توره | اساطیر باستان

#بین_النهرین
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 #اداد یا #حداد یکی از خدایان معروف در اعتقادات تمدن #بابل و #بین_النهرین باستان بوده است. همانند بسیاری از دیگر خدایان او شخصیتی مولتی پوتنت دارد اما توکل اصلی وی بر "باران" و "طوفان" است.

شخصیت حداد شاید هیچ گاه به عنوان خدای پاترون یک شهر بزرگ بین النهرینی مطرح نبوده است. اما در دوران اعتلای تمدن های #سومر و #بابل امکان داشت که مجسمه هایش در گوشه هر معبد معروفی دیده شود. کما اینکه همتای سومری وی #ایشکور با همین سمت نزد سومریان قابل احترام بود و بنا به روایتی او را تناسخی از شخصیت "پهلوان خدا" #نینورتا می دانستند.

طبق شواهد میتوان پدر حداد را خدایگان #آنو دانست (شاید بدلیل ارتباط آنو با آسمانها!) اما بدلیل وضوح و ثابت بودن سه خدا و ارتباط بین آنان در تثلیث #آنوناکی، اغلب اسطوره شناسان حداد را فرزند #بعل معرفی می کنند.

شخصیت خدای باران و طوفان برای بابلیان وجهه ای دو پهلو پیدا میکرد. او بهنگام خشنودی و رضایت از پرستندگانش باران رحمت را بر سرزمین فرو میفرستاد و آن را بارور میساخت اما چون خشمگین میشد در مواجهه با دشمنان با طوفان سهمگین هر چیز که سر راهش بود را نابود میکرد.

◽️ @Torecilik

🔗 Torecilik.ir
👁‍🗨 #عقرب_مرد یا #اسکورپ ها همواره در اعتقادات دینی و افسانه ای تمدن #بین_النهرین موجوداتی مشهور بوده اند. در باور تمدن #بابل، مردم عقربی نژادی متشکل از نیم تنه انسان و بدن عقرب بوده و در شهری آسمانی به خدمت و پرستش خدای بزرگ خورشید یعنی #شمش اشتغال داشتند.

تصور می شود تخیل خاص نژادی با عنوان اسکورپ از تدین بسیار باستانی فرهنگ #مصر به مردم میانرودان رسیده باشد. چرا که برای مردم مصر عقرب ها و خدایان عقرب شکل همواره شمایلی از تقدس داشتند و برای برخی مردم محلی محافظان خورشید انگاشته می شدند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 از ابتدای زندگی جامعه انسانی و تمدن، همگام با شایع شدن تمامی اشکال فرهنگ شامانیسم و پاگانیسم، همواره انسان به عبادت و راز و نیاز با خدایان، ارواح و یا حتی شیاطین نشسته است! تمسک جستن به منبع انرژی والاتبار از کردار ثابت نشل بشر بوره و خواهد بود. در راه جلب توجه و رضایت این منبع انرژی، طبعا انسانها دست به اقدامات فراگیری زده اند، ادای قربانی، نذورات و هدایا، خواندن آواز، اجرای رقص و بر افروختن آتش یا کاشتن نهال همگی اشکال شایعی از تلاش انسانها برای جلب توجه خدایان هستند. در میان هدایایی که در طول تاریخ به خدایان، دیتی ها و معابد اهدا شده، یکی از مهم ترین و قابل توجه ترین ها، عنصر "بوی خوش" بوده است که این هدیه با وسیله ای با عنوان "بخور" انجام میشده است.

سابقه استفاده از مواردی چون، بخور، "عود"، و روغنهای معطر در معابد خدایان به قدیمیترین خاستگاه های تمدن بشری باز می گردد. شواهد برای ما بازگو کننده قدمتی دوهزار و پانصد ساله پیش از میلاد مسیح هستند که در چنین زمانی مصریان برای خشنودی خدایان در معابد و مناسک تاجگذاری یا کفن و دفن فراعنه و باقی نجبا از عود و بخور بهره می بردند. جرا که جامعه باستانی #مصر به مسئله عطر و بوی خوشایند بسیار پایبند بوده اند. برای جلب توجه خدایان بزرگی چون #رع و #آمون بهنگام عبادت از #کندر استفاده میشد. چرا که کندر و صمغ درخت میر به هنگام سوختن عطر مطلوبی تولید میکند. شواهد حاکی از اینند که برای تامین بخور معابد مصری حتی هزینه های گزاف صرف میشد و مصریان در قبال صدور کالاهای ارزشمندی مانند فیروزه و عسل به ممالک آفریقایی جنوبی تر، صرفا بخور و کندر برای سوزاندن در معابد وارد می کردند!

