🍀 شعرانه 🍀

Channel
Logo of the Telegram channel 🍀 شعرانه 🍀
@Sherane_poemPromote
318
subscribers
3.54K
photos
128
videos
5
links
می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم من پر از نورم و شن و پر از دار و درخت .. پرم از سایه برگی در آب چه درونم تنهاست "سهراب" @MF1985sh
#تک_بیت_های_ناب

تو خواهی آمد و آواز با تو خواهد بود
پرنده و پر و پرواز با تو خواهد بود

#حسین_منزوی
@Sherane_poem
سلام بر آن ها که خاک را در آغوش گرفته اند ،
حال آنکه ما به آغوش آن ها بسیار محتاج تریم.
#پدر

@Sherane_poem
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

#فریدون_مشیری
@Sherane_poem
و شایسته این نیست که باران ببارد
و در پیشوازش دل من نباشد
و شایسته این نیست
که در کرت های محبت، دلم را به دامن نریزم
دلم را نپاشم
چرا خواب باشم
ببخشای بر من اگر بر فراز صنوبر
تقلای روشنگر ریشه ها را ندیدم
ببخشای بر من اگر زخم بال کبوتر
به کتفم نرویید
کجا بودم ای عشق؟
چرا چتر بر سر گرفتم؟
چرا ریشه های عطشناک احساس خود را
به باران نگفتم؟
چرا آسمان را ننوشیدم و تشنه ماندم؟
ببخشای ای عشق
ببخشای بر من اگر ارغوان را ندانسته چیدم
اگر روی لبخند یک بوته، آتش گشودم
اگر ماشه را دیدم اما
هراس نگاه نفس گیر آهو
به چشمم نیامد
 
ببخشای بر من که هرگز ندیدم
نگاه نسیمی مرا بشکفاند
و شعر شگرف شهابی به اوجم کشاند
و هرگز نرفتم که خود را به دریا بگویم
و از باور ریشه ی مهربانی برویم
 
کجا بودم ای عشق؟
چرا روشنی را ندیدم؟
چرا روشنی بود و من لال بودم؟
چرا تاول دست یک کودک روستایی
دلم را نلرزاند؟
چرا کوچه ی رنج سرشار یک شهر
در شعر من بی طرف ماند؟
 
چرا در شب یک حضور و حماسه
که مردی به اندازه ی آسمان گسترش یافت
دل کودکی را ندیدم که از شاخه افتاد؟
و چشم زنی را که در حجله ی هق هقی تلخ
جوشید و پیوست با خون خورشید؟

#محمدرضا_عبدالملکیان
@Sherane_poem
Kojaei Negaram
Sina Sarlak @RozMusic.com
#آوای_هَزار

🎼 #کجایی_نگارم
🎙 #سینا_سرلک
🎶
دارد از پشت نی‌زار این دامنه
صدای کسی می‌آید

کسی دارد
مرا به اسم کوچک خودم می‌خواند
آشناست این هوای سفر
آشناست این آواز آدمی
آشناست این وزیدن باد ...

#سيد_على_صالحى
🎶
@Sherane_poem
ای روزهای خوب که در راهید !
ای جاده های گمشده در مه !
ای روزهای سخت ادامه !
از پشت لحظه ها به در آیید !
ای روز آفتابی
ای مثل چشم های خدا آبی !
ای روز آمدن !
ای مثل روز، آمدنت روشن !
این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم !
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم ؟

#قیصر_امین_پور
@Sherane_poem
#تک_بیت_های_ناب

کنون که گردش ایام را ثباتی نیست
همان‌ خوش است که در عشق بگذرد ایام

#ملک_الشعرای_بهار
@Sherane_poem
و گفت :
اگر آنچه در دل من است قطره ای بیرون آید،
جهان چنان شود که در عهد نوح علیه‌السلام.

#تذکرة‌الاولیاء
#عطار
ذکر #ابوالحسن_خرقانی
@Sherane_poem
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشم تا کار می کرد
هوش پاییز بود.
ای عجیب قشنگ !
با نگاهی پر از لفظ مرطوب
مثل خوابی پر از لکنت سبز یک باغ،
چشم هایی شبیه حیای مشبک ،
پلک های مردد
مثل انگشت های پریشان خواب مسافر !

#سهراب_سپهری
#پاییز
@Sherane_poem
طلوع کن که چنان آفتابگردان ها
مرا دو چشم نظرباز، با تو خواهد بود

#حسین_منزوی
@Sherane_poem
کاش می دیدم چیست ...؟
آن‌چه از چشم 🍃 تو 🍃
تا عمق وجودم جاریست

#فریدون_مشیری
@Sherane_poem
شب فرو می‌افتاد
به درون آمدم و
پنجره‌ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من در این خانه
تنها، تنها
غم عالم به دلم ریخته بود ...

#هوشنگ_ابتهاج
@Sherane_poem
در آب های جهان قایقی است
و من ، مسافر قایق ،
هزار ها سال است
سرود زندهٔ دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه های فصول می خوانم
و پیش می رانم
مرا سفر به کجا می برد...؟

#سهراب_سپهری
@Sherane_poem
#تک_بیت_های_ناب

چراغ صاعقه‌ی آن سحاب، روشن باد
که زد به خرمن من، آتش محبت او

#حافظ_شیرین_سخن
@Sherane_poem
شب رفت صبوح آمد، غم رفت فتوح آمد
خورشید درخشان شد، تا باد چنین بادا

#مولانای_جان
@Sherane_poem
سخن از پچ پچِ ترسانی در ظلمت نیست
سخن از روزست و پنجره های باز
و هوای تازه

و اجاقی که در آن اشیا بیهوده می سوزند
و زمینی که ز کِشتی دیگر بارور است
و تولد و تکامل و غرور

سخن از دستانِ عاشقِ ماست
که پُلی از پیغام عطر و نور و نسیم
بر فرازِ شب ها ساخته اند ...

#فروغ_فرخزاد
@Sherane_poem
#فصل_کشف_واژه_ها

خورشید می تابد ، اگر تاریک هستی !

#نرگس_صرافیان_طوفان
@Sherane_poem
من از نهایت شب حرف می‌زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم
اگر به خانه من آمدی
برای من "ای مهربان" چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

#فروغ_فرخزاد
@Sherane_poem
چه ابر تيره ای گرفته سينه تو را ،
كه با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمی شود ...

#هوشنگ_ابتهاج
@Sherane_poem
چشم تا کار می‌کرد
هوش پاییز بود.
ای عجیب قشنگ !
با نگاهی پر از لفظ مرطوب
مثل خوابی پر از لکنت سبز یک باغ،
چشم هایی شبیه حیای مشبک،
پلک های مردد
مثل انگشت های پریشان خواب مسافر !
زیر بیداری بید های لب رود
انس مثل یک مشت خاکستر محرمانه
روی گرمای ادراک پاشیده می‌شد.
فکر آهسته بود.
آرزو دور بود
مثل مرغی که روی درخت حکایت بخواند.
در کجاهای پاییز هایی که خواهند آمد
یک دهان مشجر
از سفر های خوب
حرف خواهد زد؟

#سهراب_سپهری
#پاییز
@Sherane_poem
More