لفور سرزمین زیبایی

#برگردان_فارسی
Channel
Logo of the Telegram channel لفور سرزمین زیبایی
@lafoormycountryPromote
1.15K
subscribers
8.13K
photos
1.23K
videos
103
links
ارتباط با ادمین 👇👇 @alireza6022
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌺 ترانه مازندرانی (گِلِکی خونش)

خواننده: #اکبر_رستگار
آهنگ و شعر: #احسان_جمالی

🍃 Akbêr Rastegâr
🍃 Êhsân Jêmâli

#برگردان_فارسی

نزن! نزن درخت جنگل ما را
کنار بگذار اره و تبر را
ببین ناله و درد بیشه را
تنی ناخوش به جا مانده، برادر!

فغان از این آتش و تیر و تفنگ
امان دهید پلنگ کوهِ ما را
آواره شده حیوانِ خدا
نزنید نسل قرقاول زیبا را

دودکِ توکا و
رقصِ دانه‌های برف
آوای کوکو بر سر پرچین‌ها
حیف است که دیگر نباشد،
آی آدم‌ها!

دودوک: دویدن سریع پرندگان بر روی زمین با بال‌های نیمه باز بدون آنکه پرواز کننند.


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
اَنّه گَتی دنیاره من
قَدِم قَدِم
پا بَزومِه
اَتِّه کَمِه بُدو به ایست
اَتی ره دَرجا بَزومِه
اِفتابِ خَسّه تَن هَمِش
نِواصَّری کِنّه بَلِک
اسّاره صَف به صَف
دَچی
اِسّانه میدونِ فَلِک
ایست خَوِر دار بِموئه
روجایِ خونّش و سرود
ماه گِنِه:
نَظِر به راست
جانِ خِدا گِنِه :
درود..‌
____________

#برگردان_فارسی👇


دنیای به این بزرگی را
قدم به قدم
پیمودم
مقداری بُدو به ایست
مقداری را هم‌ درجا زده ام
آفتاب خسته همیشه
هنگام غروب بهانه می گیرد
ستاره ها صف به صف
چیده شده اند
ایستاده اند در میدان فلک
فرمان ایست خبر دار داده اند
باآواز سرود ستاره ی ناهید
ماه می گوید:
نظر به راست...
خدا هم میگوید؛
درود.....

#نظر_به_راست= در هنگام رژه رفتن وقتی یگان (به حالت قدم رو) به جایگاه نزدیک می شود. فرمان نظر به راست داده شده که معمولاً سر گروهبان یگان این فرمان را می دهد. و تمامی صف ها بجز صف اول سمت راست یگان همزمان با رژه سر را بسمت جایگاه که فرمانده در آنجاست بر می گر انند.

#درود : در دو جا درود داده
می شود. یکی هنگام صبحگاه که فرمانده وارد میدان می شود درود میدهد و دیگر اینکه هنگام رژه اگر فرمانده از رژه یگان رژه رونده رضایت داشت درود داده که یگان در جواب سپاس سرکار یا سپاس جناب یا سپاس امیر را می گوید که این گفتن جناب یا امیر بستگی به درجه کسی دارد که درود را داده.


#کاظم_صداقتی_بورخانی

@lafoormycountry
❄️❄️❄️❄️❄️
#دوبیتی_محلی

اِلهی دِلخِشی دارین هَمیشِک
اِفتاب و وارِشی دارین هَمیشِک
شِمِه سفره پِلا تیسا نَواشِه
پِلا سَر خِرِشی دارین هَمیشِک

#برگردان_فارسی👇

خدا کُند همیشه دلتان خوش باشد
آفتاب و بارندگی را همیشه داشته باشید
غذای سَر سفره تان برنج خالی نباشد
خورشت بهمراه برنجتان باشد همیشه

#کاظم_صداقتی_بورخانی

سلام
#شمه_صواحی خر آ خش
شمه تک مشت خَنِّه❤️

@lafoormycountry
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
چَلِب چُلوب ،چکمه ی ِاویِ قِروون
شه جان ِمار ِ دَس بِچوی ِ قروون
هیمه بِدوش ،وَچه وِنه بال ِ سَر
خسّه بِمو ، تاریک ِ شوی ِ قروون

#برگردان_فارسی👇

جانم به قربان ِ صدای چلِب چُلوب آب چکمه ی مادرم ....
جانم فدای ِعصای ِدستِ مادرم....
پشته ی هیزم به دوش گرفته و فرزند کوچکش بر روی دستانش.....
درتاریکی ِشب ،با جسمی خسته به خانه برگشت .....