برای تمدن #یونان نیز استفاده از عطر و بخور مسئله شایعی بوده است. در #تئوگونی می خوانیم که خدابانو #آتنا علاقه زیادی به بوی گیاهان معطر دارد. یونانیان برای پیروزی در جنگها طبق عقاید خود هدیه خاصی برای آتنا خدابانوی خرد و استراتژی جنگی تدارک میدیدند. به این صورت که گوسفندی را قربانی کرده، سپس چرب ترین و فربه ترین قسمت گوشت گوسفند را به ادویه هایی چون "میخک"، "روغن بنفشه" و دانه های معطر فلفل می آمیختند و گوشت را در منقلی پای مجسمه آتنا مینهادند تا وقتی بخارات حاصل از کباب بلند شده و به آسمان میرسد، خدابانو از آن محظوظ گردد! همچنین طبق سنت مرسومی در #یونان و #روم باستان از رایحه گیاه #اوپیوم یا گل "خشخاش" در مراسم سوگواری استفاده میشد و رایحه شیرین تریاک تسلی بخش خاطر غمزدگان بوده است. در رسم دیگری از یونان به همراه مردگان به هنگام سوزانده شدن گلهای معطری همچون "مریم گلی" و "رز" در تابوت قرار داده میشد. در واقع این گلها برای خشنودی خدابانو #پرسیفون، همسر #هادس و ملکه جهان مردگان به کار می رفتند تا متوفی با رحم و شفاعت خدابانو از خشونت و غلظت هیولاهای جهان زیرین در امان بماند.

در مورد تمدن باستانی #بین_النهرین نیز همانند هر تمدن دیگری موصوع اهمیت عطر و بخور صادق است. زنان خادم معابد #ایشتار در #بابل و #اکد همواره بدن خود را با روغن معطر گیاه اسطوخدوس خوشبو میساختند. همچنین استفاده از روایح مقدسی همچون میخک و کندر در مناسک جادویی عبادت یا احضار آنوناکی برای سومریان، یک رسم محکم و شناخته شده بود. به اعتقاد مردم #سومر باستان، خدای بزرگ آنوناکی، خالق انسان، #انکی، برای خلق بشر از گل استفاده نمود. اما چون این گل بوی ناخوشایندی داشت وی از عطر مورد علاقه خود یعنی میخک برای از بین بردن این بوی بد بهره جست.

برای اقوام #آریایی باستانی و مومنان #زرتشتی نیز استفاده از بخور خوشبو برای تطهیر آتشکده ها موضوعی مسلم بوده است. گیاهان مقدسی همچون "گلپر" و کندر و صمغ درخت جوز برای این کار استفاده میشدند. همچنین "گلاب" گل محمدی به عنوان ماده شفابخش توسط #مغ های آریایی در درمان بیماران و تطهیر مکانها از تاریکی #اهریمن، کاربرد داشته است. خوب است بدانیم که در تهیه #هوماب، نوشیدنی مقدس زرتشتی توسط موبدان از "هل" و پوست معطر "لیمو" استفاده میشد. به گونه ای که این دو ادویه معطر کوبیده گشته و به هنگام هوماب گیری به خم شراب افزوده می شدند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 اگر بخواهیم کلیت جایگاه مفهوم "پرستش" را در متن تاریخ تمدنهای باستانی تا به امروز بررسی کنیم علمی حاصل می شود که به آن #تئولوژی اطلاق شده است. "خدا شناسی" بخش مهمی از مجموعه علوم اسطوره شناسی محسوب میشود و برای طالبان این عرصه باید جایگاه "دین" و پرستش "خدایان" روشن باشد. در این مورد علم میتولوژی اعتقاد خاص خود را عرضه میکند که با هم به شرح کوتاهی از چگونگی آن می پردازیم.

نیاز به توکل به یک قدرت والا همواره در ذات بشر نهادینه بوده است. جامعه انسانی از روزهای اولیه زندگی خود بر روی کره زمین به این نتیجه رسیده که باید به یک مامن مطمئن پناه ببرد تا بتواند جریان حیات خود را در گذشت زمان در کنار طبیعت پیش ببرد.

