|تهماسبی خراسانی|
همیشهٱبیِ من! ٱسمان دو دیدهی توست
جهان خلاصهی چشمان برگزیدهی توست
جهان به شاخ گوزنیست بیتو؛ ناٱرام
که ٱن گوزن از ٱغاز ٱرمیدهی توست
تو ٱفریدهی عقلی و عشق؛ زادهی تو
اگرچه هردو به یک رای ٱفریدهی توست
دو تخت هِشته به عرش و دوتا خدای در ٱن ـ
لمیدهاند؛ مگر ٱن دو خانلمیدهی توست؟
لب از هراس گزیدم ز گفتهام؛ اما
بریدهباد لبانی که ناگزیدهی توست
تو مادری و شب و روز از تو زادهشدند
و ٱن دو بچهی زروان دو پروریدهی توست
سیاهبچهی دُروند؛ گیسوان بلند
سپیدبچهی مزدا؛ گل سپیدهی توست
و اهرمن به سیاهی دمید سرما شد
فراخکرت به زیبایی دمیدهی توست
و رودهای جهان از تو راه افتادند
بهار شیوهی تقلیدیِ چمیدهی توست
تو شیرهی کلماتی، زبان٘ همیشه تُراست
دوباره هرچه بگویم، همان شنیدهی توست
به جان عاشق مژگان! اگر که در دل من ـ
نشستهاست کسی، ناوک خلیدهی توست
بخیل دیده ندارد که باورت بکند
بمان که کور شود هرکسی ندیدهی توست
#باشگاه_شعر #تهماسبی_خراسانی #شعر_امروز_افغانستان#ادبیات_و_هنر_پارسینشانی باشگاه شعر در شبکهی تلگرام:
https://t.center/Bashgae_Sher