#حوا_واحدی_گشنیانی

@lafoormycountry
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
@lafoormycountry

#دوبیتی_تبری

مُسَلمُونِّ کافِر کِنِّه فَقیری
بِرار رِه بی خاخِر کِنّه فَقیری

الهی نِداریِّه روح بَسُوزِه
آدِمِّ بی خاطِر کِنِّه فقیری

#برگردان فارسی👇

مسلمان را فقیری کافر می کند
برادر را بدون خواهر می کند فقیری (بی غیرت کردن مرد)
الهی روح نداری و فقر بسوزد (پدر نداری بسوزد)
آدم را بی یار میکند فقیری (همه کس را از آدم دور می کند)😔

#سارا_سوادکوهی

@lafoormycountry
🌟💥🌟💥🌟💥🌟💥🌟
اُو دَکِتِه چَکمَه ی رِخ رِخ اِینِه
رَچ رَچِه پِی،ناشتی یِ شِخ شِخ اینه
بوم وبِنِه خالی،تیسا دسسه پِه
وَشنی گَلِه چِمِر،چوسِننِخ اینه

#برگردان_فارسی

صدا از چکمه ی سوارخِ آب افتاده بگوش می رسد
ازپشت پرچین صدای خِش خِشِ نداری بگوش می آید
انبارپشت بام و دست وبالی خالی
صدای موش گرسنه از صندوق چوبی به گوش می رسد.

#داریوش_مقصودی
@lafoormycountry
مِره آرزوئه صواحی خو
شه وچونِّ بَزِنم مِن سر و سو
اَتّا لینگ صحرا و اَتّا لینگ خنه
خستومه اَمّا باز کِمبه دو به دو

#برگردان_فارسی

خواب شیرین صبح، برایم دست نیافتی است
زیرا باید به امورات خانه و بچه‌هایم رسیدگی کنم
نصف وجودم در صحرا و نصف دیگر آن در خانه است
از بس کار کردم خسته شدم اما باز هم بدو بدو کار می‌کنم

#دوستعلی_علیخانی

@lafoormycountry
🌿🌿🌿🌿
@lafoormycountry

#مثنوی_تبری

نیشت بیمه اَتّه نِماشون نالِ سَر
سَر رِه بِشتِ بیمِه شِه خَسّه بالِ سَر

خَسّه بیمِه خَسّه تَن هایتِه بِنِه
خو چِتی بوردمِه نیمِه سَرخِنِه

خو بَدیمِه گوشت و قِصّابی ره من
جیگرو شیردونا سیرابی رِه من

خو بَدیمِه گوشتِ گِسفِن هایتِمِه
رونا راسّه ؛ فیله گِردِن هایتِمِه

دیم مِه بِشکُفتِه بِمومِه من سِره
مِه زلیخا داشتِه سویا دا بِرِه

وَچِه خِشحالی کباب زَنّی بِبا؟
اَتّه کم زَخمِه اَتی هم هِسّکا

من دیگه سویایِ رنگِ بَیتِمِه
وینّی اَمرو دِلِ زَنگِه بَیتِمِه

رَج به رَج سِخّه دَچیمِه تَشِ سَر
بِکِ بویِ گوشت دَپیتِه دورا وَر

مِه موبایلِ زَنگ صدا رِه سَر هدا
خَنّه یِ خُوردِ کیجارِه پَر هِدا

راس بَئیمِه مِرِه بِرمِه را نِدا
وَنگ بَزومِه بِرمِه بِرمِه ؛ اَی خِدا !

این چه دردیئه نبونِه وِ دِوا
بونِه اَتّا بومّه هفتادتا هوا؟؟

#برگردان_فارسی

نشسته بودم غروبی روی بالکن
سرم را گذاشتم روی دستانِ خسته ام

خَستِه بودم و تنِ خسته ام تا به زمین رسید
چگونه به خواب رفته ام را نفهمیدم

خواب دیدم گوشت و قصابی را
جِگر و پستان و سیرابی را

خواب دیدم گوشت گوسفند خریدم
از ران ؛ فیله و گردن خریدم

صورتم گُل انداخت و به خانه آمدم
زلیخای من ( دلبر من) مشغول تَفت دادن سویا بود

فرزندم خوشحال که کباب می زنی
پدرجان؟
مقداری گوشتِ خالص و مقداری هم با استخوان؟

من به رنگ سویا در آمده ام
شاید امروز شکمی از عزا در آوردم

صدای زنگِ موبایلم به گوشم رسید
خنده های دختر کوچکم را پراند

بیدار شدم ؛ گریه امانم نداد
داد زدم با گریه ای خدا !!