دانشمندان باستان شناس معتقدند پرستش در انسان اولیه به شکل توسل به قدرتهای طبیعی عینی بوده است. انسان بدوی به عینه سودمندی و قدرت یک درخت، آتش و یا خورشید را نظاره می کرد و به شکل مستقیم به ستایش آن می پرداخت. اما این اشکال همیشه برای ذهن پرسشگر بشر وجود داشت که چگونه می توان اجسام بی جان و بی اراده را مرجعی برای توکل قرار داد!

از اینجا میتولوژی اصلی ترین نظریه شکل گیری پایه های تئولوژی یعنی #پاگانیسم را مطرح می کند. به اعتقاد این مبحث انسانها کم کم یاد گرفتند که برای عناصر طبیعی و در دوران متاخر تر حتی برای احساسات و مفاهیم انتزاعی (همچون عشق یا ثروت)، ارواح موکل و والاتبار و دور از دسترسی را در نظر بگیرند. علت عدم توانایی در برقراری ارتباط مستقیم با این ارواح نیز با مفهوم "آسترالیتی" توجیه میشد! اصولا اگر از یک انسان ابتدایی پرسیده میشد که چرا برای مثال خورشید را می پرستی پاسخ می داد که: "خورشید را نمی پرستم، بلکه خدایی که قدرت توکل بر خورشید را داراست را!" و اگر دوباره از او پرسیده میشد که چرا این خدا با تو سخن نمی گوید یا نشانی از آن نمی بینی باز جواب می داد که: "آثار قدرت او پیداست و او والاتر از چیزیست که با من مستقیما سخن بگوید!". در واقع این توجیه اخیر را ادیان یگانه پرست ابراهیمی بعدها به عنوان یک قانون پایه برای مجموعه اعتقادات خود مطرح کردند و این از ذات انسان منشا میگیرد که انتظار داشته باشد که خدایش از او حمایت کرده و با او ارتباط برقرار کند.

در مسیر پرستش ارواح و یا آسترالهای موکل بر عناصر و مفاهیم در طول تاریخ تمدن ها "خدایان" بسیاری در تخیل بشر شکل گرفتند. چگونگی وجود خدایان به راحتی به پرسشهای بنیادین پرستش پاسخ میداد یا با ممنوع کردن برخی پرسشها و سفسطه برخی از آنها را نیز بی جواب می گذاشت! با این حال هر چه که بود اینگونه مفهوم کلی #پاگانیسم یا "پرستش ارباب انواع" در جامعه بشری شکل گرفت. با تولد پاگانیسم انسانها به مرحله تازه تری از مذهبیت پای گذاشته و پرستش مستقیم طبیعت توسط برخی تمدن ها رها شد. شاید اگر بخواهیم دسته بندی داشته باشیم بتوانیم اغلب تمدنهای "جنوبی تر" روی پهنه نقشه جهان را بانیان پاگانیسم به اشکال خاص خود بدانیم. تمدنهایی از سرتاسر دنیای باستان همچون تمدن #سانسکریت باستان با ظهور از دره سند، تمدن #بین_النهرین من جمله تمدنهای #سومر، #بابل و #اکد و تمدن #مصر باستان شاید اولین طلایه داران پاگانیسم باشند که تا مدتها به عنوان اصلی ترین رقیب مونوتئیسم (یکتا پرستی) در جامعه جهانی مطرح بود.

اصولا بستر پاگانیسم بهترین عرصه برای ظهور عنصری به نام "Myth" یا "افسانه" بوده است. هنگامی که خدایان بسیاری برای پرستش مطرح شدند انسانها این خدایان را با داستانهای متعدد به هم مربوط ساختند. شجره نامه ها بین خدایان ابداع شد و خدایان در سلسله مراتب خاص خود قرار گرفتند. گاه می بینیم که تمدنهایی همچون تمدن #آریایی و #مصر باستان علیرغم تعریف دیتی های بسیار باز هم وجود پره موردیال و بزرگترین خالق ابتدایی را می پرستند. پرستش #رع و #هورمزد از این دو تمدن شاهد این ماجراست . اما گاه شاهدیم که تمدنی مانند #یونان برای والاترین خدای مورد پرستش خود یعنی #زئوس پدر و مادر و پدربزرگ و مادر بزرگ و حتی چندین نسل اجداد و فرزندانی نیز معرفی می کند! این تا حدودی می تواند نشان دهنده این موضوع نیز باشد که خدایان نسلهای اولیه خدایان عاریه ای و تغییر شکل یافته دیگر تمدنهای کهن تر هستند. مثلا یونانیها از اعتقاد به خدای مادر زمین در تمدنهای بسیار باستانی آسیای صغیر خدابانویی به نام #گایا بیرون می کشند. اما او را هیچ گاه در مرکز پرستش قرار نمی دهند. بلکه میدانند که احترام این خدای اولیه باید به طریقی حفظ شود. پس او در جایگاه مادر بزرگ قرار میگیرد و نوه ای به نام #زئوس توسط افسانه هایی به وی متصل میشود تا مرکزیت پرستش با سلیقه شخصی یونانی شکل بگیرد!

