🍀 شعرانه 🍀

در #زمستان آشیانه ای بساز
زیرا هر پرنده
دعایی است که در آشیانه تو
مستجاب می شود ...

@Sherane_poem

او که زمستانِ برهنه را نشناسد،
شکوهِ اردی‌بهشت را درک نخواهد کرد!

#سید_علی_صالحی
#زمستان
@Sherane_poem

و این منم
زنی تنها
در آستانه فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلودهٔ زمین
و یأس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دست‌های سیمانی
زمان گذشت
زمان گذشت و ساعت، چهار بار نواخت
ساعت چهار بار نواخت
امروز روز "اول دی ماه" است
من راز فصل‌ها را می‌دانم
و حرف لحظه‌ها را می‌فهمم
نجات‌دهنده در گور خفته‌است
و خاک، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش
....
ایمان بیاوریم
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به ویرانه‌های باغ‌های تخیل
به داس‌های واژگون شدهٔ بیکار
و دانه‌های زندانی
نگاه کن که چه برفی می‌بارد

#فروغ_فرخزاد
#زمستان
@Sherane_poem

می‌توانم در سحرگاه زمستان‌ها
در میان کوچه‌های شهر بگریزم
و صدایم منعکس در انجماد خانه‌های شهر
نعره بردارم که اینک آفتاب آمد...
که اینک آفتاب آمد، ای مردم!
و صلا بردارم:
«مردم، ای مردم!
لحظه‌ای بر تیغه‌های بام‌های خانه‌هاتان بنگرید!
که آفتاب از آسمان آمد
آفتاب آمد! »
می‌توانم من به تنهایی شفا یابم...

#رضا_براهنی
#زمستان
@Sherane_poem

و ما
زمستان دیگری
سپری خواهیم کرد

با عصیان بزرگی
که درون ماست

و تنها چیزی
که گرممان نگه می دارد
آتش مقدس امیدواری است

#ناظم_حکمت
#زمستان
@Sherane_poem

در آستانه ی فصلی سرد
در محفل عزای آینه‌ها
و اجتماع سوگوار تجربه‌های پریده رنگ
و این غروب بارور شده از دانش سکوت
چگونه می‌شود
به آن کسی که می‌رود این سان
صبور
سنگین
سرگردان
فرمان ایست داد ...

#فروغ_فرخزاد
#زمستان
@Sherane_poem

از صبح‌های دور از تو نگویم،
که مانند است به شب!
که مانند است به اوجِ چله‌ی زمستان!
ابدی جان...
هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطره‌ات در سر...
طلوع کن صبحم را،
که عمری‌ست بی خورشید
روزهایم شب می‌شود
و بی مهتاب، شب‌هایم روز.......

#سیدعلی_صالحی
#زمستان
@Sherane_poem

هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطره‌ات در سر!

طلوع کن صبحم را،
که عمری‌ست بی خورشید
روزهایم شب می شود
و بی مهتاب،
شب‌هایم روز...

#سيد_على_صالحى
#زمستان
@Sherane_poem‌‌

سلام بر زمستان!
آنگاه
که در آغوش یلدا
رو سفید می شود...

#سهیل_پرند
#زمستان
@Sherane_poem

#انگیزشی

سختی‌ها و طوفان‌های وخیمی که ریشه‌های فرو رفته‌ی انسان در خاک را با قوام‌تر می‌کند. درست مانند درختی که می‌داند، باید، باید زمستان را تاب بیاورد.

#هاروکی_موراکامی
#زمستان
عکاس: #حاتم_حسن_زاده
@Sherane_poem

جهان پیر است و بی بنیاد
از این فرهادکُش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش
ملول از جان شیرینم

#حافظ_شیرین_سخن
#زمستان
@Sherane_poem

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته،
سرها در گریبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است...

#مهدى_اخوان‌ثالث
#زمستان
@Sherane_poem

سلام بر زمستان!
آنگاه
که در آغوش یلدا
رو سفید می شود...

#سهیل_پرند
#زمستان
@Sherane_poem

ای کاش
می‌توانستند از آفتاب یاد بگیرند،
که بی دریغ باشند
در دردها و شادی‌هاشان...

#احمد_شاملو
#زمستان
@Sherane_poem

مسیحای جوانمرد من‌!
ای ترسای پیر پیرهن چرکین‌!
هوا بس ناجوانمردانه سرد است‌... آی‌...

#مهدی_اخوان_ثالث
#زمستان

@Sherane_poem

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست

#مولانای_جان
#بامداد_نیک_اندیشان_آرام
#زمستان
@Sherane_poem

برف نو! برف نو! سلام! سلام!
بنشین، خوش نشسته‌ای بر بام

پاکی آوردی ای امیـد سـپید
همـه آلـودگی‌ست این ایـام

#احمد_شاملو
#زمستان
#برف
@Sherane_poem

دلم یک زمستان سخت می خواهد،
یک برف،
یک کولاک،
به وسعت تاریخ،
که ببارد...
که ببارد...
که ببارد...
و تمام راهها بسته شوند،
و تو چاره ای،
جز ماندن نداشته باشی و بمانی....

#بابک_برزویه
#اینجا_ایران_است
جاده اسالم
‏تلفیقی از پاییز و #زمستان
@Sherane_poem

برخیز و باده نوش
که مستان صبح خیز
آتش به آب دیده‌ی
ساغر نِشانده‌اند

#خواجوی_کرمانی
#بامداد نیک اندیشان شاد
#زمستان
@Sherane_poem

بیا با جاده پیوستگی برویم
خزندگان در خوابند

دروازه ابدیت باز است
آفتابی شویم
چشمان را بسپاریم
که مهتاب آشنایی فرود آمد

لبان را گم کنیم، که صدا نابهنگام است
در خواب درختان نوشیده شویم
که شکوه روییدن در ما می‌گذرد

#سهراب_سپهری
#زمستان
@Sherane_poem