این چه دردی است که درمان ندارد
می شود یک بام و هفتاد نوع هوا ؟

#_کاظم_صداقتی_بورخانی

@lafoormycountry
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
@lafoormycountry

مِه تِک لالا، مِه تِک لالا ،مِه تِک لال
بَسوتِه فِل بَئیّه بَخت و اِقبال
تِمومِه کاسبِ کَر مَشتِ حاصل
مِه حاصلِّ گِمونِم جِن بَزو آل

#برگردان_فارسی

لبم بسته، لبم بسته، لبم بسته است
سوخت و خاکستر شد شانس و بختم
شالی تمام کشاورزان پر حاصل شد
گمانم ثمره کار من جن زده شده که بی حاصل است.

#سارا_سوادکوهی
@lafoormycountry
🌿🌿🌿🌿
یادِش بِخِر اون گِدِرا، صحرا بیئِه گالِشِ رو
تَکا ریکا دیمِسِ پِه، همیشه کِردِه دو به دو

صحرا و مالداری جا، وِشونِ حال چِه خِش بیئِه
اَتّا کَچِه ماسّ و راغون، وِشونِ شوم خِرِش بیئِه

مَمرز و اِفرا، توسکا شِل، تیم جارِ واری سوز بیئِه
دِرو نیِه صَحرایِ شو، گالشِ پِشتی روز بیئِه

صِواحی سَر تا کِج کِجِه، گالِشونِ دیما بیئِه
زِمِسّونی کویِ سی تِک، تِلارِ سو پیدا بیئِه

لَسِک لَسِک بَئُوتِنِه مالداری وِنِه جَم بَوِه
گالِشِ شِه گو رِه بَروشِه، تِلار رِه آمار کَم بَوِه

ارّه موتور وِرگِ واری، تِلار رِه دَندون بَئیته
گالشِ دلهّ بی خَوِر، روخِنِه یِ خون بَئیته

گوخسِه یِ، دار رِه بَزونِه؛ گالشِ دل زیز دَکِتِه
اَسری بَشِندیه تِلار، کِتکایِ میز میز دَکِتِه

مَشتی بِبا اَتّا کِنار، اِسا شِه زار رِه اِشِنِه
نِنا هِرِسّائِه گوشِه، خالِکِ مار رِه اِشِنِه

تِلار کُوئِه؟ گوخِسِه کو! مِه تَلِمِ چِمِر کُوئهِ؟
نَکِنّه لوئِه سَگ کِتِه، مِه بِز کِلِه یِ قِر کُوئهِ؟

وَسّه دیگه چِه سِرومِه؟؛ گالشِ عُمر سَر بَئیّه
هَنتا زِمِسّونِ واری، مِه جینگا بی کَر بَئیّه

شِه تِکّ میم زَمِه اِسا، اَمّا مِه دِلهّ تو دَرِه
بیستا بَوِم دومبِه دیگه، صحرایِ چِشّه خو دَرِه

#برگردان_فارسی

یادش بخیر اون موقع هایی که جنگل محل رفت و امد دامداران بود
پسر بچه(مابین ۸تا۱۲ سال) همیشه دنبال گوساله ها میدَوید

در جنگل با دامداری حالشون چقد خوب بود
یک قاشق ماست و کره خُرِشت شامشون بود

نهال های درخت ممرز و اَفرا و توسکا، مانند شالیزار سبز و یکدست بود

دروغ نیست که شب های جنگل به واسطه دامدارها روز میرسید

صبح ها تا کجاها محل رفت و امد دامدارها بود
تو زمستون از بالای تپه روشنایی گاووِنه پیدا بود

یواش یواش گفتند که دامداری باید جمع شود
دامداران گاوشون رو بفروشند و آمار و تعداد گاوونه ها کم شود

اره موتور مانند گرگ آمد و گاوونه رو به دندان گرفت
دل دامدار را بی خبر به رودخونه خون کشید

درخت های محوطه گاوونه را زدند و دل دامدار به درد آمد
گاوونه اشک ریخت و صدای ناله ی سگ بلند شد

پدر بزرگ حالا به درد و غصه هاش نگاه میکند
مادر بزرگ گوشه ای ایستاد و به مادر گوساله نگاه میکند

گاوونه کو؟حیاطش کو؟ صدای گاو جوانم کو؟
سگ دیگه پارس نمیکند! زنگوله ی بزغاله ی من کو؟

بسه دیگه چقد حرف میزنم! عمر دامداری تموم شده
مانند زمستون ، زمین شالیم بی حاصل شده
لبم را میبندم و سکوت میکنم،اما تو دلم درد هست
باید سکوت کنم دیگه، میدونم جنگل خوابش می آید..