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از اصیلترین و قدرتمندترین وجودان نامیرای مورد اعتقاد مردم #سومر و به نحوی سرتاسر تمدن باستانی #بین_النهرین، خدابانو #ارشکیگال است.

#ارشکیگال (Ereškigāl) خدابانوی تاریک و قدرتمند جهان زیرین #کور و ملکه و حکمران مردگان است‌‌. او را می توان همسنگ با #هادس یونانی و #هل خدابانوی اسکاندیناوی دانست.

نام خدابانو ارشکیگال را شاید بتوان به "بانوی زمین پر عظمت" معنا کرد. بعضا نیز او را #نینکیگال نامیده اند که صرفا معنای "بانوی زمین" را می رساند. از طرفی بعضا نام جهان زیرین #ایرکالا را نیز به او منتسب نمده اند. او در شجره منسجم خدایان #سومر نیز جایگاهی مختص داشته و اولین فرزند خدای بزرگ ماه #نانا محسوب میشود. همچنین ارشکیگال در جایگاه خواهر بزرگتر بانوی بزرگ آسمانی #ایننه (Inanna) و خدای خورشید #اوتو شناخته شده است. در اسطوره های نوینتر #بابل او به همسری خدای جنگ #نرگال در می آید و همراه با همسرش بر جهان مردگان حکمرانی می کنند.

خدابانوی مردگان در دو مورد از معروف ترین و اصلی ترین افسانه های سومری نقشی پررنگ را ایفا نموده است. یکی از این روایات "حماسه نزول اینَنَّه بر جهان زیرین" است. در جریان این حماسه می خوانیم که چگونه ایننه سرمست از قدرت آسمانی خود تصمیم میگیرد جهان کور را درنوردد و آن را به تصاحب خود دراورد. بدین منظور او لباسی لطیف از ابرهای آسمانی تهیه کرد که در هفت تکه ظریف بدنش را می پوشاندند. این لباس او را در برابر سرما و پلیدی دنیای مردگان حفظ می کرد. سپس ایننه با غرور و هلهله بر درگاه جهان زیرین فرود آمده و بر دربانان رجز خواند که برای تصاحب این سرزمین بدان پای گذاشته است. هنگامی که پیک مخصوص ارشکیگال یعنی #نتی خبر چنین تخاصمی را به بانویش رساند، او خشمگین از ماوقع دستور داد تمام دروازه های در مسیر عرش خود را ببندند و فقط هفت دروازه را برای عبور ایننه باز گذارده و بر آن دروازه ها آتشهای عظیم شعله ور کنند. با این حساب ایننه می بایست از درهای باز عبور کند، با این شرایط که او مجبور شد برای خاموش کردن آتش سد هر دروازه یک تکه از لباس ابری خود را به شکل باران بر دروازه بباراند. چون ایننه از هر هفت دروازه عبور کرد لاجرم به صورت برهنه و شرمسار بر عرش خواهر خود حضور یافت. در این مجلس قضاوت کنندگان جهان زیرین که باخبر از هرزگی ها و انحراف ایننه بودند او را گناهکار شمرده و محکوم کردند که به صورت یک جسد در جهان زیرین بماند. بنابراین بدن وی به صورت برهنه و ننگین بر قلابی بر درگاه اصلی جهان کور به دار آویخته شد تا عبرتی برای همگان شود. اما پس از مدتی مباشر مخصوص ایننه یعنی #نینشوبور برای نجات وی با ارشکیگال به رایزنی نشسته و درخواست آزادی خاتون خود را با لابه از وی خواست. ارشکیگال در برابر اصرار بیش از حد نینشوبور، ایننه را بخشید و اجازه خروج او را صادر کرد مشروط بر اینکه شخص دیگری از خدایان جایگزین حضور وی در جهان مردگان شود و در اینجا ایننه با خودخواهی تمام همسر خود #دموزی خدای خرمن را بر جای خود نهاده و باعث روی دادن اولین خزان و زمستان به خاطر مرگ خدای خرمن در تاریخ خلقت شد. (تشابه مفهومی با داستان شروع خزان با سقوط #پرسیفون به جهان زیرین از اساطیر #یونان را شاهدیم)

