خاطرات شیخ صادق خلخالی
بخشی از دلایل کیفرخواست علیه حاکمیت فرقهای (۴)
جایزهٔ خلخالی برای قتل هویدا؟ - در کردستان چه گذشت؟
از: دکتر بیدار
بخش ۱ از ۲
روش و شیوه باصطلاح رسیدگی و سپس اعدامهای پیاپی شیخ صادق خلخالی که به موجب حکم صادره از سوی رهبری وقت انقلاب به عنوان اولین حاکم شرع دادگاههای انقلاب منصوب گردید به گونه روش و آیین این گونه باصطلاح محاکمات و دیگر رسیدگیهای انقلابی؟! مورد قبول کادرهای انقلاب؟! قرار گرفت. در بررسیهای پیش از این، با بیان مطالب عنوان شده از سوی شخص شيخ صادق نحوه این گونه رسیدگیها و صدور احکام کذایی به آگاهی خوانندگان گرامی رسانیده شد. اکنون به برخی دیگر از این قبیل اظهارات به نقل از خاطرات شیخ صادق میپردازیم:
از او پرسش میشود .... شایع است که حکم بعضیها را خودتان اجرا میکنید؟
ج - حکم اعدام خیلیها را من صادر کردم و به خدا سوگند، حکم اعدام هیچ کس را اجرا نکردم.
سپس خبرنگار روزنامه بامداد از او پرسش میکند که:
- میگویند آن هفت تیری که هویدا با آن کشته شد، پیش شما است؟
شاید برای خوانندگان و هر انسان آزاده و دارای ابتداییترین عواطف انسانی، آنچه که او در برابر این پرسش پاسخ میدهد قابل تصور نباشد ولی به هر حال جواب او این است:
- بله آن جایزه ای است که به من دادند؟!
بدین ترتیب با پاسخی که شیخ صادق خلخالی برابر پرسش خبرنگار بیان میکند یکی از مهمترین اصول محاکمات انقلابی او و همفکران و همکارانش بیان میشود که نه تنها نقض کلیه اصول محاکمات نظامات گوناگون حقوقی است بلکه دلالت بر مفاهیمی از این قبیل دارد:
۱- صدور احکامی از این دست، نه بر اساس یک نوع رسیدگی بفرض شرعی و انقلابی بوده است، بلکه اجرای مأموریت از پیش تعیین شدهای بوده است که در قبال حسن انجام آن مأموریت یعنی صدور باصطلاح حکم اعدام به مباشر این امر یعنی صدور حکمی بدون انجام هیچ گونه دادرسی و رعایت ابتداییترین اصول به او جایزه دادهاند!
۲- صدور دستورهایی از این قبیل برای به قتل رسانیدن چهرههای سرشناس نظام پیشین در بسیاری از موارد از عهده هر کس ساخته نبود و در نتیجه کسانی مانند شیخ صادق خلخالی با توجه به سوابق و روحیات خاص و آمادگی برای انجام این قبیل اقدامات را میداشته باید به دریافت "جایزه" نائل میشدند؟!
۳- اینگونه اقدامات یعنی گرفتن جایزه (آلت قتل)، از سوی صادر کننده دستور قتل (باصطلاح آنها حکم اعدام)، هرگونه تصور وجود محاکمات و رسیدگیهای عادی قضایی را از بین میبرد.
۴- حوادثی از قبیل جایزه گرفتن شیخ صادق خلخالی در مورد صدور دستور قتل امیرعباس هویدا آنهم زير عنوان "حاكم شرع" تنها مورد از این قبیل نبوده است و نمیتوانسته پنهان بماند.
بیگمان شورای انقلاب و رهبری وقت انقلاب از آن آگاه بودهاند و یا پس از آن آگاه میشدند سکوت و غمض عین آنها، حکایت از آن دارد که اینگونه اقدامات دقیقاً بر اساس طرح تنظیم شده از سوی مدیریت انقلاب در سطوح گوناگون بوده است. پیوند چنین اقداماتی با طرح براندازی "اقتدار جامعه ایرانی" در آن مقطع از تاریخ نمیتواند ندیده انگاشته شود.
اکنون میباید به این موضوع توجه داشت که چنین عنصری چون شیخ صادق خلخالی به چه وسیله کشف شد و در مسیر برنامههای براندازی "اقتدار ملت ایران" دست به انجام این امور زد؟ نگاه کنید به فراز دوم از صفحه ۱۵۸ از جلد دوم خاطرات شیخ صادق خلخالی که چنین میگوید: ".... من از بچگی، هفده سالگی تحت توجه آقا بودهام، درس هم زیاد خواندهام، اکثر مطالعات و درسمان از ایشان بوده و مهم این است که مورد اعتماد ایشان هستم. من اهل حیف و میل و اینها نیستم و خلاصه روی این جهت است که مورد اعتماد هستم و بالاخره ظرف چند روز دیگر به کردستان باز میگردم"!
@paniranist_org