#سارا_سوادکوهی

@lafoormycountry
🌟💥🌟💥🌟💥🌟💥🌟
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@lafoormycountry

شورِم گِنِه من شِنه نَمه روشمه
لش بار گِنه من شه پِلِمه روشمه

مِلّا گنه باغ ِ اِرمه رو شمه
آی مردمون من شنه غَمه روشمه


#برگردان_فارسی👇

شبنم می گوید من نم ام را می فروشم
باتلاق می گوید من پِلم ام را می فروشم
ملاّ می گوید من باغ اِرم را می فروشم
نیما می گوید آهای مردم من غم ام را می فروشم.

پَلَم 👈 نوعی گیاه
لَش 👈 باتلاق مکان بسیار نمناک که اگر پا بگذاری درپا در گِل فرو می رود.


اشعار تبری #نیما_یوشیج

@lafoormycountry
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@lafoormycountry

#دوبیتی_محلی

بِهار بی ونوشه ی بو نَوونه
بدونِ بِچ بچای رو نوونه
اگه دنیای خاک طلا بگرده
اتّا وِجه ی سوادکو نوونه

#برگردان_فارسی👇

بهار بدونه بوی بنفشه نمیشود
بدونه چهره ی گل پامچال نمیشود
اگر خاک تمام دنیا طلاگون شود
به اندازه ی یک وجب سوادکوه هم نمیشود

#مبین_اکبرنژاد

@lafoormycountry
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@lafoormycountry

گِنّه که دَگِرد بِرو
چِش کَتِه راهِ میون
امّا نا
نِرو نِرو
اونتا که بُوردِه مِنِمِه
دَرمِه پرتاسِ نِسوم
تَن همه پِتکی دَپیتِه
اِفتابِ دیمّه نَویمبِه
دَگِرِسّن مِشِنِه
نا که بَوّم تِه دَگِرد
تِه که راه ره گوم نَکِردی
اون که گومِه مِنِمِه
دَکّل
اویّارَس دَنیمِه

#برگردان_فارسی

می گویند برگرد بیا
چشمانی وسط راه مانده
امّا نه
نیا نیا
اونی که رفته است منم
در خرابه ای سایه و نَمور هستم
تمام تنم را مه غلیظی احاطه کرده
رُخ آفتاب را نمی بینم
من باید برگردم
نه اینکه بگویم شما برگردیدد
شما که راهتان را گم نکرده اید
آن کسی که گم شده است منم
که اصلاً
صدایی به من نخواهد رسید( صدایی به گوشم نمی رسد)

پِرتاس= خرابه _جنگلِ انبوه

** اویّا=نوا یا صدایی که گالش و چوپان برای حضور خود استفاده می کنند.

#کاظم_صداقتی_بورخانی

@lafoormycountry
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@lafoormycountry