روایت دوم مربوط به ازدواج ارشکیگال و نرگال است. در متن این سرود می خوانیم که ارشکیگال معمولا نمی توانست در جلسات رایزنی خدایان در آسمان شرکت جوید، چرا که حضور دائمی او در جهان مردگان ضروری بود، به همین علت در تمام موارد وزیر خود یعنی #نمتار را به جای خود می فرستاد. در یکی از مجالس خدایان تمام آنها به حضور فرستاده بانو ارشکیگال تهیت گفتند به جز خدای جنگ #نرگال که با بی احترامی وی را به تمسخر گرفت و در جایگاه خدایان ندانست. این موضوع باعث خشم خدابانو ارشکیگال شد و او خدایان را تهدید کرد که زمین را به نابودی می کشاند مگر اینکه فرد خاطی تحویل وی شود. خدایان ناچار نرگال را به جهان زیرین فرستادند اما ارشکیگال پس از ملاقات وی به جای خشم بر او، عاشقش شد! در ادامه سرود شاهد مکالمه عاشقانه ای میان ارشکیگال و نرگال هستیم و اینکه چگونه ملکه والاتبار جهان زیرین سعی می کند با وعده ها و جملات زیبا، دل سرد خدای بی روح جنگ را به دست آورد. در پایان ارشکیگال با وعده تفویض پادشاهیش به نرگال موفق می شود او را راضی کند و پس از صورت گرفتن ازدواج آن دو در کنار هم بر تخت حکمرانی جهان زیرین نشستند و نرگال با آتش سرخ خود جهان کور را که تا آن لحظه سیاه و تاریک و وحشتناک بود روشن نمود.

لازم است بدانیم که همراهی نرگال و ارشکیگال برای سومریان نمونه ای از اتحاد آسترال مفهوم تذکر و تانث است. ارشکیگال نماینده قدرت ها و نقش سازنده زنانگی و حامی زنان و جایگاه آنها در جامعه و نرگال نمودی از نیروی مردانگی و صفات مردانه است.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 برای اقوام باستانی #سومر و سایر نواحی تمدن #بین_النهرین، صورت فلکی "دوپیکر" یا "جمینی" یادآور اتحاد دو خدابانوی اصیل آسمان و جهان زیرین یعنی #اینانا و #ارشکیگال بوده است.

#ارشکیگال خواهر بزرگتر و ملکه جهان #کور جهان تاریک مردگان و #اینانا خواهر کوچکتر، خدابانوی آسمانی خورشید همیشه از حضور یکدیگر دور و محروم بودند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 خدابانو #ایشتار بدون شک بزرگترین الهه مورد پرستش مردمان تمدن #بین_النهرین بوده است.

جالب است بدانیم #ایشتار دیتی ای کاملا مولتی پوتنت بوده. خدابانوی عشق و در عین حال جنگ و نور!

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 برای تمامی اقوام تمدنهای #بین_النهرین بی شک والاترین و گرامیترین وجود آسترال #آنو است.

#آنو اولین خدای تثلیث #آنوناکی، پدر آسمانها و بهشت، شاه خدایان و خالق انسان شمرده میشود.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از محبوبترین و معروفترین موجودات اساطیری در جهان که پهنای اعتقادی وسیعی دارد #شیردال یا #گریفین است. شاید بتوان اقوام تمدن های #مصر، #بابل و #اکد، #عیلام و #آریایی را اولین مطرح کنندگان مفهوم شیردال دانست اما این بدان معنا نیست که در دیگر تمدن ها چون #یونان، #تورک، #چین و #مغول موارد مشابهی وجود نداشته باشد. و اگر نیک بنگریم در فرهنگ اساطیری تمام این تمدن ها موجوداتی آمیخته از یک حیوان درنده پستاندار و یک پرنده بلند پرواز را خواهیم دید.

