کرونا؛ می پردازد، و ابعاد متفاوت کووید 19 را در آرای ویل هاتون و انقراض نئولیبرالیسم،  اون جونز و اهمیت تغییرات اقلیم ، فون شلینگ در مورد "بقایای برگشت ناپذیر"؛ لئو تولستوی و دنیل دنت در مورد "امر مسری" و ریچارد داوکینز در رابطه با "میم" ها و ویروس ذهن؛ و  تعبیر هگلی "روح؛ یک استخوان است" بررسی می نماید. همچنین نحوه رویارویی با ویروس کرونا را در طرح پنج مرحله ای الیزابت کوبلر-راس جانمایی کرده؛ در زمینه امنیت در سطح واقعی و مجازی از منظر اپیدمی های ویروسی (وایرال) بحث می کند؛ و بدیل پیشنهادی خود را که نوعی کمونیسم بازابداع شده در برابر کمونیسم کلاسیک است؛ با ذکر دلیل ارائه می دهد.

 

متن کامل بر اتووود:

🌐 http://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=6958

 

🔊 @City_PlaceForLiving

 

#ویروس_کرونا 
#پسا_کرونا
#جورجیو_آگامبن
#دنیل_دنت
#ویل_هاتون
#لئو_تولستوی
#شلینگ
#الیزابت_کوبلر_راس
#اون_جونز
#ریچارد_داوکینز
#کمونیسم
#نئولیبرالیسم
#توتالیتاریسم
#ناسیونالیسم
جهان  پسا کرونا به روایت یووال نوح هراری

#یووال_نوح_هراری

برگردان: #سروش_خانی

 

در حال حاضر؛ بشریت با یک بحران جهانی روبرو است. شاید این بزرگترین بحران نسل ما باشد. تصمیماتی که مردم و دولتها طی چند هفته آینده اتخاذ می کنند، احتمالاً جهان را در طی سالهای آینده شکل خواهد داد. این تصمیمات نه تنها سیستم مراقبت های بهداشتی ما، بلکه؛ اقتصاد، سیاست و فرهنگ ما را نیز تحت تاثیر قرار خواهند داد. ما باید با سرعت عمل و قاطعانه عمل کنیم.همچنین؛ باید عواقب طولانی مدت اقدامات خود را در نظر بگیریم. هنگام انتخاب بین گزینه های دیگر، نه تنها باید از خود بپرسیم که چطور می توان این تهدید بلافصل را برطرف ساخت، بلکه با گذشت بحران در چه جهانی ساکن خواهیم شد. بله؛ این بحران پرآشوب می گذرد، بشریت زنده خواهد ماند، بیشتر ما همچنان زنده خواهیم بود –لیکن در جهانی متفاوت ساکن خواهیم شد.

بسیاری از اقدامات اضطراری کوتاه مدت به جزئی از زندگی بدل می شوند. این وضعیت؛ ماهیت شرایط اضطراری است. آنها روندهای تاریخی را سرعت می بخشند. تصمیماتی که در مواقع عادی می توانند سالها مورد مشورت قرار گیرند، طی چند ساعت اتخاذ می گردند. تکنولوژی های ناآزموده و حتی خطرناک بکار گرفته می شوند، زیرا خطرات انجام هیچ کاری بیش از شرایط موجود نیست. زمانیکه همه از خانه کار کرده و فقط از راه دور ارتباط برقرار کنند چه رخ می دهد؟ زمانیکه کل مدارس و دانشگاه ها آنلاین شوند؛ چه خواهد شد؟ در مواقع عادی؛ دولت ها، مشاغل و هیئت های آموزشی هرگز با انجام چنین آزمایشاتی موافقت نمی کردند. لیکن؛ شرایط، عادی نیست.اگر مراقب نباشیم، امکان دارد این اپیدمی، به نقطه عطف مهمی در تاریخ نظارت بدل شود. نه تنها به این دلیل که ممکن است استقرار ابزارهای نظارت جمعی، در کشورهایی که تاکنون چنین راهکاری را رد کرده اند؛ عادی سازی شود، بلکه حتی بیش از آن، به این دلیل که نشان دهنده انتقال چشمگیر نظارت از "از روی پوست" به "زیر پوست" است.

در این زمان بحرانی؛ ما با دو انتخاب منحصر به فرد مهم روبرو ایم. اولین مورد؛ انتخاب میان نظارت توتالیتری و توانمندسازی شهروندان است. مورد دوم انتخاب میان ایزولاسیون ناسیونالیستی و همبستگی جهانی است. در این مقاله هراری به اهمیت توانمند سازی شهروندان  همبستگی جهانی به مثابه بدیلی در برابر نظارت توتالیتری و ایزولاسیون ناسیونالیستی؛ چشم انداز هر کدام از این انتخاب ها در شرایط بحرانی از جمله اپیدمی ویروس کرونا و لزوم انتخاب قاطع و آگاهانه پرداخته است. این بحران خواهد گذشت؛ لیکن انتخاب های کنونی ما می توانند زندگی مان را در سالهای پیش رو؛ دگرگون سازند.

 

متن کامل بر اتووود:

🌐 https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=6946

 

🔊 @City_PlaceForLiving

 

#ویروس_کرونا #پسا_کرونا #نظارت_بیومتریک #تکنولوژی_نظارتی #سیستم_نظارتی #توتالیتاریسم #ناسیونالیسم #سرمایه_داری_نظارتی