#دسی_وروک

دِل گِنِه اَی اَتّه پِچوک بَواشِم
نَن جانِ وِ دَسّی وَروک بَواشِم ۱

نَن جان هَمِش بَوّه شِه وَرکایِ دور
مِن تِه خِدایِ دَر و دَرگایِ دورر

دِل گِنِه اَی خَرِک سِواری بورم ۲
تا تَکّه پیش تَکّا تیناری بورم

جَم بَواشیم نِواصَّری تَکّه پیش
چو اسبِ سَر نیشتِمی دَس دَوّه شیش

دِدِّرو اَی چو اسبِ نال هاکنیم
چَپوک چَپوک هی رِه شِتال هاکنیم

اَی بَوینِم دِدّروءِ جَنگِ من ۳
اَغوذِ کِشتِ کا وُ هَف سنگِه من ۴

جَکّ و بیلَر شونگا شِوَنگِه خوامبِه
اَی کا کَرون هِوا چِه رَنگِه خوامبِه ۵

تَنگِه مِه دِل مِه هَمکِلاسِ وِسّه
پینِه بَخِرد کُهنِه لِواسِ وِسّه

اَتّه کِلاس کیجا ریکا رِه خوامبِه
اونگِدِرِ شَرم و حیا رِه خوامبِه

آق مدیرِه دَسّه اِنار شیش کوءِ؟
اَی بَئوِه دَسّه بیار پیش کوءِ؟

چَپّون آمی دِرو دِوَنگاکِنِه
دِدِّرو اَی هَمّه رِه وَنگاکِنِه

اَی دِوارِه مَردی بیئه بِز دارِه ۶
اون سَر اِنِه سَر کِلا قِرمِز دارِه

مَشتی نِنا بَخوندِه اَی اینِک را ۷
بَوّه بِرو دَرزِن بَزِن گِنِک را ۸

دِل گِنِه اَی اَتّه پِچوک بَواشِم
نَن جانِ وِ دَسّی وَروک بَواشِم

#برگردان_فارسی👇

دلم می گوید دوباره یک خردسال شوم
برّه یِ اهلی مادر بزرگ شوم

مادر بزرگ همیشه بگوید دور برّه یِ خودم بگردم
من دورِ دَر و دَرگاه خداوندت بگردم

دلم می گوید باز سوار بر خَرِک شوم
تا جلوی تکیه به تنهایی بروم

هنگام غروب جمع شویم جلوی تکیه
سوار بر اسب چوبی و در دستمان ترکه ای داشته باشیم

دروغکی اسب چوبی خودمان را نعل کرده
و شالاپ شالاپ همدیگر را خیسِ خیس کنیم

دوباره ببینم جنگِ دروغکی را
بازی کشتِ کایِ گردو و هفت سنگ را

سر و صدا و جیغ و فریاد بچه ها را می خواهم
بازی هوا چه رنگه را می خواهم

دلم تنگ است برای همکلاسی ام
برای لباس کهنه و پینه خورده

یک کلاس دختر و پسر را می خواهم
شرم و حیای آنوقتها را می خواهم

ترکه یِ دست آقا مدیر کجاست؟
کجاست؟ دوباره بگوید دستت را بیار جلو

عمو چوپان دروغ بگوید
دروغکی همه را صدا کند

دوباره یک مرد بیاید و همراهش بزی هم باشد
و بر سرش هم کلاهی قرمز

مادر بزرگ دوباره بازی اینِک را اونِک را بخواند
بگوید بیا سوزن بزن به گِنِک

دلم می گوید دوباره یک خردسال شوم
برّه ی اهلی مادر بزرگ شوم

#توضیحات👇

دَسّی وَروک= برّه یِ اهلی.
مادر بزرگها هنگام ناز و نوازش کردن نوه ها بعلت علاقه یِ زیاد اشعاری فی البداهه سروده که در این اشعار نوه های خردسال را به بره تشبیه می کردند.
مثال: بَوّم شه وَرکایِ دور
خوارِکِ ریکایِ دور

۲- خَرِک= خَرِک یا چو خَر سواری از بازیهای قدیمی بوده که در زمان های خاصی از جمله در عروسی ها برگزار می شد.در این بازی افراد به تناسب مهارت خود بر روی چوب خَرِک با ارتفاع کوتاه یا بلند که می توانست پایش را بر آن بگذارد سوار شده وقد خودش را بلندتر نموده و قدم بر می داشت.

۳- دِدّروءِ جنگ= دوران بچّگی این حقیر از آنجایی که زمان جنگ ایران و عراق بوده بیشتر بازیهای بچه ها شبیه سازی از جنگ بوده که بچّه ها به دو گروه تقسیم شده ؛ یک گروه ایرانی و گروه دیگر عراقی.
و با تفنگهای چوبی با هم می جنگیدند.

۴- اَغوذِ کِشتِ کا = نوعی بازی با گردو است. با این تفاصیل که در این نوع بازی هر نفر ۲ تا گردو برای بازی روی هم قرار داده که یک کِشت نامیده می شد.

۵- اَی بَوینِم هوا چِه رنگه = بازی آفتاب مهتاب.
این بازی بدین صورت بوده که دو نفر پشت به پشت هم قرار گرفته و دو دست همدیگر را از قسمت آرنج قلّاب کرده و به نوبت همدیگر را به پشت گرفته و از زمین بلند کرده که یکی از آنها دیدش به آسمان بوده و آن یکی از او می پرسید هوا ( آسمان )چه رنگه؟ که جوابش سرخ و سفید و آبی بوده.

۶- اَی دِواره مردی بیئه بِز داره =دوباره مردی که همراهش بزی داشته بیاید.
اشاره به مَتَلِ :
اتّا مردی بیئه بز داشتِه
سَر کِلا قرمز داشتِه

۷- اینِک را = اشاره به بازی اینِک را اونِک را . این بازی شبیه بازی اتل مَتل فارسی اجرا می شود.

۸- گِنِک را = در بازیها و مَتَلهاممکن است بعضی از کلمات معنی خاصی نداشته باشند. ولی به اعتقاد استاد مجید زاده گِنِک نبوده بلکه گِلِک می باشد که در این صورت به معنی مرد گیلک می تواند باشد.


#کاظم_صداقتی_بورخانی

@lafoormycountry
🌿🌿🌿🌿🌿🌿