شیردال موجودی با ابهت و شاهانه مرکب از بدن شیر و سر عقاب است. بدین گونه که گرده و کمر و دم‌ و پاهای عقبی متعلق به بدن یک شیر است و سر و گردن و پنجه های جلویی و شمایل صورت موجود مربوط به یک عقاب. همچنین اغلب شیردال های تاریخی بالهای عقاب را نیز دارا بوده اند و قابلیت پرواز را در چنته داشتند.

فلسفه معروف و همه پذیر برای هیبت بدن شیردال فلسفه قدرت مطلق است. میدانیم که شیر از دیرباز قدرتمندترین پستاندار درنده خوی (در بیشتر فرهنگها) و به نوعی سلطان جانوران زمینی و عقاب نیز قدرتمندترین پرنده و شهباز آسمان تلقی میشود. بنا به این تفکر ترکیبی از شیر و عقاب بی شک سلطه و برتری بر تمام جنبدگان زمین و آسمان خواهد داشت. حال میتوان نتیجه گرفت که چرا شیردال در تمام فرهنگ ها مفهوم مجستی و سلطنت را می رساند.

طبق قویترین احتمال به نظر می رسد که لغت لاتین #گریفین خاستگاهی #عبری از واژه ی "شروب" و آن نیز شکلی متاخذ از واژه #آرامی "کاروبون" (به معنای بالدار) داشته باشد. اما این نظر قطعی نیست.

#شیردال توسط اقوام #آریایی باستان، یکی از پایندگان آسمان گیتی از #اهریمن تلقی می شود. او موجودی پاک و دست نیافتنی و به غایت قدرتمند است و به نوعی خدمتگزار مخصوص ایزدان شناخته شده است. چونان که #بندهشن در باب توضیح چگونگی فراز آفریدن روشنان، او را پاینده ی ستارگان آسمانی دانسته که چون شهاب آتشین به اهریمن حمله ور میشود و قدرت پرواز را از #سروش و #آتر برمیگیرد.

در فرهنگ متاخر #روم اما شیردال موجودی گوشه گیر و وحشی است که به گنج ها و اشیا پر زرق و برق علاقه فراوان دارد و همیشه آشیانه آنها بر فراز کوهها مکان خوبی برای به چنگ آوردن این گنجینه ها است.

در فرهنگ تمدن #مغول گاها گریفین ها را با بدن گرگ یا سر کلاغ ترسیم نموده اند (چرا که حیواناتی مقدس تر و شناخته شده تر برای این اقوام بوده اند) و توتم هایی به هیبت شیردال با سر کلاغ یکی از جنبه های مهم انجام فرایض پرستش نزد اعتقادات #شامانیزم آسیای میانه بوده است.

شیردال ها وجهه ی مسلط و برتر خود را در طول گذر تاریخ از اروپای رومی باستانی به اروپای مسیحیت نیز حفظ کرده اند. نماد و مجسمه های شیردال در کلیساها متذکر شونده موضوع جواز چند همسریت برای اقشار مرفه و لردهای فئودال بود. چرا که گریفین طبق اعتقاد مسیحیت قرون وسطایی ذاتی شهوتران داشته و با هر جانوری که اراده میکرده آمیزش جنسی برقرار میساخت. اما علیرغم این موضوع گریفینها باز هم فقط بر روی سپر سرلشگران #شوالیه یا روی درب اتاقهای بار پذیری کاخ شاهان نقش میشدند.

در طول تاریخ تمدن #بین_النهرین نیز، شیرهای بالدار (فارغ از شکل سر موجود مذکور که میتوانست به شک انسان، شیر، عقاب یا حتی گاو باشد) همیشه شکل محبوب تفکر مردم برای نسبت دادن به موجودات آسترال بوده اند. تفکر دیتی هایی چون #آنزو و #انلیل این دیدگاه را مسجل می سازد.

من حیث المجموع باید بدانیم که شیردال ها با اندیشه ای مبنی بر شکل گیری موجودی پرقدرت و سلطنت طلب در تاریخ فرهنگ تمدن ها شکل گرفته اند و همواره رازآلود و دست نیافتنی باقی مانده اند‌.

▫️ @Torecilik